جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احكام و فتاوا
دروس
معرفى و اخبار دفاتر
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
اخبار
مناسبتها
صفحه ويژه
جامع المسائل ـ ج1 « کتابخانه « صفحه اصلى  

<<صفحه بعد فهرست صفحه قبل>>



(صفحه381)

سؤال 1431 :در صورت جواز متعه، اهل كتاب در كشورهاى غربى، آيا صيغه عقد بايد به زبان عربى خوانده شود، يا همان توافق بين دو نفر بر زمان و مهريه معلوم (در قالب هديّه) كفايت مى كند؟
جواب: متعه اهل كتاب مانعى ندارد و صيغه عقد بايد به عربى صحيح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى بخوانند، چنانچه ممكن باشد احتياط واجب آن است كه كسى را كه مى تواند به عربى صحيح بخواند وكيل كنند. و اگر ممكن نباشد، خودشان مى توانند به غير عربى بخوانند. اما بايد لفظى بگويند كه معنى زوَّجتُ و قَبِلتُ را بفهماند و هديه هم به عنوان مهريه كفايت نمى كند.

سؤال 1432 :اگر فردى به علت ندانستن حكم، ازدواج معاطاتى كرده باشد، وظيفه اش چيست؟
جواب: بايد بلافاصله از هم جدا شوند و در صورت تمايل مى توانند صيغه ازدواج بخواند.

سؤال 1433 :اگر عاقد از شرايط نكاح و معناى صيغه، آگاهى نداشته باشد، آيا عقد نكاح صحيح است؟
جواب: در صورتى كه معناى صيغه نكاح و قصد انشا را نداند، نكاح باطل است.

سؤال 1434 :اگر كسى سواد خواندن و نوشتن داشته باشد و هنگام عقد خواندن، قصد انشاء كند، آيا مى تواند صيغه را جارى كند؟
جواب: لازم است از خصوصيّات و شرايط عقد، اطّلاع داشته باشد.

سؤال 1435 :در بعضى از محلاّت ايران، مشاهده مى شود كه اهالى، پايبند به عقايد مذهبى نيستند و مسائل دينى را بلد نيستند. مثلا در امر ازدواج و موضوع عقد به تراضى بين زن و مرد، اكتفا مى كنند و قباله اى درست مى كنند و در محضر در دفترى ثبت مى كنند و پس از عروسى و امر زناشويى اگر به اهل علم و عالمى رسيدند، صيغه عقد را جارى مى كنند و اين

(صفحه382)

سيره مستمرّه ايشان است. آيا اين تراضى بين زن و مرد، ايجاد علقه زوجيّت مى كند يا نه، و نظير عقد معاطاتى مى شود يا نه؟
جواب: مجرّد تراضى و معاطات، در نكاح كافى نيست. بنابراين اگر زوجين، جاهل به حكم بوده اند و خيال كرده اند كه مجرّد تراضى، كافى در زوجيّت و جواز وطى است، اولاد آنها حكم اولاد حلال زاده را دارند. و اگر مى دانستند كه ازدواج، موقوف به اجراى صيغه عقد است، هرچند به لفظ فارسى باشد و بدون عقد، عمل زناشويى انجام داده اند، اولاد آنها حكم اولاد زنا را دارند.

اولياى عقد
سؤال 1436 :آيا اذن پدر در ازدواج دختر باكره، شرط است؟ و آيا فرقى بين ازدواج دائم و موقّت وجود دارد؟
جواب: بنابر احتياط واجب، اذن پدر در مورد باكره شرط است و در اين جهت فرقى بين ازدواج دائم و موقّت وجود ندارد.

سؤال 1437 :اگر پدر فوت كند، آيا مادر مى تواند اجازه صيغه دخترش را بدهد؟
جواب: چنانچه پدر داراى پدر باشد حقّ اجازه با اوست. در غير اين صورت نياز به اجازه كسى نيست.

سؤال 1438 :دخترى كه شوهر كرده و قبل از دخول، طلاق خلع گرفته است، اگر بخواهد به عقد موقّت پسرى درآيد، آيا صحيح است كه پسر شخصاً با موافقت دختر صيغه عقد را بدون اجازه پدر جارى كند؟
جواب: احتياط واجب آن است كه از پدر دختر، اذن گرفته شود.

سؤال 1439 :اگر دسترسى به پدر و جدّ پدرى وجود نداشته باشد، آيا اذن آنها ساقط است؟
جواب: در صورتى كه دختر رشيده باشد و احتياج به شوهر كردن داشته باشد، در فرض فوق نياز به اذن نيست.

سؤال 1440 :زنى كه در اثر زنا بكارتش از بين رفته باشد، آيا براى ازدواج موقّت اجازه

(صفحه383)

گرفتن از پدرش لازم است يا خير؟
جواب: لازم نيست.

سؤال 1441 :اگر پدر و جدّ پدرى، نسبت به ازدواج دختر با شخص خاصّى مخالفت كنند و دختر تمايل به ازدواج با او داشته باشد، آيا اذن لازم است؟
جواب: اگر شخص مورد نظر شرعاً و عرفاً كفو او باشد و مخالفت پدر و جدّ پدرى بدون دليلِ قانع كننده باشد، اجازه آنها لازم نيست.

سؤال 1442 :دختر نابالغى را پدر به عقد كسى درآورده است، بعد از بلوغ مى خواهد با شخص ديگرى ازدواج كند، و پدر هم راضى است. قبل از فسخ عقد اوّل با شخص دوّم; ازدواج كرده است و دخول هم صورت گرفته، وظيفه چيست؟
جواب: اگر عقد اوّل با در نظر گرفتن مصلحت دختر نابالغ انجام شده است، دختر بعد از بلوغ حق ندارد آن را به هم بزند و در اين صورت عقد دوم باطل است. و در فرض سؤال كه دخول محقق شده شوهر دوّم حرمت ابدى پيدا كرده است. و اگر عقداول بدون درنظر گرفتن مصلحت دختر نابالغ واقع شده باشد آن عقد باطل بوده، و در اين صورت عقد دوّم صحيح است و دختر زوجه شوهر دوّم است.

سؤال 1443 :دخترى قبل از بلوغ توسط پدر به مردى عقد مى شود. بعد از بلوغ حاضر به زندگى با او نيست، زيرا در گروهى داخل گرديده كه قائل به كفر شيعه هستند و ترس دارد از ضرر جانى، تكليف او چيست؟
جواب: در صورت مفروضه كه نكاح دختر مصلحت نداشته و يا علاوه بر آنكه مصلحت نداشته موجب مفسده و فتنه نيز مى باشد نكاح باطل است و دختر مى تواند ازدواج كند.

لزوم رضايت طرفين در عقد نكاح
سؤال 1444 :شخصى دختر 12 ساله را به مرد 39 ساله بدون مشورت او نامزد كرده و مبلغى را از بستگان مرد گرفته است. موقع عقد دختر مخالفت كرده، ولى پدر با تهديد و كتك

(صفحه384)

او را مجبور به عقد كرده، عاقد هم طرفدارى از پدر كرده و با گرفتن بله بطور جبر و اكراه صيغه را جارى كرده است، حكم چنين عقدى چيست؟
جواب: از قضيّه شخصيّه اطلاع ندارم. بطور كلى عقد نكاح بدون اذن و رضايت دختر صحيح نيست. و قبول هم اگر از روى اكراه باشد اثر شرعى ندارد. بنابراين اگر عقد مذكور بدون رضايت دختر بوده و يا قبول او با اكراه بوده عقد صحيح نيست، و احتياج به طلاق ندارد. و آنچه را كه پدر دختر از بستگان پسر گرفته است بايد برگرداند و اگر در خصوصيات ذكر شده نزاع و اختلاف باشد محتاج به مرافعه شرعيه است.

سؤال 1445 :تزويج دختر بالغه و رشيده به اجبار به صورتى كه قطعاً راضى نيست، چه حكمى دارد؟ آيا پدر شرعاً مى تواند چنين كارى كند؟
جواب: اين ازدواج باطل است. و پدر و ديگران نمى توانند دختر را اجبار كنند.

سؤال 1446 :در فرض فوق اگر زوجه بعد از چند سال به اين ازدواج راضى شود، چه حكمى دارد؟
جواب: لازم است عقد نكاح را مجدّداً بخوانند.

سؤال 1447 :در فرض فوق حكم فرزندانى كه از اين ازدواج پيدا شده اند چيست؟
جواب: اگر زوجين فكر مى كرده اند ازدواج مزبور صحيح است اولاد آنها در حكم حلال زاده خواهد بود.

سؤال 1448 :عقدى كه با نظريه مادر و بدون رضايت پسر واقع شده، چه حكمى دارد؟
جواب: ملاك صحت عقد ازدواج رضايت پسر است نه دلخواه مادر.

سؤال 1449 :دخترى داشتم با اكراه شوهر رفته حتى من هم بخاطر ترس از جانم مجبور به امضا و موافقت شدم، اين عقد چگونه است؟
جواب: عقد اجبارى و اكراهى باطل است. اما اينكه در مورد شما اكراهى بوده يا نه، بايد از طريق دادگاه روشن شود.

(صفحه385)

محارم سببى
سؤال 1450 :آيا زن پدر محرم انسان است در صورتى كه زن جوان هم باشد؟ مادر زن پدر چطور؟
جواب: زن پدر محرم است، ولى مادر او محرم نيست.

سؤال 1451 :آيا محارم سببى مانند مادر زن و ربيبه بعد از قطع سبب باز هم محرمند؟
جواب: محرميّت ابدى است.

سؤال 1452 :هرگاه مردى زن خود را طلاق دهد و زن با ديگرى ازدواج كند و از او دخترى پيدا كند، آيا اين دختر بر مرد اول محرم است؟
جواب: چنانچه شوهر اوّل دخول كرده باشد به زوجه خود، دختر او به وى محرم است.

سؤال 1453 :هرگاه مردى با زنى ازدواج كند و او از شوهر قبلى داراى دخترى باشد و به حدّ بلوغ برسد آيا بر اين مرد محرم است؟
جواب: در فرض دخول به زوجه محرم است.

سؤال 1454 :شخصى با جهل به مسأله، با دو خواهر ازدواج كرده است و فعلا با آگاهى از مسأله، زن دوم را رها نمى كند. آيا زناشويى با خواهر دوم زنا محسوب مى شود؟ و اگر زن راضى باشد، زانيه مى باشد؟
جواب: بلى، زنا محسوب مى شود و زن هم زانيه است. ولى براى مرد زناى محصنه است و براى زن زناى محصنه نيست، چون شوهر ندارد.

سؤال 1455 :مردى دو زن دارد، دختر زن اولِ خود را كه دختر خودش نيز هست به عقد برادر زن دوم خود درمى آورد، آيا صحيح است؟
جواب: صحيح است.

مواردى كه موجب حرمت ابدى مى شود
سؤال 1456 :شخصى با پسربچه اى وطى كرده و خواهر او را گرفته است. بعد فهميده بر او

(صفحه386)

حرام بوده، ولى نمى داند اين كار قبل از بلوغ بوده يا بعد، دستور چيست؟
جواب: در فرض سؤال كه ظاهراً شك در بلوغ و عدم بلوغ واطى وجود دارد، موجب حرمت ابدى نمى شود.

سؤال 1457 :من فعلا داراى همسر و چهار فرزند مى باشم و متدين هم هستم، ولى در زمان طفوليت با برادر همسرم ـ به علت شرايط بد آن زمان ـ متأسفانه لواط كرده ام، در موقع ازدواج هم ملتفت بودم ولى به خاطر مادرم قبول كردم و فعلا بسيار ناراحتم، بفرماييد تكليفم چيست؟
جواب: در فرض سؤال كه ظاهراً شما واطى بوده ايد، اگر يقين به دخول نداريد، يا شكّ در بلوغ خود در وقت وطى داريد همسر شما حلال است. ولى اگر يقين يا اطمينان داريد كه دخول بعد از بلوغ شما محقق شده است در حالى كه برادر همسر شما در آن زمان غير بالغ بوده در اين صورت همسر شما حرام است و بايد از او جدا شويد و طلاق هم لازم نيست.

سؤال 1458 :اگر مردى داراى دو زن باشد، آيا داماد يكى از اين زنها به زن ديگر آن مرد محرم است، فرزندان داماد چطور؟
جواب: دامادها فقط به مادر زن خودشان محرمند. اما فرزندان، چه بدون واسطه و چه با واسطه به هر دو زن محرمند.

سؤال 1459 :اگر زنى به زوجيّت مردى درآيد و از شوهر سابق خود پسرى داشته باشد، آيا اين پسر به زن ديگر اين مرد محرم است؟
جواب: محرم نيست.

سؤال 1460 :آيا دختر ربيبه مثل خود ربيبه محرم است؟ دختر ربيب و دختر پسر زن، چه حكمى دارد؟
جواب: هردو محرم هستند.

سؤال 1461 :پدرم را قبل از تولد از دست دادم و مادرم ازدواج مجدد كرد و من با ناپدرى بزرگ شدم و تا به حال در كنار هم بوده ايم. حال من ازدواج كرده ام و دخترى دارم. آيا همسر و

(صفحه387)

دخترم با ناپدرى من محرم هستند؟
جواب: ناپدرى شما به همسر شما نامحرم است. ولى به دختر شما محرم است.

سؤال 1462 :زن و شوهرى بچه دار نمى شوند و قصد دارند بچه ديگران را بزرگ كنند ولى اگر دختر باشد بعداً به مرد نامحرم و اگر پسر باشد به زن. آيا حكم ربيبه اينجا جريان ندارد؟
جواب: حكم ربيبه را ندارد، ولى چنانچه شوهر پدر داشته باشد و دختر صغيره را با اذن ولى او يا حاكم شرع مثلا يك ساعت به ازدواج موقت وى درآورند و اين امر به مصلحت دختر صغيره باشد، به شوهر محرم مى شود.

سؤال 1463 :آيا صيغه عقد مى تواند صرفاً به قصد محرم شدن باشد نه لذّت بردن؟
جواب: مانعى ندارد.

سؤال 1464 :دخترى نامزد جوانى بوده است و براى رعايت مسائل شرعى صيغه عقد خوانده بودند و با هم خلوت مى كرده اند و جوان از راه دُبُر با دختر نزديكى مى كرده است. ولى بعد از مدتى از هم جدا مى شوند و دختر كه جاهل بوده و نمى دانسته اين آميزش هم عده دارد، در زمان عده شرعى، به عقد دائم جوان ديگرى درآمده و فعلا بعد از چند سال زندگى متوجه شده است، حكم او چيست؟
جواب: در فرض سؤال كه از راه دبر نزديكى شده و عقد در عدّه واقع شده و دخول هم انجام شده است، اين زن بر زوج دوم، حرام مؤبد است، بلى اگر جاهل بوده اند و عقد در عده واقع شده امّا دخول بعد از انقضاى عدّه صورت گرفته است، حرمت ابدى بنابر احتياط است. و لذا مى توانيد در اين مسأله به مجتهد ديگر رجوع كنيد.

سؤال 1465 :مردى زنى را به عقد موقت خود درمى آورد. بعد از يك سال متوجه مى شوند كه زن در هنگام عقد در عده وفات شوهر خود بوده است. لذا عقدشان باطل بوده است، فعلا بعد از چند ماه مى خواهند با هم ازدواج دائم كنند، آيا جايز است؟
جواب: در فرض سؤال، اين زن بر آن مرد حرام شده و ديگر نمى تواند با او ازدواج كند.

(صفحه388)

سؤال 1466 :مدتى است دخترى را به عقد خود درآورده ام. پس از گذشت يكسال به توضيح المسائل امام قدس سره مراجعه و متوجه بطلان آن گرديده ام، آيا وظيفه حفظ آبرو است يا فسخ عقد؟
جواب: چنانچه ازدواج باطل شد، حفظ آبرو و امثال آن مجوّزى براى ادامه آن نيست.

سؤال 1467 :آيا زنا با زن شوهردار، موجب حرمت ابدى مى شود يا نه؟
جواب: ثبوت حرمت ابدى در زناى با زن شوهردار محل اشكال است.

سؤال 1468 :اگر مردى با زنى ازدواج كند و پسر همان مرد با دختر اين زن كه از شوهر قبلى است ازدواج كند، آيا صحيح است يا خير؟
جواب: صحيح است.

سؤال 1469 :آيا پدر و پسرمى توانند با دو خواهر ازدواج كنند، پسر يك خواهر را و پدر خواهر ديگر را بگيرد؟
جواب: مانعى ندارد.

سؤال 1470 :دخترى به عقد جوانى درآمده و پس از گذشت يك سال از عقد آنان، بدون اينكه عروسى صورت گيرد، به علت رفتار غيراسلامى زوج از او تقاضاى طلاق مى كند كه با مخالفت زوج مواجه مى شود، دختر نيز بدون طلاق گرفتن، از منزل فرار مى كند و با جوان ديگرى كه خبر از وضعيت اين دختر نداشته ازدواج مى كند، در ضمن، شوهرِ دوم هنوز از قضيه زن خود مطلع نيست. اكنون وظيفه اين زن كه بدون طلاق از زوج اول با دومى ازدواج كرده و داراى دو فرزند مى باشد، چيست؟
جواب: در فرض سؤال، زن بر اين مرد حرام مؤبد است و بايد بدون طلاق از او جدا شود و چون نمى دانسته كه زن شوهردار، نمى تواند به عقد مرد ديگرى درآيد، لذا دو بچه ملحق به آنان و حكم ولد حلال را دارند.

سؤال 1471 :شخصى زن ديوانه اى دارد و مى خواهد با دختر خواهر يا دختر برادر آن زن

(صفحه389)

ازدواج كند، آيا اجازه ولىّ او يا حاكم شرع به جاى اجازه زوجه كفايت مى كند؟
جواب: ظاهراً كفايت مى كند، ولى احتياط اين است كه او را طلاق دهد و پس از انقضاى عدّه وى، دختر خواهر يا دختر برادر او را بگيرد و پس از آن اگر مايل بود، زن ديوانه را مجدّداً با اجازه ولىّ شرعى وى براى خود عقد كند.

سؤال 1472 :شخصى زن ديوانه اى دارد و با دختر خواهر آن زن به اعتقاد اينكه اشكال شرعى ندارد ازدواج مى كند. نظر به اينكه اذن خاله در تزويج با دختر خواهر شرط است و با توجه به ديوانه بودن خاله، آيا راهى براى صحت ازدواج دوم هست يا خير؟
جواب: بعيد نيست كه عقد فضولى باشد. لذا اگر ولىّ شرعى زنِ ديوانه، آن را به ولايت از طرف زن اجازه كند بى اشكال است و احتياط اين است كه طبق حكم مسأله قبل عمل شود.

محارم رضاعى
سؤال 1473 :خانمى هستم كه دختر خوانده خود را مدت يك هفته تمام شير داده ام. آيا جايز است او را به عقد فرزندم درآورم؟
جواب: جايز نيست.

سؤال 1474 :آيا دختر خواهر رضاعى بر انسان محرم است، حكم ازدواج با او چگونه است؟
جواب: خواهر زاده رضاعى محرم است و ازدواج با او جايز نيست.

سؤال 1475 :در مورد ازدواج موقت با دختر شيرخواره براى ايجاد محرميت با زن برادر، آيا اين ازدواج بايد به مصلحت دختر باشد؟
جواب: بلى، بايد به مصلحت او باشد. مثلا مهريه اى كه براى او قرار مى دهد به مصلحت او باشد.

سؤال 1476 :پسر و دخترى چند سال پيش، به احتمال قوى به علت خوردن شير مادران همديگر، برادر و خواهر رضاعى شده اند (احتمالا يا يقيناً) حال پسر مى خواهد با خواهر همان دختر ازدواج كند، آيا اين ازدواج جايز است يا خير؟

(صفحه390)

جواب: اولا در باب محرميت به وسيله شير خوردن، اگر يقين يا اطمينان پيدا نكنند. محرميت حاصل نمى شود و ازدواج مانعى ندارد.
ثانياً بلى اگر پسر به مقدارى كه رضاع محقق شود از زنى شير بخورد، نمى تواند با فرزندان آن زن ازدواج كند.

ازدواج با اهل كتاب و فرقه هاى ديگر
سؤال 1477 :اگر انسان در كشور كفر مشغول تحصيل باشد و نتواند با زن مسلمانى ازدواج كند، آيا با زن كافره مى توان ازدواج كرد؟
جواب: ازدواج موقت با زنهاى كافره كتابيه، مانعى ندارد.

سؤال 1478 :آيا يك نفر مسلمان شيعه مى تواند از خانواده اى كه موسوم به اهل حق مى باشند زن بگيرند و يا به آنها زن بدهد، با وصف آنكه صيغه عقد ازدواج بوسيله يك نفر شيعه خوانده شود؟
جواب: اگر نعوذبالله حضرت على (عليه السلام) را خدا بدانند يا منكر معاد باشند يا منكر يكى از ضروريات دين مثل نماز يا روزه باشند كافر و نجس مى باشند و زن دادن يا زن گرفتن از ايشان جايز نيست.

مهريه
سؤال 1479 :مهريه خانمى شصت سكه بهار آزادى بوده است، چند سال قبل زن مطالبه كرده، و هر سكه به دوازده هزار تومان قيمت شده است. ولى زوج نپرداخته، حال آيا زوج مكلّف به دادن شصت سكه است يا بايد قيمت آن را بدهد؟ و اگر بايد قيمت را بدهد، قيمت چه زمانى را؟ آيا آن روز كه قيمت گذارى شده يا قيمت روز ادا را؟
جواب: لازم است يا خودِ شصت سكه بهار آزادى پرداخت شود، يا قيمت روزِ مطالبه، مگر آنكه قبلا بين آنها مصالحه اى روى قيمت شده باشد.

سؤال 1480 :اگر پدر شوهر مهريه عروس را قبول كند، آيا بر او واجب مى شود يا بر عهده شوهر است. و اگر بميرد مهريه ساقط مى شود يا از مال او بايد بدهند يا به عهده شوهر انتقال

(صفحه391)

پيدا مى كند؟
جواب: بر عهده پدر شوهر است و حكم ساير ديون را دارد.

سؤال 1481 :اگر مهريه زن، يك جلد كلام الله باشد، آيا هنگام طلاق همان را به زن بايد داد؟
جواب: همان قرآنى كه مهر قرار داده شده، بايد به او بدهد.

سؤال 1482 :مهرى كه در عقد ازدواج در سالها قبل تعيين شده و اكنون ارزش پول كاسته شده به چه ميزان بر ذمّه زوج ثابت است؟ اين سؤال در مورد هرنوع دين ديگر نيز جارى است؟
جواب: به همان مقدارى كه در ابتدا بر ذمّه آمده است. و كم شدن ارزش آن يعنى قدرت خريد نقشى ندارد. زيرا كه پول از مثليات است نه قيميّات.

سؤال 1483 :در محضر رسمى براى زوجه حين العقد مبلغى صداق جهت ازدواج دائم تعيين گرديده است. و پس از گذشتن زمانى زوجه از زوج خود در شرايط نامساعدى مبلغى اسناد رسمى بعنوان افزايش مهريه كه در سند قيد شده گرفته است. حال بفرماييد هرگاه زيادى مهريه قابل مطالبه نباشد، آيا در حكم بذل زوجه است و شرعاً زوجه مى تواند بعنوان رجوع به بذل خود آن را مطالبه كند يا خير؟
جواب: زايد بر آنچه در عقد ذكر شده حق مطالبه ندارد. مگر آنكه به يكى از عقود لازمه زوج متعهد شده باشد آن را بپردازد. يا در مقابل چيزى كه ماليت دارد تعهد كرده باشد.

سؤال 1484 :در مهرنامه مهريه خانمى به اين صورت ذكر شده است و ظاهراً عقد هم بر اين معنى واقع شده است. «مقدار بيست مثقال طلا به قيمت ده هزار تومان». حال سؤال اين است كه آيا مهريه بيست مثقال طلا است يا ده هزار تومان؟
جواب: ظاهر از تعيين مقدار طلا آن است كه مهريه همان مقدار طلا است. و تقدير قيمت ميزان نيست بنابراين فعلا همان مقدار طلا بر ذمه زوج است. و چنانچه بخواهد قيمت طلا را بدهد، بايد قيمت فعلى آن را بدهد.

(صفحه392)

سؤال 1485 :خانمى در اثر زنا حامله شده است و ادعا مى كند كه مكرّه بوده است. اما مرد زانى منكر است، آيا زانيه مستحق مهرالمثل مى باشد؟ آيا حد زناى اكراهى بر زانى جارى مى شود يا خير؟
جواب: اگر زن نتواند اكراه را اثبات كند، مى تواند مرد را قسم بدهد. و اگر مرد قسم را به او رد كند و او قسم بخورد حكم اكراه نسبت به حق او جارى مى شود; يعنى استحقاق مهرالمثل را دارد و حد نمى خورد، ولى بر مرد حد اكراه جارى نمى شود.

سؤال 1486 :اينجانب از شوهر خود طلاق خلعى گرفته بودم. در زمان عدّه رجوع انجام گرفته و با توافق هم مهريّه جديدى معيّن شد. آيا از نظر شرعى ايرادى بر مهريه جديد است يا خير؟
جواب: عنوان مهريه و مقدار آن تغييرناپذير است. ولى در مفروض سؤال، زن مى تواند در مقابل رجوع در بذل كه زمينه جواز رجوع شوهر را آماده مى كند چيزى مطالبه كند، به عنوان مصالحه يا هبه يا امثال آنها. به اين نحو كه زن بگويد در مقابل رجوع در بذل فلان مقدار به يكى از عناوين فوق به من منتقل شود.

سؤال 1487 :در عقد متعه شوهر نصف مدت را مى بخشد، آيا مهر هم تقسيط مى شود يا همه مهريه را بايد بپردازد؟
جواب: پس از تحقّق دخول، تمام مهر را بايد بپردازد. و مهر تقسيط نمى شود.

سؤال 1488 :هرگاه زن بعد از عقد و قبل از دخول خود را آتش بزند و خودكشى كند، آيا تمام مهر را مى برد يا نصف را؟
جواب: به نظر اينجانب ورثه زن مى توانند تمام مهر را مطالبه كنند.

سؤال 1489 :هرگاه زنى به خانه شوهر آمده و پس از مدت كمى خانه شوهر را بدون جهت و اجازه شوهر ترك كند و به خانه پدرش برود و ديگر حاضر به آمدن به خانه شوهر نباشد و تقاضاى طلاق كند، آيا حقى به مهريه دارد يا نه؟
جواب: پس از انجام عروسى زن تمام مهر را مالك مى شود. و بايد شوهر آن را

(صفحه393)

تأديه كند. ولى اگر زن تقاضاى طلاق كند چون امر طلاق با مرد است و توافق كنند كه مرد در مقابل بذل تمام يا قسمتى از آن، زن را مطلقه به طلاق كند، جايز و بى اشكال است.

سؤال 1490 :مهريه خانمى كه 40 سالِ قبل، ازدواج كرده، در قباله و مهرنامه 2000 تومان ذكر شده و عقد براين اساس واقع شده است. زن مى گويد، مهريه من، نيم دانگ آب و زمين بوده است و چون مشكل ثبتى داشت به 2000 تومان تبديل شد، و حال شوهر بايد آب و زمين را بدهد. و زوج اين را قبول دارد و مى گويد مهر شما 2000 تومان است نه آب و زمين، آيا زن حق دارد بيش از 2000 تومان مهريه بگيرد يا نه؟
جواب: به نظر اينجانب پول داراى ارزش اعتبارى مستقل است. و وجود پشتوانه دليل اين نيست كه ارزش پول با آن مقايسه شود و با زياد و كم شدن قدرت خريد تفاوت كند. و در يك كلام پول از مثليات است، و در مثليات ترقى و تنزّل قيمت مطرح نيست. مگر اينكه بطور كلى از ماليت و اعتبار خارج شود. بنابراين در مورد سؤال، آنچه در نهايت شرعاً و قانوناً مهريه واقع شده و عقد روى آن خوانده شده مبلغ دو هزار تومان بوده است. با توجه به بيان فوق زوج بيش از اين مبلغ مديون نيست. بلى اگر عقد روى آب و منزل خوانده شده بود و در آن زمان قيمت آنها دو هزار تومان محاسبه مى شد. فعلا زوج آب و خانه را مديون بود نه چيز ديگر را. و در عين حال مناسب است زوج رضايت همسر را تحصيل كند.

سؤال 1491 :آيا پدر داماد مى تواند مهريه عروس خود را مستقيماً به عهده بگيرد و بپردازد؟ يا بايد مهريه را به پسر خود ببخشد و پسر خودش مهريه را بدهد؟
جواب: هردو طريق جايز است.

سؤال 1492 :آيا پدر داماد مى تواند ملكى يا مالى از اموال خود را مستقيماً (بدون اينكه ابتدا به فرزند خود ببخشد) صداق عروس خود قرار دهد؟
جواب: بلى مى تواند، ولى بهتر است ابتدا آن را تمليك داماد كند و داماد خود

(صفحه394)

آن را صداق قرار دهد.

سؤال 1493 :آيا زن مى تواند در عقد ازدواج شرط كند كه داماد علاوه بر مهريه مقدارى پول هم به پدر يا مادر عروس بدهد؟ و آيا چنين شرطى لازم الوفا است؟
جواب: شرط مزبور جايز و لازم الوفا است.

سؤال 1494 :آيا شيربها كه در بعضى بلاد مرسوم است جزء مهريه مى باشد، كه اگر طلاق قبل از دخول صورت گرفت، پرداخت نصف آن لازم باشد؟
جواب: اگر شيربها جزيى از مهريه درنظر گرفته شده كه بايستى نقداً پرداخت شود، به طلاق قبل از دخول تنصيف مى شود. ولى اگر غير از مهريه و غير از شرط در ضمن عقد باشد، دادن آن بر مرد لازم نيست. و بر فرض كه داده باشد، مادامى كه عينش موجود است مى تواند بنابر تفصيلى كه در مسأله 1499 خواهد آمد، پس بگيرد.

شيربها
سؤال 1495 :مرسوم است داماد مقدارى پول به عنوان شيربها به خانواده عروس مى دهد و آنان پول را جهيزيه مى خرند و به عروس مى دهند، آيا اين لوازم شرعاً متعلق به عروس است يا داماد؟
جواب: در فرض سؤال، اگر داماد شيربها را بعنوان پيش كشى و هبه داده است و از طرف عروس با آن جهيزيه خريده اند، جهيزيه متعلق به عروس است نه داماد. و اگر هديه نكرده بلكه داده است كه جهيزيه بخرند و همراه عروس كنند، در اين صورت متعلق به داماد است و چون شهرها و محلّها فرق مى كنند، لذا اگر شبهه در بين هست به عرف و عادت محل مراجعه و طبق آن عمل كنيد. و بهتر اينكه با مصالحه رضايت يكديگر را تحصيل كنيد.

سؤال 1496 :اگر زنى بخواهد طلاق بگيرد، آيا شوهر مى تواند شيربهايى را كه به پدر زن خود داده، پس بگيرد؟

(صفحه395)

جواب: اگر شيربها را به پدرزن مصالحه نكرده باشد، بلكه بخشيده باشد و عين آن وجود داشته باشد، شوهر مى تواند استرداد كند.

سؤال 1497 :شيربها كه متعارف است مى گيرند، به اين نحو است كه كسى مى آيد به خواستگارى دختر شخصى، آن شخص قبول مى كند به شرط اينكه مثلا هزار تومان پول نقد و دو قطعه فرش يا اجناس ديگر به عنوان شيربها بدهد. و گاه است كه اينها را مادر يا برادر يا عمو يا غير اينها مى گيرند، آيا گرفتن آن حلال است؟ و پس از عقد چنانچه زوج پشيمان شود، آيا پس گرفتن آن جايز است؟
جواب: دادن وگرفتن شيربها اگر به عنوان جعاله باشد. كه مثلا اين مال را به پدر يا به برادر دختر مى دهد كه واسطه شود و رضايت او را حاصل كند حلال است. و پس از عقد، زوج حق استرجاع آن را ندارد. و اگر مجرد پيشكشى و هبه به پدر زوجه ويا عمو و برادر او باشد حلال است، و مادام كه عين آن باقى است مى تواند استرجاع كند. و اگر زوج آن را به رضايت و طيب نفس نمى دهد، بلكه براى اينكه گيرنده ـ با اينكه زوجه راضى به تزويج است ـ مانع از ازدواج نشود، حرام است.

سؤال 1498 :در هنگام ازدواج، پدر يا اقوام عروس علاوه بر مهريه، پول زيادى به عنوانهاى مختلف، مثل: جعاله، شيربها، مهر حاضر، پدر وكيلى، تهيه جهيزيه مى گيرند. لطفاً حكم آن را بيان كنيد؟
جواب: آنچه به عناوين مختلف غير از مهريه و زايد بر آن گرفته مى شود، چند صورت دارد:
1 ـ اگر به عنوان جعاله، اخذ شود، شرعاً اشكال ندارد و حلال است و زوج هم بعداً حق رجوع ندارد.
2 ـ اگر براى جلب رضايت پدر دختر، يا جلب رضايت خود دختر مى پردازد، گرفتن آن جايز است. ولى اگر زوج بخواهد مى تواند آنرا تا وقتى موجود است، پس بگيرد.
3 ـ اگر پسر و دختر راضى به ازدواج باشند و پدر هم اصل ازدواج را اجازه دهد ولى مبلغى را با زور و اجبار به عنوان اينكه رسم است، از زوج بگيرد گرفتن


(صفحه396)

آن جايز نيست. و بايد آنرا به زوج پس بدهد. و حتى اگر تلف شده باشد بايد مثل آنرا پس بدهد.
4 ـ بلى، اگر پول را جهت تهيه جهيزيه بگيرد و با آن جهيزيه تهيه كند، و همراه دختر به منزل زوج بفرستد، با رضايت زوج اشكالى ندارد. در اين صورت جهيزيه به مقدارى كه از اين پول تهيه شده، ملك زوج است.


تدليس و فريب
سؤال 1499 :تدليس چيست؟
جواب: تدليس اين است كه زن يا مرد را طورى توصيف كنند كه موجب گول خوردن و اشتباه طرف ديگر در امر ازدواج شود. مثل اينكه عيبهاى او را نگويند يا صفاتى را براى او ذكر كنند كه نداشته باشد. مثلا بگويند دكتر است يا مغازه دار است يا در فلان شركت با فلان مقدار حقوق كار مى كند يا فلان سمت ادارى را دارد كه اگر اين اوصاف را نمى گفتند يا عيوب او را مى گفتند، طرف مقابل راضى به اين ازدواج نمى شد.

سؤال 1500 :حكم تدليس را بيان فرماييد.
جواب: اگر تدليس به اخفاى عيبهايى باشد كه موجب فسخ عقد مى گردد، طرف مقابل مى تواند نكاح را فسخ كند. اما اگر به اخفاى آن عيبها نباشد، بلكه به اخفاى عيوب ديگر يا ابراز صفات كمال باشد، در صورتى كه حق فسخ پيدا مى شود كه امور مذكوره، به نحو شرط در ضمن عقد آمده باشد. يا اگر قبلا از اين امور صحبت شده، عقد مبنى بر اين امور خوانده شده باشد.

سؤال 1501 :اگر از طرف زوجه اظهاراتى شود كه موجب تدليس و فريب زوج گردد و عقد بر طبق آن جارى گردد، آيا مهرالمسمّى به گردن او است يا مهرالمثل؟
جواب: در صورتى كه دخول محقق شده باشد، و شوهر اختيار كند استمرار زوجيت را، لازم است مهرالمسمّى را بپردازد. و در صورت اختيارِ فسخ، زن استحقاق مهر ندارد.

(صفحه397)

سؤال 1502 :مردى در ازدواج با دخترى تدليس كرده و خود را عوضى معرفى كرده است. مثلا خود را دكتر يا مهندس معرفى كرده، كه اگر خود را اينگونه معرفى نمى كرد حتماً دختر راضى نمى شد، آيا به خاطر ندانستن موضوع، براى دختر اختيار فسخ عقد هست يا نه؟
جواب: در صورتى كه در عقد ازدواج شرط دكتر يا مهندس بودن زوج شده باشد، يا به نحوى توصيف كرده كه عقد مبنى بر آن وصف واقع شده، كه به منزله شرط ضمنى بوده، و بعد تخلف وصف ظاهر و واضح شده است، زن اختيار فسخ عقد را دارد. و چنانچه قبل از دخول فسخ كند، حق مهر ندارد. و اگر بعد از دخول فسخ كند، حق مهر دارد.

سؤال 1503 :مردى به عنوان داشتن شغل معين، زنى را به عقد دائم خود درآورده است. و بعد معلوم شده كه زمان عقد و بعد از عقد داراى شغل معين نبوده است. آيا اين مورد هم از موارد تدليس محسوب مى گردد يا خير؟
جواب: در فرض مسأله، اثبات خيار براى زوجه، به اين نحو تدليس مشكل است.

سؤال 1504 :در صورتى كه اطرافيان دختر بعضى از عيوب دختر را مثل پيسى، سوختگى، كچلى، بيان نكنند، آيا به مجرد نگفتن تدليس مى باشد؟ و شوهر حق پيدا مى كند عقد را فسخ كند؟
جواب: مجرد نگفتن عيب تدليس نيست.

سؤال 1505 :اگر در ازدواج تدليس صورت گيرد، ولى زوج ازدواج را به اميد برطرف شدن عيب فسخ نكند، و بعد ناچار شود زن را طلاق دهد، آيا مى تواند در مهر (نصف يا تمام آن) به مدلس رجوع كند؟
جواب: در فرض سؤال، استقرار نصف يا تمام مهريه مستند به خودش مى باشد و حق رجوع به مدلّس را ندارد.

سؤال 1506 :شوهر ديوانه شده است و همسر او عقد را فسخ نكرده است، ولى حال كه شوهر بهبودى يافته، آيا همسرش حق دارد با ادعاى اينكه نمى دانسته مى تواند عقد را فسخ

(صفحه398)

كند، فعلا عقد را فسخ كند؟
جواب: بعد از رفع عيب، فسخ كردن مشكل است.

سؤال 1507 :زنى كه داراى عيب قرن است، اما با عمل جراحى مى توان رفع عيب كرد، آيا شوهر در اين صورت هم مى تواند عقد را فسخ كند؟
جواب: قبل از رفع عيب حق فسخ دارد. ولى اگر فسخ نكرده باشد، بعد از رفع عيب مشكل است.

سؤال 1508 :مردى در هنگام ازدواج مى گويد كه قبلا ازدواج نكرده است و زن به گمان و به اعتقاد اين عنوان قبول و اجازه داده است. و بعد معلوم مى شود كه قبلا زنى داشته و او را طلاق داده است، آيا زن در اين صورت حق فسخ پيدا مى كند؟
جواب: در فرض مزبور، زن حق فسخ ندارد.

سؤال 1509 :اگر شخصى در ازدواج تدليس كرد، بعد زوج متوجه شد و نكاح را فسخ كرد، آيا بايد مهر دختر را بدهد يا لازم نيست؟ و اگر داد آيا مى تواند به مدلّس رجوع كند؟
جواب: اگر قبل از دخول نكاح را فسخ كند، لازم نيست مهر را بپردازد. ولى اگر بعد از دخول فسخ كند در صورتى كه مدلِّس خودِ زن باشد، لازم نيست مهر را بپردازد. ولى اگر مدلس غير زن باشد، بايد مهريه زن را كاملا بپردازد. و مى تواند به مدلس رجوع كند.

عيوب موجب فسخ
سؤال 1510 :شخصى دختر نابالغ خود را به عقد پسرى درمى آورد. و بعد از بلوغ دختر متوجه مى شود كه پسر قبل از ازدواج، يعنى بعد از تولد ديوانه بوده است، آيا دختر مى تواند عقد را فسخ كند؟
جواب: بلى، در فرض سؤال دختر مى تواند عقد را فسخ كند.

سؤال 1511 :خانمى است كه به مدت 6 سال به جهت جنون زوج بلا تكليف مانده و شوهر وى نه مخارج او را مى دهد و نه طلاق، وظيفه ايشان چيست؟

(صفحه399)

جواب: اگر جنون شوهر مسلم باشد، زوجه مى تواند نكاح را فسخ كند، و نيازى به طلاق زوج يا ولىّ وى ندارد.

سؤال 1512 :خانمى قبل از ازدواج به بيمارى روانى مبتلا بوده و هنگام ازدواج آن را مخفى كرده است، آيا شوهر بعد از آگاهى مى تواند نكاح را فسخ كند؟
جواب: اگر ثابت شود كه بيمارى جنون است و مرد هم هيچ اطلاعى نداشته، مى تواند نكاح را فسخ كند.

سؤال 1513 :در فرض فوق، آيا شوهر با فسخ مى تواند ادعاى خسارت كند و مخارج خود را از زن بگيرد؟
جواب: نمى تواند.

سؤال 1514 :آيا فرقى بين جنون ادوارى و جنون دائمى در فرض فوق وجود دارد؟
جواب: فرقى نيست.

سؤال 1515 :پنج سال پيش ازدواج كردم و حدود چند ماه پيش مطلع شدم همسر اينجانب مبتلا به بيمارى صرع از نوع ارثى مى باشد. پيش از ازدواج آن را به اطلاع من و خانواده ام نرسانيده اند و پس از ازدواج در اثر روشن شدن آن به خاطر مريضى مى خواهم از حق فسخ عقد خودم استفاده كنم. لطفاً حكم شرعى مسأله را بيان فرماييد؟
جواب: موارد حق فسخ در مسأله 2448 توضيح المسائل ذكر شده است. بيمارى صرع از مواردى نيست كه زوج يا زوجه حق فسخ داشته باشند. و شما نمى توانيد عقد را بهم بزنيد. بلى امر طلاق با زوج است و مى توانيد طبق شرايط و ضوابط آن اقدام كنيد.

سؤال 1516 :اگر بعد از ازدواج معلوم شود كه شوهر بدون خصيتين بوده است، آيا زن حق فسخ عقد را دارد؟
جواب: اگر مقصود اين باشد كه بيضتين او را كشيده اند يا كوبيده اند يا اصلا نداشته باشد، زن حق دارد عقد را فسخ كند.

(صفحه400)

سؤال 1517 :بعد از عقد و قبل از دخول متوجه شدم كه دخترى به صورت مادرزادى يك پستان ندارد، من از ازدواج امتناع كردم و مى خواهم نكاح را فسخ كنم، اما او راضى نبوده و نيمى از مهر خود را مى خواهد، آيا من مى توانم نكاح را فسخ كنم؟
جواب: مورد مزبور از موارد فسخ نيست. زيرا كه در عقد شرط نشده و به صورت توصيف هم نيامده و از عيوب مجوّز فسخ هم نمى باشد. و اگر او را طلاق دهيد بايد نصف مهر او را بدهيد.

سؤال 1518 :دخترى به عقد كسى درآمده است. پس از عقد معلوم شده داراى عيبى است كه مانع از دخول است و شوهر فوراً و بدون هيچ گونه تصرفى نكاح را فسخ كرده، آيا به زن مهر تعلّق مى گيرد؟
جواب: در فرض سؤال، مهريه ساقط است و دختر حق ندارد.

سؤال 1519 :زن و شوهرى سه سال است با يكديگر ازدواج نموده و اولادى ندارند. با مراجعه به دكتر معلوم شده است كه زوجه عقيم است و به احتمال يك درصد با عمل جراحى امكان دارد صاحب فرزند شود. اگر زوج بخواهد به واسطه عقيم بودن زن، اين عقد را به هم بزند، آيا مى تواند يا خير؟ و آيا عقيم بودن از جمله عيوبى است كه موجب فسخ نكاح مى شود يا نه؟ با اين وصف در مورد مهر چگونه عمل مى شود، تمام مهر را زوجه مى برد يا خير؟
جواب: عقيم بودن از عيوب موجب خيار براى مرد نيست. بلى اگر بخواهد مى تواند زن را طلاق دهد و اگر طلاق قبل از دخول باشد، بايد نصف مهر را بپردازد. و اگر بعد از دخول باشد، بايد تمام مهر را بپردازد.

سؤال 1520 :دخترى به عقد مردى درآمده است. و پس از مدتى معلوم شده خانواده دختر دچار عقب افتادگى ذهنى و بيماريهايى مانند انحراف چشم تا حدّ كورى و سنگينى گوش تا حدّ كرى هستند و دختر قبلا دچار سكته شده، آيا چنين عيوبى موجب فسخ است؟
جواب: عيوبى كه موجب فسخ عقد مى شود در توضيح المسائل، مسأله 2448 بيان شده است. اما عيوبى كه در سؤال ذكر شده، در صورتى موجب حق فسخ عقد است كه در ضمن عقد شرط عدم عيب خاص يا مطلق عيب بشود. يا زوجه

<<صفحه بعد فهرست صفحه قبل>>