جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
تأليفات
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

اخبار >> مناسبت

بمناسبت سي و پنجمين سالگرد ارتحال حضرت آيت الله فاضل موحدي لنكراني جامع فضايل معنوي و اخلاقي [روزنامه جمهوری]

حضرت آيت الله فاضل موحدي لنكراني معروف به فاضل قفقازي ـ پدر بزرگوار آيت الله العظمي محمد فاضل لنكراني ـ نيز در زمره علماي برجسته بود. در ابتدا نگاهي گذرا به زندگي او مي افكنيم .
حاج بشير قفقازي
حاج بشير ـ پدر آيت الله فاضل قفقازي و پدر بزرگ آيت الله محمد فاضل ـ از اهالي اركوان بود. اركوان روستايي از توابع لنكران قفقاز در جمهوري آذربايجان قرار دارد. حاج بشير زمينهاي فراوان در منطقه داشت و در زمره انسانهاي مومن خير و نيكوكار به شمار مي رفت و بسيار مورد احترام مردم منطقه بود. كمكهاي او به مستمندان اعتبار ويژه اي به او داده بود. يكي از خدمات ارزنده ايشان ساخت مسجدي در آن منطقه است .
همسر او نيز از زنان مومن به شمار مي رفت و همپاي همسرش در كمك به مردم نقش بسزايي داشت . (1 )
22 كارنامه زندگي

آيت الله فاضل لنكراني
پدر بزرگوار آيت الله محمد فاضل لنكراني در سال 1309 (3 ) يا 1314 ق (4 ) در اركوان به دنيا آمد . وي ادبيات را در زادگاه خويش نزد ثقت الاسلام حاج محمد گلي آموخت . سال 1331 ق براي ادامه تحصيل راهي حوزه علميه اردبيل شد و مدت چهار سال به تحصيل پرداخت . ادبيات را نزد شيخ عبدالظاهر اردبيلي و شيخ قدرت الله شرح لمه را نزد آقا سيد محمود اردبيلي آموخت . سپس به زنجان رفت و سه سال در آنجا اقامت گزيد. در زنجان سطوح فقه و اصول را از آخوند ملامحمدتقي مدرس مدرسه خانم و حاج ميرزا علي نقي فرا گرفت .
سال 1336 ق به قفقاز مراجعت كرد اما به سبب انقلاب روسيه زمينه اقامت در آنجا فراهم نشد و به مشهد رفت . سه سال در آنجا ساكن شد و از محضر آقازاده ميرزا احمد كفايي (م 1391 ق ) و آقا ميرزا محمد آيت الله زاده خراساني و آقا شيخ حسن برسي و حاج آقا حسين طباطبايي قمي (م 1366 ق ) و شيخ مرتضي آشتياني (م 1365 ق ) بهره برد . او حكمت الهي را از شيخ اسدالله يزدي و شيخ حسن كاشاني آموخت . (5 )
هجرت به قم
سال 1341 (6 ) يا 1342 ق (7 ) ـ يك سال پس از تاسيس حوزه علميه قم ـ راهي اين شهر شد و همراه بزرگاني چون امام خميني و آيت الله گلپايگاني در درس آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري (م 1355 ق ) شركت كرد . حضور در اين درس تا پايان حيات حاج شيخ ادامه يافت . با مرحوم حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزي (م 1343 ق ) ارتباط زياد داشت و از سجاياي اخلاقي و مراتب معنوي او بهره فراوان مي برد.
فاضل قفقازي در اوان ورود به قم با خانم وجيهه مبرقعي ـ دختر آيت الله سيد عباس فبض مبرقعي رضوي ـ ازدواج كرد و ثمره اين ازدواج چهار پسر و پنج دختر بود. پسران ايشان به ترتيب عبارتند از آقايان : علي محمد حسين و جعفر. دامادها عبارتند از آقايان : آيت الله محمود اردكاني جناب آقاي صالح اشراقي آيت الله سيد كاظم نور مفيدي گرگاني و آيت الله مصطفي ملكي .
از ميان فرزندان ايشان تنها آيت الله فاضل لنكراني در سلك روحانيت وارد شد.

همراهي با آيت الله بروجردي
همگام با امام خميني براي تثبيت مرجعيت آيت الله بروجردي (م 1380 ق ) تلاش مي كرد . علاوه بر شركت در درس وي در بيت معظم له جايگاه ويژه داشت و به عنوان مشاور خاص آن مرجع عالي قدر مشغول خدمت شد و رياست جلسات استفتا را به عهده گرفت . (8 )
به جهت اعتماد زياد آيت الله بروجردي به ايشان اگر او در مورد مسائل حوزه و غيره آن اظهار نظر مي كرد آيت الله بروجردي ترتيب اثر مي داد. يكي از عوامل حمايت او از آيت الله بروجردي خوابي بود كه پيش از آمدن آيت الله بروجردي به قم ديده بود. آيت الله محمد فاضل لنكراني چنين توضيح مي دهد :
مرحوم والده فرمود : قبل از آمدن آيت الله بروجردي به قم خواب ديدم در مسجد جمكران هستم . در حياط آن مسجد روي بام آب انبار منبري گذاشته اند و شيخ طوسي بالاي منبر رفته و تمام بام و حياط مسجد مملو از طلبه است . تعبيرم از خواب اين بودكه شخصيتي به قم خواهد آمد و طلاب گرد او جمع خواهند شد و حوزه رونق خواهد گرفت . طولي نكشيد كه آيت الله بروجردي به قم آمد.
اينكه چرا شيخ طوسي و مسجد جمكران در خواب آمده تعبير آن بعدا روشن شد. آيت الله بروجردي به شيخ طوسي و آثار او بسيار اهميت مي داد و مسجد جمكران شايد كاشف از اين باشد كه اصل آمدن ايشان به قم و رسيدن به مقام مرجعيت مطلق با عنايت امام زمان (عج ) بود . (9 )
آيت الله بروجردي پس از تكميل بناي مسجد اعظم امامت نماز ظهر و عصر آن را به او سپرد. اين امر حكايت از آن دارد كه آيت الله قفقازي در آن زمان شخصيتي برجسته و مورد علاقه آيت الله بروجردي بود. همچنين وي نماز مغرب و عشا را در تكيه حاج سيد حسن اقامه مي كرد و اقامه هر دو جماعت تا پايان حيات ايشان ادامه داشت .
جالب آنكه آيت الله بروجردي چند روز پيش از ماه مبارك رمضان حاج احمد خادم را به بيت آيت الله فاضل مي فرستاد و براي اينكه خود در ظهرهاي آن ماه در مسجد اعظم اقامه جماعت كند از ايشان اجازه مي گرفت . اين در حالي بود كه آيت الله بروجردي خود آن مسجد را بنا كرده بود و آيت الله فاضل را خود او براي امامت جماعت تعيين كرده بود.

نمونه اي از مشورت آيت الله بروجردي
نقل نمونه اي از مشورتهاي آيت الله بروجردي با فاضل قفقازي مناسب است . آيت الله محمد فاضل به ياد مي آورد : مرحوم پدرم براي من گفتند :
در اطراف يزد فردي بهايي به دست مسلماني كشته شد و دادگاه حكم به اعدام قاتل داد. بهاييان فعاليت زياد مي كردند تا اين حكم در يزد و آن هم در روز نيمه شعبان اجرا شود! طبعا اجراي حكم بويژه در اين روز براي مسلمانان ننگ بسيار بزرگي بود. روز چهاردهم شعبان خبر به آقاي بروجردي مي رسد.
پدرم فرمود : وارد خانه آقا شدم ديدم آيت الله بروجردي در حياط قدم مي زند و به شدت ناراحت است . علت را پرسيدم . فرمود : مگر نمي داني آبروي اسلام در خطر است امروز به ما خبر داده اند كه روز نيمه شعبان مسلماني را به جرم قتل فردي بهايي مي خواهند در يزد اعدام كنند. فرصت براي هيچ اقدامي نيست . به ايشان گفتم : راه دارد. همين الان حاج احمد را به تهران پيش شاه بفرستيد و از شاه بخواهيد كه جلو اين اعدام را در روز نيمه شعبان بگيرد. اگر در اين روز واقع نشود بعد مي توان سر فرصت اصل قضيه را پي گيري كرد.
مرحوم آيت الله بروجردي آرامش پيدا كرد و فرمود : پيشنهاد خوبي است . فوري حاج احمد را به تهران فرستاد. حاج احمد خواسته را به شاه رساند. شاه هم دستور داد كه اعدام در روز نيمه شعبان اجرا نشود. بعد هم مرحوم آيت الله بروجردي وارد ميدان شد و با فعاليت و تلاش بسيار قاتل را تبرئه كرد . (10 )

وصيت آيت الله بروجردي
آيت الله العظمي بروجردي وصيت كرد كه اموال باقي مانده پس از اداي بدهيها زير نظر حجت الاسلام سيد محمدحسن فرزند ايشان و آيت الله فاضل قفقازي مصرف شود . در تاريخ 1340 1 9 سندي به شماره 53262 در دفتر اسناد رسمي شماره هشت قم به امضاي حاج احمد خادمي ـ خادم آيت الله بروجردي ـ رسيده است كه وصيت نامه شفاهي آيت الله بروجردي را به ثبت رسانده است . بخشي از آن چنين است :
« وجوهي را كه در نزد جناب آقاي موصي (آيت الله بروجردي ) است آنچه را كه محل آن تعيين شده است از قبيل سهم سادات و غيره بايد به مصارف تعيين شده برسد و آنچه را كه محل آن تعيين نشده است و باقي است سهم امام ـ عليه السلام ـ مي باشد كه بايد پس از اداي ديون جناب آقاي موصي كه در نجف اشرف به آقاي خلخالي دارند و ساير ديون ديگر آنچه را كه باقيست تحت نظر حجت الاسلام آقاي سيد محمد حسن فرزند آقاي موسي احد از اوصيا و حجت الاسلام آقاي فاضل لنكراني به مصرف طلاب علوم دينيه قم و نجف اشرف بالمناصفه برسد و نيز در سال اول فوت جناب آقاي موصي به هر يك از فرزندان ذكور و اناث ايشان مبلغ يكصد هزار ريال از همين وجوه داده شود و.... » (11 )

فعاليتهاي علمي
فاضل قفقازي تقريرات بحث خارج صلات آيت الله حاج شيخ عبدالكريم حائري را با عنوان نتائج الافكار به رشته تحرير درآورد. همچنين بر بسياري از مطالب اصولي حاج شيخ در كتاب دررالفوائد حاشيه زد; اما به دليل كامل نبودن آنها به صورت مخطوط باقي مانده اند.
پس از گذشت مدتي از اقامت در قم به عنوان يكي از چهره هاي سرشناس و از اساتيد حوزه علميه قم به فعاليتهاي علمي و اجتماعي پرداخت . متون فقه و اصول را در جوار حرم حضرت معصومه (س ) و مسجد عبداللهي ـ واقع در جنب دفتر آيت الله محمدفاضل لنكراني كه اكنون به عنوان حسينيه وقف است ـ تدريس مي كرد . (12 ) همچنين چند سال به تدريس خارج فقه مشغول شد و طلاب فراوان از محضر او بهره بردند.
آيت الله العظمي سيد احمد خوانساري به معظم له علاقه فراوان داشت و مكرر بحث از فروع فقهي را با ايشان در ميان مي گذاشت . پس از ارتحال آيت الله بروجردي جمعي از مردم آذربايجان بويژه لنكران در تقليد به ايشان رجوع كردند و معظم له رساله عمليه خويش را با عنوان نهايه الاحكام به زبان عربي نگاشت و همان زمان چاپ و منتشر شد.
از هنگام ورود به قم جلسه روضه اي صبحهاي جمعه در منزل ايشان تشكيل مي شد و بزرگاني چون آيات عظام : بروجردي امام خميني گلپايگاني سيد احمد خوانساري سيد محمدباقر سلطاني سيد حسين قاضي طباطبايي و... شركت مي كردند. در اين جلسه بعد از مراسم روضه مسئله اي فقهي مطرح مي شد و تا ساعتها در مورد آن به بحث مي پرداختند. ايشان با اشتياق فراوان اين بحثها را دنبال مي كرد و تبحر زياد داشت .
پس از رحلت او فرزند برومندش آيت الله محمدفاضل اين جلسه را در منزل و دفتر خود ادامه داد و اكنون نيز ادامه دارد.

حامي طلاب
آيت الله فاضل قفقازي واسطه خوبي براي رفع نيازهاي طلاب توسط آيت الله بروجردي بود. آيت الله محمدفاضل مي گويد : « ممكن نبود طلبه اي مشكلي داشته باشد و به وسيله مرحوم پدرم حل نشود . » (13 )
هنگامي كه رئيس شهرباني وقت قم به برخي از طلاب اهانت كرد اين بزرگوار عكس العمل بسيار مناسبي نشان داد كه هر كه آگاه شد تحسين كرد و آفرين گفت . (14 )
قضيه از اين قرار است كه يك روز ايشان مي بيند چند پليس دو طلبه را كه بر ضد شاه و رژيم سخناني گفته بودند دست بند زده اند و آنها را به طرف كلانتري مي برند. آيت الله قفقازي شروع به داد و فرياد مي كند و خدمت آيت الله بروجردي مي رسد. از روي ناراحتي عمامه اش را برمي دارد و به زمين مي زند. آيت الله بروجردي از علت ناراحتي مي پرسد. ايشان مي گويد : آيا درست است با وجود شما طلابي را كه سرباز امام زمان (ع ) هستند با دست بند به طرف كلانتري ببرند !
آيت الله بروجردي با تاثر مي پرسد : با چشم خود ديدي جواب مي دهد : بله . آيت الله بروجردي رئيس شهرباني را احضار مي كند و با غيظ تمام مي گويد : پير و خرفت شده اي به طلبه دست بند مي زني برگرد. رئيس شهرباني كه خيلي ترسيده بود فرار مي كند.
پس از آن سر و صداي زياد در حوزه به راه مي افتد و دروس تعطيل مي شود و اعتصاباتي به راه مي افتد تا بالاخره آن دو آزاد مي شوند . (15 )

در صحنه سياست و ارتباط با امام خميني
ايشان با امام خميني ارتباط زياد و رفاقت داشت . آيت الله محمدفاضل لنكراني در مورد اين ارتباط مي گويد : « نه تنها حضرت امام از دوستان نزديك پدرم بود بلكه بين آن دو رفت و آمد زياد بود و من ايشان را در منزلمان زياد مي ديدم . » (6 ) گويا اين روابط تاثير زياد بر ديدگاههاي سياسي فاضل قفقازي داشته است . پس از تصويب انجمنهاي ايالتي و ولايتي با اينكه آيت الله بروجردي از دنيا رفته بود و امثال او پشتيبان خود را از دست داده بودند در تاريخ 1342 8 20 طي تلگرافي تند به اسدالله علم ـ نخست وزير وقت ـ اعتراض خود را اعلام كرد و خواستار لغو آن شد :


تهران
بسمه تعالي
جناب آقاي نخست وزير
در مورد تصويب نامه اخير دولت به لحاظ اشتمال بر سه موضوع خلاف شرع و قانون و مصالح عمومي كشور هيجان و اعتراض مسلمين سراسر ايران كه اكثريت قريب به اتفاق مردم كشور را تشكيل مي دهند به نهايت درجه رسيده . با آنكه مدتي است مراجع عظام مقامات مسئوله را متذكر و خواستار لغو و يا اصلاح آن شده اند مع الاسف دولت بدون توجه به عواقب وخيمه بي اعتنايي به مقررات دين و استخفاف به مقام روحانيت و نقض قانون اساسي و ناديده گرفتن هيجان عمومي به جاي اعتراف به اشتباه خويش با وعده هاي خالي از ارزش و توجيهات خلاف واقع درصدد اقناع ملت مي باشد.
وظيفه دولت به حكم قانون پيروي از مراجع معظم است چنانچه در زمان آيت الله العظمي آقاي بروجردي شركت زنان در انجمنهاي شهرداري در مجلس مطرح شده بود معظم له شديدا اعتراض نمودند و بعدا يكي از نمايندگان مجلس حضور ايشان مشرف و اظهار كرد كه تصويب اين موضوع بر اثر اعتراض حضرت آيت الله منتفي گرديد و خود حقير در اين جريان حضور داشته و شدت تعرض ايشان را از نزديك ملاحظه نموده .
به هرحال رعايت مصالح عاليه كشور الزام مي كند كه به تذكرات مراجع و خواسته هاي مسلمين توجه كامل نموده و با لغو يا اصلاح تصويب نامه مزبوره به هيجان عمومي خاتمه داده شود.
 

موحدي لنكراني  24 جمادي الثاني 1382 (17 )

  در پي تبعيد امام خميني به نجف اشرف آيت الله فاضل قفقازي و فرزند برومندشان مشتركا تلگراف زير را براي معظم له ارسال كردند :
نجف حضرت آيت الله العظمي آقاي خميني دامت بركاته
ورود حضرت عالي و آقازاده محترم به اعتاب مقدسه موجب مسرت از خداوند توفيق مسئلت .

فاضل لنكراني
محمد فاضل

بياني از آيت الله فاضل
آيت الله فاضل لنكراني با بياني شيوا در عظمت پدر گرامي كتاب مدخل التفسير را به ايشان اهدا كرده است . ترجمه آن چنين است :
اهدا به مربي بزرگ والد معظم يگانه مردي كه توان اداي حقوق او را ندارم و نمي توانم عناياتش را سپاس گويم . او در تربيت علمي و مذهبي ام و در تدارك وسايل مورد نياز كمال تلاش را داشت . او جامع فضايل معنوي و مربي تربيت در قول و عمل بود كسي كه به شرافت هجرت نائل آمد و مصداق اين سخن خداوند بود : « و من يخرج من بيته مهاجرا الي الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع اجره علي الله . » (18 )
از خداوند متعال مي خواهم كه پاداش عملش را بدهد و او را در زمره دوستداران اولياي طاهرينش و برگزيدگان مكرمش ـ صلوات الله عليهم اجمعين ـ قرار دهد و به من قدرت اداي بعضي از حقوق او را عطا فرمايد. آمين
فرزندت
 

آيت الله محمد فاضل لنكراني مي فرمود : آيت الله العظمي سيدمحمدرضا گلپايگاني بارها به من فرمودند : من از دو جهت به شما ارادت دارم : يكي از جهت پدر شما و ديگر از جهت خود شما . (19 )


ارتحال
سرانجام در 14 صفر 1392 ق برابر با 1351 1 10 پس از پنجاه سال اقامت در قم وفات يافت و در قبرستان شيخان اين شهر (كنار ديوار جنوبي )آرميد. بر سنگ مزار وي چنين نوشته شده است :


مدفن شريف
عالم عامل كامل مومن مجاهد و فقيه زاهد المهاجر الي الله و رسوله و الساعي في احيا امرالدين و ترويج الشريعه و نشر معارف العتره و تقويه بنيان الحوزه و قضا حوائج الاخوه و تربيه الفضلا من الطلبه صاحب التاليف القيمه و التصانيف الجيده آيه الله الحاج الشيخ فاضل اللنكراني ـ قدس سره ـ و حشر مع من يحبه و يتولاه من النبي (ص ) و الائمه المعصومين (ع )كه پس از پنجاه سال اقامت در قم به سن 78 سالگي صبح پنج شنبه 14 صفر يك هزار و سيصدونود و دو به عالم بقا ارتحال يافت .
سال 1410 ق خانم وجيهه مبرقعي در هشتاد سالگي دارفاني را وداع گفت و در جوار همسر خويش آيت الله فاضل قفقازي دفن گرديد.


يافت شدن بدن سالم
از مرحوم آيت الله فاضل لنكراني نقل شده است كه فرمودند : هشت سال بعد از رحلت مرحوم والد در حالي كه از خيابان عبور مي كردم يكي از خطباي قم از عرض خيابان عبور كرد و به طرفم آمد و با جوش و خروش به من گفت : ديروز جنازه اي را در قبرستان شيخان مجاور قبر مرحوم والد شما دفن مي كرديم كه ناگهان ديوار قبر مرحوم والد شما شكافته شد و من بدن ايشان را ديدم كه مثل روز اول دفن سالم بود. پس از آن آيت الله فاضل از مراتب معنويت و تهجد و تقواي مرحوم والدشان گفتند . (20 )
در كتاب اجساد جاويدان در مورد يافت شدن جنازه آيت الله قفقازي آمده است : « هشت سال پس از وفات ايشان در تاريخ 1359 1 8 جواني به نام ابوالفضل كربلايي پوريزدي در افغانستان در نبرد با روسها به شهادت رسيد . جنازه اش را به قم انتقال دادند و پايين پاي آيت الله قفقازي را براي دفن حفر كردند. در اين هنگام روزنه اي به قبر باز شد و پاهاي تر و تازه ايشان نمودار گشت .
اين مطلب را نخست آيت الله شبيري براي نگارنده نقل فرمود سپس از طريق خانواده شادروان پوريزدي تعدادي از شاهدان عيني را يافتم و آنان به صحت اين مطلب گواهي دادند.
آشنايان با مرحوم فاضل رمز اين سعادت را در خدمت به خلق مي دانستند و مي فرمودند : هر روزي كه مرحوم فاضل مي توانست گرهي را از كار طلبه اي بگشايد بسيار شادمان مي شد . » (21 )

آيت الله فاضل لنكراني از والد معظم چنين نقل مي كند : « هر روز كه به طلبه اي خدمت مي كنم در همان شب خواب مي بينم كه به مكه يا كربلا مشرف شده ام . » (22 )

---------------

1 ـ ر . ك : ستارگان حرم ج 12 ص 267
2 ـ پدر آيت الله فاضل لنكراني در زمان آيت الله العظمي بروجردي مشهور به « فاضل قفقازي » بود . نام كوچك پدر آيت الله فاضل لنكراني « فاضل » بود و نام او را « عبدالله » نيز ذكر كرده اند چنان كه شيخ آقا بزرگ تهراني در ذريعه (ج 24 ص 44 ) او را عبدالله بن بشير معرفي كرده است .
3 ـ آينه دانشوران ص .232
4 ـ آثار الحجه ج 2 ص .59
5 ـ كهن ترين شرح حالهاي آيت الله فاضل قفقازي در آينه دانشوران (ص 232 ) و آثار الحجه (ص 59 ) آمده است .
6 ـ آينه دانشوران ص .232
7 ـ آثار الحجه ج 2 ص 59 گنجينه دانشمندان ج 2 ص .214
8 ـ ر . ك : هفتاد سال خاطره از آيت الله حسين بدلا ص .155
9 ـ حوزه ش 43 ص 140 ـ .141
10 ـ حوزه ش 43 ـ44 ص 141 ـ.142
11 ـ عبارت فوق از تصوير وصيت نامه ثبت شده در محضر است .
12 ـ حجت الاسلام علي دواني مبحث ضمان از كتاب مكاسب شيخ انصاري را نزد معظم له تلمذ كرده است . (مفاخر اسلام ج 12 ص 196 ) حضرات آيات : ميرزا علي مشكيني (م 1386 ش ) و شيخ احمد مجتهدي تهراني (م 1386 ش ) نيز از شاگردان درس رسائل ايشان بودند.
13 ـ حوزه ش 43 ـ44 ص .141
14 ـ جمهوري اسلامي 1382 2 15 ويژه نامه شاخه اي از شجره طوبي ص 5 به نقل از آيت الله رضا استادي .
15 ـ ستارگان حرم ج 12 ص 274 ـ275 به نقل از حجت الاسلام سعيد اشراقي .
16 ـ گلشن ابرار ج 6 ص 566
17 ـ اسناد انقلاب اسلامي ج 2 ص 45
18 ـ سوره نسا آيه 100
19 ـ از يادداشتهاي حجت الاسلام محمدجواد فاضل
20 ـ جمهوري اسلامي 1386 5 3 ويژه نامه اسوه فقاهت و مرجعيت ص 4
21 ـ ر . ك . اجساد جاويدان ص 356 ـ357
22 ـ از يادداشتهاي حجت الاسلام محمدجواد فاضل