روايت نيم قرن همراهي و ارادت از زبان آيت الله نورمفيدي
بهترين استاد را از دست دادم
ضمن تسليت به
جنابعاليع نظر به جايگاه والاي مرحوم آيت الله فاضل و نيز به دليل ارتباط تنگاتنگ
شما با ايشان مايليم بدانيم سابقه آشنايي شما با اين فقيد سعيد به چه زماني
برميگردد؟
با عرض تسليت به
پيشگاه امام زمان(عج)، حوزههاي علميه، مراجع تقليد و خصوصاً رهبر معظم انقلاب در
ارتباط با وفات اين مرجع بزرگ، بايد بگويم سابقهي آشنايي ما به حوزه علميه قم بر
ميگردد.
4 سال بعد از آن
که وارد حوزه شدم، به قم رفتم. از آنجا که انتخاب استاد و کلاس در حوزه آزاد بود و
طلبه خود استاد انتخاب ميکرد، من هم براي درس مکاسب شيخ انصاري به دنبال استاد
خوبي بودم که تحقيقات و بررسيها مرا به ايشان متمايل کرد. افراد مطلع و محقق ايشان
را به عنوان استاد شايسته معرفي ميکردند. به قصد پيدا کردن ايشان وارد مدرسه فيضيه
شدم، ديدم يک روحاني جلوي حجرهاي نشسته، گفتند آقاي فاضل ايشان است. سلام کردم و
گفتم:« ميخواهم مکاسب شروع کنم، بعد از تحقيقات من را به شما راهنمايي کردهاند» و
از آنجا بود که با ايشان آشنا شدم. همه مکاسب را به رغم وجود اساتيد ديگر، خدمت
ايشان خواندم. همچنين کفايتين 1و2 را.
هر چند بعضاً درمحضر درس اساتيد ديگر نيز حاضر ميشدم، اما بهترين استادم از نظر علمي وجهات ديگر ايشان بود.
جناب آقاي نور
مفيدي از سوابق علمي مرحوم آيت الله واساتيد آن فقيد، اطلاعاتي به ما بدهيد.
ايشان در سنين
جواني در درس آيت الله بروجردي حاضر ميشدند. طلاب ميدانند که نوشتن تقريرات درس
استاد، کار مهمي است. ايشان در 19 سالگي تقريرات درس آيت الله بروجردي را مينوشتند
که نشانه ي برجستگي علميشان در آن زمان است، وقتي که مطالب ايشان به محضر آيت الله
بروجردي برده شد، برايشان بسيار شگفت آور بود که يک جوان در 19 سالگي مفاهيم
درس خارج ايشان را، تا اين حد عميق درک کرده باشد. اين اولين جلوهي علمي ايشان
بود.
در حوزهي علميه
ايشان در 24-25 سالگي تدريس ميکردند. از زماني که بنده در کلاس درسشان حاضر شدم تا
به امروز 50 سال ميگذرد.
پس مدت آشنايي و ارتباط شما با ايشان به نيم قرن ميرسد؟
بله همين طور است،
در اين 50 سال ايشان همچنان مشغول تدريس در حوزه بودند و در اين مدت اساتيد مهم شان
آيت الله بروجردي، امام خميني و در بحثهاي فلسفي علامه طباطبايي بودند.
هم بحثهاي ايشان
مرحوم مصطفي خميني، که دوست صميمي و پرسابقهي آقاي فاضل بودند و مرحوم شهاب اشراقي
داماد حضرت امام که سه نفري با هم بسيار صميمي و نزديک بودند. از ديگر کارهاي علمي
ايشان شرح تحرير الوسيله امام خميني بوده که مورد توجه است. مرحوم امام تحرير
الوسيله را در تبعيد نوشت، ايشان نيز شرح بر آن را در دوران تبعيد خود نوشتند.
تقريرات ايت الله بروجردي و اثار ديگر در زمينههاي مختلف، از جمله تفسي و نيز
مباحث مربوط به امامت و ... از جلوههاي علمي ايشان بود. مرحوم آيت الله فاضل در
حوزه به عنوان يک مدرس برجسته ونيز مرجع درجه اول ايران بود که جامعه مدرسين نيز از
ايشان به عنوان اولين مرجع ياد کردند.
در باب ارتباط مرحوم آيت الله فاضل با نهضت امام خميني توضيحاتي بفرماييد.
يک سري مسائل است
که بايد از بعد خاصي مورد نظر قرار گيرند. امام به عنوان يک استاد برجسته حوزه مطرح
بودند که بيشتر فضلاي قم در محضر درس ايشان حاضر ميشدند. بعد از فوت آيت الله
بروجردي آقايان ميآمدند در صحنهي اجتماعي و مجامعي که براي بزرگداشت ايشان بود
حضور مييافتند. و بعضاً نامشان به عنوان روساي حوزه مطرح مي شد اما امام در اين
صحنههاخود را نشان نميداد، دوست نداشت مطرح شود، تا اينکه جريان نهضت اسلامي آغاز
شد. امام احساس وظيفه کرد و در اينجا حضور او چشمگير بود. محور، حضرت امام بود.
امام به موقعيت، مقام و منصب مرجعيت اعتنا نداشت ولي وقتي بحث نهضت اسلامي و
خطرپذيري پيش آمد وارد صحنه شد که ورود او محور شد.
وقتي ايشان وارد مبارزات شدند عدهاي چه در داخل قم و چه در بيرونع ميخواستند حساب امام از حساب
حوزه و مرجعيت جدا کنند و صرفاً به عنوان يک مرد سياسي مطرح نمايد که نظام شاهنشاهي
هم از اين امر خشنود ميشد تا دست زدن به بعضي ازکارها برايش راحتتر باشد، حتي يکي
از اين دست تمايلات رژيم پهلوي، اعدام حضرت امام بود.
بعد از 15 خرداد عدهاي سعي ميکردند که وي به عنوان مرجع مطرح نشود و حسابش را از حويه جدا کند.
شايد مهمترين و خطرناکترين مسئله اين بود که کسي مرجعيت حضرت امام را مطرح کند.
همه ميدانيم که به هر حال اين مسئله مهم بود که امام به عنوان مرجع تقليد معرفي
شود واضح بود که يکي از مباني موفقيت حضرت امام،ـ مرجعيت ايشان بود و آن روز يکي از
کساني که مرجعيت ايشان بود و آن روز يکي از کساني که مرجعيت حضرت امام را به شدت
تثبيت کرد حضرت آيت الله فاضل بود که در اين زمينه خيلي محکم بود. او امام را از
همه علما اعلم ميدانست. ايشان ميگفت امام خميني بلااشکال از علماي ديگر، اعلم
هستند و اين، نکته بسيار مهمي بود!
ارادتي که به امام داشت عجيب بود، عاشق و مريد او بود. شاگرد امام بود. از روزي که امام وارد عرصه
مبارزه شدند ايشان هم وارد عرصه شد، سختيها و مشکلاتي را هم متحمل شد منجمله
زماني که مرجعيت امام را امضا کرد باعث شد به مدت سه سال تبعيد شود.
چه در زمان حضور و چه در زمان ارتحال امام واقعاً ازکساني بود که نام امام را حفظ کرد. يکي از دروسي
که در قم نظرات فقهي و اصولي حضرت امام را مطرح ميکرد، درس ايشان بود. شاگرد امام
بود، نظرات امام در دستش بود و به اين نکته حساسيت داشت که نام امام مطرح باشد و
فراموش نشود.
بعد از ارتحال حضرت امام در تثبيت نظام و ولايت فقيه نقش مهمي داشت.
مسئلهي ديگر مقام معظم رهبري بود که آن فقيد به صورت جدي حضرت آيت الله خامنهاي را تأييد وحمايت
کردند. زمزمههايي از بعضي جاها بلندشده بود، متاسفانه برخي بزرگان مسايلي را مطرح
ميکردند... در اينجا آن قدرتي که توانست با اين مسائل برخورد کند، وايستادگي کند و
با اين زمزمهها مخالفت نمايد ايشان بود. به هر حال حضور و حمايت آيت الله فاضل
باعث شد که اين زمزمهها رنگي نگيرد.
چندمسئله براي ايشان خيلي مهم بود. نظام و حفظ نظام و بعد فقه و فقاهت، که امروز بايد بگويم
متأسفانه به خاطر مشکلاتي ، کمرنگ شده است.
من در سفرهايي که به خارج ميروم بيشتر براي من روشن ميشود که دنيا به فکر اهل بين نيازمند است، نه
فقط دنياي اسلام بلکه دنياي مسيحيت نيز امروز نيازمند است. خلاصه اين مسائل باعث شد
که اين مرجع فقيد يک مرکز فقهي ارزشمند را در قم برپاکند و الان در اين مرکز طلاب
با استعداد و توانمندي که آمادگي اجتهاد و استنباط را دارند تحصيل ميکنند.
جناب نورمفيدي! مهمترين دغدغههاي آيت الله فاضل قبل و بعد از انقلاب چه بود؟
يکي از مهمتري دغدغههاي ايشان قبل از انقلاب ترويج و تقويت انديشههاي امام خميني، اعم از
ديدگاههاي فقهي و سياسي بود، اساسا روي مباني فکري امام خميني دغدغه ويژهاي داشت
و پس از انقلاب هم از معدود فقهايي بود که در تدريس و نيز فعاليتهاي علمي و فقهي
خودشان انديشههاي امام را مد نظر داشتند.
اميدوارم پس از رحلت اين عزيز، همچنان در مجامع علمي و فقهي، ديگر آقايان اين مباحث را مطرح و
تقويت کنند تا افکار وانديشههاي آن بزرگوار کمرنگ نشود.
توجه به مقتضيات زمان در ديدگاههاي فقهي آيت الله فاضل چگونه بوده است؟
آن مرحوم در قم يک مرکز فقهي را پايهگذاري کردهاند که بسياري از مسايل و مباحث علمي و فقهي که مغفول
مانده و کمتر مورد توجه قرار گرفته است مورد بحث و کنکاش قرار ميگيرد.
به علاوه مرحوم فاضل، يکي از مهمترين مراکز نشر مسايل فقهي براي جهان اسلام را لندن ميدانستند و
لذا از توصيههاي ايشان سرمايه گذاري جدي در جهت نشر انديشههاي ديني و رفع شبهات
از مسلمانان و غيرمسلمانان در لندن بوده است که انشاءالله عملي خواهد شد.
در هر حال اميدوارم خداوند تعالي به علاقهمندان ايشان توفيق دهد تا راه و ياد و انديشههاي
آن بزرگوار پاس بدارند.
آرزومندم حق متعال بر درجات ايشان بيفزايد و غريق رحمت واسع خويش فرمايد.
از حضرت عالي تشکرميکنم