في:  
                       
 
 
 

من حياة سماحته قائمة المؤلفات الأحکام و الفتاوى الأسئلة العقائدية نداءات سماحته  الصور  لقاءات و زيارات
المکتبة الفقهية المختصة الصفحة الخاصة المواقع التابعة أخبار المكاتب وعناوينها الدروس المناسبات القرآن والمناجات

<<التالي الفهرس السابق>>



صفحه 97

مسأله : نمازگزار بايد مقابل ميت بايستد، ولى اگر نماز به جماعت خوانده شود و صف جماعت از دو طرف ميت بگذرد، نماز كسانى كه مقابل ميت نيستند اشكال ندارد.

مسأله : بين ميّت و نمازگزار بايد پرده يا ديوار يا چيزى مانند اينها نباشد ولى اگر ميت در تابوت و مانند آن باشد اشكال ندارد.

مسأله : در وقت خواندن نماز بايد عورت ميت پوشيده باشد و اگر كفن كردن او ممكن نيست بايد عورتش را اگرچه با تخته و آجر و مانند اينها باشد بپوشانند.

مسأله : نماز ميت را بايد ايستاده و با قصد قربت بخواند و در موقع نيت، ميت را معين كند، مثلاً نيت كند نماز مى خوانم بر اين ميت قربةً الى الله.

مسأله : اگر كسى نباشد كه بتواند نماز ميت را ايستاده بخواند، و امكان انتظار هم نباشد يا مأيوس باشند كه كسى بيايد و بتواند ايستاده نماز بخواند مى شود نشسته بر او نماز خواند. و اگر بعد از اينكه نماز را نشسته خواندند و قبل از دفن كسى پيدا شود كه بتواند ايستاده نماز بخواند واجب است دوباره نماز ميّت را ايستاده بخواند.

مسأله : اگر ميت وصيت كرده باشد كه شخص معينى بر او نماز بخواند، احتياط واجب آن است كه آن شخص از ولىّ ميت اجازه بگيرد و بر ولّى هم بنابر احتياط واجب، واجب است كه اجازه بدهد.

مسأله : مكروه است بر ميّت چند مرتبه نماز بخوانند، ولى اگر ميّت اهل علم و تقوى باشد مكروه نيست.

مسأله : اگر ميت را عمداً يا از روى فراموشى يا به جهت عذرى بدون نماز دفن كنند يا بعد از دفن معلوم شود، نمازى كه بر او خوانده شده باطل بوده است، تا وقتى جسد اوازهم نپاشيدهواجب است با شرطهايى كه براى نماز ميّت گفته شد به قبرش نماز بخوانند.

دستور نماز ميّت

مسأله : نماز ميت پنج تكبير دارد و اگر نمازگزار پنج تكبير به اين ترتيب بگويد كافى است: بعد از نيت و گفتن تكبير اول بگويد: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّالله وَاَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ اللهِ .


صفحه 98

و بعد از تكبير دوم بگويد: اللّهُمَّ صَلّ على مُحَمَّد وَآلِ مُحَمّد.

و بعد از تكبير سوّم بگويد: اللّهُمَّ اغْفِر لِلْمُؤمِنينَ وَالْمُؤمِناتِ.

و بعد از تكبير چهارم اگر ميّت مرد است بگويد: اللّهُمَ اغْفِر لِهذا الْميِّتِ و اگر زن است بگويد: اللّهُمَ اغْفِر لِهذِهِ الْميِّتِ و بعد تكبير پنجم را بگويد.

و بهتر است بعد از تكبير اول بگويد: اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ اِلهاً واحِداً أَحَداً صَمَداً فَرْداً حيّاً قيّوماً دائِماً اَبَداً لَمْ يَتّخذْ صاحِبَةً وَلا وَلَداً، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ اَرْسَلَهُ بِالْهُدى وَدينِ الْحَقِّ، لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّه، وَلَوْكَرِهَ الْمُشْرِكوُن. بَشيراً وَنَذِيراً بَيْنَ يَدَىِ السّاعَةِ.

و بعد از تكبير دوّم بگويد: اللّهُمَّ صَلّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمّد وَبارِكْ عَلى مُحَمّد وَآلِ مُحَّمَداً و ارحم محمّداً وَآلَ مُحمّد كَاَفْضَلِ ما صَلَّيْتَ وَبارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلى اِبْراهِيمَ وَآلِ اِبْراهِيمَ اِنَّكَ حَمِيدٌ مَجيدٌ وَصَلِّ عَلى جَميعِ الاَْنْبياءِ وَالْمُرْسَلِينَ.

و بعد از تكبير سوّم بگويد: اللّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤمِنينَ وَالْمُؤمِناتِ وَالْمُسْلِميِنَ وَالْمُسْلِماتِ الاَْحْياء مِنْهُمْ وَالاَْمْواتِ تابِعْ بَيْنَنا وَبَيْنَهُمْ بِالْخَيراتِ اِنّكَ عَلى كُلِّ شَىء قَدِيرِ.

و بعد از تكبير چهارم اگر ميت مرد است بگويد: اللّهُمَ اِنَّ هذَا الْمُسَجَّى قُدّ امَنَا عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ وَابْنُ اَمَتِكَ نَزَلَ بِكَ وَاَنْتَ خَيْرُ مَنْزوُل بِهِ اَللّهُمَّ اِنَّكَ قَبَضْتَ روُحَهُ اِلَيْكَ وَقَدِ احْتاجَ اِلى رَحْمِتَكَ، وَأَنْتَ غَنىُّ عَنْ عَذابِهِ، اللّهُمَّ اِنّا لا نَعْلَمُ مِنْه اِلاّ خَيْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِهِ مِنّا اللّهُمَّ اِنْ كانَ مُحْسِناً فَزِدْ فى اِحْسانِهِ وَاِنْ كان مُسيئاً فَتَجاوَزْ عَنْهُ وَاغْفِرْلَنا وَلَهُ اللّهُمَّ اجْعَلْهُ عِنْدَكَ فِى اَعلى عِلّيّين وَاخْلُفْ عَلى اَهْلِهِ فِى الغابِرينَ وَارْحَمْهُ بِرَحْمِتَكَ يا اَرْحَمَ الرّااحِمينَ.

و بعد، تكبير پنجم را بگويد. ولى اگر ميت زن است بعد از تكبير چهارم بگويد: اللّهُمَ اِنَّ هذِهِ الْمُسَجَّاةَ قُدّ امَنَا اَمَتُكَ وَابْنَةُ عَبْدِكَ وَابْنَةُ اَمَتِكَ نَزَلَتْ بِكَ وَاَنْتَ خَيْرُ مَنْزوُل بِهِ اَللّهُمَّ اِنّا لانَعْلَمُ مِنْها اِلاّ خَيْراً وَاَنْتَ اَعْلَمُ بِها مِنّا اللّهُمَّ اِنْ كانَتْ مُحْسِنةً فَزِدْ فى اِحْسانِها وَاِنْ كانَتْ مُسيئةً فَتَجاوَزْ عَنْها وَاغْفِرْلَها اللّهُمَّ اجْعَلْها عِنْدَكَ فِى اَعْلى عِلّيّين وَاخْلُفْ عَلَى اَهْلِها فِى الغابِرينَ وَارْحَمْها بِرَحْمِتَكَ يا اَرْحَمَ الرّااحِمينَ.

مسأله : بايد تكبيرها و دعاها را طورى پشت سر هم بخواند كه نماز از صورت


صفحه 99

خود خارج نشود.

مسأله : كسى كه نماز ميت را به جماعت مى خواند بايد تكبيرها و دعاهاى آن را هم بخواند.

مستحبّات نماز ميّت

مسأله : چند چيز در نماز ميّت مستحب است:

اوّل: كسى كه نماز ميت مى خواند با وضو يا غسل يا تيمم باشد، و احتياط مستحب آن است در صورتى تيمم كند كه وضو و غسل ممكن نباشد، يا بترسد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند به نماز ميت نرسد.

دوّم: اگر ميت مرد است، امام جماعت يا كسى كه فرادى به او نماز مى خواند مقابل وسط قامت او بايستد و اگر ميت زن است مقابل سينه اش بايستد.

سوّم: پابرهنه نماز بخواند.

چهارم: در هر تكبير دستها را بلند كند.

پنجم: فاصله او با ميت به قدرى كم باشد كه اگر باد لباسش را حركت دهد به جنازه برسد.

ششم: نماز ميت را به جماعت بخواند.

هفتم: امام جماعت تكبير و دعاها را بلند بخواند و كسانى كه با او نماز مى خوانند، آهسته بخوانند.

هشتم: در جماعت اگرچه مأموم يك نفر باشد عقب امام بايستد.

نهم: نمازگزار به ميت و مؤمنين زياد دعا كند.

دهم: پيش از نماز سه مرتبه بگويد: الصَّلاة.

يازدهم: نماز را در جايى بخوانند كه مردم براى نماز ميت بيشتر به آنجا مى روند.

دوازدهم: زن حائض اگر نماز ميت را به جماعت مى خواند در صفى تنها بايستد.

مسأله : خواندن نماز ميت در مساجد مكروه است ولى در مسجدالحرام مكروه نيست.


صفحه 100

احـكام دفـن

مسأله : واجب است ميت را طورى در زمين دفن كنند كه بوى او بيرون نيايد و درندگان هم نتوانند بدنش را بيرون آورند و در صورتى كه ترس درنده و نزديك شدن انسانى كه از بوى ميت اذيت شود در بين نباشد باز احتياط واجب آن است كه گودى قبر به همان اندازه مذكور در بالا باشد، و اگر ترس آن باشد كه جانور بدن او را بيرون آورد، بايد قبر را با آجر و مانند آن محكم كنند.

مسأله : اگر دفن ميت در زمين ممكن نباشد مى توانند به جاى دفن، او را در بنا يا تابوت بگذارند.

مسأله : ميت را بايد در قبر به پهلوى راست طورى بخوابانند كه جلوى بدن او رو به قبله باشد.

مسأله : اگر كسى در كشتى بميرد چنانچه جسد او فاسد نمى شود و بودن او در كشتى مانعى ندارد بايد صبر كنند تا به خشكى برسند و او را در زمين دفن كنند، وگرنه بايد در كشتى غسلش بدهند و حنوط و كفن كنند و پس از خواندن نماز ميّت چيز سنگينى به پايش ببندند و به دريا بيندازند يا او را در خمره بگذارند و درش را ببندند و به دريا بيندازند و اگر ممكن است بايد او را در جايى بيندازند كه فوراً طعمه حيوانات نشود.

مسأله : اگر بترسند كه دشمن، قبر ميت را بشكافد و بدن او را بيرون آورد چنانچه ممكن باشد بايد به طورى كه در مسأله پيش گفته شد او را به دريا بيندازند.

مسأله : مخارج انداختن در دريا و مخارج و محكم كردن قبر ميت را در صورتى كه لازم باشد بايد از اصل مال ميت بردارند.

مسأله : اگر زن كافره بميرد و بچه در شكم او مرده باشد، چنانچه پدر بچه مسلمان باشد، بايد زن را در قبر به پهلوى چپ پشت به قبله بخوابانند كه روى بچه به طرف قبله باشد بلكه اگر هنوز روح هم به بدن او داخل نشده باشد، بنابر احتياط واجب بايد به همين دستور عمل كنند.

مسأله : دفن مسلمان درقبرستان كفار ودفن كافردرقبرستان مسلمانان جائز نيست.

مسأله : دفن مسلمان در جايى كه بى احترامى به او باشد مانند جايى كه خاكروبه


صفحه 101

و كثافت مى ريزند، جايز نيست.

مسأله : ميت را نبايد در جاى غصبى دفن كنند و دفن كردن در جايى كه براى غير دفن كردن وقف شده مثل مسجد و حسينيه جايز نيست.

مسأله : دفن ميّت در قبر مرده ديگر جائز نيست مگر آن كه قبر، كهنه شده باشد و ميت اوّلى حتّى استخوانهايش از بين رفته باشد. و زمين قبر وقف قبرستان باشد يا ملك فردى باشد كه اجازه دفن ميّت دوم را بدهد يا زمين موات باشد. و اگر احتمال برود كه جنازه سابق هنوز به طور كامل از بين نرفته نبش قبر براى دفن مجدد يا هر امر ديگرى جايز نيست ولى اگر نبش شد دفن مجدد مانعى ندارد.

مسأله : چيزى كه از ميّت جدا مى شود، اگرچه مو و ناخن و دندانش باشد، بايد با او دفن شود، ودفن ناخن ودندانى كه در حال زندگى ازانسان جدامى شود مستحب است.

مسأله : اگر كسى در چاه بميرد و بيرون آوردنش ممكن نباشد بايد در چاه را ببندند و همان چاه را قبر او قرار دهند.

مسأله : اگر بچه در رحم مادر بميرد و ماندنش در رحم براى مادر خطر داشته باشد بايد به آسانترين راه او را بيرون آورند، و چنانچه ناچار شوند كه او را قطعه قطعه كنند اشكال ندارد، ولى بايد به وسيله شوهرش اگر اهل فن است يا زنى كه اهل فن باشد او را بيرون بياورند و اگر ممكن نيست مرد محرمى كه اهل فن باشد، و اگر آن هم ممكن نشود مرد نامحرمى كه اهل فن باشد بچه را بيرون بياورد، و در صورتى كه آن هم پيدا نشود كسى كه اهل فن نباشد مى تواند بچه را بيرون آورد.

مسأله : هرگاه مادر بميرد و بچه در شكمش زنده باشد اگرچه اميد زنده ماندن طفل را نداشته باشند به وسيله كسانى كه در مسأله پيش گفته شد پهلوى چپ او را بشكافند و بچه را بيرون آورند و دوباره بدوزند.

مستحبّات دفن

مسأله : مستحب است قبر را به اندازه قد انسان متوسط گود كنند و ميت را در نزديكترين قبرستان دفن نمايند مگر آن كه قبرستان دورتر، از جهتى بهتر باشد مثل آن كه


صفحه 102

مردمان خوب در آن جا دفن شده باشند، يا مردم براى فاتحه اهل قبور بيشتر به آن جا بروند و نيز جنازه را در چند ذرعى قبر، زمين بگذارند و تا سه مرتبه كم كم نزديك ببرند، و در هر مرتبه زمين بگذارند و بردارند و در نوبت چهارم وارد قبر كنند. و اگر ميت مرد است در دفعه سوّم طورى زمين بگذارند كه سر او طرف پايين قبر باشد و در دفعه چهارم از طرف سر وارد قبر نمايند. و اگر زن است در دفعه سوّم طرف قبله قبر بگذارند و به پهنا وارد قبر كنند و در موقع وارد كردن پارچه اى روى قبر بگيرند، و نيز جنازه را به آرامى از تابوت بگيرند و وارد قبر كنند، و دعاهايى كه دستور داده شده، پيش از دفن و موقع دفن بخوانند و بعد از آن كه ميت را در لحد گذاشتند، گره هاى كفن را باز كنند و صورت ميت را روى خاك بگذارند و بالشى از خاك زير سر او بسازند و پشت ميت، خشت خام يا كلوخى بگذارند كه ميّت به پشت برنگردد و پيش از آنكه لحد را بپوشانند دست راست را به شانه راست ميّت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ ميّت بگذارند و دهان را نزديك گوش او ببرند و به شدّت حركتش دهند و سه مرتبه بگويند:

اِسْمَعْ اِفْهَمْ يا فُلانَ ابنَ فُلانْ و به جاى فلان اسم ميت و پدرش را بگويند مثلاً اگر اسم او محمد و اسم پدرش على است سه مرتبه بگويند:

اِسْمَعْ اِفْهَمْ يا مُحَمّدبن عَلِىّ پس از آن بگويند:

هَلْ اَنْتَ عَلَى الْعَهْدِ الَّذِى فارَقْتَنا عَلَيْهِ مِنْ شَهادَةِ اَنْ لااِلهَ اِلاّالله وَحْدَهُ لاشَريكَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلّى الله عَلَيْهِ وَآلِه عَبْدُهُ وَرَسوُلُهُ وَسَيّدُ النّبيّينَ وَخْاتَمُ الْمُرْسَلِينَ وَاَنَّ عَليّاًاَمِيرُالْمُؤمِنينَ وَسَيّدُ الوَصِييّنَ وَاِمامٌ اِفْتَرَضَ اللهُ طاعَتَهَ عَلَى الْعالَميِنَ وَاَنَّ الْحَسَنَ وَالْحُسَيْن وَعَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْن وَمُحَمَّدَبْن عَلِىٍّ وَجَعْفَرَبْنَ مُحَمَّد وَموُسَى بْنَ جَعْفَر وَعلىَّ بْنَ موُسى وَمُحَمَّدَبْنَ عَلِىٍّ وَعلىَّ بْنَ مُحَمَّد وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِىٍّ وَالْقائِمَ الْحُجَّةَ الْمَهْدِىّ صَلَواتُ الله عَلَيْهِمْ اَئِمَّةُ الْمُؤْمِنيِنَ وَحُجَجُ اللهِ عَلَى الخَلْقِ اَجْمَعينَ وَاَئِمَّتكَ اَئِمَّةٌ هُدِىَ اَبْرارٌ يا فُلانَ بْنَ فُلان و به جاى فلان بن فلان اسم ميّت و پدرش را بگويد:

و بعد بگويد: اذا اَتاكَ الْمَلَكانِ المُقَرَّبانِ رَسوُلَيْنِ مِنْ عِنْدِاللهِ تَبارَكَ وَتَعالى وَسَئَلاكَ عَنْ رَبِّكَ و عَنْ نَبِيِّكَ وَعَنْ دينِكَ وَعَنْ كِتابِكَ وَعَنْ قِبْلَتِكَ وَعَنْ اَئِمَّتِكَ فَلاْ تَخَفْ وَلا تَحْزَنْ وَقُلْ فِى جَوابِهِما اللهُ رَبّى وَمُحَمَّدٌ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ نَبِيّى وَالاِْسْلامُ دينى


صفحه 103

وَالْقُرآنُ كِتابى وَالْكَعْبَةُ قِبْلَتِى وَاَمِيرُالْمُؤمِنينَ عَلىُّ بْنُ اَبِى طالب اِمامى وَالْحَسَنُ بْنُ عَلىٍّ الْمُجْتَبى اِمامى وَالْحُسَيْنُ بْنُ عَلِىٍّ الشَّهيدُ بِكَرْبَلا اِمامى وَعلِىُّ زَيْنُ الْعابِدينَ اِمامى وَمُحَمَّدٌ الْباقِرُ اِمامى وَجَعْفَرٌ الصّادِقُ اِمامى، وَ مُوسَى الْكاظِمُ اِمامى، وَعَلىُّ الرِّضا اِمامِى، وَمُحَمَّدٌ الْجَوادُ اِمامِى، وَعَلِىٌّ الْهادِى اِمامِى وَالْحَسنُ الْعَسْكَرى اِمامى وَالْحُجَّةَ الْمُنْتَظَرُ اِمامِى هؤُلاءِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ اَئِمَّتى وَسادَتى وَقادَتى وَشُفَعْائى بِهِمْ اَتَوَلَّى وَمِنْ اَعْدائِهِمْ اَتَبَرَّءُ فِى الدُّنْيا وَالاخِرَةِ ثُمَّ اعْلَمْ يا فُلانَ بْنَ فُلان و به جاى فلان بن فلان اسم ميت و پدرش را بگويد بعد بگويد: اِنَّ اللهَ تَبارَكَ وَتَعالى نِعْمَ الرَّبُّ وَاَنَّ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ نِعْمَ الرَّسوُلُ وَاَنَّ عَلِىِّ بْنَ اَبىِ طالِب وَاوْلادَهُ الْمَعْصوُمينَ الاَْئِمَّةَ الاِْثْنى عَشَرَ نِعْمَ الائَمَّةُ وَاَنَّ ما جاءَ بِهِ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ حَقُّ وَاَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَسُؤالَ مُنْكَر وَنَكِير فىِ القَبْرِ حَقُّ وَالْبَعْثَ حَقٌ والنُشُورَ حَقٌ وَالصِّراطَ حَقٌّ وَالْمِيزانَ حَقٌّ وَتَطايُرَ الكُتُبِ حَقٌّ وَاَنَّ الْجَنَّةَ حَقُّ وَالنّارَ حَقُّ وَاَنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فيها وَاَنَّ اللهَ يَبْعَثُ مَنْ فِى الْقُبوُرِ پس بگويد: اَفَهِمْتَ يا فُلانُ و به جاى فلان اسم ميّت را بگويد پس از آن بگويد: ثَبَّتَكَ اللهُ بِالْقوُلِ الثّابِتِ وَهَديكَ اللهُ اِلى صِراط مُسْتَقيم عَرَّفَ اللهُ بَيْنَكَ وَبَيْنَ اوْلِيائِكَ فِى مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِهِ پس بگويد: اللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَيْهِ وَاصْعَدْ بِروُحِه اِلَيْكَ وَلَقّنهُ مِنْكَ بُرْهاناً اللّهُمَّ عَفْوَكَ عَفْوَك.

مسأله : مستحب است كسى كه ميّت را در قبر مى گذارد با طهارت و سر برهنه و پا برهنه باشد و از طرف پاى ميت از قبر بيرون بيايد، و غير از خويشان ميت كسانى كه حاضرند، با پشت دست خاك بر قبر بريزند و بگويند: اِنّا لله واِنّا اِلَيْهِ راجِعوُن. اگر ميت زن است كسى كه با او محرم مى باشد او را در قبر بگذارد و اگر محرمى نباشد خويشانش او را در قبر بگذارند.

مسأله : مستحب است قبر را مربع يا مربع مستطيل بسازند و به اندازه چهار انگشت از زمين بلند كنند و نشانه اى روى آن بگذارند كه اشتباه نشود و روى قبر آب بپاشند، و بعد از پاشيدن آب كسانى كه حاضرند، دستها را بر قبر بگذارند و انگشتها را باز كرده در خاك فرو برند و هفت مرتبه سوره مباركه اِنّا اَنْزَلْناه بخوانند و براى ميت طلب آمرزش كنند و اين دعا را بخوانند:


صفحه 104

اللّهُمَّ جافِ الاَْرْضَ عَنْ جَنْبَيْهِ وَاصْعَدْ اِلَيْكَ روُحَهُ وَلَقِّهِ مِنْكَ رِضْواناً وَاَسْكِنْ قَبْرَهُ مِنْ رَحْمَتِكَ ما تُغْنِيهِ بِهِ عَنْ رَحْمَة مَنْ سِواكَ.

مسأله : پس از رفتن كسانى كه تشييع جنازه كرده اند مستحب است وَلِىّ ميت يا كسى كه از طرف ولىّ اجازه دارد، دعاهايى را كه دستور داده شده، به ميت تلقين كند.

مسأله : بعد از دفن مستحب است صاحبان عزا را سر سلامتى دهند ولى اگر مدتى گذشته است كه به واسطه سر سلامتى دادن، مصيبت يادشان مى آيد، ترك آن بهتر است، و نيز مستحب است تا سه روز براى اهل خانه ميت غذا بفرستند غذا خوردن نزد آنان و در منزلشان مكروه است.

مسأله : مستحب است انسان در مرگ خويشان، مخصوصاً در مرگ فرزند صبر كند و هر وقت ميت را ياد مى كند بگويد: «اِنّالله وَاِنّا اِلَيْهِ راجِعُونَ» و براى ميت قرآن بخواند و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد و قبر را محكم بسازد كه زود خراب نشود.

مسأله : جائز نيست انسان در مرگ كسى صورت و بدن را بخراشد و به خود لطمه بزند.

مسأله : پاره كردن يقه در مرگ غير پدر و برادر جائز نيست.

مسأله : اگر مرد در مرگ زن يا فرزند يقه يا لباس خود را پاره كند يا اگر زن در عزاى ميت صورت خود را بخراشد به طورى كه خون بيايد يا موى خود را بكند بايد يك بنده آزاد كند يا ده فقير را طعام دهد و يا آنها را بپوشاند و اگر نتواند بايد سه روز روزه بگيرد بلكه اگر خون هم نيايد بنابر احتياط واجب به اين دستور عمل نمايد.

مسأله : احتياط واجب آن است كه در گريه بر ميت صدا را خيلى بلند نكنند.

نماز وحشت

مسأله : مستحب است در شب اول قبر، دو ركعت نماز وحشت براى ميت بخوانند و دستور آن اين است كه در ركعت اول بعد از حمد يك مرتبه آية الكرسى و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره اِنّا اَنْزَلْنا بخوانند و بعد از سلام نماز بگويند اللّهُمَّ


صفحه 105

صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَابْعَثْ ثَوابَها اِلَى قَبْرِ فُلانَ و به جاى كلمه فلان اسم ميت را بگويند.

مسأله : نماز وحشت را در هر موقع از شب اول قبر مى شود خواند، ولى بهتر است در اول شب بعد از نماز عشاء خوانده شود.

مسأله : اگر بخواهند ميت را به شهر دورى ببرند يا به جهت ديگر دفن او تأخير بيفتد، بايد نماز وحشت را تا شب اول قبر او تأخير بيندازند.

نبش قـبر

مسأله : نبش قبر مسلمان يعنى شكافتن قبر او اگرچه طفل يا ديوانه باشد حرام است، ولى اگر بدنش از بين رفته و خاك شده باشد اشكال ندارد.

مسأله : نبش قبر امامزاده ها و شهدا و علما و صلحا اگرچه سالها بر آن گذشته باشد حرام است.

مسأله : شكافتن قبر در چند مورد حرام نيست:

اوّل: اگر ميت در زمين غصبى دفن شده باشد و مالك زمين راضى نشود كه در آن جا بماند.

دوّم: اگر كفن يا چيز ديگرى كه با ميت دفن شده غصبى باشد و صاحب آن راضى نشود كه در قبر بماند، و همچنين است اگر چيزى از مال خود ميت كه به ورثه او رسيده با او دفن شده باشد و ورثه راضى نشوند كه آن چيز در قبر بماند. ولى اگر وصيت كرده باشد كه دعا يا قرآن يا انگشترى را با او دفن كنند در صورتى كه وصيتش بيشتر از يك سوم مال او نباشد، براى بيرون آوردن اينها نمى توانند قبر را بشكافند.

سوّم: اگر ميت بى غسل يا بى كفن دفن شده باشد يا بفهمند غسلش باطل بوده يا به غير دستور شرع كفن شده يا در قبر، او را رو به قبله نگذاشته اند. كه در اين فرض اگر نبش قبر موجب هتك ميت باشد يعنى جنازه متعفن يا متلاشى شده باشد جايز نيست. اما اگر ميت بدون نماز دفن شده باشد نبش جايز نيست بلكه بر قبر نماز خوانده مى شود.

چهارم: اگر براى ثابت شدن حقى بخواهند بدن ميت را ببينند.


صفحه 106

پنجم: اگر ميت را در جايى كه بى احترامى به اوست مثل قبرستان كفار يا جايى كه كثافت و خاكروبه مى ريزند دفن كرده باشند.

ششم: اگر براى يك مطلب شرعى كه اهميت آن از شكافتن قبر بيشتر است، قبر را بشكافند مثلاً بخواهند بچه زنده را از شكم زن حامله اى كه دفنش كرده اند بيرون آورند.

هفتم: اگر بترسند درنده اى بدن ميت را پاره كند يا سيل او را ببرد يا دشمن بيرون آورد.

هشتم: اگر قسمتى از بدن ميت را كه با او دفن نشده بخواهند دفن كنند، احتياط واجب آن است كه آن قسمت از بدن را طورى در قبر بگذارند كه بدن ميت ديده نشود.

نهم: اگر ميت وصيت كرده كه جنازه اش را قبل از دفن به مشاهد مشرفه منتقل كنند و عمداً يا به هر جهتى بر خلاف وصيت او عمل شده جايز بلكه واجب است قبر را نبش و جنازه را به محل مورد وصيت منتقل كنند، مگر اين كه بدن فاسد شده باشد يا نبش مستلزم هتك باشد، و در غير اين صورت نبش قبر جهت حمل به مشاهد مشرفه خلاف احتياط است هرچند وصيت كرده باشد.

غسلهاى مستحب

مسأله : غسلهاى مستحب در شرع مقدس اسلام بسيار است و از آن جمله است:

1ـ غسل جمعه، و وقت آن از اذان صبح است تا ظهر، و بهتر است نزديك ظهر به جا آورده شود، و اگر تا ظهر انجام ندهد بهتر است كه بدون نيت ادا و قضا تا عصر جمعه به جا آورد، و اگر در روز جمعه غسل نكند از صبح شنبه تا غروب قضاى آن را به جا آورد. و قضاى آن در شب شنبه بنابر احتياط صحيح نيست و كسى كه مى ترسد در روز جمعه آب پيدا نكند مى تواند روز پنجشنبه غسل را انجام دهد، و مستحب است انسان در موقع غسل جمعه بگويد:

«اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ الله وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ وَاَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ اللّهُمَّ صَلِّ


صفحه 107

عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَاجْعَلْنِى مِنَ التّوّابينَ وَاجْعَلْنِى مِنَ الْمُتَطَهِّرينَ».

2ـ غسل شب اول ماه رمضان و تمام شبهاى طاق مثل شب سوم و پنجم و هفتم، ولى از شب بيست و يكم مستحب است همه شب غسل كند، و براى غسل شب اول، پانزدهم، هفدهم، نوزدهم، بيست و يكم، بيست و سوم، بيست و پنجم، بيست و هفتم و بيست و نهم بيشتر سفارش شده است. و وقت غسل شبهاى ماه رمضان تمام شب است و بهتر است مقارن غروب آفتاب بجا آورده شود ولى از شب بيست و يكم تا آخر ماه بهتر است غسل را بين نماز مغرب و عشا به جا آورد. و نيز مستحب است در شب بيست و سوم غير از غسل اول شب، يك غسل هم در آخر شب انجام دهد.

3ـ غسل روز عيد فطر و عيد قربان، و وقت آن از اذان صبح است تا غروب و بهتر است آن را پيش از نماز عيد بجا آورد، و اگر از ظهر تا غروب بجا آورد، احتياط آن است كه به قصد رجاء انجام دهد.

4ـ غسل شب عيد فطر، و وقت آن از اول مغرب است تا اذان صبح و بهتر است در اول شب بجا آورده شود.

5ـ غسل روز هشتم و نهم ذيحجّه، و در روز نهم بهتر است آن را نزديك ظهر بجا آورد.

6ـ غسل روز اول و پانزدهم و بيست و هفتم و آخر ماه رجب.

7ـ غسل روز عيد غدير، و بهتر است قبل از ظهر آن را انجام دهد.

8ـ غسل روز بيست و چهارم ذيحجّه.

9ـ غسل روز عيد نوروز و پانزدهم شعبان و نهم و هفدهم ربيع الاول و روز بيست و پنجم ذى العقده را رجاءً انجام دهد.

10ـ غسل دادن بچه اى كه تازه به دنيا آمده است.

11ـ غسل زنى كه براى غير شوهرش بوى خوش استعمال كرده است.

12ـ غسل كسى كه در حال مستى خوابيده است.

13ـ غسل كسى كه جايى از بدنش را به بدن ميتى كه غسل داده اند رسانده است.


صفحه 108

14ـ غسل كسى كه در وقتى كه ماه و خورشيد كاملاً گرفته است نماز آيات را عمداً نخوانده است.

15ـ غسل كسى كه براى تماشاى دار آويخته رفته و آن را ديده باشد ولى اگر اتفاقاً يا ازروى ناچارى نگاهش بيفتد يا مثلاً براى شهادت دادن رفته باشد، غسل مستحب نيست.

مسأله : پيش از داخل شدن در حرم مكه، شهر مكه، مسجدالحرام، خانه كعبه، حرم مدينه، شهر مدينه و مسجد پيغمبر و حرم امامان(عليهم السلام) مستحب است انسان غسل كند و اگر در يك روز چند مرتبه مشرّف شود يك غسل كافى است و كسى كه مى خواهد در يك روز داخل حرم مكه و مسجدالحرام و خانه كعبه شود، اگر به نيت همه يك غسل كند كافى است. و نيز اگر در يك روز بخواهد داخل حرم مدينه و شهر مدينه و مسجد پيغمبر(صلى الله عليه وآله)شود، يك غسل براى همه كفايت مى كند و براى زيارت پيغمبر و امامان از دور يا نزديك و براى حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنين براى توبه و نشاط به جهت عبادت و براى سفر رفتن خصوصاً سفر زيارت حضرت سيدالشّهداء(عليه السلام) مستحب است انسان غسل كند و اگر يكى از غسلهايى را كه در اين مسأله گفته شد بجا آورد و بعد كارى كه وضو را باطل مى نمايد مرتكب شود مثلاً بخوابد، غسل او باطل مى شود و مستحب است دوباره غسل را به جا آورد.

مسأله : انسان نمى تواند با غسل مستحبى كارى كه مانند نماز وضو لازم دارد انجام دهد.

مسأله : اگر چند غسل بر كسى مستحب باشد و به نيّت همه يك غسل به جا آورد كافى است. و همچنين اگر چند غسل واجب بر عهده يك نفر باشد يا چند واجب و چند مستحب، مى تواند به نيت همه آنها يك غسل انجام دهد و در جايى كه چند غسل واجب بر عهده اوست اگر فراموش كند و نيت يكى از آن غسل ها را بكند كفايت از ساير غسل ها مى كند و تنها غسل جنابت كفايت از وضو مى كند و همراه غسلهاى ديگر چه واجب و چه مستحب بايد وضوء بگيرد.


صفحه 109

تيـمّم

در هفت مورد به جاى وضو و غسل بايد تيمّم كرد:

موارد تيمّم

مورد اوّل

تهيه آب به قدر وضو يا غسل ممكن نباشد.

مسأله : اگر انسان در آبادى باشد بايد براى تهيه آب وضو و غسل، به قدرى جستجو كند كه از پيدا شدن آن نااميد شود، و اگر در بيابان باشد، چنانچه زمين آن پست و بلند است و يا به واسطه درخت و مانند آن راه رفتن در آن زمين مشكل است بايد در هر يك از چهار طرف به اندازه پرتاب يك تير قديمى كه با كمان پرتاب مى كردند در جستجوى آب برود و اگر زمين آن اين طور نيست بايد در هر طرف به اندازه پرتاب دو تير جستجو نمايد.

مسأله : اگر بعضى از چهار طرف هموار و بعضى ديگر پست و بلند يا راه رفتن در آن مشكل باشد بايد در طرفى كه هموار است به اندازه پرتاب دو تير و در طرفى كه اين طور نيست به اندازه پرتاب يك تير جستجو كند.

مسأله : در هر طرفى كه يقين دارد آب نيست، جستجو لازم نيست.

مسأله : كسى كه وقت نماز او تنگ نيست و براى تهيه آب وقت دارد، اگر يقين دارد در محلى دورتر از مقدارى كه بايد جستجو كند آب هست در صورتى كه مانعى نباشد و مشقّت هم نداشته باشد بايد براى تهيّه آب برود و اگر گمان دارد آب هست، رفتن به آن محلّ لازم نيست. ولى اگر اطمينان داشته باشد بنابر احتياط واجب بايد براى تهيّه آب به آن محلّ برود.

مسأله : لازم نيست خود انسان به جستجوى آب برود بلكه مى تواند كسى را كه به گفته اواطمينان دارد بفرستد ودر اين صورت اگر يك نفر از طرف چندنفر برود كافى است.


صفحه 110

مسأله : اگر احتمال دهد كه داخل بار سفر خود يا در منزل يا در قافله آب هست، بايد به قدرى جستجو نمايد كه به نبودن آب يقين كند، يا از پيدا كردنِ آن نااميد شود.

مسأله : اگر پيش از وقت نماز، جستجو نمايد و آب پيدا نكند و تا وقت نماز همان جا بماند، لازم نيست دوباره به جستجوى آب برود.

مسأله : اگر بعد از داخل شدن وقت نماز جستجو كند و آب پيدا نكند و تا وقت نماز بعد در همان جا بماند، چنانچه احتمال دهد آب پيدا مى شود احتياط واجب آن است كه به جستجوى آب برود.

مسأله : اگر از درنده يا دزد بر جان و مالش بترسد، يا جستجوى آب به قدرى سخت باشد كه نتواند تحمل كند يا وقت نماز به قدرى تنگ باشد كه هيچ نتواند جستجو كند، جستجو لازم نيست.

مسأله : اگر در جستجوى آب نرود تا وقت نماز تنگ شود معصيت كرده، ولى نمازش با تيمم صحيح است.

مسأله : كسى كه يقين دارد آب پيدا نمى كند چنانچه دنبال آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد كه اگر جستجو مى كرد آب پيدا مى شد نمازش باطل است.

مسأله : اگر بعد از جستجو آب پيدا نكند و با تيمم نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد در جايى كه جستجو كرده آب بوده، نماز او صحيح است.

مسأله : اگر بعد از داخل شدن وقت نماز، وضو داشته باشد و بداند كه اگر وضوى خود را باطل كند تهيّه آب براى او ممكن نيست چنانچه بتواند وضوى خود را نگهدارد، نبايد آن را باطل نمايد.

مسأله : اگر پيش از وقت نماز وضو داشته باشد و بداند كه اگر وضوى خود را باطل كند تهيّه آب براى او ممكن نيست چنانچه بتواند وضوى خود را نگهدارد احتياط واجب آن است كه آن را باطل نكند.

مسأله : كسى كه فقط به مقدار وضو يا به مقدار غسل آب دارد اگر بداند كه اگر آن را بريزد آب پيدا نمى كند، چنانچه وقت نماز داخل شده باشد ريختن آن حرام است، و احتياط واجب آن است كه پيش از وقت نماز هم آن را نريزد.


صفحه 111

مسأله : كسى كه مى داند آب پيدا نمى كند، اگر بعد از داخل شدن وقت نماز وضوى خود را باطل كند يا آبى كه دارد بريزد معصيت كرده ولى نمازش با تيمم صحيح است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه قضاى آن نماز را بخواند.

مورد دوّم

مسأله : اگر به واسطه پيرى، يا ترس از دزد و جانور و مانند اينها يا نداشتن وسيله اى كه آب از چاه بكشد، دسترسى به آب نداشته باشد، بايد تيمم كند.

مسأله : اگر براى كشيدن آب از چاه دلو و ريسمان و مانند اينها لازم دارد و مجبور است بخرد يا كرايه نمايد، اگرچه قيمت آن چندين برابر معمول باشد، بايد تهيه كند. و همچنين است اگر آب را به چندين برابر قيمت بفروشند. ولى اگر تهيه آنها به قدرى پول مى خواهد كه نسبت به حال او آن مقدار ضرر دارد، واجب نيست تهيه نمايد.

مسأله : اگر ناچار شود كه براى تهيه آب قرض كند بايد قرض نمايد ولى كسى كه مى داند يا گمان دارد كه نمى تواند قرض خود را بدهد واجب نيست قرض كند.

مسأله : اگر كندن چاه مشقتى كه معمولا تحمل نمى شود ندارد بايد براى تهيه آب، چاه بكند.

مسأله : اگر كسى مقدارى آب بدون منتى كه معمولا تحمل نمى شود به او ببخشد بايد قبول كند.

مورد سوّم

مسأله : اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد يا بترسد كه به واسطه استعمال آن مرض يا عيبى در او پيدا شود يامرضش طول بكشد ياشدت كند يا به سختى معالجه شود بايد تيمم نمايد، ولى اگر آب گرم براى او ضرر ندارد، بايد با آب گرم وضو بگيرد يا غسل كند.

مسأله : لازم نيست يقين كند كه آب براى او ضرر دارد بلكه اگر احتمال ضرر بدهد، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد و از آن احتمال ترس براى او پيدا شود بايد تيمم كند.

مسأله : كسى كه مبتلا به درد چشم است و آب براى او ضرر دارد بايد تيمم نمايد.


صفحه 112

مسأله : اگر به واسطه يقين يا ترس ضرر، تيمم كند و پيش از نماز بفهمد كه آب برايش ضرر ندارد، تيمم او باطل است. و نمى تواند با آن نماز بخواند ولى اگر بعد از نماز بفهمد نمازش صحيح است. ولى براى نمازهاى بعدى بايد وضو بگيرد.

مسأله : كسى كه فكر مى كند آب برايش ضرر ندارد، چنانچه غسل كند يا وضو بگيرد و بعد بفهمد كه آب براى او ضرر داشته، وضو و غسل او صحيح است.

مورد چهارم

مسأله : هرگاه بترسد كه اگر آب را به مصرف وضو يا غسل برساند، خود او يا عيال و اولاد او، يا رفيقش و كسانى كه با او مربوطند مانند نوكر و كلفت از تشنگى بميرند يا مريض شوند يا به قدرى تشنه شوند كه تحمل آن مشقت دارد بايد به جاى وضو و غسل تيمم نمايد، و نيز اگر بترسد حيوانش از تشنگى تلف شود بايد آب را به آن بدهد و تيمم نمايد. و همچنين است اگر كسى كه حفظ جان او واجب است به طورى تشنه بماند كه اگر انسان آب را به او ندهد تلف شود بايد آب را به او دهد و تيمم نمايد.

مسأله : اگر غير از آب پاكى كه براى وضو يا غسل دارد آب نجسى هم به مقدار آشاميدن خود و كسانى كه با او مربوطند داشته باشد بايد آب پاك را براى آشاميدن بگذارد و با تيمم نماز بخواند ولى چنانچه آب را براى حيوانش بخواهد بايد آب نجس را به آن بدهد و با آب پاك، وضو و غسل را انجام دهد.

مورد پنجم

مسأله : كسى كه بدن يا لباسش نجس است و كمى آب دارد كه اگر با آن وضو بگيرد يا غسل كند براى آب كشيدن بدن يا لباس او نمى ماند بايد بدن يا لباس را آب بكشد و با تيمم نماز بخواند. ولى اگر چيزى نداشته باشد كه بر آن تيمم كند، بايد آب را به مصرف وضو يا غسل برساند و با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.

مورد ششم

مسأله : اگر غير از آب يا ظرفى كه استعمال آن حرام است آب يا ظرف ديگرى ندارد، مثلاً آب يا ظرفش غصبى است و غير از آن، آب و ظرف ديگرى ندارد بايد به جاى وضو و غسل تيمم كند.


صفحه 113

مورد هفتم

مسأله : هرگاه وقت به قدرى تنگ باشد كه اگر وضو بگيرد يا غسل كند تمام نماز يا مقدارى از آن بعد از وقت خوانده مى شود، بايد تيمم كند.

مسأله : اگر عمداً نماز را به قدرى تأخير بيندازد كه وقت وضو يا غسل نداشته باشد، معصيت كرده، ولى نماز او با تيمم صحيح است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه قضاى آن نماز را بخواند.

مسأله : كسى كه شك دارد اگر وضو بگيرد يا غسل كند وقت براى نماز او مى ماند يا نه، بايد تيمم كند.

مسأله : كسى كه به واسطه تنگى وقت تيمم كرده، تيمم او فقط براى عملى كه وقت آن ضيق است مفيد است و بعداً بلافاصله باطل مى شود لذا چنانچه بعد از نماز آبى كه داشته از دستش برود، يا عذر ديگرى براى او پيدا شود اگرچه تيمم خود را نشكسته باشد، در صورتى كه وظيفه اش تيمم باشد بايد دوباره تيمم نمايد.

مسأله : كسى كه آب دارد; اگر به واسطه تنگى وقت با تيمم مشغول نماز شود و در بين نماز آبى كه داشته از دستش برود، براى نمازهاى بعد نمى تواند با همان تيمم نماز بخواند بلكه بايد دوباره تيمم نمايد.

مسأله : اگر انسان به قدرى وقت دارد كه مى تواند وضو بگيرد يا غسل كند و نماز را بدون كارهاى مستحبى آن مثل اقامه و قنوت بخواند، بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون كارهاى مستحبى آن به جا آورد بلكه اگر به اندازه سوره هم وقت ندارد بايد غسل كند يا وضو بگيرد و نماز را بدون سوره بخواند.

چيزهايى كه تيمم بر آنها صحيح است

مسأله : تيمم بر خاك و ريگ و كلوخ و سنگ اگر پاك باشند صحيح است، و بر گل پخته مثل آجر و كوزه نيز صحيح است.

مسأله : تيمم بر سنگ گچ و سنگ آهك و سنگ مرمر سياه و ساير اقسام سنگها صحيح است ولى تيمم بر جواهر مثل سنگ عقيق و فيروزه باطل مى باشد و احتياط

<<التالي الفهرس السابق>>