صفحه 132 مسأله : نماز مستحبّى را مى شود در حال راه رفتن و سوارى «در ماشين ـ قطار ـ هواپيما و كشتى» خواند و اگر انسان در اين دو حال، نماز مستحبّى بخواند، لازم نيست رو به قبله باشد. مسأله : كسى كه مى خواهد نماز بخواند، بايد براى پيدا كردن قبله كوشش نمايد، تا يقين كند كه قبله كدام طرف است و مى تواند به گفته دو شاهد عادل كه از روى نشانه هاى حسّى شهادت مى دهند يا به قول كسى كه از روى قاعده علمى قبله را مى شناسد و محلّ اطمينان است عمل كند و اگر اينها ممكن نشد بايد به گمانى كه از محراب مسجد مسلمانان يا قبرهاى آنان يا از راههاى ديگر پيدا مى شود عمل نمايد، حتّى اگر از گفته فاسق يا كافرى كه به واسطه قواعد علمى قبله را مى شناسد گمان به قبله پيدا كند كافى است. مسأله : كسى كه گمان به قبله دارد، اگر بتواند گمان قويترى پيدا كند نمى تواند به گمان خود عمل نمايد مثلاً اگر ميهمان از گفته صاحب خانه گمان به قبله پيدا كند ولى بتواند از راه ديگر «مثلاً قبله نما» گمان قويترى پيدا كند، نبايد به حرف او عمل نمايد. مسأله : قبله نماهاى معمولى در صورتى كه سالم باشد از وسائل خوب براى شناخت قبله است، و گمان حاصل از آن كمتر از راههاى ديگر نيست، بلكه غالباً دقيقتر است. مسأله : اگر جهت قبله را نمى داند، مى تواند با مراجعه به محراب مساجد و قبرهاى مسلمانان جهت قبله را پيدا كند امّا اگر با اجتهاد و كوشش خود يا با استفاده از وسائل جديد نظير قبله نما به جهت ديگرى اطمينان و علم پيدا كند. بنابر احتياط واجب نمى تواند محراب مساجد و قبرها را ملاك قبله قرار دهد; لكن اگر گمان و ظن غالب پيدا كند كه مسلمانان اين منطقه در ساختن محراب مساجد و قبرها مسامحه كرده و دقّت كافى نكرده اند، بايد به آن طرف يا اطرافى نماز بخواند كه اطمينان يا ظن قوى به قبله دارد. مسأله : اگر براى پيدا كردن قبله وسيله اى ندارد يا با اينكه كوشش كرده گمانش به طرفى نمى رود، چنانچه وقت نماز وسعت دارد بايد چهار نماز به چهار طرف بخواند و صفحه 133 اگر به اندازه چهار نماز وقت ندارد بايد به اندازه اى كه وقت دارد نماز بخواند مثلاً اگر فقط به اندازه يك نماز وقت دارد بايد يك نماز به هر طرفى كه مى خواهد بخواند، و بايد نمازها را طورى بخواند كه يقين كند يكى از آنها رو به قبله بوده است. مسأله : اگر يقين يا گمان كند كه قبله در يكى از دو طرف است، بايد به هر دو طرف نماز بخواند ولى احتياط مستحب آن است كه در صورت گمان، به چهار طرف نماز بخواند. مسأله : كسى كه بايد به چند طرف نماز بخواند، اگر بخواهد نماز ظهر و عصر يا مغرب و عشاء را بخواند بهتر آن است كه نماز اوّل را به هر چند طرف كه واجب است بخواند، بعد نماز دوّم را شروع كند. مسأله : كسى كه يقين به سمت قبله ندارد اگر بخواهد غير از نماز، كارى كند كه بايد رو به قبله انجام گيرد مثلاً بخواهد سر حيوانى را ببرد بايد به گمان عمل نمايد و اگر گمان ممكن نيست به هر طرف كه انجام دهد صحيح است. مسأله : اگر ظنّ به قبله پيدا كرد ولى در اثناء نماز ظنّ به جهت ديگرى پيدا كرد بايد باقيمانده نماز را در جهت دوّم بخواند امّا اگر آن مقدارى كه خوانده است به طرف راست يا چپ يا پشت به قبله بوده است در اين صورت بنابر احتياط واجب نماز را دوباره طبق گمان جديد اعاده كند. مسأله : اگر بدون اينكه تحقيق كند از روى غفلت يا سهل انگارى به نماز ايستاد، چنانچه بعد از نماز بفهمد جهت قبله درست بوده و در خواندن نماز هم قصد قربت داشته باشد نمازش صحيح است امّا اگر بعد از نماز بفهمد كه جهت قبله درست نبوده نمازش باطل است و بايد اعاده كند. البته قبله اعم است از سمت قبله و تا ده درجه به چپ يا راست. مسأله : اگر گوسفند يا شترى را عمداً بر خلاف جهت قبله سر ببرد يا نحر كند خوردن گوشت آن گوسفند و شتر حرام است امّا اگر جهت قبله را نمى داند يا جهت قبله را فراموش كرده و يا جاهل و متعذّر باشد چنانچه بر خلاف جهت قبله سر بريده باشد خوردن گوشت آن حلال است. صفحه 134 پوشانيدن بدن در نمازمسأله : مرد بايد در حال نماز، ( اگر چه كسى او را نمى بيند) عورتين خود را بپوشاند و بهتر است از ناف تا زانوها را بپوشاند. مسأله : زن بايد در موقع نماز، تمام بدن حتّى سر و موى خود را بپوشاند ولى پوشاندن صورت به مقدارى كه در وضو شسته مى شود و دستها تا مچ و پاها تا مچ پا لازم نيست. امّا براى آنكه يقين كند كه مقدار واجب را پوشانده است، بايد مقدارى از اطراف صورت و قدرى پائين تر از مچ را هم بپوشاند. مسأله : موقعى كه انسان قضاى سجده فراموش شده يا تشهّد فراموش شده را به جا مى آورد بايد پوشش لازم را داشته باشد، بلكه بنابر احتياط در موقع سجده سهو هم، بايد خود را مثل موقع نماز بپوشاند. مسأله : براى زنان در حال نماز، پوشانيدن موهاى مصنوعى و زينت هاى پنهانى (مانند دستبند و گردن بند) و زينت صورت (مانند سرمه چشم) لازم نيست، امّا واجب است از نامحرم بپوشاند. مسأله : اگر انسان عمداً، در نماز عورتش را نپوشاند نمازش باطل است بلكه اگـر از روى ندانستن مسألـه هم باشـد بنابر احتياط واجب بايد نمازش را دوباره بخواند. مسأله : اگر در بين نماز بفهمد كه عورتش پيدا است بايد آن را بپوشاند و احتياط واجب آن است كه نماز را تمام كند و دوباره بخواند. ولى اگر بعد از نماز بفهمد كه در نماز عورت او پيدا بوده نمازش صحيح است. مسأله : اگر در حال ايستاده، لباسش عورت او را مى پوشاند ولى ممكن است در حال ديگر، مثلاً در حال ركوع و سجود نپوشاند. چنانچه موقعى كه عورت او پيدا مى شود به وسيله اى آن را بپوشاند نماز او صحيح است. ولى احتياط مستحب آن است كه با آن لباس نماز نخواند. مسأله : انسان مى تواند در نماز خود را با علف و برگ بپوشاند ولى احتياط صفحه 135 مستحب آن است، موقعى خود را با اينها بپوشاند كه چيز ديگرى نداشته باشد. مسأله : اگر غير از گل چيزى ندارد كه در نماز خود را بپوشاند گل ساتر نيست و مى تواند برهنه نماز بخواند. ولى احتياط مستحب جمع است يعنى يك بار به كيفيت برهنه نماز بخواند و يك بار با گل عورتين را بپوشاند و نماز بخواند. مسأله : اگر چيزى ندارد كه در نماز خود را با آن بپوشاند، چنانچه احتمال دهد كه پيدا مى كند، بنابر احتياط واجب بايد نماز را تأخير بيندازد و اگر چيزى پيدا نكرد در آخر وقت مطابق وظيفه اش نماز بخواند. مسأله : كسى كه مى خواهد نماز بخواند اگر براى پوشانيدن خود حتّى برگ درخت و علف نداشته باشد و احتمال ندهد كه تا آخر وقت چيزى پيدا كند كه خود را با آن بپوشاند در صورتى كه نامحرم او را مى بيند بايد نشسته نماز بخواند و عورت خود را با ران خود بپوشاند. و اگر كسى او را نمى بيند ايستاده نماز بخواند و جلو خود را با دست بپوشاند و در هر صورت، ركوع و سجود را با اشاره انجام دهد و براى سجود سر را قدرى پائين تر مى آورد. لباس نمازگزار مسأله : لباس نمازگزار شش شرط دارد: اوّل: آنكه پاك باشد. دوّم: آنكه بنابر احتياط واجب مباح باشد. سوّم: آن كه از اجزاء مردار نباشد. چهارم: آنكه از حيوان حرام گوشت نباشد. پنجم و ششم: آنكه اگر نمازگزار مرد است، لباس او ابريشم خالص و طلاباف نباشد. تفصيل اينها در مسائل آينده گفته مى شود. شرط اوّل: مسأله : لباس نمازگزار بايد پاك باشد و اگر كسى عمداً با بدن يا لباس نجس نماز صفحه 136 بخواند نمازش باطل است. مسأله : كسى كه نمى داند نماز با بدن و لباس نجس باطل است، اگر با بدن يا لباس نجس نماز بخواند نمازش باطل مى باشد. مسأله : اگر به واسطه ندانستن مسأله، نداند يك چيز نجس است مثلاً نداند عرق شتر نجاستخوار يا عرق مشرك نجس است و با آن نماز بخواند نمازش باطل مى باشد. مسأله : اگر نداند كه بدن يا لباسش نجس است و بعد از نماز بفهمد نجس بوده نماز او صحيح است، ولى احتياط مستحب آن است كه اگر وقت دارد دوباره آن نماز را بخواند. مسأله : اگر فراموش كند كه بدن يا لباسش نجس است و در بين نماز يا بعد از آن يادش بيايد، بايد نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد. مسأله : كسى كه در وسعت وقت مشغول نماز است اگر در بين نماز بدن يا لباس او نجس شود و پيش از آنكه چيزى از نماز را با لباس نجس بخواند متوجه شود يا بفهمد كه بدن يا لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده، در صورتى كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس يا بيرون آوردن آن نماز را بهم نمى زند بايد در بين نماز بدن يا لباس را آب بكشد يا لباس را عوض كند يا اگر چيز ديگرى عورت او را پوشانده لباس را بيرون آورد و نماز را ادامه دهد. ولى چنانچه طورى باشد كه اگر بدن يا لباس را آب بكشد يا بخواهد لباس را عوض كند يا بيرون آورد نماز بهم مى خورد و يا اگر لباس را بيرون آورد برهنه مى ماند، بايد نماز را بشكند و با بدن و لباس پاك نماز بخواند. مسأله : كسى كه در تنگى وقت مشغول نماز است اگر در بين نماز لباس او نجس شود و پيش از آنكه چيزى از نماز را با لباس نجس بخواند متوجه شود يا بفهمد كه لباس او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده، در صورتى كه آب كشيدن يا عوض كردن يا بيرون آوردن لباس نماز را بهم نمى زند و مى تواند لباس را بيرون آورد، بايد لباس را آب بكشد يا عوض كند يا اگر چيز ديگرى عورت او را پوشانده، لباس را بيرون آورد و نماز را تمام كند. امّا اگر چيز ديگرى عورت او را نپوشانده و لباس صفحه 137 را هم نمى تواند آب بكشد يا عوض كند بايد لباس را بيرون آورد و به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز را تمام كند. ولى چنانچه طورى است كه اگر لباس را آب بكشد يا عوض كند نماز بهم مى خورد يا به واسطه سرما و مانند آن نمى تواند لباس را بيرون آورد بايد با همان حال نماز را تمام كند و نمازش صحيح است. مسأله : كسى كه در تنگى وقت مشغول نماز است اگر در بين نماز بدن او نجس شود و پيش از آنكه چيزى از نماز را با بدن نجس بخواند متوجه شود يا بفهمد كه بدن او نجس است و شك كند كه همان وقت نجس شده يا از پيش نجس بوده در صورتى كه آب كشيدن بدن نماز را بهم نمى زند بايد آب بكشد و اگر نماز را بهم مى زند بايد با همان حال نماز را تمام كند و نماز او صحيح است. مسأله : كسى كه در پاك بودن بدن يا لباس خود شك دارد چنانچه نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاك نبوده است، بنابر احتياط مستحب اگر وقت نماز باقى است نمازش را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته آن را قضا كند. مسأله : اگر لباس را آب بكشد و يقين كند كه پاك شده است و با آن نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد پاك نشده بنابر احتياط واجب اگر وقت نماز باقى است بايد دوباره بخواند و اگر وقت گذشته، نمازش را قضا كند. مسأله : اگر خونى در بدن يا لباس خود ببيند و يقين كند كه از خونهاى نجس نيست مثلاً يقين كند كه خون پشه است، چنانچه بعد از نماز بفهمد از خونهائى بوده كه نمى شود با آن نماز خواند، نماز او صحيح است. مسأله : هرگاه يقين كند خونى كه در بدن يا لباس اوست خون نجسى است كه نماز با آن صحيح است مثلاً يقين كند خون زخم و دُمل است چنانچه بعد از نماز بفهمد خونى بوده كه نماز با آن باطل مى باشد نمازش صحيح است. مسأله : اگر نجس بودن چيزى را فراموش كند و بدن يا لباسش با رطوبت به آن برسد و در حال فراموشى نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد نماز او صحيح است. و اگر بدون اين كه محل تماس با نجس را آب بكشد با آب قليل غسل كند و نماز بخواند غسل و نماز او باطل است اما اگر با آب جارى يا كُر غسل كند چون با تماس اول محل صفحه 138 پاك مى شود غسل او صحيح است و نماز او هم اشكال ندارد. اما اگر محل تماس با نجس، يكى از اعضاى وضو باشد و شخص بدون تطهير با آب قليل و با يك بار شستن وضو بگيرد و نماز بخواند وضو و نماز او باطل است و در فرض سابق اگر با آب كثير وضو بگيرد يا محل وضو را سه بار بشويد تطهير انجام شده و وضو و نماز او صحيح است. مسأله : كسى كه يك لباس دارد، اگر بدن و لباسش نجس شود و آب به اندازه آب كشيدن يكى از آنها داشته باشد، چنانچه بتواند لباسش را بيرون آورد بايد بدن را آب بكشد و نماز را به دستورى كه براى برهنگان گفته شد بجا آورد. و اگر به واسطه سرما يا عذر ديگر نتواند لباس را بيرون آورد، در صورتى كه نجاست هردو مساوى باشد، مثلاً هردو بول يا خون باشد يا نجاست بدن شديدتر يا بيشتر باشد مثلاً نجاست بدن بول باشد كه بايد دو مرتبه آن را با آب قليل آب بكشد، احتياط واجب آن است كه بدن را آب بكشد. و اگر نجاست لباس بيشتر يا شديدتر باشد مختار است هركدام از بدن يا لباس را بخواهد مى تواند آب بكشد. مسأله : كسى كه غير از لباس نجس لباس ديگرى ندارد و وقت تنگ است يا احتمال نمى دهد كه لباس پاك پيدا كند بايد نماز را به دستورى كه براى برهنگان گفته شد به جا آورد ولى همين شخص اگر به واسطه سرما يا عذر ديگر نمى تواند لباس را بيرون آورد در همان لباس نماز بخواند و نمازش صحيح است. مسأله : كسى كه دو لباس دارد اگر بداند يكى از آنها نجس است و نتواند آنها را آب بكشد و نداند كداميك از آنهاست. چنانچه وقت دارد بايد با هر دو لباس نماز بخواند، مثلاً اگر مى خواهد نماز ظهر و عصر بخواند بايد با هركدام يك نماز ظهر و يك نماز عصر بخواند و اگر وقت تنگ است بنابر احتياط واجب نماز را به دستورى كه براى برهنگان گفته شد بجا آورد و بنابر احتياط واجب آن نماز را با لباس پاك قضا نمايد. شرط دوّم: مسأله : لباس نمازگزار بنابر احتياط واجب بايد مباح باشد و كسى كه مى داند پوشيدن لباس غصبى حرام است، اگر عمداً در لباس غصبى يا در لباسى كه نخ يا تكمه يا صفحه 139 چيز ديگر آن غصبى است نماز بخواند بنابر احتياط واجب نمازش باطل است بايد آن نماز را با لباس غير غصبى اعاده كند و همين طور است اگر كسى از روى تقصير نداند كه پوشيدن لباس غصبى حرام است. مسأله : كسى كه مى داند پوشيدن لباس غصبى حرام است ولى نمى داند نماز را باطل مى كند، اگر عمداً با لباس غصبى نماز بخواند بنابر احتياط واجب نمازش باطل است و بايد آن نماز را با لباس غير غصبى اعاده كند. مسأله : اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبى است و با آن نماز بخواند نمازش صحيح است، ولى اگر خودش لباس را غصب كرده فراموش كند كه غصب كرده است بنابر احتياط لازم نمازش باطل است و بايد آن نماز را با لباس غير غصبى اعاده كند. مسأله : اشياء غصبى كوچك باشد يا بزرگ (مانند تسبيح، دستمال و...) اگر همراه نمازگزار باشد موجب بطلان نماز نمى شود. مسأله : اگر كسى براى حفظ جانش با لباس غصبى نماز بخواند يا مثلاً براى اينكه دزد لباس غصبى را نبرد با آن نماز بخواند نمازش صحيح است. مسأله : اگر نداند يا فراموش كند كه لباس او غصبى است و در بين نماز بفهمد چنانچه چيز ديگرى كه عورت او را بپوشاند در تن دارد و مى تواند فوراً بدون اينكه موالات يعنى پى در پى بودن نماز بهم بخورد لباس غصبى را بيرون آورد بايد آن را بيرون آورد و نمازش را ادامه داده و تمام كند و اگر چيز ديگرى عورت او را نپوشانده يا نمى تواند فوراً لباس غصبى را بيرون آورد يا اگر بيرون آورد پى در پى بودن نماز بهم مى خورد در صورتى كه به مقدار يك ركعت هم وقت داشته باشد بايد نمازش را بشكند و با لباس غير غصبى نماز بخواند و اگر به اين مقدار وقت ندارد، بايد در حال نماز لباس را بيرون آورد و به دستور نماز برهنگان نماز را تمام نمايد. مسأله : اگر با عين پولى كه خمس يا زكوة آن را نداده لباس بخرد حكم لباس غصبى را دارد و نماز خواندن در آن لباس باطل است، و چنانچه لباس را به نسيه بخرد يا قرض كند و قصد داشته باشد كه قيمت يا عوض آن را از پولى كه خمس يا زكات آن را نداده يا از مال حرام بپردازد نماز با آن لباس باطل است. صفحه 140 شرط سوّم: مسأله : لباس نمازگزار بايد از اجزاء حيوان مرده اى كه خون جهنده دارد (يعنى حيوانى كه اگر رگش را ببرند خون از آن جستن مى كند) نباشد، بلكه اگر از حيوان حلال گوشت مرده اى مانند ماهى كه خون جهنده ندارد لباس تهيّه كند احتياط مستحب آن است كه با آن نماز نخواند. مسأله : اگر چيزى از مردار مانند گوشت و پوست آن كه روح داشته همراه نمازگزار باشد، نمازش باطل است، گرچه لباس او هم نباشد. مسأله : اگر چيزى از مردار حلال گوشت مانند مو و پشم كه روح ندارد همراه نمازگزار باشد يا با لباسى كه از آنها تهيّه كرده اند نماز بخواند نمازش صحيح است. مسأله : اگر غير از لباس غصبى و لباسى كه از مردار تهيّه شده لباس ديگرى ندارد و ناچار نيست لباس بپوشد بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند. شرط چهارم: مسأله : لباس نمازگزار بايد از حيوان حرام گوشت نباشد و اگر موئى از آن هم همراه نمازگزار باشد نماز او باطل است. مسأله : اگر آب دهان يا بينى يا رطوبت ديگرى از حيوان حرام گوشت مانند گربه بر بدن يا لباس نمازگزار باشد، چنانچه تر باشد نماز باطل و اگر خشك شده و عين آن برطرف شده باشد نماز صحيح است. مسأله : اگر مو و عرق و آب دهان كسى بر بدن يا لباس نمازگزار باشد اشكال ندارد و همچنين است اگر مرواريد و موم و عسل همراه او باشد. مسأله : اگر شك داشته باشد كه لباسى از حيوان حلال گوشت است يا حرام گوشت، چه در داخله تهيّه شده باشد چه در خارجه، نماز خواندن با آن مانعى ندارد. مسأله : اگر انسان احتمال بدهد تكمه صدفى و مانند آن از حيوان است نماز خواندن با آن مانعى ندارد، و اگر بداند صدف است و احتمال بدهد صدف گوشت نداشته باشد نماز خواندن با آن مانع ندارد. مسأله : با پوست خز نماز خواندن اشكال ندارد ولى بنابر احتياط واجب با صفحه 141 پوست سنجاب نماز نخواند. مسأله : اگر با لباسى كه نمى داند از حيوان حرام گوشت است يا نه، نماز بخواند نمازش صحيح است، ولى اگر فراموش كرده باشد بنابر احتياط واجب بايد آن نماز را دوباره بخواند. مسأله : نماز خواندن با چرمهاى مصنوعى كه به وسيله موادّ پلاستيكى و مانند آن مى سازند اشكال ندارد بنابراين هرگاه انسان شك كند كه چيزى چرم مصنوعى است يا چرم واقعى يا از حيوان حرام گوشت است يا حيوان مرده يا حلال گوشت و مذكى نماز با آن اشكال ندارد. مسأله : اگر غير از لباسى كه از حيوان حرام گوشت تهيّه شده لباس ديگرى ندارد چنانچه ناچار باشد لباس بپوشد، مى تواند با همان لباس نماز بخواند، و اگر ناچار نباشد بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز را بجا آورد و بنابر احتياط واجب يك نماز ديگر هم با همان لباس بخواند. شرط پنجم و ششم: مسأله : پوشيدن لباس طلاباف براى مرد حرام و نماز با آن باطل است، ولى براى زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد. مسأله : زينت كردن به طلا مثل آويختن زنجير طلا به سينه و انگشتر طلا به دست كردن و بستن ساعت مچى طلا به دست براى مرد حرام و نماز خواندن با آنها باطل است. و بايد از استعمال عينك طلا هم خوددارى كند، ولى زينت كردن به طلا براى زن در نماز و غير نماز اشكال ندارد. مسأله : اگر به جهت ندانستن يا فراموشى در طلا نماز بخواند بنابر احتياط واجب نمازش باطل است. مسأله : زينت كردن به طلا يا پوشيدن لباس طلاباف براى مرد حرام است چه آشكار باشد يا پنهان و نماز با آن باطل است. بنابراين اگر زير پيراهن مرد طلاباف باشد يا زنجير طلا در گردن آويخته باشد گرچه پيدا نباشد حرام و نماز را باطل مى كند. مسأله : لباس مرد نمازگزار بايد ابريشم خالص نباشد و همچنين بنابر احتياط صفحه 142 واجب چيزهايى مانند عرقچين و مانند آن كه به تنهائى ساتر عورتين نيستند اگر ابريشم خالص باشند نماز با آن باطل است و در غير نماز هم پوشيدن آن براى مرد حرام است. مسأله : اگر آستر تمام لباس يا آستر مقدارى از آن ابريشم خالص باشد پوشيدن آن براى مرد حرام و نماز در آن باطل است. مسأله : اگر انگشتر يا زنجير طلا و مانند آن در جيب مرد باشد اشكال ندارد و نماز را باطل نمى كند. مسأله : پوشيدن لباسى كه نمى داند از ابريشم خالص است يا چيز ديگر، اشكال ندارد و نماز با آن صحيح است. مسأله : دستمال ابريشمى و مانند آن اگر در جيب مرد باشد اشكال ندارد و نماز را باطل نمى كند. مسأله : پوشيدن لباس ابريشمى براى زن در نماز و غير نماز اشكالى ندارد. مسأله : پوشيدن لباس غصبى و ابريشمى خالص و طلاباف و لباسى كه از مردار تهيّه شده در حال ناچارى مانعى ندارد، و نيز كسى كه ناچار است لباس بپوشد و لباس ديگرى غير از اينها ندارد و تا آخر وقت هم ناچارى او از بين نمى رود، و اگر نمى تواند لخت شود مى تواند با اين لباسها نماز بخواند. مسأله : هرگاه لباس مرد نمازگزار مخلوط از ابريشم و غير آن باشد نماز خواندن در آن صحيح است مشروط بر آنكه غير ابريشم از جنسى باشد كه نماز در آن صحيح است، امّا اگر غير ابريشم به قدرى كم باشد كه به حساب نيايد، نماز خواندن با آن لباس براى مرد جايز نيست. مسأله : اگر مرد غير از لباس ابريشمى خالص يا طلاباف، لباس ديگرى نداشته باشد، چنانچه ناچار نباشد لباس بپوشد، بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند. مسأله : اگر چيزى ندارد كه در نماز عورت خود را با آن بپوشاند، واجب است اگرچه به كرايه يا خريدارى باشد تهيّه نمايد. ولى اگر تهيّه آن به قدرى پول لازم دارد كه نسبت به دارائى او زياد است، و طورى است كه اگر پول را به مصرف لباس برساند به صفحه 143 حال او ضرر دارد بايد به دستورى كه براى برهنگان گفته شد نماز بخواند. مسأله : كسى كه لباس ندارد اگر ديگرى لباس به او ببخشد يا عاريه دهد، چنانچه قبول كردن آن براى او مشقتى كه معمولا تحمل نمى شود نداشته باشد بايد قبول كند بلكه اگر عاريه كردن يا طلب بخشش براى او سختى كه معمولا تحمل نمى شود ندارد بايد از كسى كه لباس دارد، طلب بخشش يا عاريه نمايد. مسأله : بنابر احتياط واجب بايد انسان از پوشيدن لباس شهرت كه پارچه يا رنگ يا دوخت آن بر كسى كه مى خواهد آن را بپوشد معمول نيست، خوددارى كند ولى اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد. مسأله : مقصود از لباس شهرت لباسى است كه عرفاً زننده باشد و از اين جهت انگشت نما باشد يا مناسب زى و شأن شخص از حيث جنس يا رنگ يا نوع دوخت نباشد. مسأله : احتياط واجب آن است كه مرد لباس زنانه و زن لباس مردانه نپوشد يعنى مردان به نحوى لباس نپوشند كه بگويند لباس زنانه پوشيده اند و بر عكس، بنابراين پوشيدن دمپايى زنانه به تنهايى براى مردان اشكالى ندارد و برعكس. ولى اگر با آن لباس نماز بخواند اشكال ندارد. مسأله : كسى كه ساتر ندارد و احتمال مى دهد تا آخر وقت پيدا شود بنابر احتياط واجب بايد نماز را از اوّل وقت تأخير بيندازد و با ساتر نماز بخواند. مسأله : كسى كه بايد خوابيده نماز بخواند، اگر برهنه باشد و لحاف يا تشك او نجس يا ابريشم خالص يا از اجزاء حيوان حرام گوشت باشد احتياط واجب آن است كه در نماز، خود را با آنها نپوشاند. مواردى كه لازم نيست بدن و لباس نمازگزار پاك باشد مسأله : در سه صورت كه تفصيل آنها بعداً گفته مى شود اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد نماز او صحيح است: اوّل: آنكه به واسطه زخم يا جراحت يا دملى كه در بدن او است لباس يا بدنش به صفحه 144 خون آلوده شده باشد. دوّم: آنكه بدن يا لباس او به مقدار كمتر از درهم (كه تقريباً به اندازه سطح يك دو ريالى مى شود) به خون آلوده باشد. به جز خون هايى كه در مسأله 861 مى آيد. سوّم: آنكه ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند. و در دو صورت اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد نماز او صحيح است. اوّل: آنكه لباسهاى كوچك او مانند جوراب و دستكش نجس باشد. دوّم: آنكه لباس زنى كه پرستار بچّه است نجس شده باشد. و احكام اين پنج صورت مفصلاً در مسائل بعد گفته مى شود. مسأله : اگر در بدن يا لباس نمازگزار، خون زخم يا جراحت يا دمل باشد، چنانچه به گونه اى است كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس براى بيشتر مردم يا براى شخص او دشوار است تا وقتى كه زخم يا جراحت يا دمل خوب نشده است، مى تواند با آن خون، نماز بخواند و همچنين است اگر چركى كه با خون بيرون آمده يا دوائى كه روى زخم گذاشته اند و نجس شده در بدن يا لباس او باشد. مسأله : اگر خون بريدگى و زخمى كه به زودى خوب مى شود و شستن آن آسان است و به اندازه درهم يا بيشتر باشد در بدن يا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است. مسأله : اگر جائى از بدن يا لباس كه با زخم فاصله دارد به رطوبت زخم نجس شود جايز نيست با آن نماز بخواند، ولى اگر مقدارى از بدن يا لباس كه معمولاً به رطوبت زخم آلوده مى شود با رطوبت آن نجس شود نماز خواندن با آن مانعى ندارد. مسأله : خون دهان و بينى حكم زخم بدن را ندارد و اگر لباس و بدن به واسطه آن نجس شود نمى توان با آن نماز خواند مگر اين كه كمتر از درهم باشد. ولى خون بواسير حكم خون زخم بدن را دارد و نماز با آن اشكال ندارد. مسأله : كسى كه بدنش زخم است اگر در بدن يا لباس خود خونى ببيند و نداند از زخم است يا خون ديگر، نماز خواندن با آن مانعى ندارد. مسأله : اگر چند زخم در بدن باشد و به طورى نزديك هم باشند كه يك زخم حساب شود تا وقتى همه خوب نشده اند نماز خواندن با خون آنها اشكال ندارد. ولى اگر صفحه 145 به قدرى از هم دور باشند كه هركدام يك زخم حساب شود هركدام كه خوب شد، بايد براى نماز، بدن و لباس را از خون آن آب بكشد. مسأله : اگر سر سوزنى خون حيض در بدن يا لباس نمازگزار باشد نماز او باطل است و بنابر احتياط واجب نبايد خون نفاس و استحاضه در بدن يا لباس نمازگزار باشد، و بهتر است از خون حيوان حرام گوشت بپرهيزد. ولى خونهاى ديگر مثل خون بدن انسان يا خون حيوان حلال گوشت اگرچه در چند جاى بدن و لباس باشد در صورتى كه روى هم كمتر از درهم باشد (كه تقريباً به اندازه سطح يك دو ريالى مى شود) نماز خواندن با آن اشكال ندارد. مسأله : خونى كه به لباس بى آستر بريزد و به پشت آن برسد يك خون حساب مى شود ولى اگر پشت آن جدا خونى شود بايد هركدام را جدا حساب نمود پس اگر خونى كه در پشت و روى لباس است روى هم كمتر از درهم باشد نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد نماز با آن باطل است. مسأله : اگر خون، روى لباسى كه آستر دارد بريزد و به آستر آن برسد، و يا به آستر بريزد و روى لباس خونى شود، بايد هر كدام را جدا حساب نمود. پس اگر خون روى لباس و آستر كمتر از درهم باشد نماز با آن صحيح و اگر بيشتر باشد نماز با آن باطل است. مسأله : اگر خون بدن يا لباس كمتر از درهم باشد و رطوبتى به آن برسد در صورتى كه خون و رطوبتى كه به آن رسيده به اندازه درهم يا بيشتر شود و اطراف را آلوده كند نماز با آن باطل است بلكه اگر رطوبت و خون به اندازه درهم نشود و اطراف را هم آلوده نكند نماز خواندن با آن اشكال دارد ولى اگر رطوبت مخلوط به خون شود و مستهلك شده از بين برود نماز صحيح است. مسأله : اگر بدن يا لباس خونى نشود ولى به واسطه رسيدن به خون نجس شود اگرچه مقدارى كه نجس شده كمتر از درهم باشد، نمى شود با آن نماز خواند. مسأله : اگر خونى كه در بدن يا لباس است كمتر از درهم باشد و نجاست ديگرى به آن برسد مثلاً يك قطره بول روى آن بريزد نماز خواندن با آن جايز نيست. مسأله : اگر لباسهاى كوچك نمازگزار مثل عرقچين، جوراب و دستكش كه صفحه 146 نمى شود با آنها عورت را پوشاند نجس باشد، چنانچه از مردار و حيوان حرام گوشت درست نشده باشد نماز با آنها صحيح است و نيز اگر با انگشتر يا عينك نجس نماز بخواند اشكال ندارد. مسأله : احتياط واجب آن است كه چيز نجسى كه با آن مى شود عورت را پوشاند همراه نمازگزار نباشد، امّا همراه بودن چيز نجسى كه نمى شود عورت را با آن پوشاند مانند دستمال كوچك و كليد و چاقو و پول نجس مانعى ندارد. مسأله : زنى كه پرستار بچّه است كه بنابر احتياط واجب بچه پسر باشد نه دختر، و بيشتر از يك لباس ندارد، چنانچه نتواند لباس ديگرى بِخرَد يا كرايه كند و يا عاريه نمايد، هرگاه شبانه روزى يك مرتبه لباس خود را آب بكشد اگرچه تا روز ديگر لباسش به بول پسر نجس شود مى تواند با آن لباس نماز بخواند ولى احتياط واجب آن است كه لباس خود را شبانه روز يك مرتبه براى اوّلين نمازى كه لباسش پيش از آن نجس شده آب بكشد و نيز اگر بيشتر از يك لباس دارد ولى ناچار است كه همه آنها را بپوشد، چنانچه شبانه روزى يك مرتبه به دستورى كه گفته شده همه آنها را آب بكشد كافى است. و در صورتى كه بتواند لباس ديگرى بخرد يا كرايه كند احتياط واجب اين است كه با لباس پاك نماز بخواند. چيزهايى كه در لباس نمازگزار مستحب است مسأله : گذاشتن عمامه با تحت الحنك، پوشيدن عبا خصوصاً براى كسى كه امام جماعت باشد، پوشيدن لباس سفيد و پوشيدن پاكيزه ترين لباسها، و استعمال بوى خوش و دست كردن انگشترى عقيق براى نمازگزار مستحب است. چيزهايى كه در لباس نمازگزار مكروه است مسأله : پوشيدن لباس سياه و چرك و تنگ و لباس شرابخوار و پوشيدن لباس كسى كه از نجاست پرهيز نمى كند، پوشيدن لباسى كه نقش صورت دارد و نيز باز بودن تكمه هاى لباس ودست كردن انگشترى كه نقش صورت داردبراى نمازگزار مكروه مى باشد. صفحه 147 مكان نمازگزارمكان نمازگزار چند شرط دارد: شرط اوّل: مباح باشد. مسأله : كسى كه در ملك غصبى نماز مى خواند اگرچه روى فرش و تخت و مانند اينها باشد نمازش باطل است ولى نماز خواندن در زير سقف غصبى و خيمه غصبى مانعى ندارد. مسأله : نماز خواندن در ملكى كه منفعت آن مال ديگرى است بدون اجازه صاحب منفعت، باطل است، مثلاً در خانه اجاره اى اگر مالك خانه يا شخص ديگرى بخواهد نماز بخواند بدون اجازه مستأجر نماز باطل است و همچنين است اگر در ملكى كه ديگرى در آن حقّى دارد نماز بخواند باطل است. مثلاً اگر وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفى برسانند تا وقتى ثلث را جدا نكنند نمى شود در ملك او نماز خواند. مسأله : كسى كه در مسجد نشسته اگر ديگرى جاى او را غصب كند و در آنجا نماز بخواند بنابر احتياط واجب بايد دوباره نمازش را در محلّ ديگرى بخواند. مسأله : اگر در جائى كه نمى داند غصبى است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، يا در جائى كه غصبى بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد نماز او صحيح است مگر آنكه خودش غصب كرده باشد. كه بنابر احتياط واجب باطل است. مسأله : اگر بداند جائى غصبى است، ولى نداند كه در جاى غصبى نماز باطل است و در آنجا نماز بخواند اگر جاهل مقصر باشد بنابر احتياط، نماز او باطل مى باشد. مسأله : نماز مستحبى را مى توان هنگام سوارى حتى در حال اختيار خواند كما اين كه نماز واجب را مى توان در حال اضطرار و ناچارى در حال سوارى خواند و در اين فرض اگر زين اسب يا صندلى ماشين و قطار و هواپيما غصبى باشد نماز باطل است. صفحه 148 مسأله : تصرّف در زمين غصبى كه فعلاً مالك مشخّصى ندارد جايز نيست و نماز خواندن در آن باطل است و براى تعيين تكليف آن بايد به مجتهد جامع الشّرائط رجوع شود. همچنين تصرف در ساختمانى كه با مصالحى ساخته شده كه مالك آن معلوم نيست حكم تصرف در مال غصبى را دارد و جايز نيست اما نماز در اين ساختمان اگر نماز بر روى زمين مباح باشد كه با مصالح مذكور فرش نشده باشد باطل نيست. مسأله : كسى كه در ملكى با ديگرى شريك است اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شريكش نمى تواند در آن ملك تصرف كند و نماز بخواند. مسأله : اگر با عين پولى كه خمس و زكات آن را نداده ملكى بخرد، تصرّف او در آن ملك حرام و نمازش هم در آن باطل است، و همچنين است بنابر احتياط واجب اگر به ذمّه بخرد و درموقع خريدن قصدش اين باشد كه ازمالى كه خمس يا زكاتش را نداده بدهد. مسأله : اگر صاحب ملك به زبان، اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند كه قلباً راضى نيست، نماز خواندن در ملك او باطل است. و اگر اجازه ندهد و انسان يقين كند كه قلباً راضى است نماز صحيح است. مسأله : ميّتى كه بدهكار است چنانچه بدهكارى وى از تمام اموال باقيمانده او بيشتر باشد هر نوع تصرفى در اموال او حرام و نماز خواندن ورثه در زمين و خانه او بدون رضايت طلبكاران باطل است. اما اگر بدهكارى وى از اموال باقيمانده او كمتر باشد تصرف در اموال او و نماز خواندن در خانه و زمين او با يكى از دو شرط زير مجاز است: الف ـ از قرائن خارجى بدانند كه طلبكاران او راضى هستند. ب ـ ورثه تصميم داشته باشند بدون مسامحه بدهى او را پرداخت كنند. مسأله : تصرّف در ملك ميّتى كه به مردم بدهكار است حرام و نماز در آن باطل است و اين در صورتى است كه بدهكارى به اندازه همه مال باشد. ولى اگر بدهكارى او كمتر از مالش باشد و بدانند طلبكار يا طلبكاران راضى هستند يا ورثه تصميم داشته باشند كه بدون مسامحه بدهى او را بدهند، تصرّف در آن ملك و نماز خواندن در آن اشكال ندارد ليكن در اين صورت بنابر احتياط واجب بايد از ولىّ ميّت هم اجازه بگيرند. صفحه 149 مسأله : اگر ميّت قرض نداشته باشد ولى بعضى از ورثه او صغير يا ديوانه يا غائب باشند، فقط به مقدار مصارف متعارف (كفن و دفن) كه اگر انجام نشود جنازه روى زمين مى ماند مى توان در اموال او تصرف كرد. ولى ساير تصرفات در آن اموال حرام و نماز خواندن در خانه او باطل است مگر بعد از تعيين قيم و عمل بر طبق صلاحديد وى. مسأله : نماز خواندن در اماكن عمومى مانند هتل ها، مسافرخانه ها و حمام ها كه براى ورود مسافران و مشتريان آماده است اشكال ندارد ولى نماز خواندن براى ديگران كه مسافر و مشترى آن اماكن نيستند اگر قرينه اى كه دلالت بر رضايت صاحب آن بكند وجود داشته باشد مانع ندارد، و نماز خواندن در اماكن خصوصى بدون اجازه مالك آن جايز نيست، ولى اگر اجازه تصرّفات ديگرى دهد كه معلوم شود براى نماز خواندن نيز راضى است مى تواند در آنجا نماز بخواند. مثل اينكه كسى را براى صرف غذا و استراحت دعوت كند كه مسلماً براى نماز رضايت دارد. مسأله : در زمين هاى بسيار وسيعى كه براى مردم اجتناب از آن غير ممكن يا سخت است اگرچه صاحبانش كراهت داشته باشند نماز خواندن و نشستن و خوابيدن در آن اشكال ندارد، اگرچه در مالكين آنها صغير و ديوانه باشد هر چند احتياط اين است كه در صورت علم به عدم رضايت صاحبان آن ها از آن اجتناب شود. شرط دوّم: استقرار است. مسأله : مكان نمازگزار بايد آرام و بدون حركت باشد، لذا نماز در وسائل نقليه اى كه در حال حركت باعث تكان خوردن و عدم آرامش انسان مى شود باطل است. مگر در زمان ناچارى ـ مثلاً تنگى وقت ـ كه در اين صورت نيز بايد تا جايى كه مى تواند شرايط نماز را رعايت كند و هنگام حركت و تكان خوردن چيزى نخواند و هرگاه وسيله نقليه تغيير مسير داد خود را به سمت قبله بچرخاند. مسأله : نماز خواندن در وسائل نقليه اى كه موجب حركت و تكان خوردن انسان نمى شود و انسان در آن وسائل آرامش دارد; مثل كشتى، هواپيما، قطار با رعايت شرايط نماز، مثل قبله، اشكال ندارد. ولى اگر عرفاً با استقرار و طمأنينه منافات داشته باشد مثل |