(161صفحه)
تُعْطِيَنِي، فَكاكَ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ».
پس سه مرتبه بگويد:
«اَللَّهُمَّ فُكَّ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ».
پس بگويد:
«وَ أوْسِعْ عَلَيَّ مِنْ رِزْقِكَ الْحَلالِ الطَيِّبِ، وَادْرَأ عَنِّي شَرَّ شَياطِينِ الْجِنِّ وَالاِْنْسِ، وَ شَرَّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ».
5 ـ داخل مسجدالحرام شود، و رو به كعبه دستها را بلند كرده، و بگويد:
«اَللَّهُمَّ إنِّي أسْألُكَ فِي مَقامِي هذا، وَ فِي أوَّلِ مَناسِكِي، أنْ تَقْبَلَ تَوْبَتِي، وَ أنْ تَتَجاوَزَ عَنْ خَطِيئَتِي، وَ أنْ تَضَعَ عَنِّي وِزْرِي، الْحَمْدُلِلّهِ الَّذِي بَلَّغَنِي بَيْتَهُ الْحَرامَ، اَلَّلهُمَّ إنِّي أشْهَدُ أنَّ هذا بَيْتُكَ الْحَرامُ، الَّذِي جَعَلْتَهُ مَثابَةً لِلنَّاسِ، وَ أمْناً مُبارَكاً، وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ، اَلَّلهُمَّ إنِّي عَبْدُكَ، وَالْبَلَدَ بَلَدُكَ،
(162صفحه)
وَالْبَيْتَ بَيْتُكَ، جِئتُ أطْلُبُ رَحْمَتَكَ، وَ أؤُمُّ طاعَتَكَ، مُطِيعاً لاِمْرِكَ، راضِياً بِقَدَرِكَ، أسْألُكَ مَسْألَةَ الْفَقِيرِ إلَيْكَ، الْخائِفِ لِعُقُوبَتِكَ، اَلَّلهُمَّ افْتَحْ لِي أبْوابَ رَحْمَتِكَ، واسْتَعْمِلْنِي بِطاعَتِكَ وَ مَرْضاتِكَ».
بعد خطاب كند بسوى كعبه، و بگويد:
«الْحَمْدُللهِِ الَّذِي عَظَّمَكِ وَ شَرَّفَكِ وَ كَرَّمَكِ، وَجَعَلَكِ مَثابَةً لِلنّاسِ، و اَمْناً مُبارَكاً، وَ هُدىً لِلْعالَمِينَ».
6 ـ مستحب است وقتى كه محاذى حجرالأسود شد، بگويد:
«أشْهَدُ أنْ لاإلهَ إلاَاللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لهُ، وَ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، آمَنْتُ بِاللهِ، وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطاغُوتِ وَاللاَّتِ وَالْعُزّى، وَ بِعِبادَةِ الشَيْطانِ، وَ بِعِبادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعى مِنْ دُونِ اللّهِ».
(163صفحه)
و هنگامى كه نظرش به حجرالأسود افتاد متوجه بسوى او شود، و بگويد:
«اَلْحَمْدُلِلّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا، وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أنْ هَدانَا اللّهُ، سُبْحانَ اللّهِ وَالْحَمْدُلِلّهِ ولا إلهَ إلاَ اللّهُ وَاللهُ أكْبَرُ، اَللهُ أكْبَرُ مِنْ خَلْقِهِ، وَاللهُ أكْبَرُ مِمّا أخْشى وَاَحْذَرُ، لا إلهَ إلاَّاللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، لَهُ الْمُلْكُ و لَهُ الْحَمْدُ، يُحْيِي وَ يُمِيتُ، وَ يُمِيتُ وَ يُحْيِي، وَ هُوَ حَيٌّ لايَمُوتُ، بِيَدِهِ الْخَيْرُ، وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ، اَلَّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمّد وَ آلِ مُحَمَّد، وَ بارِكْ عَلى مُحَمَّد وَ آلِهِ، كَأفْضَلِ ما صَلَّيْتَ وَ بارَكْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلى إبْراهِيمَ وَ آلِ إبْراهِيمَ، إنَّكَ حَمِيدٌ مَجيدٌ، وَ سَلامٌ عَلى جَميعِ النَّبِيِّينَ وَالمُرْسَلِينَ، وَالْحَمْدُللهِِ رَبِّ العالَمِينَ، ألَّلهُمَّ إنِّي اُومِنُ بِوَعْدِكَ، وَأُصَدِّقُ رُسُلَكَ، وَأتَّبِعُ كِتابَكَ».
(164صفحه)
7 ـ در روايت معتبر وارد است كه وقتى كه نزديك حجرالأسود رسيدى دستهاى خود را بلند كن، و حمد و ثناى الهى را بجا آور، و صلوات بر پيغمبر بفرست، و از خداوند عالم بخواه كه حج تو را قبول كند. پس از آن حجر را ببوس و استلام كن. و اگر بوسيدن ممكن نشد استلام كن، و اگر آن نيز ممكن نشد به آن اشاره كن و بگو:
«اَللَّهُمَّ أمانَتِي أدَّيْتُها، وَ مِيثْاقِي تَعاهَدْتُهُ، لِتَشْهَدَ لِي بِالْمُوافاةِ، اَلَّلهُمَّ تَصْدِيقاً بِكِتابِكَ، وَ عَلى سُنَّةِ نَبِيِّكَ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، اَشْهَدُ أنْ لا إلهَ إلاَّاللهُ وَحْدَهُ لا شَرِيكَ لَهُ، وَ أنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، آمَنْتُ بِاللهِ، وَ كَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطاغُوتِ، وَاللاَّتِ وَالْعُزّى، وَ عِبادَةِ الشَّيْطانِ، وَ عِبادَةِ كُلِّ نِدٍّ يُدْعى مِنْ دُونِ اللهِ».
و سپس بگو:
«اَللَّهُمَّ إلَيْكَ بَسَطْتُ يَدِي، وَ فِيما عِنْدَكَ
(165صفحه)
عَظُمَتْ رَغْبَتِي، فَاقْبَلْ سُبْحَتِي، وَاغْفِرْلِي وَارْحَمْنِي، اَلَّلهُمَّ إنِّي أعُوذُ بِكَ مِنَ الْكُفْرِ وَالْفَقْرِ، وَ مَواقِفِ الْخِزْيِ فِي الدُّنْيا وَالاْخِرَةِ».
مستحبات ديگر مكه
مسأله 493 ـ آداب و مستحبات ديگر در مكه معظمه از اين قرار است:
1 ـ زياد ذكر خدا كردن، و خواندن قرآن.
2 ـ ختم كردن قرآن.
3 ـ خوردن از آب زمزم، و بعد از خوردن اين دعا را بخواند:
«اَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً، وَرِزْقاً واسِعاً، وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داء وَسُقْم»
و نيز بگويد:
«بسْمِ اللهِ وَبِاللهِ وَالشُّكْرُ لِلّهِ».
4 ـ نظر كردن به كعبه، و بسيار تكرار كردن آن.
(166صفحه)
5 ـ در هر شبانه روز ده مرتبه طواف كردن; در اول شب سه طواف، و در آخر شب سه طواف، و پس از دخول صبح دو طواف، و بعد از ظهر دو طواف.
مسأله 494 ـ مستحب است بعد از فراغ از حج در صورت امكان يك عمره مفرده انجام دهد، و هنگام خروج از مكه طواف وداع انجام دهد.
(167صفحه)
طــواف
مسأله 495 ـ طواف يعنى هفت مرتبه دور خانه خدا(كعبه) گشتن، به گونه اى كه شرحش مى آيد. و هر دور را به عربى «شوط» مى گويند.
مسأله 496 ـ طواف از اركان عمره تمتع است، و اگر كسى عمداً تا وقت باقى است آن را انجام ندهد عمره او باطل مى شود. چه عالم به مسأله باشد يا جاهل.
مسأله 497 ـ كسى كه طواف را عمداً ترك كند و عمره خود را باطل كند به احتياط واجب بايد حج إفراد بجا آورد، و پس از آن عمره مفرده انجام دهد، و اگر حج واجب بجا مى آورده در سال بعد نيز حج را اعاده كند.
مسأله 498 ـ وقت طواف در عمره تمتع تا زمانى است كه اگر آن را با اعمال بعد از آن انجام دهد بتواند به وقوف ركنى عرفات برسد.
مسأله 499 ـ طواف بايد قبل از سعى انجام شود. و اگر
(168صفحه)
اين ترتيب به هر دليل حتى از روى فراموشى مراعات نشود مجزى نبوده و به احتياط واجب بايد سعى و تقصير را بعد از طواف و نماز آن اعاده كند.
مسأله 500 ـ شخص مى تواند قبل از اينكه طواف واجب خود را بجاآورد طواف نيابى انجام دهد و صحيح است، هر چند بنابر احتياط نمى تواند طواف مستحبى بجاآورد.
مسأله 501 ـ اگر كسى طواف را به هر جهت باطل انجام داده و بدون توجه به بطلان آن، اعمال بعد از آن را انجام داده و بعد از تقصير متوجه شده، بايد طواف و نماز آن را اعاده كند، و به احتياط واجب سعى و تقصير را نيز اعاده كند، و تا تقصير نكرده محرمات احرام را مراعات كند.
مسأله 502 ـ اگر بعد از طواف شك كند كه شرايط صحت طواف را مراعات كرده يا خير، طواف او صحيح است. و همين طور اگر در اثناى طواف نسبت به دورهاى انجام شده چنين شكى كند چنانچه غافل از شرايط نبوده طواف صحيح است. و در غير اين صورت
(169صفحه)
بايد طواف را تمام كند.
مسأله 503 ـ كسى كه طواف عمره تمتع را فراموش كند يا باطل انجام دهد هر وقت يادش آمد اگر چه بعد از اعمال منى يا بعد از ماه ذى الحجه باشد بايد آن را بجاآورد، و بعد از نماز طواف، سعى و تقصير را بنابر احتياط اعاده كند. و اگر خودش نتواند شخص مورد اطمينان را نايب كند تا برايش انجام دهد.
مسأله 504 ـ كسى كه به خاطر بيمارى يا پيرى قدرت بر انجام طواف نداشته باشد طواف او به ترتيب ذيل انجام مى شود:
1 ـ او را بر دوش گرفته به گونه اى كه در صورت امكان پاهاى او به زمين كشيده شود طواف دهند.
2 ـ او را با تخت روان (طبق) طواف دهند.
3 ـ اگر دو صورت فوق ممكن نباشد نايب بگيرد.
مسأله 505 ـ بيمار يا ناتوان را كه طواف مى دهند بايد شرايط صحت طواف را تا جايى كه ممكن است مراعات كنند.
مسأله 506 ـ كسى كه مقدارى از طواف را مى تواند
(170صفحه)
بجاآورد ولى از انجام تمام آن معذور است بايد طبق فرض سابق عمل كند، و در صورت نيابت بايد براى كل طواف نايب بگيرد نه بعضى از دورهاى آن.
مسأله 507 ـ كسى كه فكر مى كرده مى تواند تمام طواف را انجام دهد اگر بعد از شوط چهارم از انجام بقيه طواف به طور كلى عاجز شد مى تواند براى انجام بقيه آن نايب بگيرد. و در اين فرض هم نايب و هم خودش نماز طواف را بخواند. و اگر قبل از شوط چهارم عاجز شد بايد براى كل طواف نايب بگيرد، و نيابت براى مقدار باقى مانده در اين فرض صحيح نيست.
مسأله 508 ـ شخص حتى در حال اختيار مى تواند طواف را پياده يا سواره، يا مقدارى از آن را پياده و مقدارى را سواره بجاآورد. ولى نمى تواند مقدارى را خود بجا آورد و براى باقيمانده آن نايب بگيرد. لذا فرض سابق در موردى است كه خودش نتواند سواره يا بعد از مقدارى استراحت طواف را تمام كند.
مسأله 509 ـ شخص مى تواند در حال طواف به هر صورت كه خواست حركت كند، يعنى مى تواند آهسته
(171صفحه)
برود يا تند برود يا حتى بدود. ولى بهتر است به طور متعارف راه برود.
مسأله 510 ـ صحبت كردن، خوردن و آشاميدن و خواندن شعر در طواف اشكالى ندارد، هر چند مكروه است. امّا ذكر، دعا و خواندن قرآن در طواف مستحب است.
مسأله 511 ـ همراه داشتن پول غير مخمس يا اموال غصبى يا پاگذاشتن روى لباس احرام ديگران كه موجب اذيت آنها شود يا روى اشيايى كه در مطاف افتاده موجب بطلان طواف نمى شود.
مسأله 512 ـ در مواردى كه حكم به تكميل و اعاده طواف شده است به احتياط واجب بايد ابتدا طواف سابق تكميل شود و بعد نماز آن خوانده شود، بعد طواف و نماز آن اعاده شود.
مسأله 513 ـ اگر بعد از تمام شدن اعمال عمره مفرده يا عمره تمتع يا حج تمتع متوجه شده طواف او باطل بوده بايد علاوه بر اعاده طواف و نماز طواف، به احتياط واجب اعمال مترتبه بر آن را نيز اعاده كند.
(172صفحه)
مسأله 514 ـ پوشيدن لباس هر چند بر محرم حرام است اما براى طواف ضرر ندارد، و حتى در طواف عمره تمتع يا مفرده هم اگر با لباس طواف كند، طواف او صحيح است. و همين طور اگر بعداً متوجه شود طواف او باطل بوده، مى تواند با لباس طواف كند.
شرايط صحت طواف
درصحت طواف رعايت اين موارد لازم است:
1 ـ نيت
2 ـ طهارت
3 ـ ستر عورت
4 ـ مختون بودن
5 ـ انجام هفت دور نه كمتر و نه بيشتر
6 ـ شروع طواف از حجرالأسود و ختم به آن
7 ـ محدوده طواف
8 ـ جهت گردش به دور كعبه
(173صفحه)
نيت
مسأله 515 ـ شخص بايد قصد طواف معينى را داشته باشد. مثلا بداند طوافى را كه انجام مى دهد طواف عمره مفرده يا عمره تمتع يا حج تمتع يا طواف نساء يا طواف مستحبى است. و لازم نيست نيت را به زبان بياورد يا حتى به قلب خطور دهد.
مسأله 516 ـ طواف نيز مانند ساير عبادات بايد با قصد قربت انجام شود. يعنى عمل را براى خدا يا براى اطاعت امر خدا يا براى ترس از جهنم و رسيدن به بهشت و ثواب بجاآورد. و اگر ريا كند يعنى براى غير خدا انجام دهد باطل است.
مسأله 517 ـ اگر كسى به قصد طواف مقدارى از آن را انجام دهد و فكر كند كه چون مى بايست نيت را به زبان مى گفته و طواف او باطل است طواف را رهاكند، و بلافاصله با گفتن نيت از نو طواف كند. طواف او اشكال پيدا مى كند.
مسأله 518 ـ ريا در حين عمل گر چه نسبت به بعضى از اشواط يا خصوصيات باعث بطلان عمل مى شود. اما
(174صفحه)
ريا بعد از عمل موجب بطلان آن نمى شود.
مسأله 519 ـ افرادى كه در طواف به ديگران كمك مى كنند يا آنها را طواف مى دهند. اگر خودشان نيز قصد طواف كنند، طواف هر دو صحيح است. مشروط بر اينكه قصد ارتكازى طواف تا آخر طواف باقى باشد.
مسأله 520 ـ چون طواف از عبادات است بايد نيت و قصد قربت ـ ولو بصورت ارتكازى ـ تا آخر عمل باقى باشد، لذا اگر در بين طواف بطور كلى غافل شود، يا اگر سواره او را طواف مى دهند خوابش ببرد، طواف او اشكال دارد و حكم آن حكم سرزدن حدث در بين طواف است، كه در مسأله 526 خواهد آمد.
طهارت
طهارت شامل موارد ذيل است:
1 ـ طهارت از حدث اصغر و اكبر.
2 ـ طهارت لباس و بدن.
(175صفحه)
طهارت از حدث اصغر و اكبر
مسأله 521 ـ در طواف واجب ـ حتى در عمره و حج مستحبى ـ طهارت از حدث اصغر و اكبر شرط است. و طواف بدون طهارت باطل است، اگر چه از روى جهل يا فراموشى باشد.
مسأله 522 ـ اگر اميد برطرف شدن عذر را دارد نمى تواند با تيمم طواف كند. بلكه بايد صبر كند تا وقت تنگ شود، يا از رفع عذر مأيوس شود.
مسأله 523 ـ اگر از انجام غسل يا وضو معذور باشد بايد تيمم كند. و اگر تيمم بدل از غسل كرد و بعد حدث اصغر عارض شد اگر بتواند بايد وضو بگيرد، والاّ بدل از وضو تيمم كند.
مسأله 524 ـ اگر محدث فراموش كند كه غسل بر گردن اوست اگر غسل واجب ديگرى قبل از طواف انجام داده باشد كفايت كرده و عملش صحيح است. و الاّ طواف باطل است.
مسأله 525 ـ اگر در بين طواف شك كند كه طهارت داشته يا خير، مسأله سه صورت دارد:
(176صفحه)
اول ـ حالت سابق خود را بداند كه طاهر بوده، در اين فرض جايز است طواف را تمام كند، و براى اتمام آن وضو واجب نيست، و اعاده طواف نيز لازم نيست. و در اين صورت فرقى نيست كه شك بعد از دور چهارم عارض شده باشد يا قبل از آن.
دوم ـ حالت سابق خود را بداند كه محدثى بوده. در اين فرض ظاهراً هر مقدار از طواف را كه انجام داده محكوم به بطلان است، چه شك بعد از دور چهارم عارض شده باشد يا قبل از آن، و بايد بعد از وضو از نو طواف كند.
سوم ـ حالت سابق خود را نداند، كه در اين صورت به احتياط واجب پس از وضو طواف را تمام كند و نماز آن را بخواند، و پس از آن طواف و نماز آن را اعاده كند. و در اين صورت فرقى نيست كه شك بعد از دور چهارم باشد يا قبل از آن عارض شده باشد.
مسأله 526 ـ اگر در بين طواف حدث عارض شود مسأله چهار صورت دارد:
اول ـ حدث قبل از رسيدن به نصف طواف باشد،
(177صفحه)
كه در اين صورت طواف باطل مى شود، و بايد بعد از تحصيل طهارت آن را از سر بگيرد. خواه محدث شدن اختيارى باشد يا بدون اختيار.
دوم ـ پس از رسيدن به نصف و قبل از تمام شدن دور چهارم باشد، كه در اين صورت بنابر احتياط واجب پس از وضو طواف را تمام كند و نماز آن را بخواند، و دوباره طواف ديگر كند و نماز آن را نيز بخواند، خواه حدث با اختيار باشد يا بدون اختيار.
سوم ـ بعد از تمام شدن دور چهارم اختياراً خود را محدث كند، كه در اين صورت نيز مثل صورت دوم احتياط كند.
چهارم ـ پس از تمام شدن دور چهارم بى اختيار محدث شود. كه در اين صورت پس از تحصيل طهارت طواف را از آنجايى كه محدث شده تمام كند و صحيح است.
و در اين مسأله فرقى بين حدث اصغر و اكبر نيست.
مسأله 527 ـ كسى كه سواره او را طواف مى دهند بايد توجه داشته باشد كه در حال طواف خوابش نرود، و اگر
(178صفحه)
خوابيد حكم مسأله قبل را دارد.
مسأله 528 ـ اگر بعد از طواف يقين كند كه در بين طواف محدث شده، ولى نداند دور چندم بوده طواف او باطل است، و بايد پس از تحصيل طهارت طواف را اعاده كند.
مسأله 529 ـ بيمارى كه پى در پى حدث از او سر مى زند اگر بين دو حدث به مقدارى وقت دارد كه بتواند با بدن و لباس پاك طواف كند بايد در آن وقت طواف را انجام دهد. و الاّ چنانچه مشقت نداشته باشد براى هر بار كه حدث از او سرمى زند خود را تطهير كند و وضو بگيرد، و براى نماز هم وضو بگيرد، و بنابر احتياط واجب نايب هم بگيرد.
مسأله 530 ـ اگر قبل از طواف شك كند كه طاهر است يا خير، چنانچه قبلا طاهر بوده محكوم به طهارت است، و لازم نيست وضو بگيرد يا غسل كند. و اگر قبلا محدث بوده بايد بعد از تحصيل طهارت طواف كند.
مسأله 531 ـ اگر بعد از تمام شدن طواف شك كند كه طاهر است يا خير، طواف او صحيح است. ولى براى
(179صفحه)
اعمال بعد طبق مسأله قبل عمل كند.
مسأله 532 ـ كسى كه از انجام وضو يا غسل و تيمم معذور است بايد نايب بگيرد. ولى زن حائض و نفساء احكام جداگانه اى دارد كه بيان مى شود.
مسأله 533 ـ زن حائض و نفساء نمى تواند طواف كند يا نايب بگيرد. بلكه اگر فرصت انجام طواف را بعد از پاك شدن تا قبل از وقوف ركنى عرفات نداشت حج او تبديل به إفراد مى شود. كه احكام آن قبلا بيان شد.
مسأله 534 ـ اگر زن به گمان پاك شدن غسل كرد و طواف انجام داد. و بعد خونى ديد كه محكوم به حيض بود و معلوم شد كه طواف انجام شده در حال حيض صورت گرفته طواف او باطل است. و اگر امكان تدارك آن بعد از پاك شدن و قبل از وقوف ركنى عرفات نباشد حج او بدل به إفراد مى شود.
مسأله 535 ـ اگر زن در طواف عمره تمتع قبل از سه دور و نيم حائض شد و امكان تدارك آن بعد از پاك شدن و قبل از وقوف ركنى عرفات نباشد حج او بدل به إفراد مى شود.
(180صفحه)
مسأله 536 ـ اگر بعد از سه شوط و نيم و قبل از پايان دور چهارم حائض شد بايد طواف را رها كند، و احتياطاً و رجاءاً سعى و تقصير را انجام دهد، و احتياطاً محرمات احرام را رعايت كند، و وقت رفتن به عرفات احتياطاً و رجاءاً به نيت حج تمتع محرم شود، و اعمال حج را به قصد ما فى الذمه ـ اعم از حج إفراد يا تمتع ـ انجام دهد. و پس از پاك شدن بنابر احتياط ابتدا طواف ناقص را تمام و نماز آن را بخواند، و سعى و تقصير را نيز احتياطاً اعاده كند، و بعد طواف و نماز طواف آن را بخواند، و سعى و تقصير را نيز احتياطاً اعاده كند، و بعد طواف و نماز طواف و سعى حج را و طواف و نماز طواف نساء را انجام دهد، و احتياطاً يك عمره مفرده انجام دهد.
مسأله 537 ـ اگر بعد از شوط چهارم حائض شد و امكان تدارك آن را بعد از پاك شدن و قبل از وقوف ركنى عرفات نداشت سعى و تقصير عمره تمتع را انجام دهد. و بعد براى حج تمتع محرم شود، و بعد از پاك شدن اول تتمه طواف سابق و نماز آن را بجا آورد، و احتياطاً سعى و تقصير را نيز اعاده كند، و سپس طواف
|