في:  
                       
 
 
 

من حياة سماحته قائمة المؤلفات الأحکام و الفتاوى الأسئلة العقائدية نداءات سماحته  الصور  لقاءات و زيارات
المکتبة الفقهية المختصة الصفحة الخاصة المواقع التابعة أخبار المكاتب وعناوينها الدروس المناسبات القرآن والمناجات

<<التالي الفهرس السابق>>



صفحه 114

واجب آن است كه به گچ و آهك پخته هم تيمم نكند.

مسأله : اگر خاك و ريگ و كلوخ و سنگ پيدا نشود، بايد به گرد و غبارى كه در فرش و لباس و مانند اينهاست تيمم نمايد و چنانچه گرد پيدا نشود بايد به گل تيمم كند و اگر گل هم پيدا نشود احتياط واجب آن است كه نماز را بدون تيمم بخواند و واجب است بعداً قضاى آن را به جا آورد.

مسأله : اگر بتواند با تكاندن فرش و مانند آن خاك تهيه كند تيمم به گرد باطل است، و اگر بتواند گل را خشك كند و از آن خاك تهيه نمايد، تيمم به گل باطل مى باشد.

مسأله : كسى كه آب ندارد اگر برف يا يخ داشته باشد، چنانچه ممكن است بايد آن را آب كند و با آن وضو بگيرد يا غسل نمايد و اگر ممكن نيست و چيزى هم كه تيمم به آن صحيح است ندارد، احتياط واجب آن است كه نماز را بدون وضو و تيمم بخواند و به هر حال بايد بعداً قضا كند.

مسأله : اگر خاك و ريگ با چيزى مانند كاه كه تيمم به آن باطل است مخلوط شود، نمى تواند بر آن تيمم كند، ولى اگر آن چيز به قدرى كم باشد كه در خاك يا ريگ، از بين رفته حساب شود، تيمم بر آن خاك و ريگ صحيح است.

مسأله : اگر چيزى ندارد كه بر آن تيمم كند چنانچه ممكن است بايد با خريدن و مانند آن تهيه نمايد.

مسأله : تيمم بر ديوار گلى صحيح است و احتياط مستحب آن است كه با بودن زمين يا خاك خشك، به زمين يا خاك نمناك تيمم نكند.

مسأله : چيزى كه بر آن تيمم مى كند بايد پاك باشد و اگر چيز پاكى كه تيمم بر آن صحيح است ندارد، بنابر احتياط واجب بدون تيمم و وضو نماز را بخواند و بايد قضاى آن را بعداً به جا آورد.

مسأله : اگر يقين داشته باشد كه تيمم بر چيزى صحيح است و بر آن تيمم نمايد، بعد بفهمد تيمّم به آن باطل بوده نمازهايى را كه با آن تيمم خوانده بايد دوباره بخواند.

مسأله : چيزى كه بر آن تيمم مى كند بايد غصبى نباشد.

مسأله : تيمم در فضاى غصبى باطل نيست، پس اگر در ملك خود، دستها را بر


صفحه 115

زمين بزند و بى اجازه داخل ملك ديگرى شود و دستها را بر پيشانى بكشد، تيمم او باطل نمى شود.

مسأله : اگر نداند چيزى كه با آن تيمم مى كند غصبى است، و يا فراموش كرده باشد، تيمم او صحيح است، مگر اين كه فراموش كننده خود غاصب باشد كه بنابر احتياط واجب تيممش باطل است.

مسأله : كسى كه در جاى غصبى حبس است، اگر آب و خاك او غصبى است، بايد با تيمم نماز بخواند.

مسأله : مستحب است چيزى كه بر آن تيمم مى كند گردى داشته باشد كه به دست بماند. و بعد از زدن دست بر آن، مستحب است دست را بتكاند كه گرد آن بريزد.

مسأله : تيمم بر زمين گود و خاك جاده و زمين شوره زار كه نمك روى آن را نگرفته مكروه است، و اگر نمك روى آن را گرفته باشد باطل است.

دستور تيمّم

مسأله : در تيمم چهار چيز واجب است:

اوّل: نيّت.

دوّم: زدن كف دو دست با هم بر چيزى كه تيمم بر آن صحيح است.

سوّم: كشيدن كف هر دو دست به تمام پيشانى و دو طرف آن، از جايى كه موى سر مى رويد تا ابروها و بالاى بينى و بنابر احتياط واجب بايد دستها روى ابروها هم، كشيده شود.

چهارم: كشيدن كف دست چپ به تمام پشت دست راست و بعد از آن كشيدن كف دست راست به تمام پشت دست چپ.

مسأله : تيمم بدل از غسل و بدل از وضو با هم فرقى ندارند. ولى احتياط مستحب آن است كه تيمم بدل از غسل را با دو ضرب انجام دهد به اين نحو كه: يك مرتبه دستها را به زمين بزند و بر پيشانى بكشد و مرتبه ديگر دستها را به زمين بزند و به پشت دستها بكشد، بلكه احتياط مستحب آن است كه تيمم بدل از وضوء هم با دو ضرب


صفحه 116

انجام دهد بلكه بهتر آن است كه تيمم را به سه ضرب انجام دهد دو مرتبه پشت سرهم دستها را به زمين بزند و بر پيشانى بكشد و يك مرتبه ديگر به زمين بزند و بر پشت دستها بكشد.

احكام تيمّم

مسأله : اگر مختصرى از پيشانى و پشت دستها را هم مسح نكند تيمم باطل است چه عمداً مسح نكند يا مسأله را نداند يا فراموش كرده باشد، ولى دقت زياد هم لازم نيست و همين قدر كه بگويند تمام پيشانى و پشت دست مسح شده كافى است.

مسأله : براى آن كه يقين كند تمام پشت دست را مسح كرده بايد مقدارى بالاتر از مچ را هم مسح نمايد، ولى مسح بين انگشتان لازم نيست.

مسأله : پيشانى و پشت دستها را بنابر احتياط واجب بايد از بالا به پايين مسح نمايد و كارهاى آن را بايد پشت سرهم به جا آورد و اگر بين آنها به قدرى فاصله دهد كه نگويند تيمم مى كند باطل است.

مسأله : اگر بر او هم تيمم بدل از غسل واجب باشد هم تيمم بدل از وضو در موقع نيت بايد معين كند كه تيمم او بدل از غسل است يا بدل از وضو، و نيز اگر چند تيمم بدل از غسل باشد بايد آن غسل را معين نمايد و چنانچه اشتباهاً به جاى بدل از وضو، بدل از غسل يا به جاى بدل از غسل، بدل از وضو نيّت كند، يا مثلاً در تيمم بدل از غسل جنابت، نيت تيمم بدل از غسل مس ميّت نمايد، اگر اشتباه او اشتباه در تشخيص نباشد تيمم، او باطل است و اگر بر او يك تيمم واجب باشد قصد امر فعلى را بنمايد كافيست.

مسأله : در تيمم بايد پيشانى و كف دستها و پشت دستها پاك باشد ولى اگر كف دست نجس باشد ونتواند آن را آب بكشد بايد با همان كف دست نجس تيمم كند ولى اگر نجاست كف دست مُسرى باشد در اين صورت بايد با پشت دست يا ذراع تيمم نمايد.

مسأله : انسان بايد براى تيمم انگشتر را از دست بيرون آورد و اگر در پيشانى يا پشت دستها يا در كف دستها مانعى باشد، مثلاً چيزى به آنها چسبيده باشد، بايد برطرف نمايد.


صفحه 117

مسأله : اگر پيشانى يا پشت دستها زخم است و پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته نمى تواند باز كند بايد دست را روى آن بكشد و نيز اگر كف دست زخم باشد و نتواند پارچه يا چيز ديگرى را كه بر آن بسته، باز كند بايد دست را با همان پارچه به چيزى كه تيمم بر آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد.

مسأله : اگر پيشانى و پشت دستها مو داشته باشد اشكال ندارد ولى اگر موى سر روى پيشانى آمده باشد بايد آن را عقب بزند.

مسأله : اگر احتمال دهد كه در پيشانى و كف دستها يا پشت دستها مانعى هست، چنانچه احتمال او در نظر مردم بجا باشد بايد جستجو نمايد، تا يقين يا اطمينان پيدا كند كه مانعى نيست.

مسأله : اگر وظيفه او تيمّم است و نمى تواند تيمم كند، بايد نائب بگيرد. و كسى كه نائب مى شود بايد او را با دست خود او تيمّم دهد و اگر ممكن نباشد بايد نائب، دست خود را به چيزى كه تيمّم به آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستهاى او بكشد.

مسأله : اگر بعد از آن كه وارد تيمم شد شك كند كه قسمت پيش از آن را فراموش كرده يا نه، اعتنا نكند و تيمم او صحيح است، و نيز اگر بعد از بجا آوردن هر جزء شك كند كه درست بجا آورده يا نه اعتنا نكند و تيمم او صحيح است.

مسأله : اگر بعد از مسح دست چپ شك كند كه درست تيمم كرده يا نه، تيمم او صحيح است.

مسأله : كسى كه وظيفه اش تيمّم است بنابر احتياط واجب نبايد يا احتمال بدهد پيش از وقت نماز براى نماز تيمم كند، ولى اگر براى كار واجب ديگر يا مستحبى تيمم كند و تا وقت نماز عذر او باقى باشد، مى تواند با همان تيمم نماز بخواند.

مسأله : كسى كه وظيفه اش تيمم است، اگر بداند يا احتمال بدهد تا آخر وقت عذر او باقى مى ماند، در وسعت وقت مى تواند با تيمم نماز بخواند، ولى اگر بداند كه تا آخر وقت عذر او برطرف مى شود، بايد صبر كند و با وضو يا غسل نماز بخواند، يا در تنگى وقت با تيمم نماز را بجا آورد.

مسأله : كسى كه نمى تواند وضو بگيرد، يا غسل كند، مى تواند نمازهاى قضاى


صفحه 118

خود را با تيمم بخواند هرچند احتمال بدهد كه به زودى عذر او برطرف مى شود ولى در صورت علم به زوال عذر بنا بر احتياط واجب بايد منتظر بماند. بلى اگر گمان به فوت شدن پيدا شود لازم است با تيمم آن را به جا آورد.

مسأله : كسى كه نمى تواند وضو بگيرد يا غسل كند، جايز است نمازهاى مستحبى را كه مثل نافله هاى شبانه روز وقت معين دارد با تيمم بخواند حتى در اول وقت، به شرط آن كه علم به زوال عذر تا آخر وقت نداشته باشد.

مسأله : اگر به واسطه نداشتن آب يا عذر ديگرى تيمم كند، بعد از برطرف شدن عذر، تيمم او باطل مى شود.

مسأله : چيزهايى كه وضو را باطل مى كند، تيمم بدل از وضو را هم باطل مى كند، و چيزهايى كه غسل را باطل مى نمايد، تيمم بدل از غسل را هم باطل مى نمايد.

مسأله : كسى كه نمى تواند غسل كند، اگرچند غسل بر او واجب باشد، احتياط واجب آن است كه بدل هر يك از آنها يك تيمّم نمايد.

مسأله : كسى كه نمى تواند غسل كند، اگر بخواهد عملى را كه براى آن غسل واجب است انجام دهد، بايد بدل از غسل تيمم نمايد و اگر نتواند وضو بگيرد و بخواهد عملى را كه براى آن وضو واجب است انجام دهد، بايد بدل از وضو تيمم نمايد.

مسأله : اگر بدل از غسل جنابت تيمم كند لازم نيست براى نماز وضو بگيرد ولى اگر بدل از غسلهاى ديگر تيمم كند، بايد وضو بگيرد، و اگر نتواند وضو بگيرد، بايد تيمم ديگرى هم بدل از وضو بنمايد.

مسأله : اگر بدل از غسل تيمم كند و بعد كارى كه وضو را باطل مى كند براى او پيش آيد، چنانچه براى نمازهاى بعد نتواند غسل كند بايد وضو بگيرد، و اگر نمى تواند وضو بگيرد، بايد بدل از وضو تيمم نمايد.

مسأله : كسى كه وظيفه اش آن است كه بدل از وضو و بدل از غسل تيمم كند، همين دو تيمم كفايت مى كند و تيمم ديگرى لازم نيست.

مسأله : كسى كه وظيفه اش تيمم است اگر براى كارى تيمم كند، تا تيمم و عذر او باقى است، كارهايى را كه بايد با وضو يا غسل انجام داد، مى تواند بجا آورد ولى اگر به


صفحه 119

خاطر تنگى وقت يا با داشتن آب براى نماز ميت يا خوابيدن تيمم كرده فقط كارى را كه براى آن تيمم نموده مى تواند انجام دهد.

مسأله : در چند مورد مستحب است نمازهايى را كه انسان با تيمم خوانده است دوباره بخواند:

اوّل: اگر از استعمال آب ترس داشته و عمداً خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است.

دوّم: اگر مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى كند و عمداً خود را جنب كرده و با تيمم نماز خوانده است.

سوّم: اگر تا آخر وقت عمداً در جستجوى آب نرود و با تيمم نماز بخواند و بعد بفهمد كه اگر جستجو مى كرد، آب پيدا مى شد.

چهارم: اگر عمداً نماز را تأخير انداخته و در آخر وقت با تيمم نماز خوانده است.

پنجم: اگر مى دانسته يا گمان داشته كه آب پيدا نمى شود و آبى را كه داشته ريخته است.


صفحه 120

احـكام نـماز

نماز بهترين اعمال دينى است كه اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهاى ديگر هم قبول مى شود و اگر پذيرفته نشود اعمال ديگر هم قبول نمى شود. و همانطور كه اگر انسان در هر شبانه روز پنج نوبت در نهر آبى شستشو كند چرك در بدنش نمى ماند، نمازهاى پنجگانه هم انسان را از گناهان پاك مى كنند. و سزاوار است كه انسان نماز را در اوّل وقت بخواند و كسى كه نماز را پست و سبك شمارد مانند كسى است كه نماز نمى خواند. پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: «كسى كه به نماز اهميّت ندهد و آن را سبك شمارد سزاوار عذاب آخرت است».

روزى حضرت در مسجد تشريف داشتند مردى وارد و مشغول نماز شد و ركوع و سجودش را كاملاً بجا نياورد، حضرت فرمودند: «اگر اين مرد در حالى كه نمازش اين طور است از دنيا برود، به دين من از دنيا نرفته است».

پس انسـان بايـد مواظب باشد كه به عجله و شتابـزدگى نمـاز نخوانـد و در حال نماز به ياد خدا باشـد و متـوجـه باشد با چـه كسـى سخـن مى گويـد و خـود را در مقـابل عظـمت و بـزرگى خداونـد عالـم بسيـار پست و ناچيز ببيند و اگر انسان در موقـع نماز كاملاً به اين مطلب توجه كند، از خود بى خبر مى شود، چنانچه درحـال نماز تير را از پاى مبارك اميرالمؤمنين(عليه السلام) بيرون كشيدند و آن حضرت متوجه نشدند.


صفحه 121

و نيز بايد نمازگزار توبه و استغفار نمايد و گناهانى كه مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، كبر، غيبت، خوردن حرام، آشاميدن مسكرات و ندادن خمس و زكات و بلكه هر معصيتى را ترك كند. و همچنين سزاوار است كارهايى كه ثواب نماز را كم مى كند بجا نياورد، مثلاً در حال خواب آلودگى و خوددارى از بول به نماز نايستد، و در موقع نماز به آسمان نگاه نكند و نيز كارهايى كه ثواب نماز را زياد مى كند بجا آورد، مثلاً انگشترى عقيق بدست كند و لباس پاكيزه بپوشد و شانه و مسواك كند و خود را خوشبو نمايد.

نمازهاى واجب

نمازهاى واجب شش است:

اوّل: نمازهاى يوميّه،

دوّم: نماز آيات،

سوّم: نماز ميّت،

چهارم: نماز طواف واجب خانه كعبه (مانند نماز طواف در عمره تمتّع و عمره مفرده، و نماز طواف در حجّ تمتّع و نماز طواف نساء).

پنجم: نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است، و همين طور مادر بنابر احتياط واجب.

ششم: نمازى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى شود(1).

نمازهاى واجب يوميّه

نمازهاى واجب يوميّه پنج است: ظهر و عصر; هركدام چهار ركعت. مغرب، سه ركعت. عشا، چهار ركعت صبح، دو ركعت.


1 ـ لازم به تذكر است كه نمازهائى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد واجب مى شود، خود نماز واجب نيست بلكه وفاى به عقد اجاره و نذر و قسم و وفاى به عهد واجب است.

صفحه 122

مسأله : در سفر بايد نمازهاى چهار ركعتى را با شرائطى كه گفته مى شود دو ركعت خواند.

وقت نماز ظهر و عصر

مسأله : اگر چوب يا چيزى مانند آن را، راست در زمين هموار فرو برند صبح كه خورشيد بيرون مى آيد سايه آن به طرف مغرب مى افتد و هرچه آفتاب بالا مى آيد اين سايه كم مى شود و در شهرهاى ما در اوّل ظهر شرعى به آخرين درجه كمى مى رسد و ظهر كه گذشت سايه آن به طرف مشرق برمى گردد و هرچه خورشيد رو به مغرب مى رود، سايه زيادتر مى شود. بنابراين وقتى سايه به آخرين درجه كمى رسيد و دو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت، معلوم مى شود ظهر شرعى شده است. ولى در بعضى شهرها مثل مكّه كه گاهى موقع ظهر سايه به كلّى از بين مى رود بعد از آنكه سايه دوباره پيدا شد، معلوم مى شود ظهر شده است.

مسأله : چوب يا چيز ديگرى را كه براى معيّن كردن ظهر به زمين فرو مى برند شاخص گويند.

مسأله : نماز ظهر و عصر هركدام وقت مخصوص و مشتركى دارند: وقت مخصوص نماز ظهر از اوّل ظهر است تا وقتى كه از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر بگذرد. و وقت مخصوص نماز عصر موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد كه اگر كسى تا اين موقع نماز ظهر را نخوانده، نماز ظهر او قضا شده و بايد نماز عصر را بخواند. و مابين وقت مخصوص نماز ظهر و وقت مخصوص نماز عصر، وقت مشترك نماز ظهر و نماز عصر است، و اگر كسى در اين وقت اشتباهاً نماز ظهر يا عصر را به جاى ديگرى بخواند، نمازش صحيح است.

مسأله : اگر پيش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بين نماز بفهمد اشتباه كرده است، چنانچه در وقت مشترك باشد، بايد نيّت را به نماز ظهر برگرداند يعنى نيّت كند كه آنچه تا حال خوانده ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد مى خوانم همه نماز ظهر باشد و بعد از آنكه نماز را تمام كرد، نماز عصر را بخواند. و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد به احتياط واجب نيّت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را تمام كند،


صفحه 123

و دوباره آن را بخواند.

مسأله : نماز جمعه دو ركعت است و در روز جمعه جانشين نماز ظهر مى شود و در زمان حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله) و امام معصوم (عليه السلام) و نائب خاصّ او واجب عينى است امّا در زمان غيبت كبرى واجب تخييرى است يعنى ميان نماز جمعه و نماز ظهر مخيّر است ولى در زمانى كه حكومت عدل اسلامى باشد و نماز جمعه اقامه شود بهتر آن است كه نماز جمعه خوانده شود.

مسأله : احتياط واجب آن است كه نماز جمعه را از موقعى كه عرفاً اوّل ظهر مى گويند تأخير نياندازند و اگر از اوائل ظهر تأخير افتاد به جاى نماز جمعه نماز ظهر بخوانند.

مسأله : همانطور كه بيان شده است براى هريك از نمازهاى ظهر و عصر، و مغرب و عشا يك وقت مخصوص وجود دارد، كه اگر مكلّف عمداً نماز عصر را در وقت مخصوص ظهر يا نماز عشا را عمداً در وقت مخصوص مغرب بخواند نمازش باطل است. امّا اگر بخواهد نماز ديگرى مانند قضاء نماز صبح يا غير آن را در وقت مخصوص ظهر يا مغرب بخواند نمازش صحيح است.

وقت نماز مغرب و عشاء

مسأله : مغرب موقعى است كه سرخى طرف مشرق كه بعد از غروب آفتاب پيدا مى شود از بالاى سر انسان بگذرد.

مسأله : نماز مغرب و عشا هركدام وقت مخصوص و مشتركى دارند:

وقت مخصوص نماز مغرب از اوّل مغرب است تا وقتى كه از مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز بگذرد بنابراين اگر كسى مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهواً در اين وقت بخواند نمازش باطل است. و وقت مخصوص نماز عشا موقعى است كه به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد كه اگر كسى تا اين موقع نماز مغرب را عمداً نخوانده باشد بايد اوّل نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند.

و بين وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا وقت مشترك نماز مغرب وعشا است كه اگر كسى در اينوقت اشتباهاً نمازعشا را پيش از نماز مغرب


صفحه 124

بخواند و بعد از نماز ملتفت شود نمازش صحيح است و بايد نماز مغرب را بعد از آن بجا آورد.

مسأله : وقت مخصوص و مشترك كه معنى آن در مسأله پيش گفته شد براى اشخاص فرق مى كند مثلاً اگر به اندازه خواندن دو ركعت نماز از اوّل ظهر بگذرد وقت مخصوص نماز ظهر كسى كه مسافر است تمام شده و داخل وقت مشترك مى شود، و براى كسى كه مسافر نيست بايد به اندازه خواندن چهار ركعت از اوّل ظهر بگذرد.

مسأله : اگر پيش از خواندن نماز مغرب سهواً مشغول نماز عشا شود و در بين نماز بفهمد كه اشتباه كرده است چنانچه تمام آنچه را خوانده يا مقدارى از آن را در وقت مشترك خوانده و به ركوع ركعت چهارم نرفته است بايد نيّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام كند و بعد نماز عشا را بخواند و چنانچه در وقت مختص مغرب بفهمد اشتباه كرده بنابر احتياط واجب نمازش باطل است.

و اگر به ركوع ركعت چهارم رفته بايد نماز عشا را تمام كند بعد نماز مغرب را بخواند.

مسأله : آخر وقت نماز عشا نصف شب است، و احتياط واجب آن است كه براى نماز مغرب و عشا و مانند اينها شب را از اوّل غروب تا اذان صبح حساب كرد، و براى نماز شب و مانند آن تا اوّل آفتاب حساب كرد(1).

مسأله : اگر به واسطه عذرى نماز مغرب يا نماز عشا را تا نصف شب نخواند بنابر احتياط واجب بايد تا قبل از اذان صبح بدون اينكه نيّت ادا و قضا كند بجا آورد.

وقت نماز صبح

مسأله : نزديك اذان صبح از طرف مشرق، سفيده اى رو به بالا حركت مى كند كه آن را فجر اوّل گويند وقتى كه آن سفيده در طرف مشرق و افق پهن و گسترده مى شود آن را فجر دوّم گويند كه اوّل وقت نماز صبح است و آخر وقت نماز صبح موقعى است كه آفتاب بيرون مى آيد.


1 ـ بنابراين تقريباً يازده ساعت و يك ربع بعدازظهر شرعى آخر وقت نماز مغرب و عشا است.

صفحه 125

احكام وقت نماز

مسأله : هنگامى انسان مى تواند مشغول نماز شود كه يقين كند وقت داخل شده است يا دو مرد عادل به داخل شدن وقت خبر دهند، مشروط بر آنكه خبر و شهادت آنها حسّى باشد مثل اينكه شهادت بدهند كه سايه شاخص بعد از كم شدن شروع به زياد شدن نموده است. اذان شخص وقت شناس و مورد اطمينان نيز كافى است.

مسأله : نابينا و كسى كه در زندان گرفتار است و مانند اينها بنابر احتياط واجب بايد تا به داخل شدن وقت يقين نكنند مشغول نماز نشوند. ولى اگر انسان به واسطه وجود مانع در آسمان (مانند ابر و غبار و مانند اينها) كه براى همه مانع از يقين كردن است نتواند در اوّل وقت نماز به داخل شدن وقت يقين كند چنانچه گمان داشته باشد كه وقت داخل شده، مى تواند مشغول نماز شود.

مسأله : اگر انسان يقين كند كه وقت نماز شده يا دو مرد عادل از روى حسّ به داخل شدن وقت خبر دهند و مشغول نماز شود و در بين نماز بفهمد كه هنوز وقت داخل نشده است نماز او باطل است. و همچنين اگر بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را پيش از وقت خوانده نمازش باطل است و بايد اعاده كند. ولى اگر در بين نماز بفهمد وقت داخل شد، يا بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده نماز او صحيح است.

مسأله : اگر انسان بر اثر غفلت و فراموشى توجّه نداشته باشد كه بايد با يقين به داخل شدن وقت مشغول نماز شود، چنانچه بعد از نماز بفهمد كه تمام نماز را در وقت خوانده نماز او صحيح است و اگر بفهمد تمام نماز را پيش از وقت خوانده يا نفهمد كه در وقت خوانده يا پيش از وقت، نمازش باطل است بلكه اگر بعد از نماز بفهمد كه در بين نماز وقت داخل شده است احتياط واجب آن است كه دوباره آن نماز را بخواند.

مسأله : اگر يقين كند وقت داخل شده و مشغول نماز شود و در بين نماز شك كند كه وقت داخل شده يا نه، نماز او باطل است. ولى اگر در بين نماز يقين داشته باشد كه وقت شده و شك كند كه آنچه از نماز خوانده در وقت بوده يا نه نمازش صحيح  است.

مسأله : اگر وقت نماز به قدرى تنگ است كه انجام بعض از مستحبّات نماز باعث شود مقدارى از واجبات در خارج وقت خوانده شود بايد آن مستحبّات را ترك كند


صفحه 126

مثلاً اگر به واسطه خواندن قنوت، مقدارى از نماز بعد از وقت خوانده مى شود نبايد قنوت را بخواند و اگر بخواند معصيت كرده ولى نمازش صحيح است.

مسأله : كسى كه به اندازه خواندن يك ركعت نماز وقت دارد، بايد نماز را به نيّت ادا بخواند ولى نبايد عمداً نماز را تا اين وقت تأخير بيندازد.

مسأله : كسى كه مسافر نيست اگر تا مغرب به اندازه خواندن پنج ركعت نماز وقت دارد بايد نماز ظهر و عصر هردو را بخواند، ولى اگر كمتر وقت دارد بايد فقط نماز عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا كند، و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت دارد بايد نماز مغرب و عشا را بخواند، ولى اگر كمتر وقت دارد بايد اول نماز عشا را به نيت ادا بخواند و بعداً نماز مغرب را بخواند و بنابر احتياط واجب در نماز مغرب نيت ادا و قضا ننمايد.

مسأله : كسى كه مسافر است اگر تا مغرب به اندازه خواندن سه ركعت نماز وقت دارد بايد نماز ظهر و عصر را بخواند، ولى اگر كمتر وقت دارد بايد فقط عصر را بخواند و بعداً نماز ظهر را قضا كند، و اگر تا نصف شب به اندازه خواندن چهار ركعت نماز وقت دارد بايد نماز مغرب و عشا را بخواند ولى اگر كمتر وقت دارد بايد فقط عشا را بخواند و بعداً مغرب را بدون نيّت اداء و قضا بجا آورد، و چنانچه بعد از خواندن عشا معلوم شود كه به مقدار يك ركعت يا بيشتر وقت به نصف شب مانده است بايد فوراً نماز مغرب را به نيّت ادا به جا آورد.

مسأله : مستحب است انسان نماز را در اوّل وقت آن بخواند و راجع به آن خيلى سفارش شده است و هرچه به اوّل وقت نزديكتر باشد بهتر است، مگر آنكه تأخير آن از جهتى بهتر باشد، مثلاً صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.

مسأله : هرگاه انسان عذرى دارد كه اگر بخواهد در اوّل وقت نماز بخواند ناچار است با تيمّم نماز بخواند چنانچه بداند يا احتمال دهد كه عذر او تا آخر وقت باقى است، مى تواند در اوّل وقت نماز بخواند، ولى اگر مثلاً لباسش نجس باشد يا عذر ديگرى داشته باشد و احتمال بدهد كه عذر او از بين مى رود بنابر احتياط واجب بايد صبر كند تا عذرش برطرف شود و چنانچه عذر او برطرف نشد در آخر وقت نماز بخواند. و لازم نيست به


صفحه 127

قدرى صبر كند كه فقط بتواند كارهاى واجب نماز را انجام دهد. بلكه اگر براى مستحبّات نماز مانند اذان و اقامه و قنوت هم وقت دارد مى تواند با لباس نجس مثلاً نماز را با آن مستحبّات بجا آورد.

مسأله : كسى كه مسائل نماز و شكيات و سهويّات را نمى داند و احتمال مى دهد كه يكى از اينها در نماز پيش آيد بنابر احتياط واجب بايد براى ياد گرفتن آنها نماز را از اول وقت تأخير بيندازد. ولى اگر اطمينان دارد كه نماز را به طور صحيح تمام مى كند، مى تواند در اوّل وقت مشغول نماز شود، ولى اگر در نماز مسأله اى كه حكم آن را نمى داند پيش آيد مى تواند به يكى از دو طرفى كه احتمال مى دهد عمل نمايد و نماز را تمام كند. ولى بعد از نماز بايد مسأله را بپرسد كه اگر نمازش باطل بوده دوباره بخواند.

مسأله : اگر وقت نماز وسعت دارد و طلبكار هم طلب خود را مطالبه مى كند در صورتى كه ممكن است بايد اوّل قرض خود را بدهد بعد نماز بخواند. و همچنين است اگر كار واجب ديگرى كه بايد فوراً آن را بجا آورد پيش آمد كند، مثلاً ببيند مسجد نجس است كه بايد اوّل مسجد را تطهير كند بعد نماز بخواند و چنانچه اوّل نماز بخواند معصيت كرده ولى نماز او صحيح است.

نمازهايى كه بايد به ترتيب خوانده شود

مسأله : انسان بايد نماز عصر را بعد از نماز ظهر و نماز عشا را بعد از نماز مغرب بخواند و اگر عمداً نماز عصر را پيش از نماز ظهر و نماز عشا را پيش از نماز مغرب بخواند باطل است.

مسأله : اگر به نيّت نماز ظهر مشغول نماز شود و در بين نماز يادش بيايد كه نماز ظهر را خوانده است نمى تواند نيّت را به نماز عصر برگرداند بلكه بايد نماز را بشكند و نماز عصر را بخواند و همين طور است در نماز مغرب و عشا.

مسأله : اگر در بين نماز عصر يقين كند كه نماز ظهر را نخوانده است و نيّت را به نماز ظهر برگرداند و نماز را ادامه دهد و بعد متوجه شود كه نماز ظهر را خوانده است بايد نيت خود را به نماز عصر برگرداند و چنانچه مقدارى از نماز را كه به نيت ظهر خوانده


صفحه 128

مشتمل بر ركن بوده بايد نماز را تمام كند و دوباره نماز عصر را بخواند. اما اگر مشتمل بر ركن نبوده بايد آن قسمت را به نيت عصر بخواند و نماز او صحيح است هرچند احتياط مستحب در اعاده آن است.

مسأله : اگر دربين نمازعصر شكّ كند كه نماز ظهر را خوانده است يا نه، بايد نيّت را به نماز ظهر برگرداند، ولى اگر وقت به قدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز، مغرب مى شود بايد به نيّت نماز عصر نماز را تمام كند و بنابر احتياط نماز ظهرش را قضا كند.

مسأله : اگر در نماز عشا، پيش از ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه چنانچه وقت به قدرى كم است كه بعد از تمام شدن نماز نصف شب مى شود، بايد به نيّت عشا نماز را تمام كند، و اگر بيشتر وقت دارد، بايد نيّت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را سه ركعتى تمام كند بعد نماز عشا را بخواند.

مسأله : اگر در نماز عشا بعد از رسيدن به ركوع ركعت چهارم شك كند كه نماز مغرب را خوانده يا نه بايد نماز را تمام كند بعد نماز مغرب را بخواند. و اگر اين شك در وقت مخصوص به نماز عشا باشد بنابر احتياط نماز مغرب را قضا كند.

مسأله : اگر انسان نمازى را كه خوانده احتياطاً دوباره بخواند و در بين نماز يادش بيايد نمازى را كه بايد پيش از آن بخواند نخوانده است، نمى تواند نيّت را به آن نماز برگرداند. مثلاً موقعى كه نماز عصر را احتياطاً مى خواند اگر يادش بيايد نماز ظهر را نخوانده است نمى تواند نيّت را به نماز ظهر برگرداند.

مسأله : برگرداندن نيّت از نماز قضا به نماز ادا و از نماز مستحب به نماز واجب جايز نيست.

مسأله : احتياط واجب اين است كه اگر نمازى قضا شده است قبل از نماز اداى بعدى آن را قضا كند. و اگر مشغول نماز ادا شده و سپس متوجه شد كه نمازى از همان روز قضا شده است به احتياط واجب نيت خود را به قضا برگرداند. و اگر مشغول نماز ادا شود و بعداً متوجه شود كه نماز قضا از قبل دارد مستحب است نيت خود را به نماز قضا برگرداند. در دو فرض قبل، اگر وقت تنگ باشد يا از محل عدول گذشته باشد مثلاً نماز صبح قضا شده و بعد از ركوع ركعت سوم متوجه شود نمى تواند عدول كند.


صفحه 129

نمازهاى مستحبّ

مسأله : نمازهاى مستحبّى زياد است و آنها را نافله گويند. در بين نمازهاى مستحبّى به خواندن نافله هاى شبانه روز بيشتر سفارش شده و آنها در غير روز جمعه سى و چهار ركعت هستند كه هشت ركعت آن نافله ظهر و هشت ركعت نافله عصر و چهار ركعت نافله مغرب و دو ركعت نافله عشا و يازده ركعت نافله شب و دو ركعت نافله صبح مى باشد. و چون دو ركعت نافله عشا را بنابر احتياط مستحب بايد نشسته خواند، يك ركعت حساب مى شود. ولى در روز جمعه بر شانزده ركعت نافله ظهر و عصر، چهار ركعت اضافه مى شود.

مسأله : از يازده ركعت نافله شب، هشت ركعت آن بايد به نيّت نافله شب و دو ركعت آن به نيّت نماز شفع و يك ركعت آن به نيّت نماز وتر خوانده شود. دستور كامل نافله شب در كتابهاى دعا گفته شده است.

مسأله : نمازهاى نافله را مى شود نشسته خواند، ولى بهتر است دو ركعت نماز نافله نشسته را يك ركعت حساب كند، مثلاً كسى كه مى خواهد نافله ظهر را كه هشت ركعت است نشسته بخواند بهتر است شانزده ركعت بخواند و اگر مى خواهد نماز وتر را نشسته بخواند، دو نماز يك ركعتى نشسته بخواند.

مسأله : نافله ظهر و عصر در سفر ساقط است و نبايد خواند ولى نافله عشا را به نيّت اينكه شايد مطلوب باشد مى تواند بجا آورد.

وقت نافله هاى يوميّه

مسأله : نافله نماز ظهر پيش از نماز ظهر خوانده مى شود و وقت آن از اوّل ظهر است تا موقعى كه سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مى شود به اندازه دو هفتم شاخص شود، مثلاً اگر ارتفاع شاخص هفتاد سانتيمتر باشد، هر وقت مقدار سايه اى كه بعد از ظهر پيدا مى شود به بيست سانتيمتر برسد آخر وقت نافله ظهر است.


صفحه 130

مسأله : نافله عصر پيش از نماز عصر خوانده مى شود و وقت آن تا موقعى است كه سايه شاخص كه بعد از ظهر پيدا مى شود به چهار هفتم شاخص برسد. و چنانچه بخواهد نافله ظهر يا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند بنابر احتياط واجب بايد نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند و بنابر احتياط واجب نيّت اداء و قضا نكند.

مسأله : وقت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتى كه سرخى طرف مغرب كه بعد از غروب كردن آفتاب در آسمان پيدا مى شود از بين برود.

مسأله : وقت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا نصف شب است و بهتر است بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.

مسأله : نافله صبح پيش از نماز صبح خوانده مى شود و وقت آن بعد از گذشتن از نصف شب به مقدار خواندن يازده ركعت نماز شب است ولى احتياط مستحب آن است كه قبل از فجر اوّل نخوانند.

مسأله : وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزديك اذان صبح خوانده شود.

مسأله : مسافر و كسى كه براى او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند يا ترس آن دارد كه در وقت بيدار نمى شود مى تواند آن را در اوّل شب بجا آورد.

نماز غفيله

مسأله : يكى از نمازهاى مستحبّى نماز غفيله است كه بين نماز مغرب و عشا خوانده مى شود، و وقت آن بعد از نماز مغرب است تا وقتى كه سرخى طرف مغرب از بين برود و آن دو ركعت است، در ركعت اوّل بعد از حمد بايد بجاى سوره اين آيه را بخوانند:

«وَذَاالنُّونِ اِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ اَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِى الظُّلُماتِ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ سُبْحانَكَ اِنّى كُنتُ مِنَ الظّالِمينَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَنَجَّيْناهُ مِنَ الغَمِّوَكَذلِكَ نُنْجِى الْمُؤمِنينَ».

و در ركعت دوّم بعد از حمد به جاى سوره اين آيه را بخوانند:


صفحه 131

«وَعِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعلَمُها اِلاّ هُوَ وَيَعْلَمُ ما فِى البَرِّ وَالْبَحْرِ وَما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقة اِلاّ يَعْلَمُها وَلا حَبَّة فىِ ظُلُماتِ الاَرْضِ وَلا رَطْب وَلا يابس اِلاّ فِي كتاب مُبين».

و در قنوت آن بگويند: «اَللّهُمَّ اِنّى اَسأَلُكَ بِمَفاتِحِ الغَيْبِ الَّتى لا يَعْلَمُها اِلاّ اَنْتَ اَنْ تُصَلِىّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَاَنْ تَفْعَلَ بى كذا وكذا». و به جاى كلمه كذا و كذا حاجتهاى خود را بگويند، بعد بگويند:

«اَللّهُمَّ اَنْتَ وَلِىُّ نِعْمَتى وَالْقادِرُ عَلى طَلِبَتى تَعْلَمُ حاجَتى فَأساَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ لَمَّا قَضَيْتَها لى».

احكام قبله

مسأله : خانه كعبه كه در مكّه معظّمه مى باشد قبله است. و بايد روبروى آن نماز خواند ولى كسى كه دور است اگر طورى بايستد كه بگويند رو به قبله نماز مى خواند كافى است. و همچنين است كارهاى ديگرى كه مانند سر بريدن حيوانات بايد رو به قبله انجام گيرد.

مسأله : كسى كه نماز واجب را ايستاده مى خواند بايد طورى بايستد كه بگويند رو به قبله ايستاده و لازم نيست زانوهاى او و نوك پاى او هم رو به قبله باشد.

مسأله : كسى كه بايد نشسته نماز بخواند اگر نمى تواند به طور معمول بنشيند و در موقع نشستن، كف پاها را به زمين مى گذارد بايد در موقع نماز صورت و سينه و شكم او رو به قبله باشد و لازم نيست ساق پاى او رو به قبله باشد.

مسأله : كسى كه نمى تواند نشسته نماز بخواند بايد در حال نماز به پهلوى راست طورى بخوابد كه جلوى بدن او رو به قبله باشد و اگر ممكن نيست بايد به پهلوى چپ طورى بخوابد كه جلوى بدن او رو به قبله باشد و اگر اين را هم نتواند بايد به پشت بخوابد به طورى كه كف پاى او رو به قبله باشد.

مسأله : نماز احتياط و سجده و تشهّد فراموش شده را بايد رو به قبله به جا آورد و در سجده سهو هم احتياط آن است كه رو به قبله باشد.

<<التالي الفهرس السابق>>