غمنامه، به مناسبت اولین سالگرد رحلت آیت الله العظمی فاضل لنکرانی قدس سره
بسم الله الرحمن الرحیم
باور چه كس دارد كه آن خورشید تابان شد خموش
یا رب درفش علم را دیگر كه بگذارد به دوش
فاضل دری یكدانه بود در فضل و دانایی و هوش
گر خود مقلد خواندهای رو رخت گورستان بپوش
گفت و چه خوش گفت آن صنم شاه دو گیتی مصطفی
من شهر دانش هستم و دروازهی آن مرتضی
چون پا نهد در خانهای تا در نكوبد سائلی
بودی برای شیعیان چون كوبه بر باب علی
اینجا، سمت اندوه نهاد بشر است؛ اینجا تقویم جلالی از خاطرهی خسوف جلالتی خبر میدهد كه ماه چركین رخ قامت خمیدهى آسمانها دلبستهی عزت مدام آن مهتاب رخشان زمین بود. خاطرهی ثانیهی سموری كه هوسبازی آن خار در جگر شیعه شكست و زخم بر استخوان انسانیت گذارد.
سخن از هجوم مرثیهی بیبرگیست به خیال خالی از بهار خزان. سخن از ندبههای یكسالهی ملتیست در رثای رحلت فقیهی كه، بیبهانه، فخر خدا بود در این دوبارهی عصر جاهلیت. با اندوهی والاتر از دیرینگی غم میگویم؛ سخن از غم گزایی یادمان ارتحال اصولی مبرّز مسلمین است؛ یكسالگی غم فقدان مرجع فرزانه، حضرت سماحة المكرّمه، آیت الله المفخّمه، علّامة الكبری ورشحة العظمی حاج شیخ محمد فاضل لنكرانی قدس الله نفسه الزكیه.
داغی تاریخی كه به حكم وجدان سلیم انسانی مشمول تاریخ نخواهد شد و مرور ایام بر آن، نهتنها از مرّهی آن نخواهد كاست، بلكه بدون شك مایهی بلوغ این اندوه سترگ است و جان دلدادگان را، ثانیه در ثانیه، به عفونت صبر خمودهتر خواهد ساخت.
ایشان ستارهی ثاقب اصلاب شامخه و ارحام طاهرهی خاندان معظمی بودند كه وجهه و اعتبار آنان این نابغهی دوران را علاوه بر «گوهر حسب» از حیث «گوهر نسب» نیز ممتاز و برجسته میساخت.
اصالت بیت شریف والدی فقیه و مجاهد كه متبرّک به انوار مقدسهی سیادت والدهای ماجده بود، شخصیتی را به حواز علمیه عرضه کرده بود که فحول عقلاء در مقابل عزت انسانی و عظمت علمی او به مقام «هلک عنّی سلطانیة» معترف میگشتند.
ایشان در حوزهی پژمردهی این روزگار، معراج عقول و مشهد نفوس و عصارهی کاملهی کافّهی حضرات آیات عظامی چون بروجردی و امام راحل «علیهما آلاف التحیه والثناء» بودند و علیرغم کسالتهای فراوان جسمی آثار گرانسنگ و فتاوای استواری از خود به یادگار گذاشتند که شیرازهی محکم آنها، هرآینه، مایهی تنقیح مناط آموزههای شیعه از علفهای هرز شبهه، التقاط و انحراف است.
اگر ممتازی وجههی علمی و اشتهار اعلمیت جهانی آن مرجع بزرگوار، در «حجاب معاصرت» با ایشان، به شکّی قاصرانه بیان میشد و حتی اعزّاء بیت مکرّم به ذکر صرف مرجعیت بسنده میفرمودند، با رخ نمون شدن خسران فقدان این فقیه صمدانی و خلأ مواضع جمیله و مساعی مشکورهی معظمله در مسائل مستحدثه، امروز صیرفیان تاریخ به حکم «استصحاب شک سابق با یقین لاحق»، زعیم مسلمین، حضرت آیت الله لنکرانی (قدس سره الشریف) را از صاحبان کرسی اول فقاهت در دهههای اخیر حیات حوزهی علمیه میدانند.
این فقیه بیدار از همان ابتدا با حضور در مسؤولیتهای مختلف در نظام جمهوری اسلامی ایران، عملاً، نعرهی رفض دین از سیاست و حکومت را که از سوی استعمار مطرح میشد و گاه مورد سکوت مؤیدانهی عالمانی منزوی قرار میگرفت، باطل و منحط معرفی فرمودند. از شمار این مسؤولیتها، نمایندگی دورهی اول مجلس خبرگان رهبری بود که نشان از حرمت و مکانت ایشان در بین علمای زمان داشت. پس از قبول مرجعیت نیز، این مرجع انقلابی در کنار اشتغال به دغدغههای بیشمار فقهی، همواره در قبال مسائل سیاسی مسلمین نیز سخت احساس وظیفه میکردند و از آنجا که محل رجوع جمع کثیری از آحاد مریدان و مقلدان بودند، از صیاب سیاسیون متنفّذ و مؤثر نظام بهشمار میآمدند و به عنوان ملجأ و ملاذ مسلمین، در ایام اضطرار ملت، مسؤولین را به موعظهی حسنه و توصیهی کریمه متنبّه میساختند.
اما دریغ و دردا که این همه عزت نپایید و سرانجام قاصدکی از خون که بر سینهی شیعه روییده بود پیغام شومش را در گوش ثانیه خواند و تطاول دست قهّار تقدیر را دوباره به رخ کشید. خوب یادمان هست جهانی سوته دل قنوت ناتمام زهرا(س) بود و غیرت ملتی در زخمهای زبانهای زبانههای آتش درب خانهی علی میسوخت که آخرین برگ از زندگینامه فاطمی آن مرجع عالیقدر ورق خورد؛ رحلت در ایام شهادت یاس کبود رسالت یاسین. محرز مسلم بود آن همه ارادت «یدرک ولا یوصف» مرحوم آیت الله فاضل «رضوان الله تعالی علیه» به مقام والای طاهرهی هل أتی، ام ابیها و تأکید مکرر و هربارهی ایشان بر احیای هرچه بیشتر فاطمیهها، از سوی آن «مهر بینشان» بیمزد و منت نخواهد ماند. اما نه! گویی فاطمه، مام همام شریعت شیعه، بنای کرامت به رسم آستین افشانی پدر دارد!
تاریخ به تحیر بر در سرای انسانیت ایستاد آنجا که پیکر مطهر این فقیه فطن، بر بلندای دست میلیونها عاشق شیدا موج میزد و این همه کرامت بر شانههای قدرشناسی ملتی تشییع میشد. او که آزاد از رنگ تعلق به جیفههای ناچیز این دنیای دون بود و علیرغم این که مصرفی دفتر مبارکش که از محل وجوهات شرعیهی مقلدین اداره میشد، ماهانه به مبلغ چشمگیر و قابل توجهی میرسید، اما فرازهای وصیتنامهی سراسر افتخار او گواه بیاعتنایی این عالم پارسا به زخارف بیارزش دنیاست؛ آنجا که با قاطعیتی از جنس همیشه تمام اموال منتسب به خود را مربوط به سهمین شریفین میداند و حتی ورثه را از تصور هر حقی در این اموال بر حذر میدارد.
هنیئا لک هذا العزّ والمجد
اینجانب با تألّمی کهنه و دردی فروخفته در زاویههای زمان، سالگرد ارتحال ملکوتی این مرجع فقید شیعه را به حواز علمیه داخل و خارج کشور، مراجع عظام، بیت معظمله، آقا زادگان مکرم خاصه مجتهد فرزانه حضرت آیت الله حاج شیخ جواد آقای فاضل لنکرانی که ثمرهی شئون شجون حیات متعالیه ایشان و استدامهی افادات آن مرجع بزرگوار هستند، تسلیت و تعزیت عرض مینمایم.
امیرحسین نوروزی
سبط حضرت آیت الله سید محمد شمّاعی همدانی