قرآن، حديث، دعا |
زندگينامه |
کتابخانه |
احكام و فتاوا |
دروس |
معرفى و اخبار دفاتر |
ديدارها و ملاقات ها |
پيامها |
فعاليتهاى فرهنگى |
کتابخانه تخصصى فقهى |
نگارخانه |
اخبار |
مناسبتها |
صفحه ويژه |
|
(141صفحه)
مداوا به كار مى رود به مقدار ضرورت مانعى ندارد.
ناخن گرفتن
مسأله 420 ـ گرفتن ناخن دست يا پا، با هر وسيله اى كه باشد جايز نيست. مگر اينكه بقاى آن موجب اذيت و آزار محرم شود.
مسأله 421 ـ اگر انگشت زائد يا دست و پاى زائد نيز داشته باشد بنابر احتياط واجب نبايد ناخن آن را بگيرد.
مسأله 422 ـ محرم نمى تواند ناخن خود را بگيرد. ولى مى تواند ناخن ديگرى را بگيرد. بنابراين گرفتن ناخن محرم ديگر به قصد تقصير براى محرم مانعى ندارد و صحيح است.
مسأله 423 ـ در حرمت گرفتن ناخن فرقى نمى كند كه محرم خودش ناخن بگيرد يا ديگرى ناخن او را بگيرد.
مسأله 424 ـ گرفتن يك يا چند ناخن دست يا پا كفاره دارد. و كفاره هر ناخن يك مُد طعام است. ولى اگر ناخن تمام انگشتان دست يا پا يا هر دو را در يك مجلس بگيرد كفاره آن يك گوسفند است.
(142صفحه)
مسأله 425 ـ اگر مجموع ناخنهاى دست را در يك مجلس و مجموع ناخنهاى پا را در مجلس ديگر بگيرد بايد دو گوسفند كفاره بدهد.
مسأله 426 ـ اگر مجموع ناخنهاى دست و چند ناخن پا، يا مجموع ناخنهاى پا و چند ناخن دست را در يك مجلس بگيرد يك گوسفند كفاره دارد.
ازاله مو
مسأله 427 ـ ازاله مو از بدن خود يا ديگرى به هر وسيله اى كه باشد براى محرم حرام است، مگر در موارد ضرورت.
مسأله 428 ـ در فرض سابق فرقى نمى كند كه محرم خودش موى خود را ازاله كند يا ديگرى با اجازه او موى او را ازاله كند. اما اگر ديگرى موى محرم را بدون اختيار وى ازاله كند اشكالى ندارد و كفاره هم ثابت نمى شود.
مسأله 429 ـ اگر محرم از ديگرى ـ محل باشد يا محرم ـ ازاله مو كند كفاره بر او نيست، هر چند در صورت علم و عمد معصيت كرده است.
(143صفحه)
مسأله 430 ـ در فرضهاى سابق فرقى نمى كند كه مو كم باشد يا زياد، مو را كوتاه كند يا بتراشد يا آن را بكند. بنابراين اگر عمداً دست خود را به سر و صورت يا ساير اعضاى بدن بكشد با علم به اينكه مو كنده مى شود حرام است و كفاره دارد.
مسأله 431 ـ اگر هنگام وضو يا غسل مويى بدون قصد كنده شود اشكال ندارد.
مسأله 432 ـ كفاره تراشيدن يا ازاله موى سر به احتياط واجب يك گوسفند است.
مسأله 433 ـ اگر محرم به جهت ضرورت سر خود را بتراشد، يا به وسيله ديگر موى سر را ازاله كند هر چند گناه نكرده ولى بايد كفاره بدهد. و كفاره آن يكى از موارد زير است:
1 ـ 12 مد طعام به 6 مسكين بدهد.
2 ـ سه روز روزه بگيرد.
3 ـ يك گوسفند قربانى كند.
مسأله 434 ـ كفاره ازاله موى زير هر دو بغل يك گوسفند است. و كفاره ازاله موى زير يك بغل به احتياط
(144صفحه)
واجب يك گوسفند است.
مسأله 435 ـ اگر در غير از غسل و وضو دست به بدن خود بكشد و يك مو يا بيشتر بيفتد احتياط آن است كه يك كف طعام صدقه بدهد.
سايه قرار دادن
مسأله 436 ـ زير سايه قرار دادن بدن براى مردان در حال حركت و طى مسير در سفر ـ پياده يا سواره ـ حرام است. ولى براى زنان و كودكان اشكال ندارد.
مسأله 437 ـ در زير سايه قرار دادن فرقى بين سر و بدن نيست. لذا نشستن در ماشين سرپوشيده و سر خود را از شيشه يا سقف بيرون كردن خلاف احتياط وجوبى است.
مسأله 438 ـ حرمت استظلال آنجايى است كه محرم خود را زير سايبان مانند چتر و سقف قرار دهد. ولى اگر در كنار مانع باشد و خود را در سايه آن قرار دهد اشكالى ندارد، مثلا دركنار ماشين يا ديوار حركت كند هر چند خلاف احتياط استحبابى است.
(145صفحه)
مسأله 439 ـ حرمت سايه قرار دادن منحصر به سايبانى كه همراه انسان حركت كند مثل سقف ماشين و هواپيما نيست بلكه شامل سايبان ثابت مثل تونل و پل هم مى شود. بلى عبور از زير پلهايى كه در جاده واقع شده و به ناچار بايد از آن جا عبور كرد اشكالى ندارد.
مسأله 440 ـ مرد محرم مى تواند در ايستگاههاى بين راه يا در مكه، منى و عرفات زير سايبان برود; چون حرمت سايه قرار دادن مربوط به حال حركت و سفر كردن است. بنابراين براى رفتن از منزل خود در مكه تا حرم، يا رفتن از چادرهاى منى تا رمى جمره يا قربانگاه مى تواند زير سايبان حركت كند.
مسأله 441 ـ تمام شهر مكه حتى محله هاى جديد آن منزل محسوب مى شود، لذا به محض ورود به مكه زيرسايبان رفتن مانعى ندارد، بنابراين مى تواند از محله هاى جديد مكه تا مسجدالحرام با ماشين سرپوشيده برود.
مسأله 442 ـ كسى كه در مسجد تنعيم براى عمره مفرده محرم مى شود مى تواند با ماشين سرپوشيده تا
(146صفحه)
مسجدالحرام يا خانه خود در مكه برود، و همچنين كسى كه در مسجد الحرام براى حج تمتع محرم مى شود مى تواند تا منزل خود زير سايبان برود، اما در حال حركت از مكه به عرفات نبايد زير سايبان برود.
مسأله 443 ـ استظلال در شب مانعى ندارد. ولى در روز اگر چه هوا ابرى باشد جايز نيست. بلى اگر ابر به قدرى تيره باشد كه صدق استظلال نكند مانعى ندارد.
مسأله 444 ـ مردى كه مى داند براى سفر بايد از وسيله سرپوشيده در روز استفاده كند نمى تواند نذر كند كه قبل از ميقات محرم شود.
مسأله 445 ـ در فرض سابق اگر مى داند بعد از ورود به جده براى احرام عمره تمتع نمى تواند به يكى از مواقيت برود نذر صحيح است، و مى تواند بانذردر تهران مثلاً محرم شده و به مكه برود. و احتياط اين است كه در ادنى الحل تجديد احرام كند. ولى در هر حال بايد كفاره بدهد.
مسأله 446 ـ زير سايه رفتن در مواقع ضرورى مثلا شدت گرما يا سرما، يا بارندگى جايز است، ولى بايد
(147صفحه)
كفاره بدهد.
مسأله 447 ـ كفاره سايه قرار دادن در مسير حركت و طى منزل يك گوسفند مى باشد. حتى درحال اضطرار هم اقوى وجوب يك گوسفند به عنوان كفاره است.
مسأله 448 ـ كفاره سايه قرار دادن مربوط به حالت علم و عمد و اختيار است، بنابراين اگر مثلا كسى كه شب در ماشين سرپوشيده نشسته وقتى كه روز مى شود در خواب باشد و بعد از ورود به مكه بيدار شود كفاره ندارد. بلى اگر اين فرد در بين راه بيدار شود و مقدارى از راه را با ماشين سرپوشيده ولو بى اختيار طى كند بايد كفاره بدهد.
مسأله 449 ـ سايه قرار دادن در عمره تمتع يك كفاره دارد اگر چه متعدد باشد. و همين طور در حج تمتع يك كفاره كافى است، گرچه چند بار زير سايه برود.
فسوق
مسأله 450 ـ فسوق يعنى دروغ گفتن، فحش دادن، فخر فروختن به ديگران، كه يكى از محرمات احرام
(148صفحه)
است.
مسأله 451 ـ فسوق كفاره ندارد و بايد استغفار كند، هر چند بهتر است يك گاو به عنوان كفاره ذبح كند.
جـدال
مسأله 452 ـ قسم خوردن براى اثبات مطلب يا ردّ ديگرى با لفظ «لا و الله» و «بلى والله» براى محرم حرام است.
مسأله 453 ـ در جدال محرّم «لا و الله» و «بلى و الله» موضوعيت دارد، لذا اگر به جاى كلمات «لا» و «بلى» مرادف آنها، يا به جاى «الله» مرادف آن را در لغات ديگر به قصد قسم خوردن به كار ببرند. جدال محّرم محسوب نمى شود. همان طور كه قسم خوردن به «اللّه» بدون لفظ «بلى» و «لا» جدال محرّم نيست.
مسأله 454 ـ اگر با الفاظ «لا» و «بلى» به ساير اسماء جلاله مثل «رحمن» و «رحيم» و «خالق السموات والارض» قسم بخورد بنابر احتياط مستحب ملحق به جدال محرّم است. و ساير قسمهايى كه بين مردم
(149صفحه)
متعارف است جدال محرّم نمى باشد.
مسأله 455 ـ قسم خوردن به اسماء جلاله و غير آن در مقام ضرورت براى اثبات حق يا ابطال باطل مانعى ندارد.
مسأله 456 ـ اگر محرم قسم راست بخورد در مرتبه اول و دوم كفاره ندارد و بايد استغفار كند، ولى قسم سوم كفاره دارد و كفاره آن يك گوسفند است.
مسأله 457 ـ اگر يك قسم دروغ بخورد واجب است يك گوسفند كفاره بدهد، و اگر دو قسم دروغ بخورد احتياط واجب است كه يك گاو كفاره بدهد، و اگر سه قسم دروغ بخورد به احتياط واجب كفاره آن يك شتر است. و احتياط كامل در اين است كه اگر دو قسم دروغ خورد هم گاو و هم گوسفند بدهد، و اگر سه قسم دروغ خورد هم شتر و هم گاو بدهد.
مسأله 458 ـ اگر بعد از يك قسم دروغ يك گوسفند كفاره داد و دو مرتبه قسم دروغ خورد بعيد نيست لازم باشد يك گاو كفاره بدهد. و همين طور اگر بعد از دو قسم يك گاو كفاره داد براى مرتبه سوم قسم دروغ
(150صفحه)
بخورد بعيد نيست لزوم يك شتر به عنوان كفاره.
مسأله 459 ـ اگر بيش از سه قسم راست بخورد، يك كفاره كافى است، حتى اگر بعد از سه مرتبه كفاره بدهد و بعد دومرتبه قسم بخورد ديگر كفاره واجب نمى شود.
مسأله 460 ـ اگر بيش از سه مرتبه قسم دروغ بخورد بعيد نيست براى هر مرتبه كه بيشتر از سه بار قسم بخورد يك شتر واجب باشد.
بيرون آوردن خون از بدن خود
مسأله 461 ـ بيرون آوردن خون از بدن خود براى محرم حرام است ولى كفاره ندارد. اما بيرون آوردن خون از بدن ديگران حرام نيست. لذا محرم مى تواند ديگرى را حجامت كند يا دندان او را بكشد.
مسأله 462 ـ تزريق آمپول و خراشيدن بدن و مسواك كردن اگر موجب بيرون آمدن خون شود جايز نيست.
مسأله 463 ـ خون درآوردن از بدن در موارد ضرورى مثل حجامت براى درمان، يا آمپول و سرم زدن، يا بيرون آوردن خون دمل مانعى ندارد.
(151صفحه)
كندن دندان
مسأله 464 ـ كندن دندان گرچه خون نيايد حرام است. و كفاره آن بنابر احتياط يك گوسفند است.
مسأله 465 ـ محرم نمى تواند دندان خود را بكند. اما كندن دندان ديگرى گرچه موجب خون آمدن شود مانعى ندارد.
مسأله 466 ـ كندن دندان در صورت ضرورت مانعى ندارد، و كفاره هم ندارد.
كشتن حشرات بدن
مسأله 467 ـ كشتن حشراتى كه در بدن حيوان يا انسان ساكن مى شوند مثل شپش، كك، كنه و... حرام است.
مسأله 468 ـ انداختن اين گونه حشرات از روى بدن يا جابجا كردن آنها به محلى از بدن كه در معرض سقوط باشند جايز نيست.
مسأله 469 ـ بعيد نيست كه كشتن يا جابجا كردن حشرات كفاره نداشته باشد، ولى اگر شپش را بكشد يا
(152صفحه)
بيندازد به احتياط واجب يك كف طعام صدقه بدهد.
مسأله 470 ـ كشتن مگس، پشه و حشرات خاكى اگر اذيت كنند، مانعى ندارد.
سلاح برداشتن
مسأله 471 ـ همراه داشتن سلاح اگر به گونه اى باشد كه عرفاً مسلح محسوب شود حرام است. ولى اگر عرفاً نگويند مسلح است اشكالى ندارد. و كراهت هم ندارد.
مسأله 472 ـ اگر از روى جهل، نسيان، سهو و غفلت يكى از محرمات احرام را انجام داد كفاره ندارد مگر در مورد صيد كه در هر صورت كفاره دارد.
كندن گياهان و درختان حرم
مسأله 473 ـ كندن و بريدن درختان و گياهان حرم بر محرم و غيرمحرم حرام است.
مسأله 474 ـ اگر در منزل خود درخت بكارد مجاز است آن را قطع كند يا بكند، ولى اگر در منزل درختى كه خودش نكاشته رشد كند اقوى اين است كه قطع و
(153صفحه)
كندن آن جايز است، هر چند احتياط در ترك است. اما اگر منزلى را كه درخت دارد بخرد نمى تواند درختان آن را قطع كند.
مسأله 475 ـ قطع كردن شاخه هاى درختان ميوه و نخل كه در كيفيت و كميت ميوه آن مؤثر است، مانعى ندارد. اما خود درختان را نبايد قطع كند.
مسأله 476 ـ اگر در اثر راه رفتن به طور متعارف گياهى قطع شود اشكالى ندارد.
مسأله 477 ـ اگر درخت بزرگى را قطع كند بنابر احتياط يك گاو كفاره بدهد و اگر درخت كوچكى را قطع كند يك گوسفند كفاره بدهد، و اگر قسمتى از درخت را قطع كند اقوى آن است كه قيمت آن را كفاره بدهد. اما قطع گياهان كفاره ندارد.
شكار حيوانات وحشى
مسأله 478 ـ خوردن گوشت شكار بر محرم حرام است، و فرقى نمى كند كه خودش شكار كند يا ديگرى، محرم شكار كند يا محّل.
(154صفحه)
مسأله 479 ـ همان گونه كه صيد براى محرم حتى در خارج حرم جايز نيست. براى محل نيز صيد در حرم جايز نمى باشد.
مسأله 480 ـ كمك به شكارچى به هر صورت كه باشد ـ حتى به مقدار نشان دادن شكار به او ـ حرام است.
مسأله 481 ـ اگر محرم شكار را صيد كند بنابر احتياط واجب در حكم ميته است، و اگر صيد را ذبح كند از نظر خوردن در حكم ميته است و حتى شخص محّل هم نمى تواند از آن استفاده كند.
مسأله 482 ـ شكار حيوانات دريايى ـ يعنى حيوانى كه محل زندگى آن عرفاً در دريا است ـ مانعى ندارد.
مسأله 483 ـ ذبح و خوردن حيوانات اهلى مثل مرغ، گاو و گوسفند مانعى ندارد.
مسأله 484 ـ پرندگان از حيوانات صحرايى محسوب مى شوند. و ملخ هم در حكم شكار صحرايى است.
مسأله 485 ـ به احتياط واجب محرم نبايد زنبور عسل يا زنبورهاى ديگر را بكشد، مگر اينكه از آزار آنها بترسد.
(155صفحه)
مسأله 486 ـ محرم نبايد صيد را نگهدارى كند. هر چند خودش مالك آن باشد، و حتى اگر قبل از احرام آن را داشته بايد رها كند.
مسأله 487 ـ اگر پرنده اى كه پر در نياورده يا پر او را چيده باشند در دست محرم باشد واجب است از آن محافظت كند تا پر درآورد و بعد او را رها كند. بلكه بعيد نيست محافظت بچه صيد تا بزرگ شدن و رها كردن آن واجب باشد.
مسأله 488 ـ حيواناتى كه شكار آن براى محرم حرام است تخم و جوجه آنها نيز براى محرم حرام است.
مسأله 489 ـ كشتن مارمولك و اين قبيل حيوانات در حال احرام مانعى ندارد.
مسأله 490 ـ مسائل و فروع متفرقه شكار و كفاره هر يك از شكارها بسيار است، ولى چون چندان محل ابتلاء نيست از تفصيل آن خوددارى مى كنيم.
(156صفحه)
مستحبات دخول حرم
مسأله 491 ـ براى داخل شدن در حرم خدا چند چيز مستحب است:
1 ـ همين كه حاجى به حرم رسيد، پياده شده و به جهت دخول حرم غسل كند.
2 ـ براى تواضع و فروتنى نسبت به حضرت حق جلَّ و علا پا برهنه شده و نعلين خود را در دست گرفته و داخل حرم شود. اين عمل ثواب زيادى دارد.
3 ـ وقت دخول حرم اين دعا را بخواند:
«اَللّهُمَّ اِنَّكَ قُلْتَ فِى كِتابِكَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُّ: (وَ أَذِّنْ فِى النّاسِ بِالْحَجِّ يَأتُوكَ رِجالا وَ عَلى كُلِّ ضامِر يَاْتِينَ مِنْ كُلِّ فَجٍّ عَميق). اَلّلهُمَّ اِنّى اَرْجُواَنْ اَكُونَ مِمَّنْ اَجابَ دَعْوتَكَ، وَقَدْ جِئْتُ مِنْ شُقَّة بَعيدَة وَ فَجٍّ
(157صفحه)
عَميق، سامِعاً لِنِدائِكَ، وَ مُستَجيباً لَكَ، مُطيعاً لاَِمْرِكَ وَ كُلُّ ذِلكَ بِفَضْلِكَ عَلَيَّ وَاِحْسانِكَ إلَيَّ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلى ما وَفَّقْتَنِي لَهُ، أبْتَغِي بِذلِكَ الزُّلْفَةَ عِنْدَكَ، وَالْقُرْبَةَ إلَيْكَ، وَالْمَنْزِلَةَ لَدَيْكَ، وَالْمَغْفِرَةَ لِذُنُوبِي، وَالتَّوْبَةَ عَلَيَّ مِنْهَا بِمَنِّكَ، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ حَرِّمْ بَدَنِي عَلَى النَّارِ، وَ آمِنِّي مِنْ عَذابِكَ وَ عِقابِكَ، بِرَحْمَتِكَ يَا أرْحَمَ الرَّاحِمِينَ».
4 ـ وقت دخول حرم مقدارى از علف (اذخر) گرفته آن را بجود.
آداب دخول مسجدالحرام
مسأله 492 ـ هنگام داخل شدن به مسجد الحرام چند چيز مستحب است:
1 ـ مستحب است براى دخول مسجدالحرام غسل كند.
(158صفحه)
2 ـ مستحب است با پاى برهنه و با حالت سكينه و وقار وارد شود.
3 ـ هنگام ورود از درب «بنى شيبه» وارد شود، و گفته اند كه باب بنى شيبه در حال كنونى مقابل باب السلام است. بنابر اين نيكو اين است كه شخص از باب السلام وارد شده و مستقيماًبيايد تا از ستونها بگذرد.
4 ـ مستحب است بر درب مسجدالحرام ايستاده، بگويد:
«اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكَاتُهُ، بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ ماشاءَاللهُ، اَلسَّلامُ عَلى أنْبِياءِاللهِ وَ رُسُلِهِ، اَلسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى إبْراهِيمَ خَلِيلِ اللهِ، وَالْحَمْدُللهِ رَبِ الْعالَمِينَ».
و در روايت ديگر وارد است كه نزد درب مسجد بگويد:
«بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ مِنَ اللهِ وَ إلَى اللهِ وَ
(159صفحه)
ماشاءَاللهُ، وَ عَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، وَ خَيْرُ الاْسْماءِ لِلّهِ، وَالْحَمْدُللهِِ، وَالسَّلامُ عَلى رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدِبْنِ عَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ أيُّهَا النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلى أنْبِياءِاللهِ وَ رُسُلِهِ، اَلسَّلامُ عَلى خَلِيلِ اللهِ الرَّحْمنِ، اَلسَّلامُ عَلى الْمُرْسَلِينَ وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ عَلى عِبادِاللهِ الصَّالِحِينَ، اَللَّهُمَ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ بارِكْ عَلى مُحَمَّد، وَ آلِ مُحَمَّد وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّد، كَما صَلَّيْتَ وَ بارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلى إبْراهِيمَ وَ آلِ إبْراهيمَ، إنَّكَ حَمِيدٌ مَجِيدٌ، ألَّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ، اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى إبْراهِيمَ خَلِيلِكَ، وَ عَلى أنْبِيائِكَ وَ رُسُلِكَ وَ سَلِّمْ عَلَيْهِمْ، وَ سَلامٌ عَلىَ
(160صفحه)
الْمُرْسَلِينَ، وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ، اَلَّلهُمَّ افْتَحْ لِي أبْوابَ رَحْمَتِكَ، وَاسْتَعْمِلْنِي فِي طاعَتِكَ وَ مَرْضاتِكَ، وَاحْفَظْنِي بِحِفْظِ الاْيمانِ أبَداً ما أبْقَيْتَنِي، جَلَّ ثَناءُ وَجْهِكَ، اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذِي جَعَلَنِي مِنْ وَفْدِهِ وَزُوّارِهِ، وَجَعَلَنِي مِمَّنْ يَعْمُرُ مسَاجِدَهُ، وَ جَعَلَنِي مِمَّن يُناجِيهِ، اَلَّلهُمَّ إِنِّي عَبْدُكَ وَ زائِرُكَ فِي بَيْتِكَ، وَ عَلى كُلِّ مَأتِيٍّ حَقٌّ لِمَنْ أتاهُ وَزارَهُ، وَ أنْتَ خَيْرُ مَأتِيٍّ وَأكْرَمُ مَزُور، فأسْألُكَ يا اللهُ يا رَحْمنُ، بِأنَّكَ أنْتَ اللهُ لاإلهَ إلاّ أَنتَ، وَحْدَكَ لا شَريكَ لَكَ، بِأنَّكَ واحِدٌ اَحَدٌ صَمَدٌ، لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ (لَكَ خ ل) كُفُواً أحَدٌ، وَ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ، صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ عَلى أهْلِ بَيْتِهِ، يا جَوادُ يِا كَرِيمُ، يا ماجِدُ يا جَبَّارُ يا كَرِيمُ، أسْألُكَ أنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَكَ إيّايَ بِزِيارَتِي إيَّاكَ، أوَّلَ شَيْء
|
|