|
اخبار >> مناسبت رحلت آیت الله فاضل لنکرانی؛ ضایعهای برای پیوند سیاست و سنت26 خرداد 86 مصادف شد با درگذشت مرجع تقلیدی که پرورش یافتهی دو مکتب «آیت الله بروجردی» و «آیت الله خمینی» بود. «آیت الله محمد فاضل لنکرانی» فقط در محضر این دو عالم بزرگ تشیع تلمذ نکرد، بلکه قبای آن دو را نیز بر تن کرد. شاید تنها او بود که پیوند میان دو مکتب را به روشنی عیان کرد و در فتاوا و رفتارهایش «سنتگرایی» را با «سیاستگرایی» حوزه درآمیخت و در یک کالبد به نمایش گذاشت. توازن این دو مکتب، در قد و قامت این عالم ارشد قمنشین آنقدر موزون بود که نمیتوان هیچیک از این دو منش فقهی ـ اجتماعی را بر دیگری رجحان داد و شاهین ترازو را بهسوی دیگری نشانه گرفت. مرحوم فاضل لنکرانی در مراودات حوزوی در سالهای آغازین جمهوری اسلامی از یکسو به «آیت الله گلپایگانی» که حافظ سنتگرایی حوزههای علمیه بود، نزدیک شد و در مدیریت این نهاد آموزشی روحانیون نقش ایفا کرد و همچون دیگر روحانیون هوادار رهبر فقید انقلاب در مسندهای اجرایی ـ قضایی کشور قرار نگرفت و از دیگر سو، از فتاوای امام خمینی(ره) بهویژه در حکم ارتداد «سلمان رشدی» دفاع کرد و حتی سالها پس از رحلت امام، بر اجرایی شدن این فتوا پای فشرد. همچنین در فتاوای اجتماعی ـ سیاسی به خصوص در عرصه منطقهای و بین المللی، همرنگی آیت الله فاضل با آرای امام دیده میشد. او به نوعی به اندیشههای علمی ـ فقهی امام خمینی بیش از نظرات سیاسی ایشان توجه میکرد. بهگونهای که روزی به حاج احمد آقا خمینی گفته بود: «شما به همه ابعاد شخصیت امام توجه دارید، اما به این نکته توجه ندارید که امام از نظر علمی مظلوم واقع شدهاند، و این در حالی است که ابتکارهای فقهی، اصولی، عرفانی و فلسفی امام فراوان است و امام مبنای علمی بسیار مستحکمی دارد اما متأسفانه آنطور که باید و شاید علما و فضلای حوزهها از آن مبانی و نظرات اطلاع ندارند». اما گویی دیدگاه او نسبت به عرفان آنچنان نزدیک به اندیشههای امام خمینی نبود و همرأیی آیت الله فاضل لنکرانی با سایر فقها دیده میشد که احکام متأخر ایشان در باب «تصوف» و انحرافی بودن این اندیشه تأکیدی بر مسأله است. اما آنچه بیش از پیش اندیشه و آرای آیت الله را به نگاه غالب در حوزههای علمیه نزدیک و همراه نشان میداد، مخالفت با کمکهای مالی دولت و حکومت به حوزه علمیه بود و از سوی دیگر بر عدم فعالیتهای اقتصادی این نهاد آموزشی تأکید میکرد. ایشان با تأکید بر نظرات امام خمینی میگفتند: «حضرت امام اجازه نمیدادند، موقوفات برای حوزههای علمیه مصرف شود. حوزهها فقط باید با وجوه شرعیهای که مؤمنین با طیب خاطر و خلوص نیت میپردازند اداره شود و راهی غیر از این راه مشروع نیست». او درباره موضع یکی از «شخصیتهای بزرگ نظام» که گفته بود: «ایرادی ندارد که حوزهها از بودجه دولتی استفاده کنند تا بهتر اداره شوند» واکنش نشان داد و اعلام کرد: «این راه پیشنهادی برای آینده حوزهها خطرناک است و در نهایت به حوزهها لطمه میزند و به هیچ وجه صلاح نیست، بودجه دولت در حوزهها مصرف شود». بدینسان، آیت الله فاضل لنکرانی مرجع تقلیدی بود که آشتی «سنتگرایی» و «سیاستگرایی» در حوزههای علمیه را نشان داد و گاهی برای حفظ نهاد حوزه در برابر موضعگیریهای سیاستمداران و حوزویان سیاست پیشه اعتراض کرد. درگذشت او که پیوند میان این دو عرصه را به بهترین روش و منش حفظ میگرد، میتواند ضایعهای باشد برای اینکه فضای حوزه بهسوی سنتگرایی محض یا سیاستپیشگی ناب رهنمون میشود که اکنون میتواند اندکاندک فاصله گرفتن این دو عرصه را دید یا شنید. اینطور نیست؟! |