جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
تأليفات
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

اخبار >> مناسبت

سی ام صفر شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا المرتضی عليه السلام

ولادت

حضرت امام رضا عليه السلام هشتمين پيشواي شيعيان ،فرزند حضرت امام کاظم و نجمه خاتون است که در مدينه منوّره ولادت يافت.
اسم مبارک آن امام علي، کنيه‌اش ابوالحسن و ملقب به رضا است. حضرت موسي بن جعفر عليه‌السلام در دوران زندگي‌اش بارها آن حضرت را به عنوان وصي و خليفه خود و امام مردم معرفي مي‌فرمود.
از حضرت رضا عليه‌السلام معجزات و کرامات فراواني در تاريخ ثبت شده است.

فضائل

امام رضا داراي اخلاقي بسيار نيکو بود؛ به‌طوري که دوست و دشمن به فضيلت و مکارم اخلاق او اقرار داشتند. امام از ذوق سرشاري برخوردار بود و گاهي مطالب عميق و مفيدي را در قالب شعرهاي نغز و شيرينبيان مي‌فرمود.

دعوت مامون از امام به سوي مرو

پس از مرگ هارون ، فرزندش مامون با برادر خود امين به مخالفت برخاست و سرانجام او را کشت و خود بر اريکه خلافت تکيه زد. پس از مرگ امين، آشفتگي اوضاع کشور سبب شد از هر گوشه و کناري، گروهي قيام کنند. مامون براي آرام‌کردن اوضاع، چاره‌اي نديد جز اينکه از نفوذ معنوي حضرت رضا عليه‌السلام استفاده کند.
پس امام را به مقرّ حکومتش مرو دعوت کرد. امام چندين بار از رفتن به مرو عذر خواست ولي مامون نپذيرفت. لذا پس از وداع با قبر مطهّر جدشان ،رسول الله، و اهل بيت خود به طرف مکّه حرکت کرد و پس از وداع با خانه خدا به طرف خراسان رهسپار شد.
از حضرت رضا عليه السلام در راه مکه به خراسان مخصوصاً در شهر نيشابور معجزات بسياري ديده شد و سخنان آموزنده اي در تاريخ به ثبت رسيد که از مهمترين آنها حديث معروف سلسله الذهب است که در نيشابور ايراد فرمود.
مأمورين مأمون، امام رضا را از نيشابور به طرف طوس حرکت دادند و از نواحي ده‌سرخ و رباط سعد گذشتند و به سناباد* وارد کردند.
حضرت در سناباد جاي قبر مطهّر خود را نشان دادند و پس از اقامتي کوتاه از سرخس به مرو ،مقرّ حکومت مأمون، رفتند.

پيشنهاد ولايتعهدي مأمون:

مأمون در ابتدا پيشنهاد خلافت را به امام داد ولي امام نپذيرفت؛ لذا مأمون پيشنهاد ولايتعهدي خود را داد که باز هم امام حاضر به قبولش نشد. ولي مامون چاره‌اي نداشت و به همين دليل ولايتعهدي خود را با تهديد به قتل، به آن حضرت تحميل کرد.
حضرت رضا عليه السلام که خود را مجبور ديد، با اکراه تمام، ولايتعهدي را با شرايط سنگيني قبول فرمود. مامون هم به اجبار، آنها را پذيرفت و دستور داد جشني به پا کنند و مردم با امام به عنوان ولي‌عهد بيعت نمايند.
بعضي از بزرگان بني‌عباس و حتي بعضي از بني‌هاشم به امام حسد مي‌ورزيدند و از اين عمل مأمون سخت ناراضي بودند، ولي مأمون با دادن هدايا و عطاياي فراوان آنها را راضي کرد؛ جز سه نفر که از بيعت با امام سر باز زدند و مأمون هم آنها را به حبس انداخت .
سپس مأمون جريان ولايتعهدي را براي حکام و عاملين خود نوشت و به شهرهاي دور‌دست فرستاد و تغييراتي در اداره کشور اعمال کرد؛ به نام حضرت رضا سکه زد و دستور داد نام امام را در خطبه‌ها به نيکويي ببرند و شاعران در مدحش قصيده و شعر بسرايند. اما امام مکرّراً مي فرمود: « اين امر تمام نخواهد شد و ولايتعهدي به وقوع نخواهد پيوست. »

آزار مامون

مامون که هميشه کينه حضرت رضا را در دل مي‌پروراند، با سياست‌هاي زيرکانه و منافقانه‌ي خود، موجب آزار امام مي‌شد و گاه و بيگاه اموري را برخلاف شروط اوليه به امام رضا تحميل مي‌کرد، که درخواست اقامه نماز عيد فطر از آن جمله است.
حتي يک بار دستور داد غلامانش به خانه امام يورش ببرند و او را قطعه‌قطعه کنند اما به لطف خداوند، امام از اين واقعه جان سالم به در برد. يکي از سياست‌هاي مأمون براي شکستن ابهت و جلالت حضرت رضا عليه السلام برگزاري مجالس مباحثه با صاحبان اديان و مذاهب مختلف بود تا شايد در اين گيرودار، امام از جواب بعضي سؤالات، عاجز بماند و تقدس و عظمتش شکسته شود. حتي گاهي خود مامون شروع مي‌کرد و سوالات پيچيده قرآني و مذهبي طرح مي‌کرد.
ناگفته نماند خلفاء جور غالبا اهل عيش و طرب بودند و به دنبال علم و دانش نمي‌رفتند. مامون هم بي‌تقوا و فاسد بود ولي در عين حال، هم ظاهر خود را حفظ مي‌کرد و هم به دنبال تفسير و مسائل مذهبي و کلامي مي‌رفت. لذا گاهي خودش با مخالفين شيعه به بحث و گفتگو مي پرداخت و جواب آنان را شخصاً به عهده مي گرفت.

شهادت

حضرت رضا عليه السلام در هر فرصتي، مأمون را نصيحت و موعظه مي‌فرمود، امّا او تا مي‌توانست بر امام حسد مي‌ورزيد و در صدد تحقير امام برمي آمد و به هر حيله و نيرنگ ، مقاصد شوم و شيطاني خود را دنبال مي‌کرد تا سرانجام تصميم گرفت امام را مسموم کند و او را که مانع بزرگي بر سياست‌ها و دنياطلبي‌اش بود، از ميان بردارد.
شهادت حضرت رضا عليه السلام به دست مأمون از صدر اسلام براي اهل حديث مسلم و معلوم بود و حتي به تصريح رسول خدا و اميرالمؤمنين و امام صادق عليهم السلام در تاريخ ثبت شده بود؛ خود آن حضرت نيز بارها از شهادت خود خبر مي‌داد و حتي قاتل خود را مشخّص و جاي قبر خود را معين مي‌فرمود.

پس از شهادت

پس از شهادت، بدن مقدّس امام را جلوتر از قبر هارون الرشيد دفن کردند. قبر مطهر امام رضا عليه السلام از آن زمان تا امروز زيارتگاه مسلمين و شيعيان جهان است. براي زيارت امام از ائمه اطهار ثواب‌هاي فراواني نقل شده است و از آن روضه منوره، معجزات و کرامات بي شماري به وقوع پيوسته است. حضرت رضا عليه السلام يک فرزند بيشتر نداشت که حضرت جواد عليه السلام بود؛ ولي براداران زيادي داشت از جمله زيد بن موسي که عليه مأمون قيام کرد.
از امام رضا عليه‌السلام کلمات و سخنان آموزنده‌اي به يادگار مانده و صدها حديث روايت شده است. در عمر پر برکتش شاگردان زيادي تربيت فرمود که مناظرات آنان بهترين گواه بر عظمت مقام او است. از سوي ديگر پس از شهادت حضرت موسي بن جعفر،عده‌اي از پيروانش به امام رضا ايمان نياوردند که به آنها واقفيه مي گويند.

منابع :

بحارالانوار، ج 49 ـ اخبار و آثار حضرت امام رضا عليه‌السلام.