(41صفحه)
قبل از درك مشعرالحرام بالغ شود كفايت از حجة الاسلام مى كند. ولى احتياط مستحب تكرار حج در صورت استطاعت است.
مسأله 61 ـ كسى كه گمان مى كرد بالغ نشده و قصد حج استحبابى كرد و بعد معلوم شد كه بالغ بوده حج او كفايت از حجة الاسلام نمى كند. مگر اينكه قصد حجى را كه به عهده اوست كرده باشد ولى فكر مى كرده حج استحبابى است.
مسأله 62 ـ كودك نابالغ قبل از اينكه در ميقات محرم شود اگر بالغ شد چنانچه از همان جا مستطيع باشد حج بر او واجب مى شود و كفايت از حجة الاسلام مى كند.
2 ـ عقل:
مسأله 63 ـ اگر مجنون را رجاءاً محرم كنند و او را همچون كودك وادار كنند كه اعمال عمره و حج را انجام دهد چنانچه قبل از درك مشعر عاقل شود كفايت از حجة الاسلام مى كند. ولى احتياط مستحب آن است كه در صورت استطاعت در سالهاى بعد حج را اعاده كند.
(42صفحه)
مسأله 64 ـ احتياط آن است كه مجنون را به اذن ولىّ شرعى او محرم كنند.
3 ـ حريت و برده نبودن.
4 ـ استطاعت.
(43صفحه)
استطاعت
مسأله 65 ـ كسى كه مستطيع باشد نمى تواند حج خود را به ديگرى واگذار كند.
مسأله 66 ـ كسى كه شرايط استطاعت را دارا است اگر چه غافل يا جاهل به وجوب حج باشد، حج بر او مستقر مى شود. و همچنين است اگر معتقد به عدم حصول شرايط استطاعت باشد و حج نرود سپس كشف خلاف شود.
مسأله 67 ـ اگر رفتن به حج موجب كار حرامى بشود بايد ملاحظه اهميت حج و كار حرام را بكند، و اگر اهميت حج بيشتر بود بايد به حج برود و الاّ نبايد برود.
مسأله 68 ـ اگر اهميت كار حرام بيشتر بود ولى با انجام آن به حج رفت با اينكه معصيت كرده اما حج او صحيح است.
مسأله 69 ـ مستطيع بايد خودش حج بجا آورد و حج
(44صفحه)
فرد ديگر از طرف او كفايت نمى كند، مگر در مورد بيمار و پير به شرحى كه مى آيد.
مسأله 70 ـ اگر به گمان اينكه مستطيع بوده حج واجب خود را انجام دهد و بعد معلوم شود كه مستطيع نبوده است، آن حج كفايت نمى كند و هرگاه استطاعت پيدا كرد بايد حجة الاسلام خود را بجاآورد.
مسأله 71 ـ در فرض سابق اگر در بين اعمال معلوم شود مستطيع نبوده احرام او باطل است و لازم نيست بقيه اعمال را انجام دهد.
مسأله 72 ـ كسى طبق نظر مرجع تقليد سابق خود مستطيع بوده و بنابر همان تقليد حجة الاسلام خود را بجا آورده، ولى فعلا از كسى تقليد مى كند كه معتقد است آن وقت مستطيع نبوده است، مى تواند به همان حج اكتفا كند و اعاده لازم نيست.
مسأله 73 ـ كسى كه خيال مى كرده مستطيع نيست و به نيت استحباب براى عمره تمتع محرم شد، و بعد از اعمال عمره تمتع در مكه متوجه شد كه مستطيع بوده، بايد حجة الاسلام بجا آورد، ولى نمى تواند به عمره
(45صفحه)
انجام شده اكتفا كند، و حكم كسى را دارد كه احرام عمره را از روى فراموشى ترك كرده است.
مسأله 74 ـ در فرض سابق اگر به نيت وظيفه فعليه محرم شده و از باب خطاى در تطبيق فكر مى كرده مستحب است، كفايت مى كند و مى تواند به همان عمره اكتفا كند و حج تمتع را انجام دهد.
مسأله 75 ـ كسى كه حج بر او مستقر بوده چنانچه بعد از احرام و قبل از دخول در حرم به هر دليل نتواند اعمال خود را بجاآورد و فوت كند و نيز چنانچه بعد از دخول در حرم و قبل از انجام اعمال در خارج حرم فوت كند ظاهراً حج از او ساقط نشده و بايد از تركه او استنابه كنند. و اگر داخل حرم بميرد كفايت از حجة الاسلام مى كند.
مسأله 76 ـ استطاعت به داشتن پنج چيز حاصل مى شود:
1 ـ استطاعت مالى.
2 ـ استطاعت بدنى.
3 ـ استطاعت طريقى.
(46صفحه)
4 ـ استطاعت زمانى.
5 ـ رجوع به كفايت.
مسأله 77 ـ اگر كسى يكى از اين شرايط پنجگانه را نداشته باشد حج بر او واجب نيست، اگر چه احتمال حصول آن را در آينده بدهد. كما اينكه تحصيل شرايط نيز بر او واجب نيست.
مسأله 78 ـ پس از حصول شرايط استطاعت در وجوب حج، بقاى آن نيز تا آخر اعمال حج لازم است. و اگر قبل از تمام شدن حج شرايط استطاعت از بين رفت كشف از عدم استطاعت مى كند.
استطاعت مالى
مسأله 79 ـ استطاعت مالى به اين است كه مخارج رفت و برگشت حج و وسيله رفت و آمد يا پولى كه بتواند بليط رفت و برگشت را تهيه كند داشته باشد، و همچنين مخارج خانواده خود را در وطن داشته باشد.
مسأله 80 ـ فردى مستطيع است كه علاوه بر مخارج مذكور در مسأله قبل، ضروريات زندگى مثل خانه
(47صفحه)
مسكونى و وسائل زندگى را نيز در حد شأن خود داشته باشد.
مسأله 81 ـ اگر كسى وسائل ضرورى زندگى خود را فروخته و صرف حج كند كفايت از حجة الاسلام نمى كند.
مسأله 82 ـ كسى كه منزل يا ماشين گرانقيمت دارد چنانچه با فروش آن بتواند منزل يا ماشين ارزانتر و مناسب شأن خود تهيه كند و با بقيه پول آن به حج برود واجب است آن را فروخته و به حج برود.
مسأله 83 ـ كسى كه پول ندارد ولى وسائلى دارد كه جزء ضروريات زندگى نيست مثل زمين، ساختمان، كتاب يا اشياء عتيقه، واجب است آنها را بفروشد و به حج برود.
مسأله 84 ـ اگر بتواند مقدارى از سرمايه يا زمين كشاورزى و باغ خود را بفروشد و به حج برود واجب است اين كار را انجام دهد، مگر اينكه با باقيمانده آن نتواند مخارج زندگى خود را به طور متعارف تأمين كند.
مسأله 85 ـ كسى كه نياز به ازدواج دارد و ترك ازدواج
(48صفحه)
موجب مشقت و حرج براى اوست در صورتى مستطيع مى شود كه علاوه بر مخارج حج، مخارج ازدواج را نيز داشته باشد.
مسأله 86 ـ كسى كه خودش نياز به ازدواج ندارد ولى فرزند او يا نوه او يا كسانى كه عرفاً مخارج ازدواج آنها به عهده اوست نياز به ازدواج دارند، حكم مسأله قبل را دارد.
مسأله 87 ـ كسى كه مخارج حج را دارد و بدهى نيز دارد در دو صورت واجب است به حج برود:
1 ـ وقت پرداخت بدهى او نرسيده باشد و مطمئن باشد كه در موعد مقرر تمكن از پرداخت دارد.
2 ـ وقت پرداخت بدهى رسيده است ولى طلبكار راضى به تأخير پرداخت باشد و بدهكار نيز بداند كه در وقت مطالبه مى تواند آن را بپردازد. در غير اين صورت حج واجب نيست. ولى اگر بدهى را نداد و به حج رفت كفايت از حجة الاسلام مى كند.
مسأله 88 ـ كسى كه طلبكار است و طلب او براى حج كافى است در موارد زير واجب است طلب خود را وصول
(49صفحه)
كرده و به حج برود:
1 ـ وقت طلب او رسيده باشد و بدهكار توانايى پرداخت داشته باشد.
2 ـ وقت طلب نرسيده باشد اما بدهكار راضى به پرداخت باشد، گرچه با كم كردن مقدارى از طلب، مشروط بر اينكه موجب عسر و حرج نباشد.
مسأله 89 ـ زنى كه بتواند بدون مشكل مهريه خود را از شوهر دريافت كند چنانچه شوهر توان پرداخت داشته باشد واجب است دريافت كرده و به حج برود.
مسأله 90 ـ اگر به كسى ارث برسد كه به مقدار مخارج حج باشد چنانچه ساير شرايط را نيز داشته باشد بايد به حج برود.
مسأله 91 ـ اگر بتواند قرض كند و پرداخت آن براى او مشكل نباشد واجب نيست قرض كند، ولى اگر قرض كرد و به حج رفت كفايت از حجة الاسلام مى كند.
مسأله 92 ـ كسى كه شك كند استطاعت مالى دارد يا خير، لازم است تحقيق كند كه چه مقدار پول دارد و هزينه حج او چه مقدار مى شود.
(50صفحه)
مسأله 93 ـ كسانى كه با وجوه شرعيه مثل سهم امام و وجوهاتى كه از سوى مرجع و حاكم شرع به عنوان مصرف و به لحاظ تحصيل و تدريس و خدمات دينى به آنان تمليك مى شود استطاعت مالى پيدا مى كنند. چنانچه ساير شرايط وجود داشته باشد مستطيع هستند و حج آنها كفايت از حجة الاسلام مى كند. ولى ساداتى كه مستحق سهم سادات هستند بنابر احتياط واجب جايز نيست بيش از مخارج سالشان خمس بگيرند و با سهم سادات مستطيع نمى شوند چون حج از مؤونه نيست و نمى توانند براى انجام آن سهم سادات بگيرند.
مسأله 94 ـ پول قربانى هم جزء مخارج حج است و كسى كه آن را نداشته باشد مستطيع نيست، اگر چه ساير مخارج را داشته باشد.
مسأله 95 ـ زن اگر علاوه بر مخارج متعارف خود مخارج حج را نيز داشته باشد مستطيع مى شود و بايد به حج برود.
مسأله 96 ـ رضايت شوهر براى رفتن به حج واجب لازم نيست.
(51صفحه)
مسأله 97 ـ اگر كسى قبل از ايام حج استطاعت پيدا كرد نمى تواند پول خود را در راه ديگرى مصرف كند، يا آن را به ديگران حتى والدين و زن و فرزند خود ببخشد. بلكه اگر چنين كرد و حج بجا نياورد حج بر او مستقر مى شود.
مسأله 98 ـ كسانى كه براى خدمت در راه حج اجير مى شوند يا عوامل خدماتى حج مانند خدمه كاروانها، هيأت پزشكى، روحانيون و اعضاى ستادهاى مختلف حج كه به حج اعزام مى شوند اگر هزينه زندگى خانواده خود را در مدت سفر ـ ولو از همين راه ـ داشته باشند مستطيع بوده و واجب است حج خود را انجام دهند.
مسأله 99 ـ مستطيع نمى تواند اجير شود. اما اگر به واسطه اجرت حج استطاعت حاصل شود چنانچه اجاره براى سال اول باشد حج نيابى مقدم است. و اگر استطاعت او تا سال بعد باقى بود، سال بعد براى خود حج بجاآورد. ولى اگر اجاره براى سالهاى آينده يا مطلق بود بايد سال اول براى خودش حج بجا آورد، مگر اينكه مطمئن باشد در سال بعد نمى تواند حج
(52صفحه)
نيابى را بجاآورد.
مسأله 100 ـ اگر با مال غصبى حج انجام شود صحيح است. مگر اينكه با لباس غصبى محرم شود يا با آن نماز بخواند، يا محل نماز و وقوف در عرفات و مشعر غصبى باشد.
مسأله 101 ـ اگر براى رفتن به حج لازم باشد به افراد ظالم پول بدهند يا ماليات به دولتهاى حاكم غيرمسلمان بدهند بايد اقدام كنند، مگر اينكه موجب عسر و حرج شود.
(53صفحه)
حج بذلى
مسأله 102 ـ كسى كه هزينه حج را ندارد اگر كسى متكفل حج او شد، يعنى به او گفت به حج برو، و مخارج سفر حج و عائله تو را تا بازگشت تأمين مى كنم، چنانچه اطمينان به او داشته باشد بر او واجب است كه قبول كند و به حج برود. اين حج را «حج بذلى» گويند.
مسأله 103 ـ در حج بذلى رجوع به كفايت شرط نيست، ولى اگر رفت و آمد موجب اخلال در زندگى او شود واجب نيست قبول كند.
مسأله 104 ـ كسى كه مقدارى از هزينه حج را دارد و بقيه را به او بذل مى كنند واجب است قبول كند و به حج برود. در اين فرض رجوع به كفايت شرط است و حج او كفايت از حجة الاسلام مى كند.
مسأله 105 ـ پول قربانى به عهده باذل است، ولى اگر
1 ـ باذل: كسى كه متكفل هزينه حج ديگرى است.
(54صفحه)
كارى كرد كه موجب كفاره شد، كفاره به عهده خود اوست.
مسأله 106 ـ كسى كه استطاعت مالى در وطن خود ندارد يا شك و شبهه در استطاعت خود دارد مى تواند پول همراه خود را به فردى ببخشد تا او آن پول را به عنوان حج بذلى به وى بدهد. در اين صورت حج وى كفايت از حجة الاسلام مى كند.
مسأله 107 ـ اگر بدون ذكر حج، پولى به كسى هديه شود كه به مقدار هزينه حج باشد واجب نيست قبول كند. ولى اگر قبول كرد چنانچه ساير شرايط را داشته باشد. بايد به حج برود.
مسأله 108 ـ باذل مى تواند از بذل رجوع كند، و اگر در بين راه پشيمان شود بايد هزينه برگشت او را بدهد.
مسأله 109 ـ اگر باذل در بين راه از بذل خود رجوع كند يا مال بذل شده تلف شود وجوب حج ساقط مى شود، مگر آنكه شخص از همان مكان براى حج مستطيع باشد.
(55صفحه)
استطاعت بدنى
مسأله 110 ـ بر كسى كه قدرت بدنى براى انجام مناسك حج را ندارد يا حج گزاردن براى او زحمت و مشقت زياد دارد حج واجب نيست، اگرچه استطاعت مالى داشته باشد.
مسأله 111 ـ بر اين فرد واجب نيست نيابت براى حج بگيرد، و اگر گرفت حج مستحبى مى باشد.
مسأله 112 ـ بيماران يا سالمندانى كه به تنهايى قدرت انجام مناسك حج را ندارند و نياز به همراه دارند در صورتى حج بر آنها واجب مى شود كه علاوه بر هزينه حج خود هزينه مسافرت همراه را نيز داشته باشند. يا كسى از همراهان تبرعاً او را كمك كند.
مسأله 113 ـ شخصى كه در مدينه در اثر تصادف يا بيمارى يقين دارد از انجام طواف و سعى مطلقاً ـ حتى با تخت ـ عاجز است شرايط استطاعت را ندارد و تكليف ساقط است. بلى اگر قبلا حج بر او مستقر بوده، يا در سالهاى بعد شرايط حاصل شد بايد حج بجا آورد.
مسأله 114 ـ كسى كه از ديدن جمعيت وحشت مى كند
(56صفحه)
و اضطراب غيرقابل تحملى به او دست مى دهد، حكم فرض سابق را دارد.
مسأله 115 ـ اگر نذر كند كه مثلا روز عرفه در كربلاى معلّى يا يكى از مشاهد مشرفه ديگر زيارت كند نذرش صحيح است. اما اگر مستطيع بوده يا در آن سال مستطيع شده بايد به حج برود و نبايد به نذر عمل كند، و در اين فرض كفاره ندارد.
مسأله 116 ـ اگر در فرض سابق به حج نرفت حج بر اومستقرمى شود، ولى بايد به نذر عمل كند و چنانچه به نذر هم عمل نكرد بايد كفاره بدهد.
استطاعت طريقى
مسأله 117 ـ يكى از شرايط استطاعت باز بودن راه است و اگر راه بسته باشد حج واجب نيست.
مسأله 118 ـ باز بودن راه در سال استطاعت معتبر است. بنابراين اگر در آن سال راه باز نبود حج واجب نيست، هر چند بداند در سال آينده راه برايش باز مى شود.
(57صفحه)
مسأله 119 ـ چون يكى از شرايط استطاعت باز بودن راه است. بنابراين در شرايط فعلى اگر از طريقى كه مخالف مقررات جمهورى اسلامى نباشد بتواند به حج برود بايد اقدام كند.
مسأله 120 ـ كسى كه پول حج را دارد و مى داند كه امسال براى حج ثبت نام نمى شود، لازم نيست پول را براى سالهاى بعد نگهدارد.
مسأله 121 ـ اگر براى تشرف به حج ثبت نام به عمل آيد كسى كه داراى شرايط ديگر باشد واجب است ثبت نام كند، و اگر قرعه به نام او در همان سال اصابت نكرد، و راه ديگرى هم براى تشرف وجود نداشت مستطيع نيست و مى تواند پول خود را پس بگيرد. ولى اگر ثبت نام نكرد حج بر او مستقر مى شود.
مسأله 122 ـ اگر ثبت نام حج براى تشرف در سالهاى آينده باشد واجب نيست ثبت نام كند.
مسأله 123 ـ كسى كه شرايط استطاعت را بجز باز بودن راه داراست چنانچه به واسطه اجير شدن يا قبول نيابت راه برايش باز شود حكم مسأله 99 را دارد.
(58صفحه)
مسأله 124 ـ واگذارى و فروش فيش حج براى كسى كه حج بر او مستقر نشده و امسال نوبت حج او نيست، يا كسى كه حج واجب خود را قبلا انجام داده، چنانچه خلاف مقررات جمهورى اسلامى ايران نباشد اشكالى ندارد.
مسأله 125 ـ كسى كه براى حج ثبت نام كرده و قبل از رسيدن نوبتش فوت مى كند در صورت عدم استقرار حج بر او، و عدم وصيت، فيش حج او مانند ساير تركه ميت بين ورثه طبق احكام ارث تقسيم مى شود.
مسأله 126 ـ كسى كه پولى را براى حج به نام ديگرى مثل پدر و مادر و همسر به حساب واريز مى كند اگر به آن افراد بخشيده باشد ملك آنان محسوب مى شود. ولى اگر به آنان نبخشيده، بلكه قصد كرده كه با پول خود آنان را به حج ببرد پول وديعه مال خودش است.
استطاعت زمانـى
مسأله 127 ـ يكى از شرايط وجوب حج داشتن فرصت كافى براى رسيدن به حج در ايام خاص (يعنى انجام
(59صفحه)
عمره تمتع قبل از نهم ذى الحجه و رسيدن به عرفات در روز نهم) مى باشد.
مسأله 128 ـ اگر هنگامى ساير شرايط استطاعت براى او حاصل شود كه نتواند در زمان مناسب به مكه برسد. حج بر او واجب نشده و مى تواند پولى را كه دارد صرف امور ديگر كند.
مسأله 129 ـ اگر ساير شرايط استطاعت در اوّل سال، مثلا در ماه محرم حاصل شد كه مدت زيادى (حدود ده ماه) تا ايّام حج باقى مانده حج بر او واجب شده و نمى تواند قبل از رسيدن ايام حج خود را از استطاعت خارج كند.
رجوع به كفايت
مسأله 130 ـ يكى از شرايط وجوب حج رجوع به كفايت است، يعنى از ناحيه حج، سرمايه، ملك، محل كسب يا شغلى كه با آن زندگى او تأمين مى شود از بين نرود. و پس از بازگشت بتواند زندگى خود و عائله خود را تأمين كند.
(60صفحه)
مسأله 131 ـ همان طور كه گذشت در حج بذلى رجوع به كفايت شرط نيست.
مسأله 132 ـ اگر فردى از حقوق باز نشستگى يا وجوهات شرعيه يا اجاره ساختمان مخارج زندگى خود را تأمين كند شرط پنجم استطاعت را دارا است، و چنانچه ساير شرايط مذكور را داشته باشد حج بر او واجب مى باشد.
|