جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
تأليفات
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

اخبار >> خاطره

خاطره اي از بيداري مرجعيت شيعه مرحوم آية الله العظمي فاضل لنکراني رضوان الله عليه

 

در روز دو شنبه 22/5/86 از طريق اخبار مساله ادعاي ارتباط فردي به نام عرفانيان با وجود مبارک امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و دروغها و تهمتها و انحرافهايي را که به وجود آورده براي مردم مطرح نمودند . من به ياد چند سال پيش افتادم که اين شخص پنج نفر را از تهران به قم فرستاده بود که متاسفانه يکي از آنها يک روحاني پيرمردي بود و بقيه از افراد کاسب و بازاري ، در عصر يکي از روزها به دفتر ما آمدند و گفتند مي خواهيم با آقا ملاقات کنيم و مطلب بسيار مهم و خصوصي با ايشان داريم .

گفتم ايشان عصرها به دفتر تشريف نمي آورند - معمولا قبل از ظهر هر روز به مدت دو ساعت تشريف مي آورند و با تمام کسالتهايي که داشتند به اين امر حتي در گرماي تابستان مقيد بودند - بالاخره از اين گروه سوال کردم که مطلب چيست ؟ ابتدا از ذکر آن امتناع نمودند و گفتند : فقط بايد با پدر شما ملاقات کنيم و مطلب بسيار خصوصي است . من به آنان به صورت محکم گفتم چنانچه مطلبي داريد بيان کنيد والا تشريف ببريد . آنها بعد از مشورت کوتاهي گفتند : ما از طرف شخصي به نام عرفانيان که در تهران است آمده ايم و ايشان کسي است که در تمام سه وقت نماز خود را به جماعت پشت سر امام زمان عليه السلام مي خواند و امام به ايشان فرموده به آقاي فاضل لنکراني پيغامي را برسانيد و گفتند امام يک پيام ديگري را براي يکي از مراجع ديگرهم توسط اين فرد داده که ما قبل از آمدن به اينجا خدمت ايشان رفته ايم و ايشان با توجه کامل به اين مطالب گوش دادند.

به آنها گفتم مي توانيد بگوييد چه پيامي براي آن مرجع محترم داده شده وآنها يک نوشته بسيار بدخط به زبان فارسي را نشان من دادند که در آن آمده بود : آقاي ... چرا با مادر من زهرا مخالفت مي کني بايد هرچه زودتر از فتوايي که نمي توان در نماز شهادت به عصمت حضرت زهرا داد؛ دست برداري . من قبل از آنکه پيام مربوط به والد راحل رضوان الله تعالي عليه را بشنوم به آنها گفتم : چرا امام زمان به خط فارسي مرقوم داشته اند و چرا اينقدر بد خط ؟

و ظاهرا چند غلط ادبي هم در همان چند سطر کوتاه وجود داشت . از اين مطلب عبور کردم به آن روحاني پيرمرد گفتم شما که در حوزه علميه تحصيل نموده اي چرا چنين مطالب دروغي را باور کرده اي ؟

او گفت اين شخص با ساير مدعيان رويت تفاوت دارد و اساسا دنبال شهرت و مقام و... نيست . به او گفتم مگر نخوانده اي که امام زمان عليه السلام به نايب خاص چهارم خود فرمودند بعد از تو ديگر کسي مرا نمي بيند و هر کس که ادعاي رويت مرا بنمايد او را تکذيب کنيد و او افترا زننده و کذاب است ؟ آيا من فرمايش امام زمان را بپذيرم يا کلام اين شخص را ؟ پيرمرد نتوانست جوابي بدهد و به من گفت شما از خيلي حقايق خبر نداري و مطمئن هستم اگر اين پيام را به پدرتان برسانيد حقايق بزرگي براي شما روشن مي شود و شما هنوز از ارتباط خاص پدر خودت با امام زمان هم خبر نداري !!!

در ميان آن اشخاص يک نفر به من رو کرد و گفت حاج آقا جواد شما مرا به ياد مي آوريد ؟

گفتم : خير .

گفت من در سال 61 - 62 در مدرسه رضويه پيش شما کتاب معالم را خوانده ام و من طلبه بودم و شما در آن زمان اعتقادات خوبي داشتيد چرا الان اين طور حرف مي زنيد ؟

با تعجب به او گفتم اگر از حوزه بيرون نرفته بودي و درست درس خوانده بودي امروز گرفتار اين دام نمي شدي .

بالاخره بعد از اين بگو مگوها آنها گفتند شما امانتدار خوبي باشيد و پيام را به پدرتان برسانيد و ببينيد ايشان چه مي فرمايند ؟

گفتند پيام اين است که امام زمان عليه السلام به آقاي عرفانيان فرموده اند به آقاي فاضل سلام مرا برسان و بگو آن شب طوفاني را به ياد داشته باشيد !!!

من هم گفتم فردا خدمت ايشان خواهم گفت و شما فردا ظهر جواب را از من بگيريد.

روز بعد وقتي خدمت والد راحل رضوان الله تعالي عليه رسيدم و قضيه را نقل کردم ايشان بسيار متاثر شدند و فرمودند : چرا عده اي اينچنين مساله امام زمان عليه السلام را به بازي گرفته اند ؟ چرا مي خواهند از اعتقادات مردم سوء استفاده مي کنند ؟ و اساسا ايشان نسبت به ادعاهاي بيهوده و دروغ که در زمان ما فراوان هم شده بسيار رنج مي بردند و معتقد بودند که چنين اموري اساس مکتب را از بين خواهد برد.

ايشان در جواب فرمودند : اولا اينها را نصيحت کنيد و بگوييد عرفانيان که من هنوز او را نديده ام قطعا آدم کذاب و تهمت زني است و از دام او خود را خارج کنند و گرفتار فريب او نشوند و فرمودند به آنها بگوييد من در عمرم شبهاي طوفاني فراوان داشته ام و هيچ خاطره يا خصوصيت خاصي از آنها به ياد ندارم .

من وقتي جواب را به آنها رساندم متاسفانه آنها در جواب گفتند : ما فکر مي کرديم ايشان ارتباط ولايتي دقيقي دارد اما معلوم مي شود که ايشان در اين جهت ضعيف است .

بايد واقعا تاسف خورد که چگونه ذهن اين افراد را شست و شو داده اند که حتي نسبت به مرجع تقليد که طبق اعتقادات ما نايب امام زمان است اين چنين گستاخي مي کنند.

اين قضيه گذشت تا اين که وزير اطلاعات - که در آن زمان جناب حجة الاسلام يونسي بودند - به خدمت والد رسيدند .

والد ما رحمة الله عليه به ايشان فرمودند : چرا با چنين افرادي در جامعه که با اعتقادات مردم بازي مي کنند و از حسن اعتقاد مردم سوء استفاده مي کنند برخورد قاطع نمي شود ؟ چرا امنيت اعتقادي را مورد توجه قرار نمي دهيد ؟ امنيت فقط در مسائل عادي و ظاهري نيست . سپس اين جريان را نقل فرمودند و آقاي يونسي گفتند ما دنبال خواهيم کرد .

چند وقت بعد مجددا ملاقاتي نمودند و به آقا گفتند بعد از آن جلسه ما به چه مسائلي که نرسيديم و چه واقعيت هايي که کشف نشد و تمام قضاياي اين شخص و اين که چه افرادي را منحرف نموده و چه دروغهايي را به آنها گفته و چه نسبت هايي را به امام زمان داده ، همه را بيان نمودند . حتي در ميان آنان برخي از روحانيون مسن بودند که در برخي عکس ها ديدم به همراه جمعي لباس احرام پوشيده اند و در بيابانهاي بين تهران و کرج يک کعبه اي درست نموده و عرفانيان به آنها گفته بود که امام زمان فرمودند شما که اصحاب مخصوص من هستيد نبايد به عربستان براي حج برويد بلکه بايد همين جا بياييد و طواف کنيد.

ما واقعا خداوند را شکر کرديم که در اين بيوت مراجع چنين قضايايي کشف و خنثي مي شود و از نزديک ملاحظه کرديم که اين مرجع بزرگ و بيدار چگونه با خرافات و انحرافات مقابله فرمودند که نظاير ديگري از آن را هم به ياد دارم که در وقت مناسب ديگري خواهم نوشت.

محمد جواد فاضل لنکراني