في:  
                       
 
 
 

من حياة سماحته قائمة المؤلفات الأحکام و الفتاوى الأسئلة العقائدية نداءات سماحته  الصور  لقاءات و زيارات
المکتبة الفقهية المختصة الصفحة الخاصة المواقع التابعة أخبار المكاتب وعناوينها الدروس المناسبات القرآن والمناجات

<<التالي الفهرس السابق>>



(صفحه81)
رَحْمنُ، وبِأنَّكَ أنْتَ اللهُ لاإلهَ إلاّ أَنتَ، وَحْدَكَ لاَ شَرِيكَ لَكَ، وبِأنَّكَ واحِدٌ اَحَدٌ صَمَدٌ، لَمْ تَلِدْ وَلَمْ تُولَدْ وَلَمْ يَكُنْ لَهُ (لَكَ خ ل) كُفُواًأحَدٌ،وَأنَّ مُحَمَّداً عَبْدُكَ وَرَسُولُكَ،صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ عَلى أهْلِ بَيْتِهِ، يَا جَوادُ يَا كَرِيمُ، يَا مَاجِدُ يَا جَبَّارُ يَا كَرِيمُ، أسْأَلُكَ أنْ تَجْعَلَ تُحْفَتَكَ إِيّايَ بِزِيَارَتِي إيَّاكَ أوَّلَ شَيء تُعْطِيَنِي فَكاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ».

پس سه مرتبه بگويد:

«اَللَّهُمَّ فُكَّ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ».
پس بگويد:

«وَ أوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ الطَيِّبِ، وَادْرَأ عَنِّي شَرَّ شَيَاطِينِ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ، وَ شَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».

(صفحه82)
5 ـ داخل مسجدالحرام شود، و رو به كعبه دستها را بلند كرده، و بگويد:

«اَللَّهُمَّ إنِّي أسْألُكَ فِي مَقَامِي هَذا فِي أوَّلِ مَنَاسِكِي أنْ تَقْبَلَ تَوْبَتِي، وَ أنْ تَتَجَاوَزَ عَنْ خَطِيئَتِي، وَ أنْ تَضَعَ عَنِّي وِزْرِي، الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِي بَلَّغَنِي بَيْتَهُ الْحَرَامَ اَللَّهُمَّ إنِّي أشْهَدُ أنَّ هذا بَيْتُكَ الْحَرَامُ الَّذِي جَعَلْتَهُ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَ أمْناً مُبَارَكاً وَ هُدىً لِلْعَالَمِينَ، اَللَّهُمَّ إنِّي عَبْدُكَ، وَالْبَلَدُ بَلَدُكَ، وَالْبَيْتُ بَيْتُكَ، جِئتُ أطْلُبُ رَحْمَتَكَ، وَ أؤُمُّ طاعَتَكَ، مُطِيعاً لاِمْرِكَ، رَاضِياً بِقَدَرِكَ، أسْألُكَ مَسْألَةَ الْفَقِيرِ إلَيْكَ، الْخَائِفِ لِعُقُوبَتِكَ، اَللَّهُمَّ افْتَحْ لِي أبْوابَ رَحْمَتِكَ، واسْتَعْمِلْنِي بِطاعَتِكَ وَ مَرْضاتِكَ».

بعد خطاب كند بسوى كعبه، و بگويد:

(صفحه83)
«الْحَمْدُللهِِ الَّذِي عَظَّمَكِ وَ شَرَّفَكِ وَ كَرَّمَكِ، وَجَعَلَكِ مَثابَةً لِلنّاسِ و اَمْناً مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ».

6 ـ مستحب استوقتى كه محاذى حجرالأسودشد، بگويد:

«أشْهَدُ أنْ لاَإلهَ إلاَّاللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لهُ، وَ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، آمَنْتُ بِاللهِ، وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطَاغُوتِ وَاللاَّتِ وَالْعُزّى، وَ بِعِبادَةِ الشَيْطَانِ، وَبِعِبَادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعى مِنْ دُونِ اللّهِ».

و هنگامى كه نظرش به حجرالأسود افتاد متوجه بسوى او شود، و بگويد:

«اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهذَا، وَ مَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلاَ أنْ هَدَانَا اللّهُ، سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ وَلاَ إلهَ إلاَّ اللّهُ وَاللهُ أكْبَرُ، أكْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ أكْبَرُ مِمّا أخْشى وَاَحْذَرُ، وَلا إلهَ إلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ

(صفحه84)
وَلَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ، وَ يُمِيتُ وَ يُحْيِي، وَ هُوَ حَيٌّ لاَيَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيء قَدِيرٌ،   اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ بارِكْ  عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد، كَأفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ  وَبَارَكْتَ وَتَرَحَّمْتَ عَلى إبْراهِيمَ وَ آلِ إبْراهِيمَ، إنَّكَ حَمِيدٌ مَجيدٌ، وَ سَلامٌ عَلى جَميعِ النَّبِيِّينَ وَالمُرْسَلِينَ، وَالْحَمْدُللهِِ رَبِّ العَالَمِينَ، ألَّلهُمَّ إنِّي اُؤْمِنُ بِوَعْدِكَ، وَاُوفِي بِعَهْدِكَ، وَأُصَدِّقُ رُسُلَكَ، وَأتَّبِعُ كِتابَكَ».

7 ـ در روايت معتبر وارد است كه وقتى كه نزديك حجرالأسود رسيدى دستهاى خود را بلند كن، و حمد و ثناى الهى را بجا آور، و صلوات بر پيغمبر بفرست، و از خداوند عالم بخواه كه حج تو را قبول كند. پس از آن حجر را ببوس و دست بكش. و اگر بوسيدن ممكن نشد استلام

(صفحه85)
كن، و اگر آن نيز ممكن نشد به آن اشاره كن و بگو:

«اَللَّهُمَّ أمَانَتِي أدَّيْتُها، وَ مِيثْاقِي تَعَاهَدْتُهُ، لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوافَاةِ، اَللَّهُمَّ تَصْدِيقاً بِكِتَابِكَ، وَ عَلى سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، اَشْهَدُ أنْ لاَ إلهَ إلاَّاللهُ وَحْدَهُ لاَ شَرِيكَ لَهُ، وَ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، آمَنْتُ بِاللهِ، وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَ الطَاغُوتِ، وَ باللاَّتِ وَ الْعُزَّى، وَ عِبادَةِ الشَّيْطَانِ، وَ عِبَادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعى مِنْ دُونِ اللهِ».

و سپس بگو:

«اَللَّهُمَّ إلَيْكَ بَسَطْتُ يَدِي، وَ فِيمَا عِنْدَكَ عَظُمَتْ رَغْبَتِي، فَاقْبَلْ سُبْحَتِي، وَاغْفِرْلِي وَارْحَمْنِي، اَللَّهُمَّ إنِّي أعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَالْفَقْرِ، وَ مَواقِفِ الْخِزْيِ فِي الدُّنْيَا وَالاْخِرَةِ».

(صفحه86)
مستحبات ديگر مكه
مسأله 197 : آداب و مستحبات ديگر در مكه معظمه از اين قرار است:
1 ـ زياد ذكر خدا كردن، و خواندن قرآن.
2 ـ ختم كردن قرآن.
3 ـ خوردن ازآب زمزم، و بعد از خوردن اين دعا را بخواند:
«اَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نَافِعاً، وَرِزْقاً وَاسِعاً، وَشِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاء وَسُقْم».
و نيز بگويد:
«بسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَالشُّكْرُ لِلّهِ».
4 ـ نظر كردن به كعبه، و بسيار تكرار كردن آن.
5 ـ در هر شبانه روز ده مرتبه طواف كردن; در اول شب سه طواف، و در آخر شب سه طواف، و پس از دخول صبح دو طواف، و بعد از ظهر دو طواف.


(صفحه87)

طواف


مسأله 198 : طواف يعنى هفت مرتبه دور خانه خدا(كعبه) گشتن، به گونه اى كه شرحش مى آيد. و هر دور را به عربى «شوط» مى گويند.
مسأله 199 : طواف بايد قبل از سعى انجام شود. و اگر اين ترتيب به هر دليل حتى از روى فراموشى مراعات نشود مجزى نبوده و به احتياط واجب بايد سعى و تقصير را بعد از طواف و نماز آن اعاده كند.
مسأله 200 : شخص مى تواند قبل از اينكه طواف واجب خود را بجاآورد طواف نيابى انجام دهد و صحيح است.
مسأله 201 : اگر كسى طواف را به هر جهت باطل انجام

(صفحه88)
داده و بدون توجه به بطلان آن و با اعتقاد به صحت اعمال بعد از آن را انجام داده و بعد از تقصير متوجه شده، بايد طواف و نماز آن را اعاده كند، و به احتياط مستحب سعى و تقصير را نيز اعاده كند.
مسأله 202 : اگر بعد از طواف شك كند كه شرايط صحت طواف را مراعات كرده يا خير، طواف او صحيح است. و همين طور اگر در اثناى طواف نسبت به دورهاى انجام شده چنين شكى كند طواف صحيح است.
مسأله 203 : كسى كه به خاطر بيمارى يا پيرى قدرت بر انجام طواف نداشته باشد طواف او به ترتيب ذيل انجام مى شود:
1 ـ او را بر دوش گرفته طواف دهند و بهتر است به گونه اى باشد كه در صورت امكان پاهاى او به زمين كشيده شود.
2 ـ او را با تخت روان (طبق) طواف دهند.


(صفحه89)
3 ـ اگر دو صورت فوق ممكن نباشد نايب بگيرد.
مسأله 204 : بيمار يا ناتوان را كه طواف مى دهند بايد شرايط صحت طواف را تا جايى كه ممكن است مراعات كنند.
مسأله 205 : كسى كه مقدارى از طواف را مى تواند بجا آورد ولى از انجام تمام آن معذور است بايد طبق فرض سابق عمل كند، و در صورت نيابت بايد براى كل طواف نايب بگيرد نه بعضى از دورهاى آن.
مسأله 206 : در مواردى كه حكم به تكميل و اعاده طواف شده است به احتياط واجب بايد ابتدا طواف سابق تكميل شود و بعد نماز آن خوانده شود، بعد طواف و نماز آن اعاده شود. و همينطور مى توان طواف قبلى را قطع نمود و از ابتداء يك طواف و نماز طواف به جا آورد.
مسأله 207 : در فرض مسأله قبل چنانچه با اعتقاد به

(صفحه90)
صحت و اطمينان به درستى طواف خود اعمال بعد را انجام داده است محكوم به صحت است و از احرام خارج شده است و لازم نيست سعى و تقصير را اعاده نمايد هر چند مستحب است و الاّ بايد سعى و تقصير را اعاده نمايد.
شرايط صحت طواف
درصحت طواف رعايت اين موارد لازم است:
1 ـ نيت.
2 ـ طهارت.
3 ـ ستر عورت.
4 ـ مختون بودن.
5 ـ انجام هفت دور متوالى و پى در پى.
6 ـ شروع طواف از حجرالأسود و ختم به آن.
7 ـ محدوده طواف.
8 ـ جهت گردش به دور كعبه.


(صفحه91)
نيت

مسأله 208 : شخص بايد قصد طواف معينى را داشته باشد. مثلا بداند طوافى را كه انجام مى دهد طواف عمره مفرده يا طواف نساء يا طواف مستحبى است. و لازم نيست نيت را به زبان بياورد يا حتى به قلب خطور دهد.
مسأله 209 : طواف نيز مانند ساير عبادات بايد با قصد قربت انجام شود. يعنى عمل را براى خدا يا براى اطاعت امر خدا يا براى ترس از جهنم و رسيدن به بهشت و ثواب بجاآورد. و اگر ريا كند يعنى براى غير خدا انجام دهد باطل است.
مسأله 210 : اگر كسى به قصد طواف مقدارى از آن را انجام دهد و فكر كند كه چون مى بايست نيت را به زبان مى گفتهوطواف او باطل است طواف را رهاكند، و بلافاصله با گفتن نيت از نو طواف كند، طواف او اشكال ندارد.
مسأله 211 : ريا در حين عمل گر چه نسبت به بعضى از

(صفحه92)
اشواط يا خصوصيات باعث بطلان عمل مى شود، اما ريا بعد از عمل موجب بطلان آن نمى شود.
مسأله 212 : افرادى كه در طواف به ديگران كمك مى كنند يا آنها را طواف مى دهند، اگر خودشان نيز قصد طواف كنند، طواف هر دو صحيح است. مشروط بر اينكه قصد ارتكازى طواف تا آخر طواف باقى باشد.
مسأله 213 : چون طواف از عبادات است بايد نيت و قصد قربت ـ ولو بصورت ارتكازى ـ تا آخر عمل باقى باشد، لذا اگر در بين طواف بطور كلى غافل شود، يا اگر سواره او را طواف مى دهند خوابش ببرد، طواف او اشكال دارد و حكم آن حكم عارض شدن حدث در بين طواف است، كه در مسأله 219 خواهد آمد.

طهارت
طهارت شامل موارد ذيل است:


(صفحه93)
1 ـ طهارت از حدث اصغر و اكبر.
2 ـ طهارت لباس و بدن.

طهارت از حدث اصغر و اكبر

مسأله 214 : در طواف واجب ـ حتى در عمره و حج مستحبى ـ طهارت از حدث اصغر و اكبر شرط است. و طواف بدون طهارت باطل است، اگر چه از روى جهل يا فراموشى باشد.
مسأله 215 : اگر اميد برطرف شدن عذر را دارد نمى تواند با تيمم طواف كند. بلكه بايد صبر كند تا وقت تنگ شود، يا از رفع عذر مأيوس شود.
مسأله 216 : اگر از انجام غسل يا وضو معذور باشد بايد تيمم كند. و اگر تيمم بدل از غسل كرد و بعد حدث اصغر عارض شد اگر بتواند بايد وضو بگيرد، والاّ بدل از وضو تيمم كند.


(صفحه94)
مسأله 217 : اگر محدث فراموش كند كه غسل بر گردن اوست اگر غسل واجب ديگرى قبل از طواف انجام داده باشد كفايت كرده و عملش صحيح است، و الاّ طواف باطل است.
مسأله 218 : اگر در بين طواف شك كند كه طهارت داشته يا خير، مسأله سه صورت دارد:
اول: حالت سابق خود را بداند كه طاهر بوده، در اين فرض جايز است طواف را تمام كند، و براى اتمام آن وضو واجب نيست، و اعاده طواف نيز لازم نيست. و در اين صورت فرقى نيست كه شك بعد از دور چهارم عارض شده باشد يا قبل از آن.
دوم: حالت سابق خود را بداند كه محدث بوده. در اين فرض ظاهراً هر مقدار از طواف را كه انجام داده محكوم به بطلان است، چه شك بعد از دور چهارم عارض شده باشد يا قبل از آن، و بايد بعد از وضو از نو طواف كند.


(صفحه95)
سوم: حالت سابق خود را نداند، كه در اين صورت به احتياط واجب پس از وضو طواف را تمام كند و نماز آن را بخواند، و پس از آن طواف و نماز آن را اعاده كند. و در اين صورت فرقى نيست كه شك بعد از دور چهارم باشد يا قبل از آن عارض شده باشد.
مسأله 219 : اگر در بين طواف حدث عارض شود مسأله چهار صورت دارد:
اول: حدث قبل از رسيدن به نصف طواف باشد، كه در اين صورت طواف باطل مى شود، و بايد بعد از تحصيل طهارت آن را از سر بگيرد. خواه محدث شدن اختيارى باشد يا بدون اختيار.
دوم: پس از رسيدن به نصف و قبل از تمام شدن دور چهارم باشد، كه در اين صورت بنابر احتياط واجب پس از وضو طواف را تمام كند و نماز آن را بخواند، و دوباره طواف ديگر كند و نماز آن را نيز بخواند، خواه حدث با اختيار باشد

(صفحه96)
يا بدون اختيار.
سوم: بعد از تمام شدن دور چهارم اختياراً خود را محدث كند، كه در اين صورت نيز مثل صورت دوم احتياط كند.
چهارم: پس از تمام شدن دور چهارم بى اختيار محدث شود. كه در اين صورت پس از تحصيل طهارت طواف را از آنجايى كه محدث شده تمام كند و صحيح است.
و در اين مسأله فرقى بين حدث اصغر و اكبر نيست.
مسأله 220 : كسى كه سواره او را طواف مى دهند بايد توجه داشته باشد كه در حال طواف خوابش نبرد، و اگر خوابيد حكم مسأله قبل را دارد.
مسأله 221 : اگر بعد از طواف يقين كند كه در بين طواف محدث شده، ولى نداند دور چندم بوده طواف او باطل است، و بايد پس از تحصيل طهارت طواف را اعاده كند.
مسأله 222 : بيمارى كه پى در پى حدث از او سر مى زند

(صفحه97)
اگر بين دو حدث به مقدارى وقت دارد كه بتواند با بدن و لباس پاك طواف كند بايد در آن وقت طواف را انجام دهد، و الاّ چنانچه مشقت نداشته باشد براى هر بار كه حدث از او سرمى زند خود را تطهير كند و وضوبگيرد، وبراى نماز هم وضو بگيرد، و بنابر احتياط واجب نايب هم بگيرد.
مسأله 223 : اگر قبل از طواف شك كند كه طاهر است يا خير، چنانچه قبلا طاهر بوده محكوم به طهارت است، و لازم نيست وضو بگيرد يا غسل كند. و اگر قبلا محدث بوده بايد بعد از تحصيل طهارت طواف كند.
مسأله 224 : اگر بعد از تمام شدن طواف شك كند كه طاهر است يا خير، طواف او صحيح است. ولى براى اعمال بعد طبق مسأله قبل عمل كند.
مسأله 225 : اگر زن به گمان پاك شدن غسل كرد و طواف انجام داد، و بعد خونى ديد كه محكوم به حيض بود و معلوم شد كه طواف انجام شده در حال حيض صورت

(صفحه98)
گرفته طواف او باطل است.
مسأله 226 : كسى كه در حين طواف محدث شود اگر با اطمينان و اعتقاد به صحت به طواف خود ادامه بدهد عمره او صحيح است، ولى بايد طواف و نماز طواف و بنابر احتياط مستحب اعمال بعد از آن را اعاده كند، و در مورد كيفيت جبران عمل، طبق مسأله 219 عمل كند.
مسأله 227 : در فرض سابق چنانچه با ترديد نسبت به صحت عمل يا طواف را ادامه داده، در برخى از موارد به طورى كه در مسأله 219 گذشت طواف باطل است و بايد اعاده شود، و اگر اعاده نكرد عمره او باطل است. و اگر در طواف نساء بوده عمره مطلقاً صحيح است، ولى بايد طواف نساء را طبق همان مسأله خودش يا نايبش انجام دهد، و تا طواف نساء انجام نشده از همسر اجتناب كند.
مسأله 228 : خونى كه محكوم به حيض و نفاس نباشد استحاضه است، و بايد طبق احكام استحاضه عمل شود، و

(صفحه99)
براى طواف و نماز طواف هم اعمال مربوط به نمازهاى خود را تكرار كند. مثلا در استحاضه كثيره علاوه بر سه غسل براى نمازهاى يوميه، يك غسل براى طواف و نماز آن و براى هر يك، يك وضو بگيرد و همينطور است در استحاضه متوسطه.
مسأله 229 : اگر مستحاضه به وظيفه خود عمل كند و مشغول طواف شود و دو مرتبه خون خارج شود چنانچه خون وى استمرار داشته و زن مسائل شرعى عدم سرايت خون را رعايت كند وظيفه اى ندارد، ولى اگر خون كاملا قطع بوده و بعد دو مرتبه خارج شده احكام حدث در حين طواف را دارد كه در مسأله 219 گذشت.
مسأله 230 : مستحاضه اگر براى نماز يوميه يا طواف طبق وظيفه اش غسل كرده يا وضو گرفته در حاليكه خون وى كاملا قطع شده، مى تواند با همان غسل يا وضو طواف و نماز آن را بجا آورد.


(صفحه100)
مسأله 231 : اگر خون مستحاضه قطع نمى شود بايد بلافاصله بعد از غسل طواف را شروع كند، بنابراين لازم است در نزديكيهاى مسجدالحرام غسل كند بطورى كه بلافاصله بعد از غسل مشغول طواف شود.
مسأله 232 : براى مستحاضه يك غسل در طواف و نماز آن كفايت مى كند ولى بايد براى هر يك، يك وضو بگيرد.

طهارت بدن و لباس

مسأله 233 : بدن و لباس در طواف بايد پاك باشد، و ظاهر آن است كه حتى نجاساتى كه در نماز معفو است در لباس و بدن او نباشد.
مسأله 234 : اگر در اثناء طواف احتمال قوى بدهد لباس يا بدن او نجس شده ولى اعتنا نكند، و بعد از طواف يقين كند كه در اثناء طواف بدن و لباس او نجس شده، طوافش صحيح است.

<<التالي الفهرس السابق>>