برگزاری مراسم جشن میلاد حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)در دفتر مرجع فقید (رحمة الله علیه) کرج
به مناسبت ميلاد مسعود حضرت فاطمة زهرا(سلام الله عليها) مجلس جشن باشکوهي عصر چهارشنبه 12/3/1389 در دفتر مرجع فقيد جهان تشيع حضرت آيت الله العظمي فاضل لنکراني، با شرکت حدود 500 تن از علماء و فضلاء و ائمه محترم جماعات شهرستان کرج، در حضور حضرت آيت الله حاج شيخ محمدجواد فاضل لنکراني(دامت برکاته) برگزار گرديد. در اين مجلس بعد از تلاوت آياتي از کلام الله مجيد و مديحه سرايي ذاکرين اهلبيت:، آيت الله فاضل به ايراد سخنراني پرداختند. و در بخشي از سخنان خود فرمودند: چند مناسبت مهم در پيش داريم، سالروز ولادت حضرت زهراء(سلام الله عليها) و سالگرد ارتحال حضرت امام(ره) . در رابطه با معرفي شخصيّت حضرت زهرا(سلام الله عليها) متأسفانه شيعه و حوزههاي علميه کم کار کردهاند و ما بايد در مورد فاطمه شناسي اهتمام زياد نماييم.
مناقبي که از آن حضرت در کتب حديثي و رجالي اهلسنت ذکر شده فراوان است. ابن حجر در لسان الميزان از امام عسکري(علیه السلام) از آباء گرامياش از پيامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم)، نقل ميکند: آدم و حوا در بهشت مشغول قدم زدن بودند و به يکديگر تفاخر ميکردند، ناگاه نوري ظاهر شد آدم پرسيد اين نور چيست، گفتند: اين نور حضرت زهراء(سلام الله عليها) دختر آخرين پيامبر ماست. در آخر حديث خدا به آدم و حوا ميفرمايد دو هزار سال قبل از خلقت شما من وجود نوراني فاطمه و علي و اولاد او را خلق کردهام.
در اين حديث پيامبر چه ميفرمايند؟ يعني فاطمه زهرا(سلام الله عليها) صرفاً يک دختر عادي براي پيامبر نبودند. در حديث ديگري ابوبکر نقل ميکند نزد پيامبر نشسته بوديم حضرت زهراء(سلام الله عليها) وارد شد حضرت به استقبال ايشان رفتند و دستانشان را بوسيدند و بعد از برخاستن نيز آن حضرت را بدرقه کردند و دستش را بوسيدند. ابوبکر به پيامبر اعتراض ميکند که اين کار شما متعارف نيست، کسي براي دخترش چنين احترامي نميکند، پيامبر9 ميفرمايند مافعلته الا بأمر ربي. يعني به دستور خدا اين کار را انجام دادم.
در حديث ديگر ميفرمايد هنگام تولد حضرت زهراء(سلام الله عليها) جبرئيل آمد و به پيامبر فرمود: خداوند بر تو و بر دخترت سلام ميفرستد و ميفرمايد: نام او را فاطمه بگذار بر اساس اين احاديث روشن ميشود مقام حضرت زهراء(سلام الله عليها) نزد خداوند آنچنان والاست که خداوند به حضرت درود ميفرستد. امروز براي همه ما روشن شده است که شيعه هرچه دارد از برکت حضرت زهراء است. لذاست که مراجع والا مقام، نسبت به بزرگذاشت مقام آن حضرت اهتمام فرمودهاند. اين نکته بسيار مهمي است که از لحظه وفات حضرت پيامبر اکرم(صلی الله علیه و له و سلم) دشمن در صدد تضعيف حضرت زهرا(سلام الله عليها) برآمد. کما اينکه درباره اين حديث شريف که ميفرمايد: «ان الله يرضي لرضا فاطمة و يغضب لغضب فاطمة» شروع به ايرادگيري کردند و عدهاي گفتند اين حديث دروغ است. عدة ديگر به تحريف آن پرداختند و احاديثي را جعل کردند تا عظمت حضرت زهرا(سلام الله عليها) را بشکنند.
احاديث در فضل حضرت زهرا(سلام الله عليها) از پيامبر اسلام(صلی الله علیه و اله و سلم) فراوان است هم در منابع اهلسنت و هم تشيع نظير فاطمة بضعة مني اين احاديث به مذاق امثال ابن تيميه سازگار نميباشد لذا دروغ به پيامبر ميبندند. امير المؤمنين(علیه السلام) قسم ياد ميکنند و ميفرمايند: والله فاطمه کاري نکرده که موجب ناراحتي من شود و من نيز کاري نکردم که فاطمه را ناراحت کند. ما موظف هستيم حضرت زهرا(سلام الله عليها) را بيشتر بشناسيم و به مردم معرفي کنيم. آياتي که در شأن حضرت نازل شد، به مردم بگوييم. اگر ما ميخواهيم تشيع باقي بماند و اين انقلاب ما که انقلاب علوي است باقي بماند بايد حضرت زهراء(سلام الله عليها) را بشناسيم و بشناسانيم.
کما اينکه سرّ و رمز موفقّيت حضرت امام در ايجاد اين انقلاب آن بود که با تمام وجود ولايت امير المؤمنين(علیه السلام) واهلبيت عليهم السلام را پذيرفته بود و در آن ذرّهاي ترديد به خود راه نميداد. ما در آستانه ولادت اين امام نيز هستيم. امامي که هنوز حوزههاي علميه ما عظمت علمي و معنوي ايشان را درک نکردهاند. شما کتاب البيع امام را که ملاحظه فرماييد، اقيانوسي از مسائل علمي است. بسياري از غوامض علمي را که فقهاء بزرگ به جهت پيچيده و مشکل بودن آنها آنرا مطرح نکرده بودند ايشان بيان فرمودند. اگر عظمت فقهي شيخ انصاري را در کتاب مکاسب ايشان ميبينيم عظمت فقهي امام را در کتاب البيع مييابيم که صدها قدم جلوتر از تحقيقات مرحوم شيخ انصاري است.
ساير کتب اخلاقي ـ حديثي ـ اصول و عرفاني امام نيز همينطور. کتاب سرّ الصلوة امام عظمت عرفان ايشان را در سن چهل سالگي ميرساند. امام نه تنها حق حيات بر انسانهاي عصر حاضر دارند بلکه نسبت به احياء اسلام و تشيع حق بزرگ دارند جا دارد براي هر يک از ابعاد علمي امام دانشگاهي تأسيس شود. چرا در دانشگاههاي ما براي هر يک از اين ابعاد، رشتههاي تحصيلي ايجاد نشود؟ چنان آن حضرت متبحر در هر يک از اين علوم بودند که گويا عمر خود را در همان علم صرف نمودهاند. متأسفانه نسل کنوني ما اندکي با چهره سياسي امام آشنا شدهاند و اين وظيفه حوزههاي علميه است که ابعاد گوناگون امام را براي جوانان تبيين نمايند. اخلاص آن حضرت و توجه و اتکاي ايشان به خداوند متعال رمز موفقيت ايشان بوده. بارها به امام ايراد ميگرفتند که اين موضعگيريهاي شما به مرجعيت شما ضربه ميزند اما ايشان ميفرمودند: من براي مرجعيت کار نميکنم. کما اينکه به والد راحل ما گاه ايراد ميگرفتند چرا اين قدر از انقلاب در سخنرانيهاي خود دفاع ميکنيد؟ اين با مرجعيت سازگار نيست. ايشان ميفرمودند: من مرجعيتي که براي انقلاب کار نکند نميخواهم.
ما وظيفه داريم امام را بشناسيم و به مردم بشناسانيم. امام دين را احياء کرد. پدر ما نسبت به امام چنان علاقمند بود و در ضرورت راه امام اعتقاد راسخ داشت که حتي در اين اواخر عمر خود ميفرمودند: از زماني که امام نهضت را آغاز کرد و ما پشت سر ايشان حرکت کردهايم تاکنون نه تنها ترديدي نسبت به ايشان براي من بوجود نيامده بلکه روز بروز زيادتر هم شده است.
روحانيت بايد مثل امام قيام و حرکت کنند و تمام توجهشان براي اسلام و خدا باشد تا بتوانند تأثيرگذار بر مردم باشند و لازم است از ورود در جناحها و دستهبنديهاي سياسي بپرهيزند و فکرشان تحقق آرمانهاي امام باشد. اصل الهي ولايت فقيه امانتي است که امام براي ما به يادگار گذاشته است و ما بايد به عنوان يک اعتقاد اين اصل را حفظ کنيم. امروز هيچ کس نميتواند منکر وجود مشکلات در کشور باشد اما چون اساس انقلاب بر اسلام استوار است و در مسير تحقق اسلام حرکت ميکند ما بايد اين مسير را که امام براي ما ترسيم کردهاند دنبال نماييم تا بتوانيم بر مشکلات فائق آييم.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته