(صفحه91)
به وضوى ترتيبى دارد يا شامل وضوى ارتماسى هم مى شود؟
ج ـ در جواز شستن مرتبه دوم، و عدم جواز مرتبه سوم، فرقى بين وضوى ترتيبى و ارتماسى نيست.
س 110 ـ هنگام وضو گرفتن سهواً دستم را از پايين به بالا كشيدم، آيا وضو اشكال پيدا كرده است؟
ج ـ چنانچه عرفاً مى گويند از بالا به پايين شسته ايد، اشكال ندارد.
س 111 ـ در وقت وضو، اتفاقاً دستم را بالا بردم و آب وضو به طرف آرنج رفت، آيا وضو باطل شده است؟
ج ـ وضو باطل نيست.
س 112 ـ آيا واجب است صورت را با دست راست شست؟
ج ـ در وضو، شستن صورت با دست راست واجب نيست.
س 113 ـ اگر هنگام مسح سر، آب كف دست زياد باشد، به طورى كه موجب جريان آب شود، آيا لازم است آب كف دست را كم كنند؟
ج ـ احتياط اين است كه آب را كم كنند.
س 114 ـ شخصى روى سر خود مو كاشته است، براى مسح سر چه وظيفه اى دارد؟
ج ـ در فرض سؤال كه ظاهراً مو جزء سر شده است، در صورت امكان به پوست سر مسح كند و اگر عادتاً مشكل است به بيخ موها مسح كند و اگر موها را به وسيله اى روى سر چسبانده اند، به طورى كه بشره زير چسب قرار گرفته است و برداشتن آن مشكل است، روى همان چسب يا به بيخ موها مسح كند و احتياطاً تيمم هم بكند.
س 115 ـ دست راست شخصى از مچ قطع شده، آيا مسح سر و پاى راست را با
(صفحه92)
دست چپ بكشد؟
ج ـ بهتر است با ذراع همان دستِ قطع شده مسح بكشد ولى اگر با دستِ چپ هم مسح بكشد كفايت مى كند.
س 116 ـ شخصى روى پا را دومرتبه مسح كشيد، آيا وضويش باطل است؟
ج ـ وضو باطل نيست و مسح دوم لغو بوده است.
س 117 ـ شخصى براى اينكه بيخ موهاى سر را مسح كند، موها را كنار مى زند و در نتيجه موها تر مى شود، آيا اين ترى براى مسح ضرر دارد؟
ج ـ چنانچه ترى كف دست هنگام مسح به بيخ موها كه خشك مانده، برسد، مسح صحيح است و نيز اگر ترى كف دست بر ترى اوّل غلبه كند، به طورى كه بگويند ترى مربوط به مسح كشيدن است، در اين فرض هم وضو صحيح است.
س 118 ـ اگر در جايى كه تقيه واجب است، شخصى تقيه نكرد و وضو برخلاف تقيه گرفت، آيا وضوى او صحيح است؟
ج ـ بنابر اقوى وضوى او صحيح است ولى خلاف شرع مرتكب شده است.
س 119 ـ خانمى در حال طواف و در اثر فشار جمعيت و غيره احساس مى كند كه باد از قبلش خارج شده، آيا وضو و طواف او باطل مى شود؟
ج ـ بطور كلّى خروج باد از قبل، موجب بطلان وضو و طواف و حتّى نماز نمى شود.(1)
س 120 ـ كسى كه جهت ضيق وقت بايد تيمم كند، چنانچه برخلاف وظيفه خود عمل كرد و وضو گرفت، آيا وضوى او صحيح است؟
ج ـ بلى در فرض سؤال كه قصد قربت داشته است، وضوى او صحيح است.
1 ـ كما فى العروة الوثقى فى موجبات الوضوء و نواقضه. الثالث...
(صفحه93)
س 121 ـ در عروة الوثقى، مساله 45 افعال وضو، فرموده است: «الإسراف فى ماء الوضوء مكروه» با اينكه اسراف حرام است، مقصود از اين عبارت چيست؟
ج ـ مستحب است آب وضو يك مدّ باشد و همانگونه كه در روايات آمده است، مصرف بيش از آن مقدار، ولو كمى بيشتر باشد، اسراف محسوب مى شود و مكروه است، از امام صادق(عليه السلام)6 نقل شده كه فرمود: براى خداوند متعال فرشته اى است كه اسرافِ وضو را مى نويسد، همانطور كه نقصان و كم گذاشتن آن را مى نويسد.(1)
و از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل شده كه فرمود: مقدار آب وضو يك مدّ است و مقدار آب غسل يك صاع است و بعد از من مردمى مى آيند كه اين مقدار آب را كم مى شمارند، اين مردم برخلاف سنّت من هستند و كسى كه بر سنّت من ثابت باشد، (وضو را با يك مد و غسل را با يك صاع آب انجام دهد) در بهشت قدس با من است (2) و ظاهراً نظر صاحب عروة الوثقى(ره) كه فرموده است: اسراف در آب وضو مكروه است، در جايى و در وقتى است كه براى آب ارزش و قيمتى نباشد و امّا اگر مصرف بيش از آن مقدار، در جايى باشد كه براى آب ارزش و قيمت باشد، يا كم آبى باشد، اسراف و حرام است، مانند اسراف در چيزهاى ديگر.
س 122 ـ قرآن را براى نابينايان، نقطه چين مى كنند و آنها با دست كشيدن روى نقطه ها آن را مى خوانند، آيا اين نوع نقطه چين، حكم خط قرآن را دارد و مسّ آن بدون وضو جايز نيست؟
1 ـ وسائل الشيعه، ج 1، ص 340، قال عليه السلام: إنّ للّه مَلَكاً يكتب سرف الوضوء كما يكتب عدوانه.
2 ـ وسائل الشيعه، ج 1، ص 339: «عن رسول الله صلى الله عليه و آله قال: الوضوء مدّ و الغسل صاع، و سيأتى اقوام بعدى يستقلون ذلك فأولئك على خلاف سنّتى، و الثابت على سنّتى معى فى حظيرة القدس».
(صفحه94)
ج ـ در فرض سؤال، نقطه چين كه صدق قرآن بر آن مى كند و به قصد آيات قرآن تنظيم و تهيه شده است، حكم خط قرآن را دارد و مسّ آن بدون وضو جايز نيست.
س 123 ـ روى صفحه و آيه قرآن، ورق نازك و پلاستيك كشيده شده و بخوبى، خطّ معلوم است، دست گذاشتن شخص جنب و بىوضو، روى آن چه حكمى دارد؟
ج ـ اشكال ندارد.
(صفحه95)
غســل
س 124 ـ مجراىِ خروجِ منىِ بعضى از افراد را، با عمل پزشكى مى بندند، و در هنگام مقاربت، مقدارى آب لزج و چسبنده خارج مى شود، آيا اين آب لزج حكم منى را دارد و نجس است؟ و احتلام اين قبيل افراد چگونه است؟
ج ـ آبى كه خارج مى شود، چه در خواب و چه در بيدارى، چنانچه نشانه و صفات منى را نداشته باشد، حكم منى را ندارد و پاك است، مگر آنكه يقين يا اطمينان كنند منى خارج شده است، البته مقاربت، مطلقاً موجب جنابت و وجوب غسل مى شود خواه منى خارج شود يا نشود.
س 125 ـ آبى سفيد رنگ و چسبنده خارج شده واحتمال قوى هست كه منى باشد، آيا غسل واجب است؟
ج ـ تا علم به منى بودن پيدانشود، غسل واجب نمى شود.
س 126 ـ از شخصى در اثر بيمارى، بدون اختيار، منى خارج مى شود، آيا موجب غسل مى شود؟
ج ـ بلى، موجب غسل مى شود.
س 127 ـ از بيضه شخصى، به وسيله آمپول منى گرفته اند، آيا بايد غسل كند؟
(صفحه96)
ج ـ در فرض سؤال كه منى از مجرى خارج نشده، حكم به وجوب غسل مشكل است ولى احتياط خوب است و چنانچه غسل كرد، براى نماز وضو هم بگيرد.
س 128 ـ شخصى از خواب بيدار شده و در لباس خود رطوبتى شبيه به منى مى بيند ولى خوابى نديده كه جنب شده باشد، وظيفه او چيست؟
ج ـ اگر اطمينان دارد كه آن رطوبت منى است و از او خارج شده، بايد غسل كند والا تكليفى ندارد.
س 129 ـ افراد قطع نخاعى گاهى پس از بيدار شدن از خواب، در كيسه مخصوص ادرار خود، ماده اى مى بينند كه نمى دانند منى است يا چيز ديگر، آيا بايد غسل كنند؟
ج ـ تا وقتى يقين يا اطمينان به خروج منى ندارند غسل واجب نيست.
س 130 ـ افراد قطع نخاعى در بعضى از مواقع، در خود احساس شهوت مى كنند ولى چون بدن آنها حسّ ندارد تشخيص نمى دهند كه جنب شده اند يا نه، آيا حكم جنب را دارند؟
ج ـ در اين موارد جستجو كنند اگر اطمينان پيدا كردند كه چيزى از آنها خارج شده، با فرض اينكه احساس شهوت هم كرده اند حكم جنب را دارند و در غير اين صورت حكم جنب را ندارند.
س 131 ـ شخصى احتمال مى دهد جنب شده باشد، آيا بايد غسل كند؟
ج ـ با شك و احتمال، غسل واجب نمى شود و ملاك يقين واطمينان است.
س 132 ـ زن و شوهرى كه مى دانند براى نماز، به غسل كردن نمى رسند يا مانعى وجود دارد و نمى توانند غسل كنند، يا يكى از آنها نمى تواند غسل كند آيا قبل از دخول وقتِ نماز، جايز است نزديكى كنند؟ و در همين فرض، بعد از
(صفحه97)
دخول وقت، چطور؟
ج ـ اگر بتوانند تيمم كنند، در هر دو صورت اشكال ندارد. اما اگر وقت داخل شده و امكان تيمم نيست، نزديكى جايز نيست.
س 133 ـ اگر قرآن همراه جنب باشد، اشكال دارد يا خير؟
ج ـ اشكال ندارد.
س 134 ـ آيا جايز است جنب و حائض، دعاى كميل بخوانند؟
ج ـ مانعى ندارد، ولى بنابر اقوى آيه شريفه (اَفَمَنْ كان مؤمناً كمن كان فاسقاً لايستوون) را نخوانند، چون اين آيه از آيات سوره مباركه «الم سجده» است.
س 135 ـ آيا جايز است جنب و حائض، براى زيارت داخل حرم امامزاده ها بشوند؟
ج ـ مانعى ندارد.
س 136 ـ شخصى از حرام جنب شده است، آيا لازم است غسل را به نيت جنب از حرام انجام دهد؟
ج ـ خير، لازم نيست.
س 137 ـ آيا مى شود زير دوش حمام كه آب آن با فشار مى ريزد، غسل ارتماسى كرد؟
ج ـ در غسل ارتماسى بايد آب به نحوى باشد كه در يك دفعه عرفى، تمام بدن را فراگيرد و زير دوش چنين امرى مشكل است.
س 138 ـ آيا در غسل لازم است، به بدن دست بكشند؟
ج ـ دست كشيدن لازم نيست و چنانچه آب به تمام بدن برسد، با نيت غسل كفايت مى كند.
(صفحه98)
س 139 ـ شخصى در غسل جنابت، اول سمت راست بدن را از سر تا پا مى شسته، پس از آن سمت چپ را، آيا غسلش صحيح است؟
ج ـ در فرض سؤال غسل او باطل است چون در غسل ترتيبى بايد اول سر و گردن را به نيت غسل بشويد، بعد سمت راست بدن را، پس از آن سمت چپ را بشويد.
س 140 ـ در بدن شخصى مانعى بود و در هنگام غسل فراموش كرد، پس از غسل، مانع برطرف شده بود، آيا غسل او صحيح است؟
ج ـ در فرض سؤال كه مى داند هنگام غسل، التفات به مانع نداشته است بايد غسل را اعاده كند.
س 141 ـ چنانچه شك كند كه، آيا رنگ موجود روى اعضا، جرم و مانع رسيدن آب به بشره است يا مانع نيست، تكليف چيست؟
ج ـ لازم است وارسى كند تا اطمينان به رسيدن آب به بشره پيدا كند.
س 142 ـ شخصى نقاش است و برطرف كردن ذرات رنگ از دست و صورت، براى او مشكل است، وظيفه وى براى وضو و غسل چيست؟
ج ـ چنانچه برطرف كردن جرم و ذرات رنگ مشقت و ناراحتى غيرقابل تحمل داشته باشد، بايد به دستور جبيره عمل كند (به همان حالت وضو بگيرد) و احتياطاً تيمم هم بكند و چنانچه وقت نماز نيز تنگ است و فرصت ازاله رنگها را ندارد به همين دستور عمل كند كه نمازش قضا نشود و در اين جهت فرقى بين وضو و غسل نيست.
س 143 ـ وضو و غسل با دست و بدن چرب چه حكمى دارد؟
ج ـ چنانچه چربى زياد باشد، به طورى كه مانع از رسيدن آب به پوست بدن باشد وضو و غسل صحيح نيست و بايد اول چربى را برطرف كنند، اما
(صفحه99)
اگر مانع نباشد، يعنى چربى كم باشد، وضو وغسل صحيح است.
س 144 ـ آيا در غسل و وضو و تيمم بايد انگشتر را از انگشت بيرون بياورند؟
ج ـ در غسل بايد آب زير انگشتر برسد و بيرون آوردن لازم نيست و در وضو نيز بيرون آوردن لازم نيست و همين قدر كه آب به زير انگشتر برسد و عرفاً صدق كند كه از بالا به پايين شسته كفايت مى كند ولى براى تيمم بايد انگشتر را بيرون آورد.
س 145 ـ شخصى فلج و زمين گير شده و نمى تواند غسل كند و ديگرى او را مى شويد وظيفه او براى غسل چيست؟
ج ـ در فرض سؤال، ديگرى آب روى سر و گردن و طرف راست و چپ بدن او بريزد و آن شخص زمين گير و فلج نيّت غسل كند، كفايت مى كند.
س 146 ـ شخصى به قصد غسل به حمام رفت، روز بعد شك كرد كه غسل كرده يا نه، وظيفه او چيست؟
ج ـ نمازهايى را كه خوانده صحيح است ولى بايد براى نمازهاى بعد غسل كند.
س 147 ـ شخصى چند غسل بر ذمه دارد و بايد غسل جنابت و حيض و مسّ ميت انجام دهد و نيز مى خواهد غسل جمعه هم انجام دهد آيا بايد به ترتيب و جدا جدا، نيّت و غسل كند يا فرقى نيست؟
ج ـ فرقى نيست و مى تواند به نيت همه آنها يك غسل انجام دهد.
س 148 ـ انسان در وسط غسل شك مى كند كه در اثناى غسل، بول خارج شده يا نه، وظيفه اش چيست؟
ج ـ به شك خود اعتنا نكند.
س 149 ـ غسل كردن، در حمام اداره دولتى چه حكمى دارد؟
ج ـ چنانچه خلاف مقررات اداره مربوطه نباشد، مانعى ندارد.
(صفحه100)
س 150 ـ اينجانب در اثر نادانى و غفلت، لوله آب و آب گرم كن و شير آب منزلم را از پول غصبى و حرام تهيه كردم، بفرماييد: وضو و غسل، از آنها چه حكمى دارد؟
ج ـ در فرض سؤال كه آنها را با عين پول غصبى و حرام تهيه كرده ايد، فعل حرام مرتكب شده ايد و بايد هر چه زودتر رضايت صاحب پول را تحصيل كنيد و آنها را از غصبيت خارج كنيد، امّا با فرض اينكه آب لوله مباح است و غصبى نيست وضو و غسل باطل نيست، هر چند كه با باز و بسته كردن شير آب، مرتكب فعل حرام مى شويد.
س 151 ـ براى اينكه انسان مبتلاى به وسواس و اسراف نشود، بفرماييد: براى وضو و غسل، چه مقدار آب مصرف كند؟
ج ـ مستحب است آب وضو يك مدّ باشد و مدّ، صد و پنجاه و سه مثقال و نيم و يك نخود و نيم است 1 ـ رك: عروة الوثقى ذيل مسأله 45، افعال وضو.
2 ـ رك: عروة الوثقى، در مستحبات غسل جنابت.
(صفحه101)
است كه اين مقدار آب براى انجام كليه مستحبات غسل است، يعنى با اين مقدار آب اول سه مرتبه دستها را تا آرنج يا لااقلّ تا مچ بشويد و سه مرتبه آب در دهان و بينى بگرداند و بريزد و پس از آن با بقيه، غسل خود را انجام دهد. و در روايت صحيح از امام باقر(عليه السلام) نقل شده كه فرمود: رسول خدا(صلى الله عليه وآله) با يك مدّ آب وضو مى گرفت و با يك صاع آب غسل مى كرد.(1)بنابراين مصرف بيش از اين مقدار آب براى وضو و غسل، برخلاف سيره عملى پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) است و مكروه مى باشد و اگر به حدّ اسراف برسد حرام است، خصوصاً در مواقع كم آبى و جاهايى كه چه بسا مردم براى مصرف آب خوردن و ضرورى در مضيقه باشند، اعاذنا الله من الإسراف والوسوسة الشيطانى.
احكام بانوان
س 152 ـ زنى استمناء مى كرده است، حكم آن چيست؟ و آيا غسل دارد؟
ج ـ اين عمل حرام است و اگر اطمينان دارد كه منى خارج شده، بايد غسل كند.
س 153 ـ آيا بانوان هم، در خواب محتلم مى شوند؟
ج ـ بلى، ممكن است.(2)
س 154 ـ آيا ممكن است زن بدون عملِ آميزش، جنب شود؟
1 ـ وسائل الشيعه، ج 1، ص 338 ـ عن ابى جعفر عليه السلام، قال: كان رسول الله صلى الله عليه و آله يتوضاء بمدّ و يغتسل بصاع.
2 ـ وسائل الشيعه، ج 1، ص 473، باب 7، ابواب الجنابة ح 7 و 12 «عن اديم بن الحرّ قال سألت ابا عبدالله عليه السلام عن المرأة ترى فى منامها ما يرى الرجل عليها غسل؟ قال: نعم، ولاتحدثوهن (بهذا) فيتخذّنه علة: و الرواية صحيحة كما فى جواهرالكلام، ج 3، ص 6 .
(صفحه102)
ج ـ بلى ممكن است و چنانچه يقين به خروج منى از مجرى پيدا كند، غسل بر او واجب مى شود، ولى در صورت عدم يقين، غسل واجب نمى شود.
س 155 ـ زن در اثر ملاعبه با شوهرش، احساس شهوت مى كند و حالت انزال به او دست مى دهد و فكر مى كند جنب شده است، آيا با چنين حالتى غسل بر او واجب مى شود؟
ج ـ اگر يقين يا اطمينان به انزال و خروج منى حاصل شود و از مجرا به خارج برسد، غسل واجب است والاّ تكليفى ندارد.
س 156 ـ گاهى بانوان و دوشيزگان عقد بسته، در اثر ملاعبه با شوهر خود، ترشحاتى همراه با كمى لذّت و خوشى مى بينند، آيا اين ترشحات حكم منى را دارد؟
ج ـ ترشحات مذكور، حكم منى را ندارد، مگر آنكه با شهوت خارج شده و بيرون آمده باشد كه در اين صورت حكم منى را دارد.
س 157 ـ شخصى با همسر خود، در حال خواب، نزديكى كرده است، آيا بايد براى غسل و نماز به او بگويد؟
ج ـ براى نماز، بايد به او بگويد.
س 158 ـ زنى پس از نزديكى با همسرش، غسل كرده و پس از آن مقدارى منى خارج شده است، نمى داند از مرد است يا از خود او است، تكليف او چيست؟
ج ـ در فرض سؤال كه علم به منى بودن دارد، نجس است ولى چون شك دارد از خود او است يا از مرد، غسل ندارد.
س 159 ـ آيا با غسل استحاضه كثيره، وضو هم لازم است؟ با متوسّطه چطور؟
ج ـ غسل استحاضه كثيره، از وضو كفايت مى كند ولى با غسل استحاضه
(صفحه103)
متوسّطه وضو لازم است.
س 160 ـ خانمى چند ماه است در ايام عادتش دو روز خون مى بيند و بعد از آن تا روز هفتم نه در ظاهر و نه در باطن خونى نمى بيند سپس در روز هفتم اثر كمى مشاهده مى كند و تمام مى شود آيا فقط دو روز را بايد حيض قرار دهد يا مجموع هفت روز را؟ و با توجه به اين كه پس از دو روز غسل كرده و نمازش را مى خواند اگر شوهر با او هم بستر شود آيا كفّاره دارد؟
ج ـ آن دو روز حكم حيض را نداشته و روزهاى بعد از آن نيز احكام حيض را ندارد. بلكه احكام استحاضه را دارد و بر شوهر او كفّاره واجب نيست.
س 161 ـ استحاضه خانمى، در اثر بيمارى نوعاً طولانى مى شود و براى روزى سه غسل با مشكل روبرو است، وظيفه او چيست؟
ج ـ هر مقدار كه حرج و مشقت ندارد غسل كند و آنچه مشقت دارد، بدل از آن تيمم كند.
س 162 ـ خانمى به شوهرش گفته است: پاك شده ام و پس از آميزش مجدّداً خون ديده و معلوم شده پاك نشده، آيا كفّاره لازم است؟
ج ـ در فرض سؤال كفاره ندارد.
س 163 ـ تعريف يائسگى چيست؟ و آيا امكان دارد در سن يائسگى حاملگى رخ دهد؟
ج ـ يائسگى زن به اين معنا است كه ديگر خونى كه احكام حيض را داشته باشد نمى بيند و اگر خون ببيند شرعاً احكام حيض را ندارد اگر چه صفات خون حيض را نيز داشته باشد و چون رحم زن در حال يائسگى قابليت انعقاد نطفه را ندارد نوعاً حملى صورت نمى گيرد البته ممكن است زن يائسه حامله شود همانگونه كه قبل از نه سالگى ممكن است حاملگى رخ دهد.
(صفحه104)
س 164 ـ خانمى شك دارد كه به سنّ يائسگى رسيده است يا نه، وظيفه اش چيست؟
ج ـ با شك در رسيدن به حد يأس، حكم يائسگى مترتب نمى شود.
س 165 ـ خانمى در سنّ يائسگى خونى ديده كه صفات حيض را دارد، آيا حكم حيض را دارد يا استحاضه است؟
ج ـ حكم استحاضه را دارد، هر چند صفات حيض را داشته باشد.
س 166 ـ اگر زنى خود را براى غير شوهر خوشبو كرد آيا غسل لازم است؟
ج ـ در فرض سؤال مستحب است غسل كند.(1)
1 ـ همانگونه كه در عروة الوثقى، در اغسال فعليه بيان فرموده است: «و فى الخبر قال ابوعبدالله عليه السلام ايّما امرأة تطيبت لغير زوجها لم تقبل منها صلاة حتّى تغتسل من طيبها كغسلها من جنابتها. (وسائل الشيعه، ج 2، ص 962) و عنه ايضاً قال: قال رسول الله صلى الله عليه و آله اىّ امرأة تطيبت و خرجت من بيتها فهى تلعن حتى ترجع الى بيتها متى ما رجعت: وسائل الشيعه، ج 14، ص 114».
(صفحه105)
تيمّم
س 167 ـ كسى كه وظيفه اش جمع بين وضو و تيمم است، آيا اول تيمم كند يا فرق نمى كند؟
ج ـ فرق نمى كند.
س 168 ـ كسى كه وظيفه اش تيمم است، آيا مى تواند قبل از وقت نماز، تيمم كند؟
ج ـ بنابر احتياط واجب نبايد پيش از وقت نماز براى نماز تيمم كند بلى اگر براى كار واجب يا مستحبى مثل خواندن نماز قضا تيمم كند و تا وقت نماز عذر او باقى باشد، مى تواند با همان تيمم نماز بخواند.
س 169 ـ آيا با تيمم بدل از غسل مى شود نماز خواند يا وضو هم لازم است؟
ج ـ با تيمم بدل از غسل جنابت وضو لازم نيست، ولى با تيمم بدل از غسلهاى ديگر بايد وضو بگيرد و اگر نتواند وضو بگيرد بايد تيمم ديگرى بدل از وضو انجام دهد.
س 170 ـ شخصى از غسل جنابت معذور است و تيمم كرده و شايد عذرش چند روز باقى باشد، آيا براى نمازهاى بعد، وضو كافى است يا بايد در هر وقتِ
(صفحه106)
نماز، تيمم بدل از غسل را تكرار كند؟
ج ـ اگر عملى كه مبطل وضو باشد انجام داده بايد وضو بگيرد ولى تكرار تيمم لازم نيست، مگر اينكه دو مرتبه جنب شود.
س 171 ـ كسانى كه دور از شهر كار مى كنند و عادتاً دسترسى به آب ندارند و بدن و مخرج بول آنها نجس است و اگر بخواهند به شهر يا به جايى كه آب هست بروند، نماز قضا مى شود، چه وظيفه اى دارند؟
ج ـ در فرض سؤال تيمم كنند و با همان بدن نجس نماز بخوانند و نماز آنها صحيح است و قضا هم ندارد.
س 172 ـ اگر عضو صحيح است ولى نجس شده و تطهير آن ممكن نيست يا مشقت دارد، وظيفه چيست؟
ج ـ در فرض سؤال، وظيفه تيمم است، بلى اگر عين نجاست روى عضو باشد و برطرف كردن آن ممكن نباشد، يا عسر و حرج و مشقت غيرقابل تحمل داشته باشد، حكم جبيره را دارد و بهتر است تيمم هم بكند.
س 173 ـ شخصى صبح احتياج به غسل پيدا كرده و به علت خجالت، تيمم مى كند آيا صحيح است؟
ج ـ در مسائل شرعى خجالت، عذر ومجوّز تيمّم نيست ولى اگر وقت تنگ شد، واجب است تيمم كند و نماز خود را بخواند و نماز صحيح است و قضا ندارد.
س 174 ـ كسى است كه يك دست او از مچ قطع شده است ولى ذراع او باقى است، لطفاً كيفيت تيمم اين فرد را بيان كنيد.
ج ـ در فرض سؤال با دست سالم به زمين بزند و تمام پيشانى را مسح كند و احتياط كامل استحبابى در اين است كه علاوه بر اين با دست سالم و ذراع
(صفحه107)
دست ديگر به زمين زده و با هر دو پيشانى رامسح كند و بعد اگر دست راست سالم است، پشت دست سالم را به زمين بكشد و ذراع دست ديگر را به زمين زده و با آن پشت دست راست را مسح كند و بعد با دست راست پشت ذراع دست ديگر را مسح كند و اگر دست چپ سالم است اول با دست چپ پشت ذراع دست راست را مسح كند و بعد پشت دست چپ را به زمين بكشد و بعد با ذراع دست راست پشت دست چپ را مسح كند.
س 175 ـ لطفاً كيفيت تيمم كسى كه دو دست او از مچ قطع شده ولى ذراع آنها باقى است بيان كنيد.
ج ـ اول پيشانى خود را به نيت تيمم به زمين بكشد بعد با ذراع و دستهاى خود به زمين بزند و پيشانى خود را با هر دو ذراع مسح كند و بعد پشت هر ذراع را با ذراع ديگر مسح كند و ترتيب دست راست و چپ بايد رعايت شود.
س 176 ـ لطفاً وظيفه كسى را كه هر دو دست او از بالاى آرنج قطع شده در مورد تيمم بيان كنيد.
ج ـ پيشانى را به نيت تيمم به زمين بكشد و نايب نيز بگيرد تا او دستهاى خويش را بر زمين زده و به پيشانى او بكشد.
(صفحه108)
احكام جبيره
س 177 ـ وظيفه شخصى تيمم است، ولى در بعضى اعضاى تيمم، جبيره وجود دارد، آيا حكم جبيره در وضو را دارد؟
ج ـ بلى، در فرض سؤال تيمم جبيره اى انجام دهد و فرقى بين تيمم جبيره اى و وضو و غسل جبيره اى نيست.
س 178 ـ دست شخصى جبيره بوده و مدتى براى وضو دست راست را در كيسه پلاستيكى مى كرده و آن را مى شسته يا وضوى ارتماسى مى گرفته است، حكم آن چيست؟
ج ـ در جبيره، بايد دست سالم را به قصد وضو تر كنند و روى جبيره بكشند و يا روى كيسه بكشند (نه آنكه آن را بشويند يا در آب فرو ببرند) لذا در فرض سؤال، بايد نمازهايى كه با آن وضو خوانده است قضا كند. ضمناً غسل هم همين حكم را دارد.
س 179 ـ آيا لازم است وضوى جبيره اى را به قصد وضوى جبيره اى گرفت؟
ج ـ لازم نيست و همين كه قصد عمل به وظيفه فعلى (ما فى الذمه) كند، كفايت مى كند.
(صفحه109)
س 180 ـ يكى از دو دست تا مچ جبيره است، براى تيمم چه كنيم؟
ج ـ كف دست جبيره اى را به زمين بزنيد و به پشت دست سالم بكشيد و دست سالم را هم به پشت دست جبيره و روى جبيره بكشيد.
س 181 ـ تمام دست شخصى گچ گرفته شده و جنب است، وظيفه او چيست؟ و آيا مى تواند مسجد برود؟
ج ـ اگر مى تواند غسل جبيره اى كند، بايد غسل كند و اگر غسل حرج و مشقت دارد، تيمم كند و پس از آن مى تواند به مسجد برود.
س 182 ـ شخصى در دست يا صورت خود، عمل جراحى پلاستيكى انجام داده است و پلاستيك روى بشره را گرفته است، وظيفه او براى وضو و غسل چيست؟
ج ـ در فرض سؤال كه عرفاً پلاستيك جزء بدن محسوب مى شود، وضو و غسل را به طور معمول انجام دهد و احتياطاً تيمم هم بكند.
س 183 ـ شخصى طبق وظيفه خود وضو يا غسل جبيره اى انجام داده است، آيا بعد از برداشتن جبيره، بايد وضو و غسل را اعاده كند؟
ج ـ اعاده غسل و وضو لازم نيست.
س 184 ـ روى انگشت شخصى در اثر كوبيدگى سياه شده ولى زخم نشده است، آيا وضوى جبيره اى بگيرد يا حكم سالم را دارد؟
ج ـ اگر آب براى آن ضرر ندارد، حكم سالم را دارد.
س 185 ـ خون، زير پوستِ دست مرده است، براى وضو وظيفه چيست؟
ج ـ در فرض سؤال كه خون زير پوست است، شستن روى آن براى وضو كافى است.
س 186 ـ معمولاً يك طرف محل جبيره زخم است، ولى پارچه اى كه روى آن
(صفحه110)
بسته مى شود طرف سالم را هم مى پوشاند، آيا لازم است براى وضو و غسل آن طرف را به هر نحو هست بشويند؟
ج ـ اگر به اندازه متعارف باشد، شستن زير آن لازم نيست و دست تر روى آن بكشند كفايت مى كند.
س 187 ـ انگشت شخصى زخم شده و آب براى آن ضرر دارد، براى وضو و غسل، انگشتانه پلاستيكى روى آن مى كشد، وظيفه چيست؟
ج ـ روى پلاستيك را به قصد وضو يا غسل دست تر بكشد، وضو و غسل صحيح است.
س 188 ـ آيا صحيح است، عضوى را كه بايد وضو يا غسل جبيره اى بدهند، داخل كيسه پلاستيكى كنند و وضو و غسل انجام دهند؟
ج ـ مانعى ندارد ولى نبايد كيسه بيشتر از اندازه لازم، عضو را بپوشاند ونيز بايد به قصد وضو يا غسل، دست را تر كنند و روى كيسه بكشند و شستن و آب روى آن جارى كردن كفايت نمى كند.
س 189 ـ دست شخصى جبيره دارد و در موقع وضو، ترى دست براى مسح سر و پا باقى نمى ماند، وظيفه چيست؟
ج ـ از اعضاى ديگر وضو، رطوبت بگيرد و اگر آن هم كفايت نكرد، احتياط اين است كه با همان دست خشك مسح بكشد، پس از آن با آب خارج نيز مسح بكشد و بعد تيمم هم بكند.
|