صفحه 273 مسأله : كسى كه در شب ماه رمضان جنب است، و مى داند يا احتمال مى دهد كه اگر بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، چنانچه نخواهد بعد از بيدار شدن غسل كند، يا ترديد داشته باشد كه غسل كند يا نه، در صورتى كه بخوابد و بيدار نشود روزه اش باطل است. مسأله : اگر جنب در شب ماه رمضان بخوابد و بيدار شود و بداند يا احتمال دهد كه اگر دوباره بخوابد پيش از اذان صبح بيدار مى شود، و تصميم هم داشته باشد كه بعد از بيدار شدن غسل كند، چنانچه دوباره بخوابد و تا اذان بيدار نشود، بايد آن روز را قضا كند، و همچنين است اگر از خواب دوم بيدار شود و براى مرتبه سوم بخوابد، و بنابر احتياط واجب در خواب سوم كفاره هم لازم است. مسأله : خوابى را كه در آن محتلم شده نبايد خواب اول حساب كرد بلكه اگر از آن خواب بيدار شود، و دوباره بخوابد خواب اول حساب مى شود. مسأله : اگر روزه دار در روز محتلم شود، واجب نيست فوراً غسل كند گرچه احتياط مستحب آن است كه فوراً غسل كند. مسأله : هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بيدار شود و ببيند محتلم شده است، اگر چه بداند پيش از اذان محتلم شده، روزه او صحيح است. مسأله : كسى كه مى خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد هرگاه تا اذان صبح جنب بماند اگر چه از روى عمد نباشد روزه او باطل است. مسأله : كسى كه مى خواهد قضاى روزه رمضان را بگيرد اگر بعد از اذان صبح بيدار شود، و ببيند محتلم شده، و بداند پيش از اذان محتلم شده است چنانچه وقت قضاى روزه تنگ است مثلاً پنج روز روزه قضاى رمضان دارد و پنج روز هم به رمضان مانده است، احتياط واجب آن است كه هم آنروز را روزه بگيرد هم عوض آنرا بعد از رمضان، و اگر وقت قضاى روزه تنگ نيست بايد روز ديگرى روزه بگيرد. مسأله : اگر در روزه ماه مبارك رمضان محتلم شود، مى تواند قبل از غسل استبراء كند، ولى اگر غسل كرد، بعد از غسل در صورتى كه بداند منى از او خارج مى شود، نبايد استبراء كند. صفحه 274 مسأله : اگر در روزه مستحب يا واجب غير رمضان و قضاى آن تا اذان صبح جنب بماند روزه اش صحيح است چه وقت آن معين باشد و چه نباشد. مسأله : اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و عمداً غسل نكند يا اگر وظيفه او تيمم است عمداً تيمم نكند روزه اش در ماه رمضان يا قضاى آن باطل است و احتياط مستحب آن است كه در روزه هاى واجب و مستحب ديگر هم اين امر رعايت شود. مسأله : اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و براى غسل وقت نداشته باشد، چنانچه بخواهد روزه رمضان بگيرد با تيمم روزه اش صحيح است، و لازم نيست كه تا صبح بيدار بماند و اگر براى تيمم هم وقت نباشد به همان نحو روزه اش صحيح است. مسأله : اگر زن بعد از اذان صبح از خون حيض يا نفاس پاك شود يا در بين روز خون حيض يا نفاس ببيند، اگر چه نزديك مغرب باشد روزه او باطل است. مسأله : اگر زن غسل حيض يا نفاس را فراموش كند و بعد از يك روز يا چند روز يادش بيايد روزه هائى كه گرفته صحيح است، و بنابر احتياط مستحب قضاى آنرا نيز بگيرد. مسأله : اگر زن پيش از اذان صبح از حيض يا نفاس پاك شود و در غسل كردن كوتاهى كند، و تا اذان غسل نكند، و در تنگى وقت تيمم هم نكند روزه اش در ماه رمضان باطل است، ولى چنانچه كوتاهى نكند مثلاً منتظر باشد كه حمام، زنانه شود، اگر چه سه مرتبه بخوابد و تا اذان غسل نكند در صورتى كه تيمم كند روزه او صحيح است. مسأله : اگر زنى كه در حال استحاضه است غسلهاى خود را به تفصيلى كه در احكام استحاضه گفته شد بجا آورده روزه او صحيح است. مسأله : كسى كه مس ميت كرده يعنى جائى از بدن خود را به بدن ميت رسانده مى تواند بدون غسل مس ميت روزه بگيرد، و اگر در حال روزه هم ميت را مس نمايد روزه او باطل نمى شود. صفحه 275 9 ـ اماله كردن مسأله : اماله كردن با چيزهاى روان اگر چه از روى ناچارى و براى معالجه باشد روزه را باطل مى كند، ولى استعمال شيافهاى غير روان كه براى معالجه است اشكال ندارد، و احتياط مستحب است كه از استعمال آنها نيز خوددارى كند و احتياط مستحب آن است كه از چيزى كه جامد و مايع بودن آن مشكوك است اجتناب كند. 10 ـ قى كردن عمدى مسأله : هرگاه روزه دار عمداً قى كند اگر چه بواسطه مرض و مانند آن ناچار باشد، روزه اش باطل مى شود، ولى اگر سهواً يا بى اختيار قى كند اشكال ندارد. مسأله : اگر در شب چيزى بخورد كه مى داند بواسطه خوردن آن در روز بى اختيار قى مى كند; به احتياط واجب روزه او باطل مى شود. مسأله : اگر روزه دار بتواند از قى كردن خوددارى كند چنانچه براى او ضرر و مشقت نداشته باشد، بايد خوددارى نمايد. مسأله : اگر مگس در گلوى روزه دار برود چنانچه بقدرى پائين رود كه به فرو بردن آن خوردن نمى گويند لازم نيست آنرا بيرون آورد، و روزه او صحيح است و اگر به اين مقدار پائين نرود، و بيرون آوردن آن ممكن باشد بايد آنرا بيرون آورد و اگر باعث قى كردن شود، روزه او باطل مى شود. مسأله : اگر سهواً چيزى را فرو ببرد، و پيش از رسيدن به شكم يادش بيايد كه روزه است، چنانچه بقدرى پائين رفته باشد كه اگر آنرا داخل شكم كند خوردن نمى گويند لازم نيست آنرا بيرون آورد و روزه او صحيح است و اگر به وسط يا ابتداء حلق رسيده باشد بايد آنرا بيرون آورد، و در اين مورد قى كردن صدق نمى كند. مسأله : اگر يقين داشته باشد كه بواسطه آروغ زدن چيزى از گلو بيرون مى آيد نبايد عمداً آروغ بزند، ولى اگر يقين نداشته باشد اشكال ندارد. مسأله : اگر آروغ بزند و بدون اختيار چيزى در گلو يا دهانش بيايد، بايد آنرا صفحه 276 بيرون بريزد، و اگر بى اختيار فرو رود اشكال ندارد، و احتياط مستحب آن است كه قضاى آنرا نيز بجا آورد. احكام چيزهايى كه روزه را باطل مى كند مسأله : اگر انسان عمداً و از روى اختيار كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد روزه او باطل مى شود، و چنانچه از روى عمد نباشد اشكال ندارد، و فرقى نمى كند بين روزه ماه رمضان و غير آن و بين روزه واجب و مستحب، ولى جنب اگر بخوابد و به تفصيلى كه در مسأله (1679) گفته شد تا اذان صبح غسل نكند روزه او باطل است. مسأله : اگر روزه دار سهواً يكى از كارهايى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، و بخيال اين كه روزه اش باطل شده، عمداً دوباره يكى از آنها را بجا آورد روزه او باطل مى شود. مسأله : اگر چيزى بزور در گلوى روزه دار بريزند يا سر او را بزور در آب فرو برند، روزه او باطل نمى شود، ولى اگر مجبورش كنند كه روزه خود را باطل كند مثلا به او بگويند اگر غذا نخورى ضرر مالى يا جانى بتو مى زنيم، و خودش براى جلوگيرى از ضرر چيزى بخورد روزه او باطل مى شود. مسأله : روزه دار نبايد جايى برود كه مى داند چيزى در گلويش مى ريزند يا مجبورش مى كنند كه خودش روزه خود را باطل كند، امّا اگر قصد رفتن كند و نرود، يا بعد از رفتن چيزى بخوردش ندهند روزه او صحيح است و چنانچه از روى ناچارى كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد و از اوّل هم بداند كه ناچار مى شود، روزه او باطل مى شود. آنچه براى روزه دار مكروه است مسأله : چند چيز براى روزه دار مكروه است، و از آن جمله است: دوا ريختن به چشم، و سرمه كشيدن در صورتى كه مزّه يا بوى آن بحلق برسد، انجام دادن هر كارى كه مانند خون گرفتن و حمام رفتن باعث ضعف مى شود، أنفيه كشيدن اگر نداند كه بحلق صفحه 277 مى رسد و اگر بداند بحلق مى رسد جايز نيست، بو كردن گياههاى معطّر، نشستن زن در آب، استعمال شياف، تر كردن لباس كه در بدن است، كشيدن دندان و هر كارى كه بواسطه آن از دهان خون بيايد، مسواك كردن به وسيله چوب تر، و نيز مكروه است انسان بدون قصد بيرون آمدن منى، زن خود را ببوسد يا كارى كند كه شهوت خود را به حركت آورد، و مطمئن باشد كه با اين قبيل كارها از او منى بيرون نمى آيد و اگر اطمينان نداشته باشد كه منى بيرون نمى آيد در صورتى كه منى بيرون آيد روزه او باطل مى شود. جاهايى كه قضا و كفّاره واجب است مسأله : اگر در روزه رمضان عمداً قى كند فقط قضاى آنروز را بايد بگيرد و چنانچه در شب جنب شود و بتفصيلى كه در مسأله (1679) گفته شد; سه مرتبه بيدار شود و بخوابد و تا اذان صبح بيدار نشود، يا عمداً اماله كند، يا سر زير آب ببرد، يا دروغى را بخدا و پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت بدهد، بنابر احتياط واجب كفّاره هم بايد بدهد، ولى اگر غير از اينها كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند عمداً انجام دهد، در صورتى كه مى دانسته آن كار روزه را باطل مى كند قضا و كفّاره بر او واجب است. مسأله : اگر بواسطه ندانستن مسأله كارى انجام دهد كه روزه را باطل مى كند چنانچه جاهل مقصر بوده بنابر احتياط كفّاره بر او واجب مى شود و اگر جاهل قاصر بوده يعنى در ندانستن خود معذور بوده است مانند اين كه يقين داشته كه فلان چيز روزه را باطل نمى كند كفّاره بر او واجب نيست. كفّاره روزه مسأله : كسى كه كفّاره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يك بنده آزاد كند، يا بدستورى كه در مسأله بعد گفته مى شود دو ماه روزه بگيرد يا شصت فقير را سير كند يا به هر كدام يك مد كه تقريباً ده سير است، طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها بدهد، و چنانچه برايش ممكن نباشد مخيّر است بين اينكه هيجده روز روزه بگيرد، و يا اينكه هر چند مد كه مى تواند بفقرا اطعام بدهد، و اگر نتواند بدهد، بايد استغفار كند اگر چه مثلا يك صفحه 278 مرتبه بگويد استغفر الله، و احتياط واجب آن است كه هر وقت بتواند كفّاره را بدهد. مسأله : كسى كه مى خواهد دو ماه كفّاره روزه رمضان را بگيرد، بايد سى و يك روز آن را پى در پى بگيرد، و اگر بقيّه آن پى در پى نباشد اشكال ندارد. مسأله : كسى كه مى خواهد دو ماه كفّاره روزه رمضان را بگيرد نبايد موقعى شروع كند كه در ميان سى و يك روز روزى باشد كه مانند عيد قربان روزه آن حرام است. مسأله : كسى كه بايد پى در پى روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يك روز، روزه نگيرد، يا وقتى شروع كند كه در بين آن بروزى برسد كه روزه آن واجب است، مثلا بروزى برسد كه نذر كرده آنروز را روزه بگيرد بايد روزه ها را از سر بگيرد. مسأله : اگر در بين روزهائى كه بايد پى در پى روزه بگيرد عذرى مثل حيض يا نفاس يا سفرى كه در رفتن آن مجبور است; براى او پيش آيد، بعد از بر طرف شدن عذر واجب نيست روزه ها را از سر بگيرد بلكه بقيّه را بعد از بر طرف شدن عذر بجا مى آورد. مسأله : اگر به چيز حرامى روزه خود را باطل كند، چه آن چيز أصلا حرام باشد مثل شراب و زنا يا به جهتى حرام شده باشد مثل نزديكى با عيال خود در حال حيض، بنابر احتياط واجب كفّاره جمع بر او واجب مى شود، يعنى بايد يك بنده آزاد كند، و دو ماه روزه بگيرد، و شصت فقير را سير كند، يا بهر كدام اينها يك مد طعام بدهد، و چنانچه هر سه برايش ممكن نباشد، هر كدام آنها ممكن است بايد انجام دهد. مسأله : اگر روزه دار دروغى را بخدا و پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) نسبت دهد كه بنابر احتياط واجب كفاره دارد يك كفّاره بر او لازم است نه كفّاره جمع. مسأله : اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه جماع كند بنابر احتياط واجب به همان اندازه كفّاره بر او واجب است، و نيز اگر جماعِ او حرام باشد بنابر احتياط واجب به همان اندازه كفّاره جمع واجب مى شود. مسأله : اگر روزه دار در يك روز ماه رمضان چند مرتبه كارى كه روزه را باطل مى كند غير از جماع انجام دهد بنابر احتياط مستحب بايد به همان اندازه كه افطار كرده كفّاره بدهد. هر چند يك كفّاره كافى است. مسأله : اگر روزه دار جماع حرام كند و بعد با حلال خود جماع نمايد ـ بنابر صفحه 279 احتياط واجب ـ براى هر كدام كفّاره مستقل واجب است. مسأله : اگر روزه دار كارى كه حلال است و روزه را باطل مى كند، انجام دهد، مثلا آب بياشامد، و بعد كار ديگرى كه حرام است و روزه را باطل مى كند ـ به جز جماع كه حكم آن گذشت ـ انجام دهد، مثلا غذاى حرامى بخورد، يك كفّاره كافى است. مسأله : اگر روزه دار آروغ بزند و چيزى در دهانش بيايد، چنانچه عمداً آنرا فرو ببرد، روزه اش باطل است، و بايد قضاى آنرا بگيرد، و كفّاره هم بر او واجب مى شود، و اگر خوردن آن چيز حرام باشد، مثلا موقع آروغ زدن خون يا غذائى كه از صورت غذا بودن خارج شده بدهان او بيايد، و عمداً آنرا فرو ببرد، روزه او باطل مى شود، و بنابر احتياط كفّاره جمع هم بر او واجب مى شود. مسأله : اگر نذر كند كه روز معيّنى را روزه بگيرد، چنانچه در آن روز عمداً روزه خود را باطل كند بايد يك بنده آزاد كند، يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد يا شصت فقير را اطعام كند، يعنى كفاره نذر را بدهد و قضاى آن را هم بگيرد. مسأله : كسى كه اگر صرفاً به گفته كسى كه مى گويد مغرب شده افطار كند، و بعد بفهمد مغرب نبوده است قضاء و كفّاره بر او واجب است. مسأله : كسى كه عمداً روزه خود را باطل كرده، اگر بعد از ظهر مسافرت كند يا پيش از ظهر براى فرار از كفّاره سفر نمايد، كفّاره او ساقط نمى شود، بلكه اگر قبل از ظهر مسافرتى براى او پيش آمد كند، بنابر احتياط كفّاره بر او واجب است. مسأله : اگر عمداً روزه خود را باطل كند، و بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا مرض براى او پيدا شود كفّاره بر او واجب نيست. مسأله : اگر يقين كند كه روز اوّل ماه رمضان است و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود كه آخر شعبان بوده كفّاره بر او واجب نيست، همچنين است اگر انسان شك كند كه آخر رمضان است يا اوّل شوّال و عمداً روزه خود را باطل كند، بعد معلوم شود اوّل شوال بوده كفّاره بر او واجب نمى باشد. مسأله : اگر روزه دار در ماه رمضان با زن خود كه روزه دار است جماع كند، چنانچه زن را مجبور كرده باشد، كفّاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد و اگر زن به صفحه 280 جماع راضى بوده بر هر كدام يك كفّاره واجب مى شود و هر يك بايد كفاره خودش را بدهد. مسأله : اگر زنى شوهرِ روزه دار خود را مجبور كند كه جماع نمايد، يا كارى ديگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، واجب نيست كفاره روزه شوهر را بدهد. مسأله : اگر روزه دار در ماه رمضان، با زن خود كه روزه دار است جماع كند، چنانچه در ابتدا زن را مجبور كرده باشد ولى در بين جماع زن راضى شود، بنابر احتياط واجب بايد مرد دو كفّاره و زن يك كفّاره بدهد. مسأله : اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود كه خواب است جماع نمايد، يك كفاره بر او واجب مى شود، و روزه زن صحيح است و كفّاره هم بر او واجب نيست. مسأله : اگر مرد زن خود را مجبور كند كه غير جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند بجا آورد، كفّاره زن را نبايد بدهد، و بر خود زن هم كفّاره واجب نيست. مسأله : كسى كه بواسطه مسافرت يا مرض روزه نمى گيرد، نمى تواند زن روزه دار خود را مجبور به جماع نمايد، ولى اگر مجبور كند، كفّاره بر او واجب نيست. مسأله : انسان نبايد در بجا آوردن كفّاره كوتاهى كند، ولى لازم نيست فوراً آنرا انجام دهد. مسأله : اگر كفاره بر انسان واجب شود، و چند سال آنرا بجا نياورد، چيزى بر آن اضافه نمى شود. مسأله : كسى كه بايد براى كفّاره يك روز شصت فقير را طعام بدهد، اگر به شصت فقير دسترسى دارد، نبايد به هر كدام از آنها بيشتر از يك مد كه تقريباً ده سير است طعام بدهد، يا يك فقير را بيشتر از يك مرتبه سير نمايد، ولى چنانچه فقير، داراى عائله باشد انسان مى تواند، براى هر يك از عيالات فقير او اگر چه صغير باشند يك مد به آن فقير بدهد، بلى اگر فرزندان او صغير باشند سهم او و بچه ها را يك جا تحويل دهد. مسأله : كسى كه قضاى روزه رمضان را گرفته اگر بعد از ظهر عمداً كارى كه صفحه 281 روزه را باطل مى كند انجام دهد، بايد به ده فقير هر كدام يك مد كه تقريباً ده سير است طعام بدهد و اگر نمى تواند سه روز روزه بگيرد، و بنابر احتياط مستحب شصت فقير را طعام بدهد. جاهايى كه فقط قضاى روزه واجب است مسأله : در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كفاره واجب نيست: اوّل: اگر در شب ماه رمضان جنب باشد و بتفصيلى كه در مسأله (1679) گفته شد تا اذان صبح از خواب دوّم بيدار نشود. دوّم: اگر عملى كه روزه را باطل مى كند بجا نياورد، ولى نيّت روزه نكند، يا ريا كند، يا قصد كند كه روزه نباشد. سوّم: اگر در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند، و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد. چهارم: اگر در ماه رمضان بدون اينكه تحقيق در افق كند صبح شده يا نه، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده، و نيز اگر بعد از تحقيق با اينكه گمان دارد صبح شده كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضاى آن روز بر او واجب است، ولى اگر بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده، و چيزى بخورد، و بعد معلوم شود صبح بوده قضا واجب نيست. و اگر بعد از تحقيق شك كند كه صبح شده يا نه، و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، بنابر احتياط واجب قضاى آن روز را بجا آورد. پنجم: اگر كسى بگويد صبح نشده و انسان بگفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده. ششم: اگر كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند، يا خيال كند شوخى مى كند، و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده. هفتم: اگر شخص كور و مانند آن بگفته كس ديگرى افطار كند بعد معلوم شود صفحه 282 مغرب نبوده است، و اگر به گفته آدم دروغگو افطار كند كفّاره هم واجب مى شود. هشتم: اگر در هواى صاف بواسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده، و افطار كند بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولى اگر در هواى ابرى بگمان اينكه مغرب شده افطار كند، بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نيست. نهم: اگر براى خنك شدن يا بى جهت مضمضه كند، يعنى آب در دهان بگرداند، و بى اختيار فرو رود، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد، يا براى وضو مضمضه كند، و بى اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست. دهم: اگر با زن خود شوخى كند و بى اختيار منى از او بيرون آيد، با اينكه از اوّل قصد نداشته، و عادتاً هم با شوخى كردن منى خارج نمى شده به نحوى كه مطمئن بوده كه منى خارج نمى شود به احتياط واجب قضا لازم است. مسأله : اگر غير آب چيز ديگرى در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود، يا آب را داخل بينى كند، و بى اختيار فرو رود قضا بر او واجب نيست. مسأله : مضمضه زياد براى روزه دار مكروه است، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد. مسأله : اگر انسان بداند كه بواسطه مضمضه بى اختيار يا از روى فراموشى آب وارد گلويش مى شود، نبايد مضمضه كند. مسأله : اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد بعد معلوم شود صبح بوده قضا لازم نيست. مسأله : اگر انسان شك كند كه مغرب شده يا نه نمى تواند افطار كند ولى اگر شك كند كه صبح شده يا نه پيش از تحقيق هم مى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد. احكام روزه قضا مسأله : اگر ديوانه عاقل شود واجب نيست روزه هاى وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد. صفحه 283 مسأله : اگر كافر مسلمان شود، واجب نيست روزه هاى وقتى را كه كافر بوده قضا نمايد، همچنين واجب نيست قضاى روزه آن روزيكه در آن روز مسلمان شده بگيرد، ولى اگر قبل از ظهر مسلمان شود و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد، بنابر احتياط واجب نيّت كند و روزه بگيرد، و اگر آنروز را روزه نگرفت بنابر احتياط واجب قضاى آنرا بجا بياورد. ولى اگر مرتد مسلمان شود روزه هاى وقتى را كه مرتد بوده بايد قضا نمايد. مسأله : روزه اى كه از انسان بواسطه مستى فوت شده بايد قضا نمايد، فرق نمى كند كه آن چيزى را كه بواسطه آن مست شده براى معالجه خورده باشد، يا اينكه بدون دليل خورده باشد. مسأله : اگر در تعداد روزه هايى كه نگرفته و بايد قضا كند شك دارد بايد به مقدارى كه يقين دارد روزه نگرفته قضا كند. مثلاً اگر شك كند كه پنج روزه قضا بر عهده اوست يا هفت روز، بايد پنج روز را قضا كند. بلى اگر زمان حدوث عذر را مى داند ولى نمى داند چند روز طول كشيده است مثلاً مى داند روز بيستم ماه بيمار شده يا به سفر رفته و نمى داند تا بيست و پنجم ماه ادامه داشته يا تا بيست و هفتم به احتياط واجب بايد حداكثر را قضا كند. مسأله : اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد قضاى هر كدام را كه اوّل بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى ماه رمضان آخر تنگ باشد مثلا پنج روز از ماه رمضان آخر قضا داشته باشد، و پنج روز هم به ماه رمضان مانده بايد اوّل قضاى ماه رمضان آخر را بگيرد. مسأله : اگر قضاى روزه چند ماه رمضان بر او واجب باشد و در نيّت معيّن نكند روزه اى را كه مى گيرد قضاى كدام ماه رمضان است، قضاى سال اوّل حساب مى شود. مسأله : كسى كه قضاى روزه ماه رمضان را گرفته اگر وقت قضاى روزه او تنگ نباشد مى تواند پيش از ظهر روزه خود را باطل كند. مسأله : اگر قضاى روزه شخص ديگر را گرفته باشد احتياط واجب آن است كه بعد از ظهر روزه را باطل نكند. صفحه 284 مسأله : اگر بواسطه مرض، يا حيض، يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن ماه رمضان بميرد، لازم نيست روزه هايى را كه نگرفته براى او قضا كنند. مسأله : اگر بواسطه مرضى روزه رمضان را نگيرد، و مرض او تا رمضان سال بعد طول بكشد، قضاى روزه هائى را كه نگرفته بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مد كه تقريباً ده سير است طعام يعنى گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد، ولى اگر بواسطه عذر ديگرى مثلا براى مسافرت روزه نگرفته باشد، و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند، و احتياط واجب آن است كه براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد. مسأله : اگر بواسطه مرضى روزه ماه رمضان را نگيرد، و بعد از ماه رمضان مرض او بر طرف شود، ولى عذر ديگرى پيدا كند كه نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد، بايد روزه هائى را كه نگرفته قضا نمايد. و نيز اگر در ماه رمضان غير مرض عذر ديگرى داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر بر طرف شود، و تا رمضان سال بعد بواسطه مرض نتواند روزه بگيرد، روزه هايى را كه نگرفته بايد قضا كند، و بنابر احتياط واجب براى هر روز يك مد طعام هم به فقير بدهد. مسأله : اگر در ماه رمضان بواسطه عذرى روزه نگيرد، و بعد از رمضان عذر او بر طرف شود، و تا رمضان آينده عمداً قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا كند، و براى هر روز يك مد گندم يا جو و مانند اينها هم به فقير بدهد. مسأله : اگر در قضاى روزه كوتاهى كند تا وقت تنگ شود، و در تنگى وقت عذرى پيدا كند، بايد قضا را در سال بعد بگيرد، و براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، بلكه اگر موقعى كه عذر دارد تصميم داشته باشد كه بعد از بر طرف شدن عذر روزه هاى خود را قضا كند و پيش از آن كه قضا نمايد در تنگى وقت عذر پيدا كند، بايد قضاى آنرا بگيرد، و احتياط مستحب آن است كه براى هر روز هم يك مد غذا به فقير بدهد. مسأله : اگر مرض انسان چند سال طول بكشد، بعد از آنكه خوب شد اگر تا رمضان آينده بمقدار قضا وقت داشته باشد بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد، و براى هر روز از سالهاى پيش يك مد كه تقريباً ده سير است طعام به فقير بدهد. صفحه 285 مسأله : كسى كه بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد مى تواند كفّاره چند روز را به يك فقير بدهد. مسأله : اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تاخير بيندازد، بايد قضا را بگيرد، و براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد. مسأله : اگر روزه رمضان را عمداً نگيرد، بايد قضاى آنرا بجا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام بدهد، يا يك بنده آزاد كند، و چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را بجا نياورد براى هر روز نيز دادن يك مد طعام لازم است. مسأله : بعد از مرگ پدر، پسر بزرگتر بايد قضاى نماز و روزه او را بتفصيلى كه در بحث نماز قضا گفته شد بجا آورد، و بنابر احتياط واجب قضاى روزه مادر را نيز بجا آورد. مسأله : اگر كسى كه مرده غير از روزه ماه رمضان روزه واجب ديگرى را مانند روزه نذر نگرفته باشد بنابر احتياط واجب آن را نيز پسر بزرگتر قضا نمايد. احكام روزه مسافر مسأله : مسافرى كه بايد نمازهاى چهار ركعتى را در سفر دو ركعت بخواند، نبايد روزه بگيرد، و مسافرى كه نمازش را تمام مى خواند مثل كسى كه شغلش مسافرت يا سفر او معصيت است بايد در سفر روزه بگيرد. مسأله : مسافرت در ماه رمضان اشكال ندارد، ولى اگر براى فرار از روزه باشد مكروه است. مسأله : اگر غير از روزه ماه رمضان روزه معيّن ديگرى بر انسان واجب باشد مثل اين كه نذر كند روز معيّنى را روزه بگيرد، مى تواند در آن روز مسافرت نمايد همچنين است در تنگى وقت اگر قضاء ماه رمضان به عهده اش باشد. مسأله : اگر نذر كند روزه بگيرد و روز آن را معيّن نكند، نمى تواند آن را در سفر بجا آورد، ولى چنانچه نذر كند كه روز معيّنى را در سفر روزه بگيرد، بايد آن را در سفر صفحه 286 بجا آورد، و نيز اگر نذر كند روز معيّنى را چه مسافر باشد يا نباشد روزه بگيرد بايد آن روز را اگر چه مسافر باشد روزه بگيرد. مسأله : مسافر مى تواند براى خواستن حاجت سه روز در مدينه طيّبه روزه مستحبى بگيرد و احتياط آن است كه سه روز پشت سر هم و چهار شنبه و پنج شنبه و جمعه باشد. مسأله : كسى كه نمى داند روزه مسافر باطل است اگر در سفر روزه بگيرد و در بين روز مسأله را بفهمد روزه اش باطل مى شود، و اگر تا مغرب نفهمد روزه اش صحيح است. مسأله : اگر فراموش كند كه مسافر است، يا فراموش كند روزه مسافر باطل مى باشد و در سفر روزه بگيرد، روزه او باطل است. مسأله : اگر روزه دار بعد از ظهر مسافرت نمايد، بايد روزه خود را تمام كند، و اگر پيش از ظهر مسافرت كند وقتى بحدّ ترخّص برسد يعنى بجائى برسد كه ديوار شهر را نبيند و صداى اذان را نشنود بايد روزه خود را باطل كند، اگر پيش از آن روزه را باطل كند، بنابر احتياط كفّاره واجب مى شود. مسأله : اگر مسافر پيش از ظهر بوطنش برسد، يا بجائى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، چنانچه كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد، بايد آنروز را روزه بگيرد، و اگر انجام داده يا بعد از ظهر به وطنش برسد، يا بجايى برسد كه مى خواهد ده روز در آنجا بماند، نمى تواند در آن روز روزه بگيرد. مسأله : مسافر و كسى كه از روزه گرفتن عذر دارد، مكروه است در روز ماه رمضان جماع نمايد، و در خوردن و آشاميدن كاملا خود را سير كند. كسانى كه روزه بر آنها واجب نيست مسأله : كسى كه بواسطه پيرى نمى تواند روزه بگيرد يا براى او مشقّت دارد روزه بر او واجب نيست، ولى در صورت دوّم بايد براى هر روز يك مد كه تقريباً ده سير است گندم يا جو و مانند اينها به فقير بدهد. صفحه 287 مسأله : كسى كه بواسطه پيرى روزه نگرفته، اگر بعد از ماه رمضان بتواند روزه بگيرد بنابر احتياط مستحب بايد قضاى روزه هائى را كه نگرفته بجا آورد. مسأله : اگر انسان مرضى دارد كه زياد تشنه مى شود و نمى تواند تشنگى را تحمّل كند يا براى او مشقّت دارد، روزه بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، و احتياط مستحب آن است كه بيشتر از مقدارى كه ناچار است آب نياشامد، و چنانچه بعد بتواند روزه بگيرد، بايد روزه هايى را كه نگرفته قضا نمايد. مسأله : اگر روزه گرفتن براى جنين زن حامله ضرر داشته باشد روزه بر او واجب نيست و بايد قضاى آن را بعداً بگيرد و اگر روزه گرفتن براى خود زن حامله ضرر دارد نبايد روزه بگيرد و بايد قضاى آن را بعداً بگيرد و يك مدّ طعام نيز براى هر روز كه روزه نگرفته به فقير بدهد. مسأله : زنى كه بچه شير مى دهد و شير او كم است چه مادر بچه يا دايه او باشد يا بى اجرت شير دهد، اگر روزه براى بچه اى كه شير مى خورد ضرر دارد روزه بر او واجب نيست، و نيز اگر براى خودش ضرر دارد روزه بر او واجب نيست و در اين صورت بايد براى هر روز يك مد طعام به فقير بدهد، و در هر دو صورت روزه هائى را كه نگرفته بايد قضا نمايد، ولى اگر كسى پيدا شود كه بى اجرت بچه را شير دهد، يا براى شير دادن بچه از پدر يا مادر يا از كس ديگرى كه اجرت او را بدهد اجرت بگيرد، بايد بچه را به او بدهد و روزه بگيرد. راه ثابت شدن اوّل ماه مسأله : اوّل ماه به چند چيز ثابت مى شود: اوّل: آنكه خود انسان ماه را ببيند. دوّم: عدّه اى كه از گفته آنان يقين پيدا مى شود بگويند ماه را ديده ايم و همچنين است هر چيزى كه بواسطه آن يقين پيدا شود. سوّم: سى روز از اول ماه شعبان بگذرد كه بواسطه آن اوّل ماه رمضان ثابت مى شود يا سى روز از اوّل رمضان بگذرد كه بواسطه آن اوّل ماه شوال ثابت مى شود. صفحه 288 چهارم: دو مرد عادل بگويند كه: در شب، ماه را ديده ايم، ولى اگر صفت ماه را بر خلاف يكديگر بگويند، يا شهادتشان خلاف واقع باشد مثل اينكه بگويند: داخل دائره ماه طرف اُفق بود، اوّل ماه ثابت نمى شود. امّا اگر در تشخيص بعض خصوصيّات اختلاف داشته باشند مثل آنكه يكى بگويد ماه بلند بود، و ديگرى بگويد نبود، بگفته آنان اول ماه ثابت مى شود. پنجم: مجتهد جامع الشرائط حكم كند كه اوّل ماه است. مسأله : اگر مجتهد جامع الشرائط حكم كند كه اوّل ماه است كسى هم كه تقليد او را نمى كند بايد به حكم او عمل كند، ولى كسى كه مى داند مجتهد جامع الشرائط اشتباه كرده نمى تواند به حكم او عمل نمايد. مسأله : اول ماه با پيشگوئى منجمين ثابت نمى شود، ولى اگر انسان از گفته آنان يقين پيدا كند بايد به آن عمل نمايد. مسأله : بلند بودن ماه يا دير غروب كردن آن دليل نمى شود كه شب پيش شب اوّل ماه بوده است. مسأله : اگر اوّل ماه براى كسى ثابت نشود و روزه نگيرد چنانچه دو مرد عادل بگويند كه شب پيش ماه را ديده ايم بايد روزه آن روز را قضا نمايد. مسأله : اگر اول ماه در شهرى ثابت شود براى همه شهرهايى كه با آن شهر در قسمتى از شب شريك هستند، كفايت مى كند. مسأله : اول ماه با تلفن، تلگراف راديو و وسايل اطلاع رسانى جديد در صورتى ثابت مى شود كه: 1 ـ در شهر مبدأ كه اول ماه در آن ثابت شده به يكى از راه هايى كه در مسأله 1780 ذكر شده ثابت شده باشد. 2 ـ انسان از خبر مذكور اطمينان به صحت آن پيدا كند. 3 ـ شهرى كه در آن اول ماه ثابت شده با شهر مذكور در مقدارى از شب شريك باشند. مسأله : روزى را كه انسان نمى داند آخر ماه رمضان است يا اول شوّال، بايد روزه بگيرد، ولى اگر پيش از مغرب بفهمد كه اوّل شوال است بايد افطار كند. مسأله : اگر زندانى نتواند به ماه رمضان يقين كند، بايد به گمان عمل نمايد، صفحه 289 و اگر آنهم ممكن نباشد، هر ماهى را كه روزه بگيرد صحيح است و بايد بعد از گذشتن يازده ماه از ماهى كه روزه گرفته دوباره يك ماه روزه بگيرد و اگر بعد خلاف آن ثابت شود، روزه او صحيح است، و اگر ثابت شود كه هنوز ماه رمضان نرسيده، بايد دوباره روزه بگيرد. روزه هاى حرام و مكروه مسأله : روزه روز عيد فطر و قربان حرام است، و نيز روزى را كه انسان نمى داند آخر شعبان است يا اوّل رمضان اگر به نيّت اول رمضان روزه بگيرد حرام مى باشد. مسأله : اگر زن با گرفتن روزه مستحبى حق شوهرش از بين برود، جايز نيست روزه بگيرد، بلكه اگر حق شوهر هم از بين نرود، ولى شوهر او را از گرفتن روزه مستحبى جلوگيرى كند بنابر احتياط واجب بايد خود دارى كند. مسأله : روزه مستحبى اولاد اگر اسباب اذيت پدر و مادر يا جد به خاطر شفقت بر اولاد شود جايز نيست. مسأله : اگر پسر بدون اجازه پدر روزه مستحبى بگيرد، و در بين روز پدر او را نهى كند به نحوى كه از روزه گرفتنش به خاطر شفقت بر وى اذيت شود بايد افطار نمايد. مسأله : كسى كه ميداند روزه براى او ضرر ندارد، اگر چه پزشك بگويد ضرر دارد بايد روزه بگيرد، و كسى كه يقين يا گمان دارد كه روزه برايش ضرر دارد، اگر چه پزشك بگويد ضرر ندارد بايد روزه نگيرد و اگر روزه بگيرد صحيح نيست، مگر آنكه بقصد قربت بگيرد و بعد معلوم شود ضرر نداشته است. مسأله : اگر انسان احتمال بدهد كه روزه برايش ضرر دارد و از آن احتمال ترس براى او پيدا شود چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد نبايد روزه بگيرد و اگر روزه بگيرد صحيح نيست، مگر آنكه بقصد قربت بگيرد، و بعد معلوم شود ضرر نداشته است. مسأله : كسى كه عقيده اش اين است كه روزه براى او ضرر ندارد، اگر روزه صفحه 290 بگيرد و بعد از مغرب بفهمد كه روزه براى او ضرر داشته، بنابر احتياط واجب بايد قضاى آنرا بجا آورد. مسأله : غير از روزه هائى كه گفته شد روزه هاى حرام ديگرى هم هست كه در كتابهاى مفصّل فقهى گفته شده است. مسأله : روزه روز عاشورا و روزى كه انسان شك دارد روز عرفه است يا عيد قربان مكروه است، ولى مستحب است در روز عاشورا انسان، بدون قصد روزه تا عصر از خوردن و آشاميدن خوددارى كند. روزه هاى مستحبّ مسأله : روزه تمام روزهاى سال غير از روزه هاى حرام و مكروه كه گفته شد مستحب است، و براى بعضى از روزها بيشتر سفارش شده است، كه از آن جمله است: 1 ـ پنجشنبه اوّل و پنجشنبه آخر هر ماه، و چهارشنبه اوّلى كه بعد از روز دهم ماه است، و اگر كسى اينها را بجا نياورد مستحب است قضا نمايد، و چنانچه اصلا نتواند روزه بگيرد مستحب است براى هر روز يك مد طعام يا 6 / 12 نخود نقره به فقير بدهد. 2 ـ سيزدهم و چهاردهم و پانزدهم هر ماه. 3 ـ تمام ماه رجب و شعبان و بعضى از اين دو ماه اگر چه يك روز باشد. 4 ـ روز عيد نوروز، روز بيست و پنجم و بيست و نهم ذى قعده، روز اوّل تا روز نهم ذى حجّه، روز عرفه. ولى اگر بواسطه ضعف روزه نتواند دعاهاى روز عرفه را بخواند روزه آن روز مكروه است، عيد سعيد غدير (18 ذى حجّه) روز اوّل و سوّم محرّم، ميلاد مسعود پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) (17 ربيع الاول)، روز مبعث حضرت رسول اكرم (صلى الله عليه وآله)(27 رجب) و اگر كسى روزه مستحبى بگيرد واجب نيست آن را به آخر رساند، بلكه اگر برادر مؤمنش او را به غذا دعوت كند مستحب است دعوت او را قبول كند، و در بين روز افطار نمايد. |