في:  
                       
 
 
 

من حياة سماحته قائمة المؤلفات الأحکام و الفتاوى الأسئلة العقائدية نداءات سماحته  الصور  لقاءات و زيارات
المکتبة الفقهية المختصة الصفحة الخاصة المواقع التابعة أخبار المكاتب وعناوينها الدروس المناسبات القرآن والمناجات

<<التالي الفهرس السابق>>




(صفحه321)

هلال احمر، مخابرات و غيره در آنها بنا كنند نظر مبارك حضرتعالى درباره آن مؤسسات چيست؟
جواب: چنانچه زمين وقف براى قبرستان باشد، تأسيس مؤسسات مذكوره در آنجا جايز نيست و اگر وقف نباشد در صورتى كه نبش قبر نشود و قبور علما و صلحاى معروف در آن نباشد، تأسيس آنها مانعى ندارد.

سؤال 1234 :بعضى از موقوفات هست كه عرصه و اعيان موقوفه بوده و به مرور زمان اعيان، از بين رفته و فعلا زمين تنها به اجاره واگذار مى شود، كه مستأجر ايجاد اعيان براى خود كند. آيا موقوفه به اعتبار اعيان سابق حقّى بر اعيان مستحدثه پيدا مى كند يا خير؟ و آيا مى شود مستأجر را مقيد كرد كه قسمتى از اعيان را به موقوفه تمليك كند؟ يا اينكه مى توان بدون چنين قيدى فقط عرصه را اجاره داد؟
جواب: اجاره جايز است. و به اعتبار اعيان سابقه موقوفه حقى پيدا نمى كند، و تمليك يا عدم تمليك نيز تابع قراردادى است كه با مستأجر منعقد مى كنند و نمى توان مستأجر را ملزم به اين كار كرد.

سؤال 1235 :آب انبار قديمى وقف است، ولى فعلا با وجود لوله كشى، از آن هيچ استفاده اى نمى شود، آيا اجازه مى فرماييد آن را تخريب كرده و به جاى آن مراكز ورزشى يا فرهنگى بسازيم؟
جواب: اگر محل آب انبار، قابل استفاده جهت تأمين آب آشاميدنى مردم، حتى با لوله كشى از آب شهر نباشد، متولى شرعى آن مى تواند آنجا را اجاره دهد و اجاره بهاى آن را به مصرف آب آشاميدنى مردم برساند.

سؤال 1236 :حوض و آب انبار و اراضى وقفى، كه با لوله كشى شهرى از استفاده افتاده و بعضى آن را تصرف و خانه و محل كار و زراعت كرده اند، لطفاً وظيفه متولى آنها را بيان فرماييد؟
جواب: الوقوف على حسب مايوقفها اهلها، از مورد سؤال اطلاع ندارم، ولى حكم كلى مسأله اين است كه لوله كشى سبب نمى شود كه حوض و آب انبار وقفى

(صفحه322)

و اراضى موقوفه مربوط به آن از وقف بودن خارج شود و تصاحب و تصرف در آنها بدون اذن متولى شرعى آن خلاف شرع و جايز نيست و بر متولى لازم است كه با تمكن، از تصرف متصرفين منع و آنها را برگرداند، بلكه بر ديگران نيز لازم است از باب نهى از منكر با تحقق شرايط آن از تصرف غير متولى ممانعت و نهى كنند و بايد از محل موقوفه به نحوى كه به نظر واقف، اقرب باشد با نظر متولى شرعى استفاده شود.

متولى وقفى
سؤال 1237 :زمينى موقوفه اولاد ذكور سادات مى باشد و در وقفنامه متولى تعيين نشده است و فعلا كسى را امام جمعه و اداره اوقاف به عنوان متولى منصوب كرده اند، آيا موقوف عليهم در اين مورد وظيفه اى ندارند؟ يا بايد طبق نظر متولى عمل كنند؟
جواب: چنانچه از طريق حاكم شرع يا سازمان اوقاف متولّى تعيين شود، اگر چه با پيشنهاد و معرفى برخى از موقوف عليهم باشد، همان متولى شرعى خواهد بود و لازم است طبق نظر وى عمل شود.

سؤال 1238 :وقفنامه مدرسه علميه اى گم شده است، يكى از علماى محل با اذن مرجع تقليد آن را بازسازى و احيا كرده است، آيا شخص ديگرى مى تواند ولايت آن را بدست بگيرد؟
جواب: با فرض اينكه با نظر مجتهد جامع الشرايط احيا شده است بايد با نظر و نظارت همان مجتهد در جهت وقف اداره شود.

سؤال 1239 :در صورت معين بودن متولى وقف، آيا اداره اوقاف يا ديگران مى توانند در آن تصرف كنند؟
جواب: با توجه به توليت منصوص، كسى حق دخالت ندارد. مگر اداره اوقاف كه مسؤوليت نظارت را دارد.

سؤال 1240 :آيا وارث واقف شرعاً مى تواند در وقف تصرف كند يا خير؟
جواب: وارث اگر متولى شرعى نباشد، هيچگونه حقى ندارد.

(صفحه323)

سؤال 1241 :كسى وصيت كرده است كه ملك و آبى صرف روضه حضرت سيدالشهداء (عليه السلام)بشود و اولادش را نسلا بعد نسل متولى قرار داده، اكنون اداره اوقاف مى خواهد آنها را بصورت موقوفه درآورد، اگر چنين كند، آيا بايد مثل سابق عمل گردد و توليت اولاد چگونه خواهد بود؟
جواب: از آنچه مسطور است ظاهر مى شود كه ملك و آب وقف است و بايد با آن معامله وقف بشود و چنانچه متولّى منصوص داشته باشد، اختيار با متولى شرعى است و اگر توليت فرزندان به نحو شرعى ثابت نشود، اختيار با حاكم شرع است و نظارت اوقاف بر آب و ملك مزبور در حال حاضر كه حكومت اسلامى است، مانع ندارد.

سؤال 1242 :شخصى چيزى را وقف كرده و توليت آن را مادام الحيات براى خود و پس از فوت براى اولاد ارشد ذكور نسلا بعد نسل و طبقه بعد طبقه قرار داده، آيا توليت بعد از فوت ارشد اولاد بلاواسطه به اولاد او مى رسد يا به عموى آنها؟
جواب: تا از طبقه اول يك نفر هست اگرچه سنّش كم باشد مقدم است بر طبقه بعد. اگرچه سن او بيشتر باشد، پس عمو مقدم است بر پسر برادر.

سؤال 1243 :اگر متولى موقوفه به وقف عمل نكند يا برخلاف نظر واقف عمل كند چه حكمى دارد؟
جواب: اگر متولى نصوص، از عمل به وقف امتناع كرد، بايد حاكم شرع يا نماينده او شخص امينى را منصوب كند تا با همكارى متولى به وقف عمل كنند و اگر باز هم متولى امتناع كرد، شخص منصوب به تنهايى به مفاد وقف عمل كند.

اجاره موقوفه
سؤال 1244 :اگر متولىِ وقف بدون رعايت مصلحت موقوف عليهم، زمين موقوفه را اجاره دهد، چه حكمى دارد؟
جواب: در فرض سؤال، اجاره باطل است.

سؤال 1245 :اگر كسى بدون اجازه متولى شرعى زمين موقوفه را به اجاره بدهد، و

(صفحه324)

مال الاجاره را به مصرف وقف برساند، چه حكمى دارد؟ و آيا اجاره كننده ضامن است؟
جواب: اگر مصلحت در اجازه عقد اجاره و قبض و اقباض و ديگر تصرفات باشد، با اجازه متولى شرعى، آنچه واقع شده تصحيح مى شود و برائت ذمه حاصل مى شود.

سؤال 1246 :آيا اجاره دادن زمين موقوفه به مدت طولانى، مثل صد سال صحيح است؟
جواب: اجاره دادن زمين موقوفه به مدت طويل، در صورتى كه به مصلحت وقف و موقوف عليهم باشد مانعى ندارد. اگرچه حدود صد سال باشد، بلى اگر بطن موجود هنگام اجاره منقرض شدند و هنوز مدت اجاره باقى است، اجاره فسخ مى شود. و تجديد آن منوط به امضاى بطن فعلى مى شود. البته اگر متولى مصلحت وقف را ملحوظ داشته يا ملاحظه مصلحت بطن بعدى را كرده و اجاره طويل المدت داده است، بنابر اقوى اجاره به قوت خود باقى مى ماند.

سؤال 1247 :كسى زمين وقفى را ده ساله اجاره كرده است، آيا جايز است در آن زمين چاه بزند و مازاد بر مصرف خود را به افراد ديگر بفروشد و پول آن را براى خود بردارد؟
جواب: مشروعيت حفر چاه و فروش آب آن، منوط به نظر متولّى شرعى و اداره اوقاف است و در اين رابطه از آنان نظرخواهى شود.

سؤال 1248 :بعضى از متصرفين موقوفات افراد كم بضاعتى هستند، آيا مى شود مال الاجاره موقوفه را كمتر از مقدار تعيين شده گرفت؟
جواب: تخفيف مانعى ندارد ولى مابه التفاوت را از اوقاف منطبقه ديگر محسوب كنيد.

سؤال 1249 :ملكى موقوف بر اولاد ذكور بطناً بعد بطن، توسط يكى از موقوف عليهم اجاره داده مى شود و قبل از انقضاى مدت فوت مى كند، آيا به مجرد فوت، اجاره باطل مى شود؟
جواب: اجاره باطل مى شود. ولى اگر اجاره دهنده متولى باشد و مصلحت همه بطون را در نظر گرفته باشد، اجاره باطل نمى شود.

(صفحه325)

سؤال 1250 :متولى وقف، زمين موقوفه را چند سال اجاره داده است و مستأجر آن را به نفر سوم واگذار كرده، آيا متولى مى تواند جهت موافقت واگذارى مبلغى دريافت كند؟
جواب: در صورت مصلحت مانعى ندارد. ولى مبلغ مزبور بايد صرف موقوفه شود.

فروش موقوفه
سؤال 1251 :شخصى چند اصله نخل وقف مطلق خيرات يا وقف عزادارى خامس آل عبا (عليهم السلام) كرده، ولى اكنون به علّت بيمارى يا جهت ديگر نمى تواند آن را نگهدارى يا سرپرستى كند و كس ديگرى هم نيست چنين كند، آيا مى تواند آن را بفروشد؟ در اين صورت پول آن را به چه مصرفى برساند؟
جواب: اگر كسى ديگر هم يافت نشود آن را سرپرستى كند، اگرچه اوقاف باشد، مى تواند آن را بفروشد. و در فرض اوّل پول را صرف كارهاى خير، مانند كمك به فقرا و در فرض دوم صرف خصوص عزادارى كند.

سؤال 1252 :شخصى باغ انگورى را وصيت كرده تا ده سال صوم و صلاة بگيرند و بعد مادامى كه از آن اثرى باقى است وقف سيدالشهدا (عليه السلام) كنند. حالا چندين سال است خشكيده، آيا زمين جزء وقف است يا مال ورثه مى شود؟
جواب: اگر امكان نداشته باشد مجدداً بصورت باغ و اگرچه غير انگور باشد درآيد، آن را بفروشند و صرف در مجالس روضه خوانى سيدالشهدا (عليه السلام) كنند.

سؤال 1253 :درخت گردويى را وقف روضه خوانى حضرت سيدالشهداء كرده ام و فعلا با ساختن ساختمانى در كنار آن، آب آن قطع شده و دارد خشك مى شود، آيا مى توانم چوب آن را بفروشم و با پول آن درخت گردوى ديگرى در محل ديگرى خريده و وقف روضه خوانى كنم؟
جواب: مانعى ندارد.

سؤال 1254 :قطعه اى از زمين مربوط به مسجدالرضا (عليه السلام) كه قبلا جزء مسجد و جزء وضوخانه و حياط مسجد بوده است در اثر مسامحه و غفلت به مغازه تبديل شده است.

(صفحه326)

بازگرداندن قسمت مذكور به وضع سابق و ملحق شدن اين قطعه زمين به صحن مسجد، چه حكمى دارد؟
جواب: لازم است به وضع سابق برگردد.

سؤال 1255 :ملكى در زمان طاغوت قبرستان بوده و شهردارى وقت، تصرفاتى انجام داده است و به افراد واگذار كرده و چند دست گشته و احداث بنا در آن شده و در انقلاب حكم به وقفيت آن شده است، آيا خريد آن، اگرچه مشترى جاهل باشد جايز است؟ و مستحدثات چه حكمى دارند؟ و مال الاجاره را به چه كسى بايد پرداخت؟ صاحبان ساختمان و اعيان يا متولى؟
ج: الف ـ خريد و فروش موقوفه در موارد عدم جواز باطل است، اگرچه مشترى جاهل باشد.
ب ـ چنانچه وقف براى قبرستان شده باشد لازم است مستحدثات برداشته شود و به حالت اوليه برگردد.
ج ـ بر فرض جواز بقاى مستحدثات، لازم است مال الاجاره بين زمين و اعيان تقسيم گردد و به نسبت داده شود. قسمت زمين مربوط به سازمان اوقاف و قسمت ساختمان مربوط به صاحبان آنها است.


سؤال 1256 :اينجانب متولى قطعه زمينى موقوفه به مساحت 113 متر مربع مى باشم، كه موقعيت آن طورى است كه فاقد درآمد مى باشد، و صرف هزينه جهت بهره بردارى از آن مقرون به صرفه نيست. لذا تصميم گرفته ام زمين مورد بحث را كه جنب مسجد جامع واقع شده، جهت ساختن وضوخانه و دستشويى كه نياز مبرم به آن مى باشد، به مسجد واگذار كنم. در غير اينصورت آن را به مسجد فروخته و كل وجه دريافتى آن را در محل ديگرى زمين بهترى خريدارى و تبديل به احسن كنم. عنايت فرماييد در صورت امكان مجوز شرعى صادر كرده، تا بتوانم به وظيفه شرعى خود در اين رابطه عمل كنم؟
جواب: در فرض سؤال كه زمين موقوفه از قابليت استفاده در جهت وقف افتاده و نيز امكان اجاره دادن و گرفتن مال الاجاره آن و به مصرف وقف رساندن نيست، متولى شرعى مجاز است آن را تبديل به احسن، كه اقرب به نظر واقف باشد بنمايد.

(صفحه327)

سؤال 1257 :در مواردى كه فروش عين موقوفه جايز است؟ پول آن را چه كنيم؟ و در چه موردى مصرف كنيم؟
جواب: اگر موقوف عليهم احتياج شديد دارند، پول آن را بين آنان تقسيم كنند. ولى اگر جواز فروش، امرى غير از حاجت موقوف عليهم باشد، بنابر احتياط با پول آن مالى كه اقرب به نظر واقف است، خريدارى و وقف كنند.

مسائل متفرقه وقف
سؤال 1258 :حسينيه اى است كه چند سال قبل بنا شده، ولى به علت نمناك بودن قابل استفاده نيست، آيا مى توان آن را خراب كرد و از نو بصورت بهتر و قابل استفاده مطلوب ساخت؟
جواب: در صورتى كه با وضع فعلى امكان استفاده مطلوب از آن نباشد، مانعى ندارد.

سؤال 1259 :آيا فرش مسجد يا حسينيه را كه وقف خاصّ است، مى توان در مجالس شخصى، خارج از آنها استفاده كرد؟
جواب: جايز نيست.

سؤال 1260 :مسجدى است كه فعلا در بين باغات قرار گرفته است و ملك موقوفه اى دارد كه مؤذّن بايد هرسه نوبت اذان بگويد و از آن استفاده كند. آيا موذن با يك بار اذان گفتن و آن هم در ظهر، مى تواند از تمام آن ملك استفاده كند؟
جواب: چنانچه اذان در دو موقع ديگر، به لحاظ اينكه كسى در اطراف مسجد وجود ندارد، فايده اى نداشته باشد با همان اذان ظهر، مؤذّن مى تواند در ملك موقوفه تصرف كند. وگرنه لازم است در سه نوبت اذان بگويد تا بتواند در موقوفه تصرف كند.

سؤال 1261 :واقف زمينى را وقف كرده و غير از آن هم زمينى نداشته است. در هنگام ثبت، در اثر اشتباه ثبت كننده، آدرس زمين و همينطور متراژ آن تغيير كرده است، آيا ورثه نسبت به

(صفحه328)

زمين موقوفه ـ با توجه به اشتباه مذكور ـ حقى پيدا مى كند يا خير؟
جواب: در صورتى كه مى دانيد مورد وقف چيست و قبض و اقباض هم شده است، اشتباه ثبتى موجب حقى براى ورثه نمى شود، چه محل آن يا مقدار آن اشتباه شده باشد يا متراژ آن.

سؤال 1262 :زمينهايى است كه سازمان زمين شرعى، به متقاضيان واگذار كرده است. فعلا بعضى افراد ادعا مى كنند آنها وقف بوده است. فعلا وظيفه ما كه در آنجا ساكن هستيم، چيست؟
جواب: از قضيه مورد سؤال اطلاعى ندارم، اما آنچه را سازمان زمين شهرى، طبق مقررات جمهورى اسلامى عمل كرده است، صحيح است. و تصرف در آن املاك بى اشكال است. اما آنچه يقين داريد وقف بوده است. بايد با متولى شرعى منصوص آن، يا اگر ندارد با حاكم شرع در آن مورد صحبت كنيد و مال الاجاره زمين را بدهيد تا در مورد وقف، مصرف شود.

سؤال 1263 :شخصى زمينى را وقف كرده است، و مؤمنين در آنجا مسجد ساخته اند; ولى اين شخص خود را متولى قرار داده است و نسبت به تعيين امام جماعت و هيأت امنا، دخالت مى كند، آيا رعايت نظر او كه خود در جماعت شركت نمى كند، لازم است؟
جواب: كسى كه زمينى را براى مسجد وقف كرده، نسبت به مسجد نقشى ندارد و حضور او در نماز جماعت همان مسجد و عدم حضور در اين جهت فرقى ايجاد نمى كند، به هرحال در تعيين امام و هيأت امنا نظر او شرعاً مؤثر نيست، گرچه بهتر آن است كه در اين موارد توافق همه جلب شود از اختلاف دورى شود.

سؤال 1264 :در بعضى از مساجد قرآنهاى خطى وجود دارد كه اكثراً خراب شده و در حال از بين رفتن مى باشد. حتى ممكن است به سرقت برود، آيا جايز است به عنوان امانت به نام همان مسجد، در موزه نگه دارى شود؟
جواب: اگر وقف مسجد باشند، بايد در مسجد نگه دارى و از آنها استفاده شود. و اگر به طور كلى از قابليت استفاده و خواندن خارج شده، با اجازه متولى

(صفحه329)

مى توانيد آنها را براى نگه دارى به محل مناسبى منتقل كنيد.

سؤال 1265 :در بعضى از مساجد تعداد زيادى چراغ نفتى و وسايلى كه فعلا قابل استفاده نيست وجود دارد، آيا مى توان آنها را جهت نگهدارى به نام همان مسجد در موزه گذاشت؟
جواب: اگر وقف مسجد شده و به طور كلى قابل استفاده نيستند، با اجازه متولى بفروشند و پول آنها را صرف چراغ همان مسجد كنند. و اگر وقف نيست با اجازه متولى مى توانيد به جاى ديگر منتقل كنيد. و بهتر است آنها را به قيمت درآورده و قيمت آنها را صرف چراغ مسجد كنند.

سؤال 1266 :حسينيه اى دو طبقه ساخته شده، پايين به عنوان حسينيه و بالا به عنوان اينكه اجاره داده شود، آيا اين عمل صحيح است؟
جواب: چنانچه طبقه دوم از اول به همين منظور ساخته شده باشد، مانعى ندارد.

سؤال 1267 :احتراماً به استحضار مى رساند محلّى كه از زيرزمين تا كف به نام حسينيّه، و از كف به بالا به نام مسجد از مردم پول گرفته شده است، و 65 درصد آن را جهاد، جهت احداث مسجد پرداخته است، چه حكمى دارد؟ مسجد است يا حسينيّه؟
جواب: اگر از ابتدا مقدارى به حساب حسينيّه و مقدارى به عنوان مسجد ساخته شده و وقف گرديده، اشكال ندارد. و هريك از حسينيّه و مسجد حكم خود را دارد.

سؤال 1268 :حسينيه اى است قديمى كه يك يا دو نوبت در سال، در آن مراسم مذهبى برگزار مى شود، آيا مى توان در بقيّه سال كه استفاده اى از آن نمى شود به عنوان مركز ورزش باستانى يا مركز كارهاى فرهنگى و... از آنجا استفاده كرد، بطورى كه هيچگونه تغيير شكل يا خسارتى به ساختمان حسينيه وارد نشود؟
جواب: استفاده در كارهاى فرهنگى، كه منافاتى با شؤون حسينيه و مزاحمتى با عزادارى نداشته باشد، مانعى ندارد، ولى استفاده ورزشى در حسينيه جايز نيست.

(صفحه330)








وصيت


سؤال 1269 :بنده جوانى هستم بيست ساله و غير از وسايل معمولى منزل، چيز ديگرى ندارم. در اين صورت وصيت بر من واجب است يا نه؟
جواب: وصيت بر كسى واجب است كه دينى يا امانتى از مردم نزد او باشد، يا واجباتى بر عهده او باشد. اما كسى كه هيچ يك از آنها بر ذمه او نيست وصيت بر او واجب نيست.

سؤال 1270 :آيا در وصيت، لفظ خاصى معتبر است يا خير؟
جواب: لفظ خاص لازم نيست. لذا هركلامى كه دلالت بر وصيت كند و به هر لغتى باشد، كفايت مى كند.

سؤال 1271 :آيا وصيت لازم است در نوشته و امضا باشد، يا زبانى هم كافى است؟
جواب: نوشته و امضا لازم نيست. همين كه معلوم باشد نظر موصى چه بوده و به قصد وصيت چه گفته است. بايد به وصيت او عمل شود.

اثبات وصيت
سؤال 1272 :شخصى فوت كرده است و چند پسر كوچكتر او مى گويند كه غير از خانه، بقيه اموال به ما تملق دارد. چون پدر قبل از فوت، به مادر و يكى از برادران گفته كه اموال براى

(صفحه331)

اينها باشد و 500 هزار تومان براى مادر، آيا با نبود وصيت نامه، قول اين ورثه قابل قبول است؟
جواب: چنانچه مسلم شود وصيت شفاهى داشته، و وصيت بيش از ثلث اموالش نباشد، بايد به وصيت عمل شود. و اگر زائد بر ثلث باشد، زائد بر ثلث نياز به اجازه ورثه دارد. اما اگر وصيت شفاهى او مسلّم نباشد، به مجرد ادعاى بعضى از ورثه ثابت نمى شود.

سؤال 1273 :زنى فوت كرده و در زمان حيات خودش يكى از دخترهايش كه نسبتاً با ايمان و معتقد بوده به مادر تأكيد كرده كه وصيّت كن، مادر گفته هرطور خودت صلاح مى دانى عمل كن، آيا به همين مقدار كه مكرّر گفته شده، وصيّت صادق است يا خير؟ و اگر وصيّت محسوب است به چه اندازه نافذ است؟ آيا مى تواند اين دختر ثلث ماترك را براى خود آن ميّت خرج كند يا خير و آيا رضايت ساير ورثه هم مدخليّتى دارد يا ندارد؟
جواب: اگر احراز شود كه آن مرحومه اين حرف را به قصد وصيت زده است، در اين فرض صدق وصيت مى كند. و چنانچه اين مطلب مورد قبول ساير ورثه باشد، يا به طريق شرعى ثابت شود، آن دختر مى تواند ثلث را به هرنحو صلاح دانست براى ميت مصرف كند. و در اين رابطه رضايت ساير ورثه مدخليتى ندارد.

سؤال 1274 :مرحوم پدرم حدود دو سال قبل از فوت، در حضور چند نفر شاهد، اينجانب را كه فرزند ذكور و ارشد مى باشم وصىّ خود قرار داد و طبق اظهاراتش همه اولاد را مطابق شرع مقدّس اسلام به سهم پسرى و دخترى از ماترك خود تعيين سهم كرد و ثلث از منزل مسكونى را براى مخارج خويش قرار داد. ولى محلّ وصيتنامه را مشخص نكرد گويا توسط ساير ورّاث از بين رفت. ولى بعد از فوت وصيتنامه ديگر كه اصالت آن محرز نيست توسّط ورثه ديگر (برادرانم) مطرح گرديد، كه با اظهارات مرحوم پدرم مغايرت دارد. در صورت صحت آيا پدرم مى تواند مرا از ارث محروم كند؟ و آيا اصولا بيش از ميزان ثلث اموالش را مى تواند وصيّت كند؟ و با توجه به اينكه متوفى از محل دفن خويش در باغ بهشت از شش سال قبل اطلاع داشته، و مى دانسته كه خريد قبر در صحن حضرت معصومه (عليها السلام) براى ورّاث از نظر مالى مقدور نمى باشد، آيا وصيّت به چنين چيزى مى كند؟ و آيا اين وصيتنامه جديد كه فاقد شهود و

(صفحه332)

تاريخ تنظيم بوده و اثر انگشت در آخر صفحه نيز تيره و تار است و امضا ندارد وجه شرعى دارد؟
جواب: توجه به چند مطلب لازم است:
1 ـ مى تواند كسى بعد از وصيت، اگرچه بصورت مكتوب باشد، وصيت ديگرى داشته باشد.
2 ـ مقدار وصيّت اگر بيش از ثلث باشد، نياز به اجازه تمام ورثه دارد.
3 ـ وصيت كننده حق ندارد احدى از ورثه را از ارث محروم كند.
4 ـ مى تواند در صورت عدم زياده بر ثلث هركجا كه بخواهد وصيت كند او را دفن كنند.
5 ـ صحّت وصيت بايد محرز و مورد قبول باشد.
حال با توجه به مطالب فوق، محروم كردن از ارث جايز نيست، و وصيت در مورد آن نفوذ ندارد. همانطور كه وصيت كردن به دفن در صحن مطهر، با توجه به گرانى قيمت آن، اگر بيش از ثلث نباشد جايز است. امّا صحت و عدم صحت وصيتنامه مربوط به دادگاه است.


وصيت در ثلث نافذ است
سؤال 1275 :زمينى داشتم كه با تلاش دو پسرم ساخته شد. مى خواهم در وصيت نامه بنويسم براى هر دختر پنجاه هزار تومان و باقى مال اين دو باشد. آيا مانعى ندارد؟
جواب: بهتر آن است كه هرچه مى خواهيد در حال حيات به آن دو پسر منتقل كنيد. وگرنه در صورت وصيّت بيش از مقدار ثلث، نياز به اجازه همه ورثه دارد.

سؤال 1276 :بسيارى از آقايان به جهت اينكه پس از فوت، همسرشان در مضيقه قرار نگيرد و خداى ناخواسته آزارى از سوى فرزندان به او نرسد، در وصيّت پيش بينى مى كنند و مى نويسند يا مى گويند پس از من فلان اطاق منزل يا فلان دستگاه ساختمان مسكونى به ضميمه فلان قطعه زمين زراعى يا باغ يا مقدارى از پول نقد در اختيار همسرم باشد و وراث ديگر حق دخالت و تصرف و هيچگونه اعتراضى ندارند. آيا اين نوع وصيت شرعى است؟ يا

(صفحه333)

بايد مصالحه صورت پذيرد؟ و يا روش ديگرى را پيش گرفت؟
جواب: وصيت نسبت به زوجه و غير زوجه حكمش يكى است. و در صورتى نافذ است كه زايد بر ثلث نباشد. وگرنه محتاج به امضاى ورثه است.

سؤال 1277 :شخصى مبلغى را كه زايد بر ثلث اموالش مى باشد، جهت نماز و روزه وصيت كرده است. ورثه بيش از ثلث را امضا نمى كنند. در اين صورت آيا بر وصى واجب است طبق وصيت، تمام آن مبلغ را صرف نماز و روزه كند، گرچه ورثه راضى نباشند؟
جواب: نفوذ وصيت در زايد بر ثلث اموال متوفى، موقوف به امضاى ورثه است، ولى در وصيت زايد بر ثلث، اگر واجب و غير واجب هردو ذكر شده، واجب مقدم است.

سؤال 1278 :شخصى وصيت كرده كه از ثلث مالش بيست سال نماز و روزه استيجار كنند. و اندازه معينى هم از ثلث به پسر بچه صغيرى كه دارد بدهند. حال براى هردو كافى نيست، كدام از آنها مقدم است؟
جواب: ظاهراً نماز و روزه مقدم است.

معين نبودن مصرف ثلث
سؤال 1279 :اينجانب وصىّ پدرم مى باشم كه گفته است ثلث تمام دارايى او مال خودش باشد و مدت يك سال سه جلسه فاتحه گرفته شود و در آنها صرف شود و هزار تومان هم رد مظالم بدهند. رسم منطقه اين است كه علاوه از مخارج ترحيم، در استيجار صوم و صلاة و رد مظالم خرج مى شود. لذا مصرف ثلث براى من مبهم مانده، تكليف چيست؟ و آيا ثلث از قيمت زمان وصيت جدا شود يا به قيمت فعلى و چه مبلغى براى صوم و صلوة و رد مظالم منظور مى گردد؟
ج: الف ـ چنانچه مصرف ثلث معين نشده باشد طبق معمول منطقه عمل شود.
ب ـ به قيمت فعلى.
ج ـ به مقدارى كه احتمال مى دهند نماز و روزه دارد يا رد مظالم بر عهده او


(صفحه334)

است بدهند مشروط به اين كه زايد بر ثلث نشود.

سؤال 1280 :هرگاه وصى مصرف وصيت را فراموش كند، وظيفه اش چيست؟
جواب: لازم است موصى به را در امور خيريه اى كه احتمال مى رود از موارد مصرف وصيت باشد صرف كند. ولى اگر خصوص امر خيرى را بداند كه از مصرف وصيت خارج است نمى تواند در آن صرف كند. اين در صورتى است كه محتملات غير محصوره باشد. اما چنانچه امور خيرى كه محتمل است مورد وصيت باشد محصور و معين باشد بايد مصرف را با قرعه يا تصالح تعيين كند.

عمل نكردن به وصيت
سؤال 1281 :شخصى زمينى را مورد وصيت قرار داده كه وصى با آن حج به جا آورد و وصى حج را به جا آورده است. ولى ورثه از دادن زمين مذكور به وصى امتناع مى كنند. تصرف آنان در زمين مذكور چه حكمى دارد؟ و آيا واجب است اجرت مدتى را كه دست آنها بوده است بدهند؟
جواب: در صورتى كه زمين به مقدار وصيّت بوده، و ورثه هم راضى شدند كه كسى وصيّت را در قبال زمين انجام دهد، زمين شرعاً براى كسى است كه حج رفته است و تصرف ديگران در آن غصب است. و بايد اجرة المثل مدتى كه به صورت غاصبانه در تصرف داشته اند به مالك آن بپردازند.

سؤال 1282 :شخصى وصيت كرده است يك مبلغ معينى را به ديگرى بدهند، ولى متصدى به وصيت عمل نمى كند آيا آن شخص مى تواند مقدارى كه اختصاص به او داده شده، خودش از آن مال بردارد يا نه؟
جواب: در صورت صحت وصيت و عدم اقدام وصى، موصى له مى تواند با اذن حاكم شرع مال الوصايه را اخذ كند.

سؤال 1283 :شخصى يك نفر را وصى خود قرار داد كه پس از مرگ او خمس او را بپردازد. بعد از فوتش ورثه او از دادن خمس خوددارى كردند و اظهار مى دارند كه متوفى داراى اولاد

(صفحه335)

صغار است، اگر به وصيت موصى عمل شود و از اين اموال برداشته شود اولاد صغار او مستأصل مى شوند، بنابراين از دادن خمس استنكاف دارند. در اين صورت وصى مقصر است يا نه؟
جواب: اگر وصى قدرت عمل به وصيت متوفى را ندارد بر او تكليفى نيست. ولى بر ورثه لازم است ممانعتى از پرداخت حقوق واجبه ميت نكنند و اشخاصى كه ممانعت از عمل به وصيت كنند، معصيت كارند.

سؤال 1284 :شخصى عيالش را وصى خود قرار داده كه ثلث اموال او را در امور خيريه مصرف كند، ولى اولادش كه دو پسر و چهار دختر هستند راضى نشدند كه مادرشان ثلث اموال مزبوره را در امور خيريه خرج كند. از طرفى مقدارى پول كه شخصى به متوفى مديون بوده، به عيالش داده است. دراين صورت عيال متوفى آيا مى تواند اين پول را به فرزندان متوفى ندهد و در راه شوهرش عوض ثلث كه اولادش مانع شدند، در امور خيريه خرج نمايد يا نه؟
جواب: در فرض مسأله، تا مقدار ثلث مجموع تركه، كه از جمله همين پول است مى تواند بلكه لازم است به مصرف وصيت برساند. در صورتى كه وصيت مسلّم باشد.

سؤال 1285 :شخصى پسر دوم خود را وصى و پسر اول را كه بزرگتر است ناظر در امر وصايت كرده است. چنانچه وصى براى انجام كارهاى ميت، از قبيل نماز و غيره تعلل و مسامحه كند، تكليف ناظر چيست؟ آيا مى تواند بدون اجازه وصى اقدام در كارهاى ميت كند، يا آنكه خود وصى بايد انجام دهد؟ يا آنكه بايد با اجازه حاكم شرع عمل كند.
جواب: در فرض مسأله ناظر با اجازه حاكم شرع وصى را الزام به عمل كند و اگر امتناع كرد با اجازه حاكم شرع ناظر مى تواند به وصيت عمل كند.

سؤال 1286 :اگر بيشتر ماترك ميت املاك باشد و وصيت كند كه ثلث اموالش را براى خود او خرج كنند. ورثه او اظهار مى دارند قطعه اى از ملك را براى هميشه كنار بگذاريم و از عوايدش سال به سال خرج كنيم، آيا مى شود كه يك قطعه از آن ملك را كنار بگذارند؟ يا لازم است بفروش برسانند و خرج كنند؟

(صفحه336)

جواب: با فرض وصيت به ثلث، بايد خود مال را صرف كنند. نه اينكه كنار بگذارند و عوايدش را صرف كنند.

سؤال 1287 :زيد وصيت كرده كه از ثلث مالش صرف مخارج مسجد و پل سازى بشود. آيا مى شود از اين پول براى تكميل ساختمان كتابخانه كه داخل مسجد ساخته شده و چسبيده به مسجد است مصرف شود يا نه؟
جواب: بايد طبق وصيت صرف مسجد و پل سازى شود. و صرف آن در تكميل ساختمان كتابخانه برخلاف وصيت است و جايز نيست.

سؤال 1288 :زنى فوت كرده، كه استطاعت جهت حجّ داشته است، در وصيت برادرش را وصى و كفيل حج قرار داده، و اموال و زمين خود را به برادرش واگذار كرده است. حال چند سؤال مطرح است:
الف ـ با داشتن ورثه، انجام حج مقدم تر است يا حقوق ارث؟
ب ـ تا زمانى كه حجّ انجام نگرفته، فايده زمين و اموال به چه كسى تعلّق دارد؟
ج ـ شخص كفيل با داشتن عذر، آيا مى تواند نايب بگيرد؟ يا بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود؟
جواب الف ـ چنانچه حج بر زن واجب بوده حج مقدم بر ارث است.
ب ـ اگر تمامى ورثه وصيت را پذيرفته باشند به برادرش اختصاص دارد.
ج ـ بايد نايب غير معذور انتخاب نمايد.


سؤال 1289 :شخصى با اينكه خودش مكه رفته، باز وصيت كرده كه برايش يك حج بلدى بخرند، آيا مى شود اين حج را به ميقاتى تبديل كرد يا نه؟
جواب: چنانچه وصيت كرده كه حج بلدى استيجار شود، واجب است طبق وصيت حج بلدى استيجار شود.

تصرفات مريض
سؤال 1290 :شخصى دو سال قبل از فوتش با وجود مرضى كه منجر به فوت او شده است

(صفحه337)

جميع مايملك خود را به همسرش فروخته است كه در نتيجه، ورثه شرعى او از ارث محروم شده اند، مستدعى است بفرماييد:
1 ـ آيا اين معامله صحت شرعى دارد يا خير؟
2 ـ اگر معامله صورى باشد، صحيح است يا خير؟
3 ـ اگر احتمال اجبار در معامله باشد، حكم آن چيست؟
4 ـ اگر احتمال قصد ضرر زدن به ورثه باشد، حكم آن چيست؟
جواب: معامله در مرض موت، در صورتى كه واجد شرايط مذكور در مسأله 2142 و 2151 توضيح المسائل باشد، صحيح است. و تا احراز صورى بودن يا اجبارى بودن آن نشود، محكوم به صحت است. و نيز احتمال قصد ضرر زدن به ورثه، مانع از حكم به صحت نمى شود.

سؤال 1291 :شخصى در زمان حيات خويش حقوق تنها وارث خود را كه خواهرش بوده، بعنوان مصالحه از او سلب كرده، كه با پرداختن مبلغ 14000 تومان به مشاراليها، هيچگونه حقى نسبت به ارث برادر خود، بعد از وفات وى نداشته باشد. و جميع مايملك خود را به همسر خويش صلح كرده است. اين صلح و مصالحه دو سال قبل از فوت مشاراليه و در حالت مرضى بوده است كه منجر به وفات وى شده است. آيا اين صلح و مصالحه صحيح است و مانع ارث مى شود يا خير؟
جواب: اقوى صحت صلحى است كه در مرض موت واقع شده. و اگر صلح مورد سؤال ساير شرايطى را كه در توضيح المسائل مسأله 2223 بيان شده دارا بوده است، نافذ و صحيح است. و در فرض سؤال، با صحت صلح مايملك به همسر، مالى باقى نمى ماند كه به خواهر ارث برسد.

سؤال 1292 :شخصى در مرضى كه منجر به موت وى شده است، منزل مسكونى خود را به نوه هايش مصالحه كرده، و زمين زراعتى خود را فروخته است. آيا اين تصرفات جايز است؟
جواب: بلى، اظهر اين است كه معامله و فروش و مصالحه انسان، در مرضى كه به آن مرض از دنيا مى رود، صحيح است. اگرچه مازاد بر ثلث باشد.

(صفحه338)

تبديل وصيت
سؤال 1293 :شخصى چند سال قبل وصيت كرده كه اموالم بعد از خودم تماماً مال پسر برادرم باشد و اولاد هم ندارد. بعداً چون عيالش كسى را نداشت پشيمان شد، چند نفر از اهالى محل را جمع كرده و وصيت كرد كه اموالم براى عيالم باشد و بعد از فوت عيال مخارج روضه خوانى باشد و تصريح كرده كه وصيت اول باطل است در اين صورت وصيت دوم درباره عيالش نافذ است يا نه؟
جواب: اگر وصيت دوم معلوم باشد بايد طبق آن عمل شود و در فرض سؤال اگر ورثه ديگر اين وصيت را امضا نكردند، بايد ابتدا ثلث تركه ميت در اختيار زوجه گذارده شود، و از بقيه هم كه به ورثه مى رسد، از عين تركه منقول ربع، و از قيمت اشجار و هوايى خانه هم ربع سهم الارث زوجه است، و بايد به او داده شود.

سؤال 1294 :شخصى چند سال قبل از فوت خود وصيت غير رسمى كرده و يك نفر را وصى خود قرار داده، ولى در زمان حيات املاك مورد وصيت را در معرض فروش گذاشته و مقدارى را فروخته است، آيا اين وصيت به قوت خود باقى است و وصى بعد از مرگ موصى مى تواند به وصيت نامه عمل كند؟ و وصى شرعى مى باشد يا خير؟
جواب: ظاهر آن است كه نسبت به آنچه از اموال مورد وصيت باقى مانده، بايد طبق وصيت عمل شود. مگر آنكه تصرفاتى كه در زمان حيات كرده، اماره بر عدول او از اصل وصيت باشد.

مسائل متفرقه وصيت
سؤال 1295 :شخصى در زمان حيات گفته است: خانه من بعد از فوت من وقف باشد. آيا وقف است يا مثل ساير وصايا است كه زايد بر ثلث نياز به اذن وارث داشته باشد؟
جواب: حكم ساير وصايا را دارد.

سؤال 1296 :شخصى به گمان اينكه قطعه زمينى ثلث مال او است نسبت به آن وصيت كرده است. مثلا گفته است اين زمين را كه ثلث مال من است در فلان راه مصرف كنيد. بعد

(صفحه339)

معلوم شد كه ثلث مال او چند برابر قيمت زمين است، آيا فقط همان زمين متعلق وصيت مى باشد يا ثلث مال او؟
جواب: متعلق وصيت، همان زمين است كه خود معين كرده است.

سؤال 1297 :شخصى دو نفر را با هم وصى قرار داده كه در ثلث مالش هرچه مى خواهند انجام دهند. يكى از اوصيا مى خواهد ثلث مال او را به نام خود كند، در حالى كه وصى ديگر راضى نيست. آيا جايز است؟
جواب: طبق وصيت بايد هردو با موافقت هم ثلث را خرج كنند، و يكى از آنها به تنهايى نمى تواند تصرف كند، در ضمن، ظاهراً بايد ثلث را صرف امور خيريه كنند، نه اينكه ملك خود قرار دهند.

سؤال 1298 :دو نفر شريك بوده اند كه يكى وصى ديگرى بوده است. بعد از فوت شريك كه وصى ديگرى هم داشته است، شريك ادعا مى كند بنابر وصايت سهم متوفى را خريده است. آيا اين معامله صحيح است؟
جواب: در فرض سؤال، فروش وصى با چهار شرط صحيح است: اول اينكه هريك از دو وصى، مستقل در وصايت باشند. دوم اينكه در امر فروش، وصايت داشته باشند. سوم اينكه وصيت به فروش، از شخص وصىّ انصراف نداشته باشد. چهارم اينكه مورد وصيت به فروش، زايد بر ثلث تركه نباشد. بنابراين اگر شروط ذكر شده احراز نشوند، فروش وصىّ فضولى است و صحت آن منوط به اجازه و رضايت وراث است و بدون اجازه آنان معامله باطل است. بلى اگر سه شرط اول احراز شود و مورد فروش زايد بر ثلث باشد، معامله تا ثلث صحيح است و نسبت به زايد، منوط به امضاى ورثه مى باشد.

سؤال 1299 :هرگاه خيانت يا عجز وصى ظاهر شود، تكليف چيست؟
جواب: در مورد خيانت، بعضى فرموده اند حاكم شرع مى تواند او را عزل كند. ولى بعيد نيست به نفس خيانت منعزل شود و حاكم شرع مى تواند شخص ديگرى را بجاى او نصب كند يا امينى را به او منضم كند (هرطور صلاح دانست) و در

(صفحه340)

صورت عجز، اگر طورى باشد كه احتياج به معاون دارد، حاكم شرع امينى را تعيين مى كند كه او را كمك كند و اگر بكلى عاجز شود، شخص ديگرى را بجاى او نصب مى كند.

سؤال 1300 :آيا وصى بعد از موت موصى، مى تواند خود را عزل كند يا امر وصايت را به ديگرى تفويض كند؟
جواب: حق عزل خود را ندارد. و نيز نمى تواند وصايت را به ديگرى تفويض كند. بلى مى تواند در انجام بعضى از امور مربوط به وصيت كه مقصود، وقوع آن امور از هر مباشرى است، ديگرى را وكيل كند. خصوصاً اگر عادت جارى بر اين نباشد كه در امثال آن امور، وصى شخصاً مباشرت كند. و موصى هم شرط مباشرت نكرده باشد.

سؤال 1301 :چنانچه شخصى وصاياى متعدّد غير متضاد كرده، كه از ثلث بيشتر باشد و ورثه اجازه ندهند، تكليف چيست؟
جواب: اگر تمام موارد تبرعى است و جملات متعدد مستقل دارد، مثلا به فلان شخص اين مقدار بدهيد و به فلان مسجد فلان فرش و...، مسبوق الذّكر مقدّم است و تقسيط نمى شود. اما اگر جمله واحده است و به صورت مفعول به عطف شده، مثلا گفته به فلانى و فلانى هزار تومان بدهيد، بر هر دو تقسيط مى شود.

سؤال 1302 :اگر كسى مال خود را به موجب وصيت، وقف بر مستمندان كند، آيا تحقّق چنين وقفى منوط به قبول حاكم است؟
جواب: موصى مى تواند وصيت به وقف كند كه بعد از فوت او وقف كنند. و چنين وقفى منوط به قبول حاكم نيست.

سؤال 1303 :اگر شخصى به نفع ديگرى وصيت كند، به اين شرط كه موصى له نيز مالى به او ببخشد، حكم قضيه چيست؟
جواب: صحت اين وصيت محلّ اشكال است.

سؤال 1304 :آيا صغير مميز و يا سفيه مى توانند با اذن ولى يا قيم خود انشاء وصيت كنند؟ و

<<التالي الفهرس السابق>>