في:  
                       
 
 
 

من حياة سماحته قائمة المؤلفات الأحکام و الفتاوى الأسئلة العقائدية نداءات سماحته  الصور  لقاءات و زيارات
المکتبة الفقهية المختصة الصفحة الخاصة المواقع التابعة أخبار المكاتب وعناوينها الدروس المناسبات القرآن والمناجات

<<التالي الفهرس السابق>>



(صفحه71)

3 ـ آيا در موارد مذكور بين پسر و دختر تفاوتى وجود دارد؟
4 ـ آيا در موارد مذكور بين حدود و قصاص تفاوتى وجود دارد؟
ج ـ در جواب سؤال فوق بايد به نكات ذيل توجه شود:
الف: بلوغ شرعى همان است كه در كتب فقهيه مقرر شده (تمام شدن پانزده سال قمرى در پسر و نه سال قمرى در دختر) كه همين مطلب در قانون مدنى نيز تصريح شده است.
ب: در تمام مسائل كيفرى افرادى كه به سن مذكور رسيده اند مانند ديگران داراى مسؤوليت كيفرى مى باشند و غير از جنون رافعى براى مسؤوليت آنان نيست. مگر در موراد استثنايى.
ج: بهانه هاى مذكور در سؤال رافع احكام شرعى نخواهد بود. هرگاه اجراى حكمى مستلزم مفسده اعظم باشد، طبق موازين مى توان اجراى حكم را موقتاً با تشخيص حاكم شرع به تأخير انداخت.
د: شرايط رشد اختصاصى به مسائل مالى دارد (فان آنستم منهم رشداً) و ربطى به مسائل كيفرى ندارد.
هـ : در امور فوق الذكر فرقى بين حدود و قصاص و يا پسر ودختر چنانچه واجد ساير شرايط باشند نخواهد بود.


(صفحه72)




طهارات و نجاسات


س 41 ـ بند لباس نجس شده است آيا آفتاب آن را پاك مى كند؟
ج ـ آفتاب آن را پاك نمى كند.

س 42 ـ آفتاب اگر به وسيله آئينه به جاى نجس بتابد و منعكس شود، آيا پاك كننده است؟
ج ـ خير، پاك كننده نيست.

س 43 ـ آيا تغيير بو يا رنگ يا طعم آب، موجب مضاف شدن آب مى شود؟
ج ـ خير، تغيير از جهت امور مذكوره موجب مضاف شدن آب نمى شود، بلى اگر چيزى كه با آب مخلوط مى شود بقدرى باشد كه عرفاً به آن آب گفته نشود مضاف مى شود، مانند شربت و دوغ و چاى و امثال اينها.

س 44 ـ اگر رنگ و بو و طعم آب كرى كه نجس بوده است، به وسيله مواد شيميايى، از بين برود، آيا پاك مى شود؟
ج ـ خير، پاك نمى شود.

س 45 ـ شركتى در نظر دارد فاضلابهاى ناشى از خط توليد نوشابه (شامل آبهاى شستشو و آبكشى كف سالنها و دستگاهها) را به همراه فاضلابهاى

(صفحه73)

بهداشتى (ناشى از حمامها و دستشويى ها) را تصفيه كند، در تصفيه خانه جريان مخلوط فاضلاب صنعتى و انسانى مراحل مختلف را طى مى كند و در مرحله اصلى تبديل به حالتى خواهد شد كه با حالت اوليه فاضلاب تصفيه نشده كاملاً متفاوت است و مايعى ايجاد مى شود كه حالت آب مضاف را دارد. در ادامه خط تصفيه با جداسازى مايع مذكور دو فاز ايجاد مى شود كه يك فاز آن كاملاً زلال و شبيه آب معمولى بدون رنگ و بو و بدون آثار آلودگى است و فاز ديگر آن تغليظ شده به اول تصفيه خانه برگشت داده مى شود، چنانچه آب خروجى از تصفيه خانه داراى مشخصات ظاهرى آب معمولى باشد آيا پاك است يا خير؟ و در صورت منفى بودن پاسخ آيا اتصال آن با آب جارى يا كر و باران مى تواند حكم بر پاكى كل آن بدهد؟
ج ـ در فرض سؤال كه آب تصفيه شده عرفاً آب معمولى محسوب مى شود با توجه به اينكه قبلاً مضاف و ظاهراً نجس بوده است اگر به كر يا جارى متصل شود يا باران بر آن ببارد پاك مى شود ولى بنابر احتياط واجب بايد آب باران يا كر يا جارى با آن مخلوط گردد، همانگونه كه در مسأله 56 توضيح المسائل بيان شده است.

س 46 ـ استفاده از آب تصفيه شده فاضلاب، جهت فضاى سبز و زراعت وامثال آن چگونه است؟ از جهت طهارت وظيفه چيست؟
ج ـ استفاده از آب مزبور براى فضاى سبز و غيره مانعى ندارد و اگر يقين به نجاست آن دارند، چنانچه آب جارى يا لوله به آن متصل كنند و با آن مخلوط كنند، پاك مى شود و همينطور است اگر باران به آن ببارد.

س 47 ـ آبهايى كه در جوى كوچه و خيابان روان است و معمولاً از فاضلاب منازل و لباسشويى خانه ها جارى است، پاك است يا خير؟

(صفحه74)

ج ـ چنانچه يقين به نجاست آنها نباشد، محكوم به طهارت و پاك است.

س 48 ـ حوض سيمانى و موزاييكى كه آب آن از كر كمتر بوده و سگ از آن آب خورده است آيا جهت تطهير، خاك مال كردن لازم است؟
ج ـ خير، خاك مال كردن لازم نيست و مثل چيزهاى نجس ديگر تطهير مى شود.

س 49 ـ اگر سگ پشت ظرف را ليسيده باشد آيا خاك مال كردن لازم است؟
ج ـ لازم نيست.

س 50 ـ اگر آب دهان سگ روى فرش و لباس ريخته و يا چنانچه به گوشت ودنبه زبان زده است و مقدارى از آنها را خورده است، آيا جهت تطهير مثل ظرف، خاك مال كردن آنها لازم است؟
ج ـ در غير ظروف، خاك مال كردن لازم نيست و غيرظرف، هر چه باشد، مثل چيزهاى نجس ديگر با آب پاك مى شود.

س 51 ـ در تطهير لباس و امثال آن، فرموده ايد: بايد غساله آن با فشار دادن خارج شود، سؤال اين است كه اگر غساله خودبخود و بدون فشار خارج شود، (مثل اينكه آن را از آب درآورند و روى بند بيندازند، تا كم كم غساله خارج شود) آياكفايت مى كند؟
ج ـ خروج خودبخود، كفايت نمى كند.

س 52 ـ اينكه فرموده ايد: لباس و فرش و امثال آن را كه نجس شده، بايد فشار دهند تا غساله آن خارج شود، آيا بايد خارج از آب فشار داد؟ يا اگر داخل آب فشار دهند، يا پامال كنند كفايت مى كند؟
ج ـ داخل آب هم به هر نحوى فشار دهند، يا طورى حركت دهند كه غساله آن خارج شود كفايت مى كند.

(صفحه75)


س 53 ـ فرموده ايد: احتياط واجب آن است كه فرش و لباس و مانند اينها را جهت تطهير، طورى فشار يا حركت دهند كه آب داخل آنها خارج شود، آيا اگر آب لوله با فشار روى آنها گرفته شود، بطورى كه آب داخل آنها خارج شود يا ماشين لباسشويى آنها را با سرعت گردش و دوران، فشار دهد كافى است؟
ج ـ بلى در هر دو مورد كفايت مى كند و فشار جداگانه لازم نيست.

س 54 ـ لباس و فرشى كه به بول نجس شده، آيا اگر در آب كر يا جارى يا با آب لوله شهرى، يك دفعه آن را بشويند و داخل آب يا در حال اتصال آب لوله آن را فشار دهند پاك مى شود، يا بايد دو دفعه بشويند؟
ج ـ در فرض سؤال يك دفعه كفايت مى كند.

س 55 ـ در لباسشويى هاى عمومى، لباس افراد بى مبالات كه طهارت و نجاست را رعايت نمى كنند شسته مى شود، آيا لباسهايى كه دراين لباسشوييها شسته مى شود پاكند؟
ج ـ چنانچه لباس را پاك تحويل داده اند و شك داشته باشند كه نجس شده يا نه، پاك است و اگر نجس بوده و متصدى شستن آن بگويد تطهير كرده است، محكوم به طهارت است.

س 56 ـ چنانچه بچه روى فرش بول كرده باشد و كف اتاق هم نجس باشد، آيا اگر فرش را به وسيله آب لوله كشى تطهير كنيم، پشت فرش و كف اتاق هم پاك مى شود؟
ج ـ چنانچه با آب لوله روى فرش بريزند و از پشت آن عبور كند و خارج شود، رو و پشت فرش پاك مى شود، و چنانچه آب لوله متصل به كف اتاق بشود آن هم پاك مى شود.

س 57 ـ اگر زمين سنگ فرش، نجس شده باشد و عين نجاست آن برطرف

(صفحه76)

شده، اگر آنجا را با شلنگ متصل به آب لوله شهرى آب بكشيم، آيا بايد غُساله آن را جمع و خارج كنيم تا پاك شود؟
ج ـ در فرض سؤال، خارج كردن غساله(1) لازم نيست و پاك مى شود.

س 58 ـ لباس آلوده به خون يا منى را شسته ام ولى پس از تطهير، رنگ و اثر آن باقى است آيا بايد دومرتبه بشويم؟
ج ـ چنانچه عين خون يا منى از بين رفته و شسته شده، لباس پاك است، هر چند رنگ آن باقى باشد.

س 59 ـ چنانچه چيز نجس را كه بايد دومرتبه شست (مثل ظروف متنجس به بول) يك مرتبه بشويند ولى مقدار آبى كه يك مرتبه مى ريزند بيشتر از مقدار آبى باشد كه دومرتبه مى ريزند، آيا آن چيز پاك مى شود؟
ج ـ در موارد لزوم تعدّد، بايد دومرتبه بريزند، بلى چنانچه بعد از ازاله عين نجاست، ريختن آب را ادامه دهند، در اين صورت آن چيز پاك مى شود و تعدد لازم نيست.

س 60 ـ گاهى آب لوله هاى شهرى از منبع قطع مى شود ولى به مقدارى ـ مثلاً به اندازه شير سماور ـ آب از لوله با داخل طشت لباس كه نجس است، متصل مى شود، آيا پاك كننده است؟
ج ـ چنانچه آب موجود داخل لوله ها به مقدار كر باشد و متصل به طشت باشد پاك كننده است، يعنى احكام آب كر را دارد.

س 61 ـ لباس نجس را زير شير متصل به لوله تطهير كردم، آيا آبى كه از آن مى ريزد يا ترشح مى كند پاك است؟

1 ـ غساله آبى است كه معمولاً در وقت شستن و بعد از آن از چيزى كه شسته مى شود خودبخود يا به وسيله فشار خارج مى شود.

(صفحه77)

ج ـ بلى، چنانچه غساله آن در زير شير خارج شده، ترشّح و آبى كه پس از آن مى ريزد پاك است و نيز ترشّح در حال شستن و اتصال به آب شير، پاك است.

س 62 ـ اگر چيز نجسى به گونه اى باشد كه به علل گوناگون آب كشيدن آن مشكل باشد آيا براى پاك كردن آن مى توان سه بار با دست و يا شيء خيس، روى آن چيز نجس كشيد؟
ج ـ در فرض سؤال آن شئ به اين صورت تطهير نمى شود، چون در تطهير، جريان آب لازم است و مجرّد تر شدن كفايت نمى كند بلكه باعث سرايت نجاست نيز مى شود.

س 63 ـ چنانچه كسى ببيند كاغذى كه روى آن آيه قرآن يا اسماء مقدّسه نوشته شده، در جاى نجس افتاده و نجس شده است، چه وظيفه اى دارد؟
ج ـ واجب است آن را بردارد و پس از تطهير در جاى مناسبى كه هتك نشود، قرار دهد.

س 64 ـ منزلى اجاره كرده ام كه چاه آشپزخانه آن با چاه توالت يكى است و معمولاً وقت شستن ظرفها مقدارى مواد غذايى در چاه مى رود، با اين وضع تكليف اين جانب چيست؟
ج ـ متعارف آن است كه خورده هاى ته ظرف قابل خوردن نيست و به آنها غذا صدق نمى كند، لذا اشكال ندارد، بلى چنانچه به باقى مانده ته ظرف، صدق غذا كند، احتياط آن است كه آنها را جدا كنيد و به چاه نريزيد يا چاه را جدا كنيد.

س 65 ـ آيا شربت و دوغ نجس قابل تطهيرند؟
ج ـ خير، به صورت موجود قابل تطهير نيست.

(صفحه78)


س 66 ـ مقدارى برنج در آب خيس كردم و بلافاصله ديدم فضله موش روى آب است، آن را گرفتم، برنج و ظرف آن چگونه تطهير مى شود؟
ج ـ در فرض سؤال كه آب نجس به باطن برنجها نرفته است، فوراً آب لوله را به ظرف برنج وصل كنيد، ظرف و برنجها پاك مى شوند، ولى بنابر احتياط بايد در حال اتصال آبِ لوله، برنجها و آب ظرف را طورى حركت دهيد كه آب شير با آنها مخلوط شود.

س 67 ـ مقدارى گوشت با آب نجس پخته شده، آيا قابل تطهير است؟
ج ـ بلى، اگر گوشت را در آب كر يا جارى بگذارند و به مقدارى كه آب نجس در آن نفوذ كرده است آب پاك كه اطلاق آن محفوظ بماند، در آن نفوذ كند و غساله آن را خارج كنند پاك مى شود.

س 68 ـ چنانچه درب وپنجره و ديوارمنزل را با رنگ مايع نجس، رنگ كرده باشند آيا قابل تطهير است؟
ج ـ بلى، پس از خشك شدن، ظاهر آن قابل تطهير است.

س 69 ـ اگر خونى از لاى دندان بيرون آيد و در آب دهان از بين برود، آيا آب كشيدن داخل دهان لازم است؟
ج ـ لازم نيست.

س 70 ـ در هنگام مسواك كردن از لثه ها خون خارج مى شود، آيامسواكى كه در داخل دهان با خون لثه ملاقات مى كند ولى بعد از بيرون آوردن خونى نيست; نجس مى باشد؟ و همين طور آبى كه مضمضه مى كنند در حالى كه دهان خونى است، ولى در آن آب خون نيست، آيا نجس مى باشد؟
ج ـ آب و مسواك كه در داخل دهان با خون ملاقات مى كند، اگر بعد از خارج شدن از دهان به خون آلوده نباشد، نجس نشده وتطهير لازم ندارد.

(صفحه79)


س 71 ـ گاهى دندان مصنوعى يا غذا يا آب آشاميدنى در دهان با خونى كه از لثه خارج شده ملاقات مى كند، آيا نجس مى شود و فرو دادن غذا و آب چه صورت دارد؟
ج ـ بطور كلى خونى كه از لاى دندان خارج مى شود، موجب نجس شدن دهان و آنچه در دهان است نمى شود، بنابراين غذا و آب و دندان مصنوعى نجس نمى شوند و فرو دادن آب و غذا مانعى ندارد و نيز تطهير دندان مصنوعى لازم نيست.

س 72 ـ اگر به هنگام پركردن دندان يا كشيدن آن، دهان انسان خونى شود، وظيفه چيست؟
ج ـ به مجرد زوال عين خون، دهان پاك مى شود و تطهير لازم نيست.

س 73 ـ آيا بعد از خوردن يا آشاميدن چيز نجس (مانند خون) يا متنجس (مثل غذايى كه نجس شده) آب كشيدن دهان واجب است؟
ج ـ دهان به مجرد بلعيدن چيز نجس پاك مى گردد و آب كشيدن آن واجب نيست.

س 74 ـ جنازه اى را به جهت عذرى، بدل از غسل، تيمم داده اند، آيا چيز تر به آن برسد نجس مى شود؟
ج ـ پاك شدن ميّت با تيمّم بدل از غسل، مشكل است، لذا اگر چيزى با رطوبت مُسريه باآن تماس پيدا كند، احتياطاً آب بكشند.

س 75 ـ آيا نجاست مرده كافر، با غسل ميت، برطرف مى شود يا قابل تطهير نيست؟
ج ـ نجاست جنازه غيرمسلم، با استحاله، از قبيل خاك شدن يا سوزاندن به طورى كه خاكستر شود پاك مى شود.

(صفحه80)


س 76 ـ آيا يهوديها و مسيحيان و زرتشتيانى كه فعلاً هستند اهل كتاب و پاك مى باشند؟
ج ـ بلى كسانى كه معتقد به يگانگى خداوند متعال و معتقد به نبوت حضرت موسى(عليه السلام) و حضرت مسيح(عليه السلام) و زرتشت باشند و تورات و انجيل و اوستا را كتاب خود بدانند اهل كتاب محسوب مى شوند و پاك هستند.

س 77 ـ در فرض بالا چنانچه يقين به معتقدات آنها به نحو مذكور نداشته باشيم و همين قدر مى دانيم كه آنان به عنوان اهل كتاب معروف و شناخته شده اند، وظيفه چيست؟
ج ـ در اين فرض نيز محكوم به طهارت هستند مگر اينكه يقين به خلاف حاصل شود.

س 78 ـ شخصى نزد شخص يهودى، دندان مصنوعى گذاشته است آيا پاك است؟ و نماز با آن چه حكمى دارد؟
ج ـ اهل كتاب اگر مشرك نباشند پاك هستند و اگر دندان را شخص مشرك و كافر بسازد ظاهر آن پاك مى شود و نماز با آن اشكال ندارد.

س 79 ـ در رساله توضيح المسائل مسأله 114 مى فرماييد: يهود و نصارا اهل كتاب هستند و نجس نيستند، از طرف ديگر مى فرماييد: كسى كه به دوازده امام دشنام دهد يا دشمنى داشته باشد نجس است، با توجه به اينكه اينها دشمن اسلامند حكم چيست؟
ج ـ تفصيل بحث مربوط به كتب فقهى است و بطور كلى اهل كتاب اگر مشرك نباشند پاك هستند و از طرف ديگر هر كس كه نسبت به ائمه اطهار(عليهم السلام) دشمنى داشته باشد و نعوذبالله نسبت به آنها توهين كند نجس مى باشد. و بسيارى از اهل كتاب نسبت به ائمه اطهار(عليهم السلام) ساكت هستند و

(صفحه81)

حب و بغضى نسبت به ائمه اطهار(عليهم السلام) ندارند، بلى اگر اهل كتاب هم به ائمه اطهار(عليهم السلام) توهين كنند آنها نيز نجس مى باشند.

س 80 ـ دست دادن مرد با مرد غيرمسلمان چه صورت دارد؟
ج ـ مانعى ندارد اما اگر مشرك باشند و دست تر باشد، دست نجس مى شود.

س 81 ـ مقدارى انگور در مقابل آفتاب گذاشته اند تا خشك شده مويز شود، اكنون دانه هاى آن بادكرده نه مويز به آن گفته مى شود و نه انگور، آيا خوردن آن جايز است؟
ج ـ اگر شك داريد كه جوش آمده، خوردن آن بى اشكال است.

س 82 ـ كشمش و خرما را اگر در آب بجوشانند، يا آنها را سرخ كنند، آيا نجس مى شوند؟ و خوردن آنها چه حكمى دارد؟
ج ـ نجس نمى شوند و خوردن آنها اشكال ندارد.

س 83 ـ تا چه زمان مى شود انگور روى انگور يا خرما روى خرما يا امثال اينها جهت سركه شدن بريزند؟
ج ـ هر وقت بريزند و سركه شود اشكال ندارد و قبل و بعد از سركه شدن فرقى ندارد.

س 84 ـ اگر براى درست كردن سركه هر روز يك من انگور در ظرف بريزند، به طورى كه هر دفعه انگور روز قبل به جوش آمده باشد، اين سركه چه حكمى دارد؟
ج ـ اشكالى ندارد.

س 85 ـ مقدارى انگور جهت سركه شدن در ظرف ريخته ايم به اندازه اى كه پرشده آيا مى توانيم انگورى كه براى سركه شدن در ظرف مذكور ريخته شده

(صفحه82)

و جوش آمده و در حال جوش و كف مى باشد، در ظرف بزرگترى بريزيم و در قسمت خالى ظرف دوم مجدداً انگور بريزيم تا پر شود؟
ج ـ تبديل ظرف انگور جوش آمده به ظرف بزرگتر و ريختن انگور در آن، تا پرشود مانع ندارد و بعد از سركه شدن تماماً پاك و حلال است.

س 86 ـ شخصى مقدارى كشمش جهت سركه ريخته، و در ضمن چند دانه نخود هم داخل آن كرده، پس از ترش شدن آيا پاك است؟
ج ـ چنانچه نخود را براى علاج ريخته باشد پاك است.

س 87 ـ الكل صنعتى و الكل طبى، شامل ماده اصلى سكرآور شراب يعنى الكل مى باشد، و اگر كسى اينها را بخورد حالت مستى پيدا مى كند، در فرض سؤال كه الكل، مايع مى باشد آيا نجس است؟
ج ـ اوّلاً از قرار معلوم الكل مُسكر بالفعل نيست و بدون امتزاج با آب و تنزل درجه غلظت آن مُسكر نمى شود، لذا اين گونه مسكريت سبب حكم به نجاست آن نمى شود و مى توان گفت ادله مربوطه به خمر ومسكر اختصاص دارد به مُسكراتى كه بطور طبيعى و متعارف قابل شرب و موجب سكر مى شود و از الكل كه از مستحدثات است انصراف دارد و شامل آن نمى شود.
ثانياً بطورى كه افراد مطلع كه مصرف كنندگان خمر و الكل را ديده اند مى گويند، سكر حاصل از خمر، سكر به خصوصى است و هرگز آن نوع سكر با مصرف الكل حاصل نمى شود، بلكه مصرف آن، تنها موجب نوعى اغماء و مسموميت و تخدير مى شود، بنابراين بين آنها اختلاف ماهوى و ذاتى وجود دارد اگر چه از لحاظ شيميايى عنصر مشتركى داشته باشند، لذا الكل محكوم به طهارت است و بر فرض شك هم، اصالة الطهارة جارى است.


(صفحه83)


س 88 ـ اگر پيه را از كشورهاى غيراسلامى وارد كنند، و با آن صابون بسازند، چه حكمى دارد؟
ج ـ محكوم به طهارت است و محتمل است كه كشور غيراسلامى از كشور اسلامى وارد و پس از آن صادر كرده باشد و در هر صورت مصرف آن اشكال ندارد، بلى اگر بدانند از حيوانى است كه ذبح اسلامى نشده يا بدانند پيه خوك يا ساير حيوانات حرام گوشت است، نجس است.

س 89 ـ آيا دارويى كه از مواد نجس تهيه مى شود نجس است؟ ملاقى آن چطور؟
ج ـ بلى نجس است و ملاقى آن نيز نجس مى شود.

س 90 ـ اينجانب مى دانم نان بعض نانواييها پاك نيست، وظيفه ام چيست؟
ج ـ اگر نان تمام نانواييهايى كه شما علم به نجس بودن بعضى از آنها داريد مورد ابتلاى شما باشد، يعنى ممكن است از نان يكايك آنها، ولو به تناوب، مصرف كنيد، در اين صورت بايد از همه آنها اجتناب كنيد، اما اگر يكايك آنها مورد ابتلاى شما نيست و عادتاً ممكن نيست از نان همه آنها استفاده كنيد، در اين صورت اجتناب لازم نيست.

س 91 ـ خون كمى در لباس اينجانب وجود دارد و نمى دانم چه خونى است، آيا محكوم به نجاست است؟
ج ـ با فرض اينكه نمى دانيد چه خونى است و احتمال مى دهيد خون حيوانى باشد كه خون جهنده ندارد، يا مثلاً خون پشه و امثال آن باشد، محكوم به طهارت است.

س 92 ـ گاهى رطوباتى از محل غائط خارج مى شود، آيا پاك است؟
ج ـ پاك است مگر اينكه همراه با ذرّات نجاست باشد.

(صفحه84)


س 93 ـ تطهير مخرج بول چگونه است؟
ج ـ شلنگ كه به آب لوله كشى متصل است، يك مرتبه شستن كفايت مى كند ولى با آب قليل بايد دومرتبه شسته شود، بلى اگر مجراى بول آلوده به بول نباشد، با آب قليل هم يك مرتبه پاك مى شود ولى بهتر است دومرتبه بشويند.

س 94 ـ شخصى در حال تخلّى، رو به قبله يا پشت به قبله نشسته است، آيا واجب است به او تذكر دهيم؟
ج ـ چنانچه عالم به حكم وموضوع است (يعنى مى داند كه اين عمل حرام است و قبله را هم مى داند) در اين فرض، از باب امر به معروف و نهى از منكر، واجب است به او تذكر دهيد و اگر جاهل به حكم است (يعنى نمى داند كه تخلى، رو به قبله و پشت به قبله حرام است) در اين فرض، از باب وجوب ارشاد جاهل، واجب است مسأله را به او تذكر دهيد، و اگر جاهل به موضوع است (يعنى مسأله رامى داند ولى نمى داند كه سمت قبله نشسته) در اين صورت تذكر واجب نيست.

س 95 ـ توالت ساختمان حدود 7 الى 10 درجه از قبله انحراف دارد، آيا اين مقدار تمايل و انحراف اشكال دارد؟
ج ـ بطور كلى چنانچه انحراف و تمايل به مقدارى باشد كه در حال تخلى عرفاً رو به قبله يا پشت به قبله صدق نكند، اشكال ندارد.

س 96 ـ شخصى با دست نجس مرطوبى با كسى مصاحفه مى كند، آيا لازم است به او اطلاع دهد؟
ج ـ بلى، اگر بهوسيله دستِ نجس، دست او رانجس كرده و اوبا آن دست غذا مى خورد، يابدون تطهير براى نماز وضومى گيرد، لازم است به اواطلاع دهد.

(صفحه85)


س 97 ـ اگر انسان اشياء ديگران را نجس كند، آيا بايد به آنها بگويد؟
ج ـ اگر آن چيز را، صاحبش در كارى كه شرط آن طهارت واقعى است استعمال مى كند، مثل خوردن وآشاميدن و آب وضو و غسل، واجب است نجس بودن آن را به صاحبش بگويد، اما اگر شرط استعمال آن طهارت واقعى نيست، مثل نجس بودن لباس يا فرش، لازم نيست بگويد، اگر چه بداند صاحبش در آن يا روى آن نماز مى خواند.

س 98 ـ چيزى است كه احتمال نجس بودن آن را مى دهم و شايد با تجسّس و سؤال، نجس بودن آن معلوم شود، آيا تجسّس و سؤال لازم است؟
ج ـ اگر حالتِ سابق آن را از جهت پاكى و نجسى نمى دانيد و طهارت يا نجاست آن مشكوك است، تجسّس وسؤال لازم نيست و محكوم به طهارت است.

وسواسى

س 99 ـ به چه كسى وسواسى گفته مى شود و حكم آن چيست؟
ج ـ كسى كه از حدّ متعارف خارج شود وسواسى است و نبايد به وسوسه اعتنا كند، وسواس و وسوسه از شيطان است و جايز نيست.

س 100 ـ وظيفه وسواسى چيست و راه نجات او چه مى باشد؟
ج ـ وظيفه او بى اعتنايى است و بايد در مسائل طهارت نجاست، وضو و غسل مثل متعارف مردم عمل كند و با بى اعتنايى مكرر اين حالت را از خود رفع و برطرف كند.

س 101 ـ شخصى است كه زياد شك مى كند و همه چيز را نجس مى داند، در مهمانى ها غذا را نجس مى داند، در و ديوار را نجس مى داند، و... آيا چنين

(صفحه86)

عقيده و رويّه اى صحيح است؟
ج ـ نبايد به شك اعتنا كند و بايد بنا را بر طهارت بگذارد و چنين رويه و عقيده اى خلاف شرع و خلاف عقل و عرف و پيروى از شيطان است و مسلمان بايد طبق دستورات اسلام عمل كند.

س 102 ـ بعضى افراد در وضو و غسل بيش از اندازه آب مى ريزند و دست به صورت و دستها و بدن خود مى كشند و مى گويند احتياطاً دست مى كشيم و نيز بعضى از خانمها در شستن و آب كشيدن لباس و غيره و يا براى وضوى نماز، آب زياد مصرف مى كنند و گاهى روزانه و چه بسا قبل از هر وضو و نماز پاهاى خود را آب مى كشند و مى گويند: پاى ما احتياط داشت، يا به دلمان نمى چسبد و احتياط خوب است، بفرماييد: آيا اين اعمال وجهه شرعى و رجحان دارد و احتياط است يا خلاف شرع و خلاف احتياط است؟
ج ـ اشكالى نيست كه احتياط فى نفسه (يعنى به لحاظ اينكه در بعض موارد موجب يقين عمل به وظيفه و سبب رسيدن به واقع مى شود)، خوب است و رجحان شرعى دارد، ولى گاهى عوارض سوء و پيامدهاى خلاف شرع و عقل دارد و در چنين مواردى احتياط نه تنها رجحان ندارد، بلكه احتياط در ترك احتياط است، مثلاً اگر احتياط كردن انسان را در معرض وسواس قرار دهد، يعنى اگر بيش از حدّ دست كشيدن و آب زياد از اندازه ريختن و دست و پا و لباس را بى جهت آب كشيدن انسان را به وسواس و وسوسه گرفتار كند خلاف شرع و حرام است، همانطور كه مرحوم سيد(قدس سره) در عروة الوثقى (1) و ديگر علماى عظام فرموده اند.

1 ـ عروة الوثقى، فى النجاسات، فصل، طريق ثبوت النجاسة... قال قدس سره: «بل قد يقال بعدم رجحان الإحتياط بالإجتناب عنها بل قد يكره او يحرم اذا كان فى معرض حصول الوسواس».

(صفحه87)

و در خصوص وضو بايد توجه داشت كه علاوه بر مسائل و مفاسد مترتبه بر اصل وسوسه، اگر شخص در وضو گرفتن وسواسى باشد و دست چپ را بيش از اندازه آب بريزد، صحت وضوى او نيز مشكل است، چون لازم مى آيد با آب جديد مسح كند، بلكه اگر آب زياد هم نريزد، ولى بيش از حدّ و اندازه دست بكشند، صحت وضوى او مشكل است، چون اين كار موجب مى شود كه رطوبت كف دست ـ كه بايد با آن مسح كند ـ با رطوبت ذراع او مخلوط شود و مسح با آب مخلوط انجام شود».(1)
گذشته از اينها، وسوسه يك حالت نفسانى و تخيل شيطانى است كه چنين حالتى فى نفسه مذموم و مرجوح و نشانه بى عقلى انسان است، چرا كه اين حالت باعث هدر رفتن اوقات گرانبها و تضييع عمر شريف و بى بديل شخص مى شود وگاهى موجب ترك واجب يا فعل حرام مى شود(2) لذا نقل شده كه بعضى از علما فرموده اند: «اشكالى نيست كه عمل به وسواس حرام است».
(3)

1 ـ عروة الوثقى، فى أفعال الوضوء، مسألة 47: «يشكل صحة وضوء الوسواسى اذا زاد فى غسل اليسرى من اليدين فى الماء من جهة لزوم المسح بالماء الجديد فى بعض الأوقات بل إن قلنا بلزوم كون المسح ببلة الكفّ دون رطوبة سائر الأعضاء يجيئ الأشكال فى مبالغته فى إمرار اليد، لأنّه يوجب مزج رطوبة الكفّ برطوبة الذراع».
2 ـ در كتاب مدارك العروة الوثقى فى فقه الشيعة، ج 3، ص274 نقل فرموده: «كه يك نفر وسواسى بوده و براى اينكه آب وضوى او از روى زمين به وى ترشح نكند، مى رفته است بالاى بام منزل و لب بام وضو مى گرفته است، روزى در اثناء وضو حسّ مى كند كه آب وضو از كف حياط به طرف بالا ترشح كرد و به گردنش پاشيد. وقتى اين خيال و اعتقاد را پيدا كرد واين اتفاق افتاد، مطمئن شد كه اينها خيالات و وسوسه است و واقعيت ندارد، لذا متنبه شد و دست از آن حالت وسوسه شيطانى برداشت و آن خيالات را كنار گذاشت». و نيز در همان كتاب و همان صفحه نقل فرموده: «فردى مبتلاى به وسواس شده بود، ريش خود را مى تراشيد، براى اينكه يقين پيدا كند، براى وضو آب به پوست صورتش مى رسد و معتقد بوده كه مو ولو كم باشد مانع رسيدن آب به پوست صورت مى شود».
3 ـ مدارك العروة الوثقى فى فقه الشيعه، ج 3، ص 271 .

(صفحه88)

و بعضى فرموده اند: «حرام است انسان خود را در معرض وسواس قرار دهد، چون در معرض وسواس قرار دادن اطاعت از شيطان است و اطاعت از شيطان مبغوض خداوند متعال است».(1)
علاوه بر اينها در روايات صحيحه آمده است كه «عبدالله بن سنان» مى گويد: «در خدمت امام صادق(عليه السلام) از شخصى كه در وضو و نماز مبتلاى به وسواس بود نام بردم و گفتم: او شخص عاقلى است، حضرت فرمود: چگونه عاقلى است كه از شيطان اطاعت مى كند، عرض كردم، چگونه از شيطان اطاعت مى كند؟ فرمود: از خودش سؤال كن و بپرس كه اين حالت وسواس از كجا و از چه چيز مى باشد؟ (منشأ آن چيست؟) خواهد گفت: اين حالت و رويه از عمل شيطان است».(2)
و در روايت صحيح ديگر است كه حضرت فرمود: «شيطانِ خبيث را به خود عادت ندهيد (او را نسبت به خود معتاد نكنيد) چون آن خبيث به آنچه عادت داده شد، معتاد مى شود (ديگر دست بردار نيست) و تنها هدف وخواسته او اين است كه اطاعتش كنند».(3)
بنابراين شخص مؤمن و عاقل، از دست كشيدن بيش از حد و آب كشيدن بى مورد، پرهيز مى كند، مبادا به دام شيطان بيفتد و دچار تضييع عمر و

1 ـ مهذب الأحكام، ج 1، ص 426 .
2 ـ وسائل الشيعه، ج 1، ص 46، باب 10، ابواب مقدمة العبادات، ح 1: «عن عبدالله بن سنان قال: ذكرت لأبى عبدالله عليه السلام رجلاً مبتلى بالوضوء و الصلاة، و قلت هو رجل عاقل، فقال: ابوعبدالله عليه السلام و اىّ عقل له و هو يطيع الشيطان؟ فقلت له: و كيف يطيع الشيطان؟ فقال: سَله، هذا الذى يأتيه من أىّ شئ هو؟ فانه يقول لك: من عمل الشيطان».
3 ـ وسائل الشيعه، ج 5، ص 329، باب 16، ابواب الخلل ح 2: «عن زرارة و ابى بصير... ثم قال: لا تعوّدوا الخبيث من انفسكم ... فانّ الشيطان خبيث معتاد لما عُوِّد... انّما يريد الخبيث ان يطاع. فاذا عصى لم يعد الى احدكم».

(صفحه89)

اسراف و شبهه در صحت وضو بشود و گاهى موجب بيمارى و ضرر بر نفس و درد پا و بازماندن از زندگى و هدر دادن آب بشود، خصوصاً در زمانها و مكانها و شهرهايى كه مردم با كم آبى مواجه و چه بسا نياز به آب براى ضروريات زندگى و خوردن دارند، اعاذنا الله و جميع المؤمنين من جميع الوساوس الشيطانى.

س 103 ـ بعضى افراد در مسائل طهارت و وضو، وسواس دارند و گوش به حرف كسى نمى دهند، اعمال اينها چگونه است؟
ج ـ جايزنيست و اگر در وضو دست چپ را بيش از دو مرتبه بشويند و آب بريزند وضوى آنها صحيح نيست، چون لازمه آن مسح كردن باآب جديداست.

س 104 ـ آيا در نجاست و نجس بودن چيزى، مى توان به گفته وسواسى اعتماد كرد؟
ج ـ خير، در اين رابطه اعتمادى به حرف او نيست و لازم نيست به حرف او ترتيب اثر داد.

س 105 ـ آيا لازم است وسواسى را از وسوسه منع كرد؟
ج ـ بلى، بر همه واجب است، با رعايت شرايط نهى از منكر، او را از وسوسه و وسواسگرى منع و نهى كنند.(1)


1 ـ در يكى از سفرها با رفقا و يكى از علماى بزرگوار، رضوان الله تعالى عليه، درب قهوه خانه اى پياده شديم، يكى از رفقا رفت و از آب شير دست و صورت خود را شست و پس از آن، مقدارى آب روى شير ريخت و به خيال خود، شير را آب كشيد و آن را بست، آن عالم بزرگوار كه ملاحظه مى كردند به او فرمود: چه كسى روى شير ادرار كرده بود كه آن را آب كشيدى؟ آن آقا لبخندى زد و چيزى نگفت، بعدها گفت، آن تذكر، مرا متنبه و متوجه وسواسگرى من كرد و از همان زمان تصميم گرفتم از آن حالت دست بردارم و بحمدالله تعالى به طور كلى از وسوسه نجات يافتم و راحت شدم.

(صفحه90)




وضــو


س 106 ـ با توجه به اينكه وقت نماز داخل شده، آيا جايز و صحيح است، وضو را قربةً الى الله (نه به قصد نماز) بگيرند؟
ج ـ بلى، مانعى ندارد و با آن وضو نماز هم مى توانند بخوانند و صحيح است.

س 107 ـ شخصى مدتى، قبل از وقتِ نماز، براى نماز وضو مى گرفته و جاهل به مسأله بوده است، آيا نمازهايى كه با آن وضو خوانده صحيح است؟
ج ـ در فرض سؤال كه قصد قربت داشته است، نمازها صحيح است و قضا ندارد.

س 108 ـ در وضوى ارتماسى اگر دست راست را در آب فرو برد و دست چپ را نيز در آب فرو برد و ارتماساً وضو گرفت و اصلاً دست راست رابه دست چپ نكشيد، آيا براى مسح سر و پاى راست اشكالى پيش مى آيد؟
ج ـ اشكال پيش نمى آيد و مسح سر و پاى راست را با ترى كف دست راست و مسح پاى چپ را با دست چپ انجام مى دهد و وضو صحيح است.

س 109 ـ در توضيح المسائل فرموده ايد: «شستن صورت و دستها مرتبه اول واجب و مرتبه دوم جايز و مرتبه سوم حرام است»، آيا اين مطلب اختصاص
<<التالي الفهرس السابق>>