فاضل لنکراني چهرههاي برجسته علمي تحويل جامعه داد
نائب رئيس مجلس شوراي اسلامي گفت: آيت الله محمد فاضل لنکراني در طول حيات خود به افتخار تربيت
چهرههاي برجسته علمي نائل شد.
حجت الاسلام
ابوترابي در گفتگو با خبرنگار مهر در قم ضمن بيان تسليت رحلت آيت الله فاضل لنکراني
خاصرنشان ساخت: اين مرجع عاليقدر از شاگردان برجسته آيت الله بروجردي و امام
خميني(ره) بود که در محضر اين بزرگواران تربيت شد و عمر گرانمايه خود را در جهت
تربيت طلاب و فضلاي حوزه علميه قم سپري کرد.
وي که در مراسم
تشييع جنازه آيت الله فاضل لنکراني شرکت کرده بود با بيان اين که ايت الله فاضل
لنکراني به افتخار تربيت چهرههاي برجسته علمي نائل شد، گفت: حوزه علميه قم امروز
در فقدان آن بزرگوار در مصيبت و ماتم بزرگي فرو رفته است و اميدواريم با توجهات
حضرت ولي عصر(ع) اين ضايعه اسفناک جبران شود.
درمراسم تشييع
پيکر آيت الله فاضل لنکراني تعدادي از مراجع تقليد و آيات عظام از جمله نوري
همداني، وحيد خراساني، شبيري زنجاني، مکارم شيرازي ، جوادي آملي، جعفر سبحاني،
امامي کاشاني، احمد جنتي، حائري شيرازي ، محمد مؤمن، ابراهيم اميني، عباس کعبي،
مسعودي خميني، سيد حسن خميني، محمدي گلپايگاني و ساير اعضاي جامعه مدرسين حوزه
علميه قم شرکت داشتند.
همچنين شخصيتهاي
لشکري و کشوري همچون، دکتر داوودي معاون اول رئيس جمهور و نماينده هيئت دولتع دکتر
علي لاريجاني دبير شوراي عالي امنيت ملي، حجت الاسلام پور محمدي وزير کشور، دکتر
لنکراني وزير بهداشت، محمد حسين صفار هرندي وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي و سردار رحيم
صفوي فرمانده سپاه، يونسي وزير سابق اطلاعات، جمعي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي،
ابوترابي، نائب رئيس مجلس، استاندار قم و ... در مراسم تشيع تشييع حضور داشتند.
مخفي نماند
بسم الله الرحمن الرحيم
بعد الحمد والصلوة
علي محمد والآل مخفي نماند که فرزند عزيزم محمد جواد فاضل لنکراني که بحمدالله و
المنه با نظارت مستقيم اينجانب بدرجه رفيعه اجتهاد رسيده و ساليان متمادي است که به
بحثهاي خارج فقه و اصول اشتغال دارد و داراي رسائل و تأليفات متعددي ميباشد، در
کارهاي مربوط به اينجانب مخصوصاً پس از مسئوليت مرجعيت که بسيار مسئوليت خطيري است
يار و مددکار اينجانب بوده بطوري که اگر کمک ايشان و برادرش احمد آقاي موحدي که
تمام وقت خويش را در اختيار کارهاي من قرار دادهاند نبود، شايد با کسالتهاي
گوناگون و متعددي که دارم از عهده همه کارها بر نميآمدم؛ ـ البته حتي در جزئي ترين
کار با استجازه و اجازه حقير اقدام مينمايندـ . علاوه بر مسئوليت مزبور در امور
موسسه فقهي ائمه اطهار عليهم السلام که براي آن ساختمان معظمي در دست داريم و در آن
موسسه در حال حاضر عدهاي از فضلاي محترم اشتغال به درسهاي خارج مخصوص دارند و
کتابهاي متعددي از آنجا انتشار يافته و بمسائل مختلف توسط اينترنت پاسخ داده ميشود
وداراي کتابخانه تخصصي فقه ميباشد که در آن حدود 20 هزار جلد کتاب موجود است،
همينطور مؤسسهاي که در مشهد مقدس داير کردهايم و سالهاي چندي است که گروهي از
فضلاء و دانشمندان علاوه بر علوم حوزوي متداول و تدريس و تدرّس آن، بکيفيت مخصوص،
بعلوم ديگر نيز در آنجا اشتغال دارند و نيز موسسهاي که در کشور سوريه است واز نظر
موقعيت محلي داراي امتياز و غرض از تأسيس آن تربيت عدهاي فاضل و دانشمند در نزديکي
قبر مطهر حضرت زينب کبري سلام الله عليها ميباشد، علاوه وظيفه مهم شهريه حوزه
علميه قم با متجاوز از پنجاه هزار طلبه و شهريه مشهد مقدس و اصفهان و متجاوز از
سيصد حوزه علميه شهرستانها، که اداره مجموع آنها بسيار مشکل و خطير و از وظائف
اينجانب است که اگر کمک و مساعدت اين دو برادر نبود، قطعاً ناتوان بودم و به تنهائي
از عهده اين امر نميتوانستم برآيم و نيز کارهاي اينجانب، دو شعبه در تهران و يک
شعبه در مشهد مقدس ويکي در افغانستان و ديگري در مسکو و نيز جاهاي ديگر که ميبايست
کمال ارتباط با آنها حفظ شود و مشکلات حوزهها از يک طرف واشاعه وترويج مکتب تشيع
از طرف ديگر بوسيله آنها حل شود و انجام گيرد و نيز کارهاي مختلف ديگر که بايد
بصورت مطلوب عملي گرددو جاي ذکر آنها نيست.
و ضمنا ناگفته
نماند که تمامي اعلاميهها و پيامهائي که در مقاطع مختلف در رابطه با امور مذهبي و
سياسي داده ميشد مربوط به اينجانب است ـ مخصوصا آنچه را که روزنامه جمهوري اسلامي
منعکس مينمود ـ و در رابطه با آنها مخصوصاً بدو اعلاميه افتخار ميکنم يکي اعلاميه
ايکه بمناسبت شهادت حضرت زهرا سلام الله عليها، ساليان زيادي منتشر نمودم و ديگر
اعلاميهايکه بمناسبت عدم جواز نقض حکم امام (قدس سره) درمورد ارتداد سلمان رشدي و
وجوب قتل او صادر کردم و در مقابل برخي از روشنفکران که خيال ميکردند مقتضاي مصلحت
کنار آمدن با سلمان رشدي است و در اين رابطه مقدماتي را تهيه ديده بودند مقاومت
نموده و شديداً با آنان برخورد کردم.
اميدوارم که همه
اين کارها وتحمّل مشکلات بيش از حدّ مرضيّ آقا امام زمان عجل الله تعالي فرجه
الشريف قرار گيرد و افتخار سربازي واقعي آنجناب از ما سلب نشود که بالاترين افتخار
همين است.
باميد روزي که با فرج مقدّسش تمام مشکلات حل شود و غالب اينها سامان پذيرد.
اللهم عجّل لوليک الفرج و متّعنا بذلک فوق ما نترقّب و نأمل.
محمد فاضل لنکراني
1/4/1384
جلوههايي از پدر
حجةالاسلام محمد
جواد فاضل لنکراني در گفتگو با نشريه محلي 19 در قم، نکات جالبي از جلوههاي زهد و
ساده زيستي والد عظيم الشأن خود را آشکار نمود. نمونههايي از اين نکات به کاربران
اخبار شيعيان تقديم مي شود:
*آقا تا سالهاي
طولاني پس از ازدواج منزل مستقل نداشتند و حتي تا زماني که تعداد فرزندان ايشان به
5 نفر رسيد در دو اتاق ازمنزل پدري زندگي ميکردند. تا اينکه پدر خانم ايشان، منزلي
خريدند و در اختيار خانواده قرار دادند.
* اقا قدمي براي
رونق زندگي شخصي بر نميداشتند و اگر اهل خانه در امور معمولي منزل وسيلهاي تهيه
ميکردند که به نظر ايشان لازم نبود بشدت اعتراض ميکردند.
* در 10 سالي که
از دوران مرجعيت ايشان ميگذرد تابستانها به جز چند روزي که براي زيارت امام رضا(ع)
به مشهد مسافرت ميکردند بقيه ايام را عليرغم نامساعد بودن آب و هوا در قم
ميماندند. اين در حالي بود که اسباب آسايش در اطراف قم که آب و هواي خوبي دارد
فراهم بود(و نيز بسياري از بزرگان تابستان را در قم نميمانند) ولي ايشان ميگفتند:
" من وقتي ميبينم طلبهها در قم در زيرزمينها و اتاقهاي تنگ و تاريک و در فضاي
محدود زندگي ميکنند ديگر آرامش ندارم تا به فکر راحتي خود باشم و به مناطق خوش آب
و هوا بروم.
* آقا پس از تصدي
مرجعيت به ما ميگفتند براي من عباي معمولي تهيه کنيد نه از جنس خيلي خوب و
گرانقيمت؛ تا طلبهها وقتي مرا ميبينند تحمل سختي و تنگدستي برايشان دشوار نباشد.
* مهم ترين نکته
اينکه: ايشان اين همه سادگي و بيآلايشي و فرار از تجملات را در حالي انجام
ميدادند که هيچ اظهار نميکردند و نشان نميدادند که من زندگي ساده دارم. آقا اصلا
تظاهر به اين مسأله نميکردند.
دست نوشتهي آيت الله لنکراني پشت تصوير از آيت الله بروجردي
ثبت است بر جريدهي عالم دوام ما
بسمه تعالي
عکس ظهر، تمثال
خورشيد عالمتابي است که ناگهان و بدون انتظار از آسمان فضيلت غروب کرد. دنياي تشيع
مخصوصاً عالم روحانيت در ماتم او غرق در اندوه و حزن گرديد. فرزندان بيشمار او در
مرگ پدر خويش بيتاب و توان گشتند. اي استاد ارجمند و اي سرور معظم و اي مولاي
مکرّم، در مدح تو چه بنگارم و کداميک از فضائل تو را ياد آور شوم و حال آنکه در اين
هنگام که مدت يکماه است از افول تو ميگذرد هنوز تأثر و اندوه شيعيان پايان نيافته و
اشکهاي ديدهي آنها خشک نگشته، بلکه هر روزي که بر مدت غروب تو ميگذرد بهمان اندازه
فقدان تو بر تأثرات ميافزايد. اي سرو با فضيلت و اي مظهر صفات خدا و اي آيت عظمي،
هر زمان که صفحهي خاطر مورد اشتغال قمري امور دگر واقع نشود تنها چيزي که بر آن
نقش ميبندد خاطرات دوران پر اثر حيات تو است . فقط ياد تو است که آخرين لحظهي
بيداريم را ميگذراند و اولين لحظهي برخواستن از خواب را بهخود مشغول دارد چرا
چنين نباشد با اينکه علاوهي بر استفادهي علمي متجاوز از ده سال از محضر شريفت در
ارتباطات و تماسهاي خارج از محيط درس که در هر هفته لااقل يکي دو مرتبه اتفاق
ميافتاد جز لطف و محبت، مهرباني و عطوفت و تجليل از مقام شامخ علم و تذکر خدا و
آخرت و اصلاح امور مسلمين و توجه بهوضع دردمندان چيزي از تو مشاهده نکردم. خدا
گواه است در هر نوبت که موفّق بمحضر شريف او ميشدم، معنويت او بيشتر از مرتبه سابق
برايم جلوه ميکرد و ارادتم افزونتر ميگشت تظاهر بزهد از او ديده نشد با اينکه در
باطن کاملا زاهد بود؛ اگر فضيلتي را در محصلي احراز ميکرد امکان نداشت بدون تقدير و
تشويق بگذارد و لو اينکه آن فضيلت فقط خوبي خط يا املاء و انشاء صحيح بوده باشد. اي
مرد با عظمت من چطور در اطراف تو قلمفرسائي کرده و بزرگي تو را مجسم کنم با اينکه
هنوز قلم ياراي نوشتن خاطرات تو را بعنوان خاطرات بعد از مرگ ندارد هنوز عظمت تو
مانع از تصور مرگ است براي تو البته چنين است.
هرگز نميرد آنکه دلش زنده شد به علم ثبت است بر جريدهي عالم دوام ما
با اينکه هر روز
بهزيارت قبر پرفيض تو موفق شده و در کنار آن با ديدهي اشکبار قرائت کلام الله
مجيد ميکنم ولي باور ندارم که تو در زير خاک قبر نهان شدهاي و ديده از اين عالم
فروبستهاي. هنوز صداي روح افزاي تو در محيط مسجد اعظم بگوش ميرسد و محراب عبادت
آن وجود تو را در ميان خويش مجسم ميدارد تو فراموش نخواهي شد زيرا که هر روز فضائل
تو براي مردم بيشتر روشن ميگردد و بر ارادت آنان افزوده ميشود. بهر حال گر چه در
صبح پنجشنبه سيزدهم شوال المکرم سال 1380 قمري که مطابق با دهم فروردين 1340 شمسي
ساعت20و 7 دقيقه ستارهي درخشان ما غروب کرد و خورشيد فضيلت ما در حالي که خورشيد
تازه سر از افق بيرون آورده بود براي پرتو افشاني عالم ديگر رفت ولي پرتو نور او و
شعاع درخشندگيش ما را شامل خواهد بود شعراي زبردست براي مادهي تاريخ سال فوت ايشان
هر کدام بهنوبه خود مصراعي سرودهاند مانند (عاشور دوم نباشد از مرگ حسين) يا (عين
شعف نهاده بسر نقطهي سياه) يا (اين فقيه اهل بيت اطهراست) يا اشعار ديگر، ولي فوت
او محتاج بمادهي تاريخ نيست زيرا که در قلوب ثبت است .
12 ذيقعده 1380
محمد موحدي لنکراني