شيوه هاي مديريت سياسي در حكومت اميرمومنان (ع )[روزنامه جمهوری اسلامی ایران يکشنبه 24 خرداد شماره 8636 ]
شيوه هاي مديريت سياسي در حكومت اميرمومنان (ع ) آيت الله العظمي فاضل لنكراني
اشاره
از آثار جاودان و ماندگار در شيوه كاربردي مديريت سياسي و كشورداري حضرت امام علي (ع ) منشور حكومتي آن حضرت مي باشد كه در قالب نامه اي به مالك اشتر نخعي براي زمامداري كشور مصر تنظيم و در كتاب شريف نهج البلاغه ثبت و ضبط گرديده است . اين نامه حكومتي كه به شكل طويل و حاوي برنامه هاي كامل زمامداري و مديريت در ابعاد فرهنگي اجتماعي سياسي اقتصادي حقوقي نظامي و اخلاقي تدوين گرديده است به شرح و تبيين هاي مختلف براي بهره وري بيشتر و بهتر درآمده است . از آن ميان شرح مرحوم حضرت آيت الله العظمي فاضل لنكراني كه به صورت كتابي تحت عنوان آئين كشورداري از ديدگاه امام علي (ع ) منتشر شده است داراي نكاتي ارزشمند است كه نمونه و گزيده اي از آن تقديم خوانندگان صفحه « آفتاب هدايت » مي شود.
تداوم حكومت با طرد سخن چينان
در فرهنگ اسلام رذيله « سخن چيني » از بدترين رذيله ها و چهره سعايتگر از زشت ترين چهره هاست .
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله با خطاب به ياران باوفاي خود چهره سعايتگر را اينچنين توصيف مي كند :
« الااتبئكم بشراركم قالوا : بلي يا رسول الله قال : المشاوون بالنميمه المفرقون بين الاحبه . »
« آيا شما را به بدترينتان آگاه نكنم عرض كردند : چرا يا رسول الله . فرمود : آنان كه به سخن چيني روند و ميانه دوستان جدايي افكنند . » (1 )
بر همين اساس امام باقر عليه السلام نيز بهشت (موعود) را به سخن چينان حرام مي داند و مي فرمايد :
« محرمه الجنه علي القتاتين المشائين بالمنيمه . »
« بهشت بر دروغپردازان و كساني كه به سخن چيني مي پردازند حرام است . » (2 )
اگر در بيان رسول الله صلي الله عليه و آله دقت كنيم با رمز زشتي و ناپسندي خصلت سخن چيني نيز آگاه خواهيم شد; زيرا مي دانيم كه هيچ انساني جز معصومين عليهم السلام خالي از عيب و مصون از خطا و لغزش نيست و از هر انساني كم و بيش مي توان نقاط ضعفي به دست آورد و مستمسك آلودگيش قرار داد. در چنين موقعيتي انساني كه آلوده خصلت سخن چيني است بخوبي مي تواند هم روابط فردي افراد را بهم بريزد و هم روابط مردم با حكومت را تيره سازد. ناگفته پيداست سخن چين دروغپردازي كه از دروغسازي و دروغگويي ابايي ندارد هرگاه از شخصي كه دوست ديگري است نقطه ضعف كوچكي مشاهده كند بدون تاخير و با بوق و كرنا ضعف وي را با دوستش مطرح كرده و باعث جدايي دوستان و موجب كينه توزي و دشمني دوستان ديرينه خواهد شد. حال اگر چنين شخصي با چنين صفت رذيله اي وارد دستگاه حاكمه شود و با كارگزاران حكومت رفت و آمد داشته باشد بسادگي مي تواند با دست آويز قرار دادن نقاط ضعف ديگران حاكم را از مردم جدا و مردم را از حاكم متنفر كرده و در نتيجه حاكم را به خاطر نداشتن نيروهاي كارآمد درمانده و مستاصل نمايد. اين است كه علي عليه السلام براي ايجاد جو « اعتماد و امنيت » مالك را به طرد سعايتگران و سخن چينان سفارش مي كند :
« وليكن ابعد رعيتك منك و اشناهم عندك اطلبهم لمعائب الناس فان في الناس عيوبا الوالي احق من سترها فلانكشفن عما غاب عنك منها فانما عليك تطهير ما ظهرلك والله يحكم علي ما غاب عنك فاستر العوره ما استطعت يسترالله منك ما تحب ستره من رعيتك .
اطلق عن الناس عقده كل حقد واقطع عنك سبب كل و تر وتغاب عن كل مالايصح لك ولاتعجلن الي تصديق ساع فان الساعي غاش وان تشبه بالناصحين . »
« و بايد دورترين رعيت نزد تو كسي باشد كه بيشتر از ديگران در پي عيبجويي مردم است ; زيرا به طور مسلم در تمام مردم (جز معصومين عليهم السلام ) عيبهايي است و زمامدار در خطاپوشي سزاوارتر از ديگران است . پس نسبت به عيبهايي كه بر تو پوشيده است كنجكاوي مكن . وظيفه تو فقط تطهير چيزهايي است كه آشكار مي گردند; خدا بر آنچه از تو پنهان است حكم خواهد كرد (و در روز جرا نسبت به گناهان پوشيده مردم رسيدگي خواهد شد). پس تا آنجا كه مي تواني عيبهاي مردم را بپوشان ; خدا نيز خطاهاي تو را كه نمي خواهي ديگران بدانند مي پوشاند.
از دلهاي مردم گره هر كينه اي را بگشاي و از درون خودت عامل هر تنهايي را قطع كن و از آنچه بر تو روشن نيست تغافل كن . در تصديق گفته هر سخن چيني شتاب مكن كه سخن چين خائن است اگر چه در لباس نصيحتگر و خيرخواه درآيد. »
رازداري و خطاپوشي
رازداري و سرپوش گذاري بر اسرار مردم و عيوب انسانها يكي از وظايف حاكم و از اصول حياتي و انسانساز اسلام است .
علي عليه السلام براي بيان اين اصل اسلامي در جملات فوق (كه مي فرمايد : « الوالي احق من سترهالله) مالك را به رازداري و سرپوش گذاشتن بر خطاها و عيوب مردمان تحت حكومت فرمان مي دهد و از تحقيق و تجسس از اسرار پنهاني مردم برحذر مي دارد و مي فرمايد : همچنانكه خود نمي خواهي و حاضر نيستي كه اسرارت را كسي بداند تو نيز حاضر به افشاي اسرار پنهاني مردم نباش .
در همين زمينه از قول امام صادق عليه السلام به نقل از رسول الله صلي الله عليه وآله مي خوانيم :
« لاتطلبوا عثرات المومنين فان من تتبع عثرات اخيه تتبع الله عثراته و من تتبع الله عثراته يفضحه ولوفي جوف بيته »
« لغزشهاي مومن را جستجو نكنيد; زيرا هر كس كه لغزشهاي برادرش را جستجو كند خداوند لغزشهايش را دنبال مي كند و هركس را كه خداوند لغزشهايش را دنبال كند رسوايش مي سازد گرچه در درون خانه اش باشد . » (3 )
خطرناكترين ترفند استعماري
رواج فحشا و فساد در جوامع مختلف از بارزترين ترفندهاي امپرياليسم و استعمار است . همانطور كه ماترياليسم و كمونيسم مي كوشد تا دين و مذهب را از ميان مردم ريشه كن كند و الحاد و بي خدايي را گسترش دهد و در نهايت همه ارزشها را بي ارزش و بي مقدار نمايد امپرياليسم و استعمار نيز مي خواهد با از بين بردن عفت و پاكدامني و اشاعه فحشا و فساد ملتهاي مستضعف را از روح پاكي و معنويت جدا سازد و شخصيت و اصالت انساني آنها را آلوده كند و ايشان را چنان به از خودبيگانگي بكشاند كه ديگر هيچ تكيه گاهي نداشته باشند و ناچار خود را به طوفانهاي مهيب و سيلابهاي زهرآگين فساد و فحشا بسپارند تا سرانجام در عمق منجلابي كه دستهاي آلوده استعمار آماده كرده است فروروند.
امپرياليسم و استعمار براي دوام و بقاي خود به ترفندهاي گوناگوني متوسل مي شود اما همواره رواج فحشا و فساد را به عنوان مخرب ترين و مطمئن ترين ترفند خود بكار مي برد زيرا بخوبي مي داند و در طول دو ـ سه قرن اخر به تجربه دريافته است كه محكم ترين دژ نفوذناپذير هر ملتي در مقابل بيگانگان عفت و پاكدامني اوست . لذا هرگاه عفت نابود شود و فساد و فحشا جاي آن را بگيرد اصالت انساني از هم مي پاشد و هوي و هوس و شهوت بر خوي و خصلت آدمي چيره مي شود تا جايي كه اركان دين و اعتقادات مذهبي نيز متزلزل شده و آنگاه يكباره آن دژ مستحكم فرو مي ريزد و راه براي نفوذ استعمار هموار مي گردد.
اسلام براي جلوگيري از اينگونه مفاسد شديدا با مظاهر فساد و آلودگي مبارزه مي كند و كساني را كه به طور آشكار و در ملا عام به فساد و آلودگي دست بزنند و يا در مكاني هر چند خلوت در صدد توسعه فساد و فحشا باشند با شديدترين مجازات كيفر مي دهد. اين است كه مي بينيم علي عليه السلام در جمله « فانما عليك نطهير ما ظهرلك » مالك را به مبارزه با مظاهر فساد و آلودگي و جلوگيري از فحشا و منكرات ظاهري فرامي خواند و در نتيجه از سقوط و انحطاط جامعه اسلامي جلوگيري بعمل مي آورد.
گره گشايي
وظيفه ديگري كه از جملات علي عليه السلام (آنجا كه مي فرمايد : اطلق عن الناس عقده كل حقد » ) براي فرماندار (و مسئولان كادر بالاي حكومت ) مشخص مي شود وظيفه گره گشايي و برآوردن حوائج مادي و معنوي مردم تحت حكومت است .
پرواضح است كه مردم به مقتضاي طبع بشري و به مقتضاي آمال و آرزوهايي كه دارند هرگاه به آنچه كه مي خواهند
نائل نشوند (و اغلب هم نائل نمي شوند و نخواهند شد) مجريان حكومت را مسئول محروميتها و سرخوردگيهاي خود قلمداد مي كنند و مي پندارند كه حكومت با امكاناتي كه دارد مي تواند تمام آرزوها و خواستهاي آنان را جامه عمل بپوشاند و طبيعي است كه چنانچه حكومت نتوانست (و طبعا " هم نمي تواند) تمام خواستهاي آنان را برآورده سازد نسبت به مجريان امر در دل كينه و عداوت مي پرورانند و با اين ناراحتيها اساس و پايه هاي حكومت متزلزل شده و به سستي مي گرايد.
پس در نتيجه از آنجا كه حاكم نمي تواند تمام خواسته هاي مردم تحت حكومت خود را برآورده سازد مي بايست در چنين مواردي با گشاده رويي و رعايت ادب و با پيروي از اخلاق اسلامي مردم را با كمبودها آشنا سازد و از خود آنان چاره جويي نمايد و در يك كلام از هر طريق ممكن رضايت مردم را جلب كند.
رايزني در اسلام
در فرهنگ اسلام « مشاوره » و « مشورت » براي جلوگيري از استبداد و خودمحوري و نيز دست يازيدن به افكار و انديشه هاي ديگران و در نهايت كسب انديشه هاي بهتر و بالاتر و بكارگيري عملي آنهاست . بر همين اساس هر چقدر مسئله مورد مشورت داراي اهميت و ويژگي خاصي باشد مشاوره در پيرامون آن حساس تر و ظريف تر خواهد بود.
مشورت خواهي و بكارگيري عملي (استشاره ) از دو جهت ضرور به نظر مي رسد :
1 ـ گستردگي و انشعاب روز افزون مسائل سياسي فرهنگي اخلاقي هنري اقتصادي صنعتي و ... در ابعاد مختلف زندگي و بالاخص پيچيدگي و تجربي و تخصصي بودن بسياري از مسائل فهم و درك اصولي مسائل را مشكل و مشكل تر مي سازد به طوريكه در بسياري موارد فهم همه آنها براي انساني هر چند نيرومند محال خواهد بود و در نتيجه راهي جز مشاوره و استشاره با متخصصان باقي نخواهد ماند.
2 ـ هر فردي از افراد انساني هر قدر جسمي نيرومندتر و انديشه اي قوي تر و هوشي سرشارتر از ديگران داشته باشد بالاخره يك انسان است و بيش از يك انديشه نمي تواند داشته باشد در حاليكه اگر با ديگران مشورت نمايد و از انديشه هاي آنان نيز بهره مند شود در جمعبندي و نتيجه گيري از مسائل راهي اصولي تر و نتيجه اي مطلوب تر به دست خواهد آورد.
در لسان قرآن كريم و پيامبر بزرگ اسلام و ائمه معصومين عليهم السلام با توجه به اين ضرورتها « مشاوره » و « استشاره » به عنوان يك اصل تلقي شده است .
در استحكام اين اصل همين بس كه قرآن كريم حتي رسول الله صلي الله عليه و آله را كه بزرگرتين انديشمند عالم و تنها كسي است كه مستقيما از منبع وحي الهام مي گيرد به « استشاره » دعوت فرموده است آنجا كه مي خوانيم :
« فبما رحمه من الله لنت لهم ولو كنت فظا غليظ القلب لا انفصوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم في الامرفاذا عزمت فتو كل علي الله ان الله يحب المتوكلين . »
« در سايه رحمت الهي است كه با مردم مهربان هستي و اگر تند خو و سخت دل بودي مردم از اطرافت متفرق مي شدند. از آنان درگذر و از خدا بر آنها طلب آمرزش كن و با آنان در كارها مشورت نما پس زماني كه تصميم گرفتي با اتكال به خداوند آنرا انجام ده كه خداوند توكل پيشگان را دوست مي دارد . » (4 )
علي عليه السلام در ضرورت و لزوم مشاوره مي فرمايد :
« من استبد برايه هلك و من شاور الرجال شاركها في عقولها. »
« استبداد در راي و تحميل عقيده انسان را به هلاكت مي رساند ولي مشورت با مردم شريك بودن در عقول و بهره گرفتن از افكار آنهاست . » (5 )
اكنون كه ضرورت و لزوم رعايت اصل اسلامي مشاوره آشنا شديم ببينيم چه كساني بايستي مورد مشاوره قرار بگيرند و آيا با هر شخصي مي توان مشاوره كرد و با هر انساني مي شود استشاره نمود
معيارهاي اخلاقي مشاوران
امروزه در سطح جهان در هر امري از مشاوران استفاده مي كنند و از تجربيات ديگران بهره مند مي شوند و بالاخص در دستگاه حكومتي مشاوراني با تجربه و كارآموزاني پخته استخدام مي كنند و از افراد كاردان با عقل و مجرب بهره مي گيرند ولي آنچه فراموش شده و مطمح نظر قرار نگرفته است معيارهاي اخلاقي مشاوران مي باشد.
به عبارت روشنتر در حكومتهاي غير اسلامي بهترين مشاوران را با تجربه ترين و مديرترين و كارآزموده ترين افراد مي شناسند و هيچگونه شرط ديگري قائل نيستند در حاليكه مكتب اسلام علاوه بر عقل و درايت و تجربه معيارهاي اخلاقي را نيز ملاك استشاره شناخته است .
براي اينكه بتوانيم ابعاد گوناگون شرايط استشاره را بشناسيم ابتدا شرايط سلبي و اثباتي مشاوران را از ديدگاه اسلام مطرح و بررسي مي كنيم .
شرايط اثباتي
شرايطي را كه بايستي مشاوران دارا باشند به طور اجمال به شرح ذيل است :
1 ـ اسلام . 2 ـ عقل . 3 ـ حلم . 4 ـ نصح . 5 ـ تقوي . 6 ـ تجربه
با توجه به اين شرايط مي فهميم كه اسلام مشورت مسلمان عاقل نرمخو ناصح باتقوي و باتجربه را مي پذيرد و از افراد غير مسلمان فاسق نادان تندخو بي تقوي و بي تجربه استشاره نمي كند.امام صادق عليه السلام در اين زمينه مي فرمايد :
« شاورفي امورك مما يقتضي الدين من فيه خمس خصال : عقل وحلم وتجربه و نصح و تقوا. »
« در آنچه آيينت اقتضا مي كند با كساني كه داراي پنج خصلت باشند مشورت كن : آنان كه داراي عقل حلم تجربه نصح و تقوي هستند . » (6 )
شرايط سلبي
صفاتي را كه شخص (در مقام مشورت ) نبايد با آنها متصف باشد به قرار ذيل است :
1 ـ جبن 2 ـ بخل 3 ـ حرص 4 ـ وغد 5 ـ تلون 6 ـ لجاجت 7 ـ جهل .
از اين شرايط استفاده مي شود كه افراد ترسو بخيل سست خرد و نيز منافقين لجوج و نادان نبايستي مورد مشورت قرار بگيرند زيرا اينان لياقت مقام ارجمند « مشاور » را ندارند. از قول امام صادق عليه السلام در همين زمينه مي خوانيم :
« ولا تشر علي مستبد برايه ولاغد ولاعلي متلون ولا علي لجوج . »
« با مستبد و با سست خرد و كسي كه رنگ عوض مي كند (و منافق است ) و با اشخاص لجوج مشورت نكنيد. »
علي عليه السلام نيز در همين زمينه مي فرمايند :
ولا تد خلن في مشورتك بخيلا بعدل يك عن الفضل ويعدك الفقر ولا جبانا يضعفك عن الامور ولا حريصا يزين لك الشره بالجور فان البخل والجبن و الحرص غرائز شتي يجمعها سو الظن بالله !
بخيل را در مشورت خود راه مده ! زيرا كه ترا از احسان باز دارد و از فقر مي ترساند و نيز با فرد بزدل و ترسو مشورت مكن ! چون در كارها روحيه ات را تضعيف مي نمايد. همچنين با آدم حريص مشاوره نكن كه طمع را با ستمگري در نظرت زينت مي دهد. همانا كه بخل و ترس و طمع نهادهايي هستند گوناگون كه سرچشمه همه آنها سو ظن به خداي بزرگ است . (برگرفته از كتاب آيين كشور داري از ديدگاه امام علي عليه السلام تاليف آيت الله العظمي فاضل لنكراني )
پاورقي
1 ـ اصول كافي ج 2 ص 274
2 ـ همان مدرك
3 ـ همان ج 2 ص 265
4 ـ سوره آل عمران آيه 159
5 ـ نهج البلاغه عبده ج 2 ص 184
6 ـ بحارالانوار ج 75 ص 103
انساني كه آلوده به خصلت « سخن چيني » است هم مي تواند روابط افراد را به هم بريزد و هم روابط مردم با حكومت را تيره سازد زيرا او از دروغ سازي و دروغ گويي هيچ ابايي ندارد
حضرت علي (ع ) :
در تصديق گفته سخن چين شتاب مكن زيرا سخن چين « خائن » است اگر چه در لباس نصيحت گر و خيرخواه درآيد
اسلام علاوه بر عقل و درايت و تجربه معيارهاي اخلاقي را نيز ملاك مشاوره شناخته است
افراد ترسو بخيل سست خرد دورويان لجوج و نادان نبايد مورد مشورت قرار گيرند
محكم ترين دژ نفوذناپذير هر ملتي در مقابل بيگانگان و در برابر ترفند استعماري اشاعه فساد و فحشا عفت و پاكدامني اس