(صفحه121)
* حمد: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ».
بنام خداوند بخشنده مهربان.
* «اَلْحَمْدُلله رَبّ ِ ا لْعالَمينَ».
ستايش، مخصوص خدا، پروردگار جهانيان است.
* «الرّحمنِ الرَّحيمِ».
خداى بخشنده مهربان.
* «مالِكِ يَوْمِ الدّينِ».
صاحب روز پاداش (قيامت).
* «ايّاكَ نَعْبُدُ وَ ايّاكَ نَسْتَعينُ».
تنها تو را مى پرستيم و تنها از تو كمك مى خواهيم.
* «اِهْدناالصِّراطَ الْمُستَقيمَ».
ما را به راه راست هدايت فرما.
* «صِراطَ الَّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِم».
راه آنانكه به آنها نعمت دادى.
* «غَيْرِالْمَغضُوبِ عَلَيْهِم وَلاالضّالّينَ».
نه راه كسانى كه بر آنها خشم شده و نه گمراهان.
* سوره: «بِسْمِ ا للهِ ا لرَّحْمنِ ا لرَّحيمِ».
بنام خداوند بخشنده مهربان.
* «قُل هُوَاللهُ اَحَدٌ».
بگو اوست خداى يكتا.
* «اللهُ الصَّمَدُ».
خداى بى نياز.
* «لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يوُلَدْ».
(صفحه122)
خدايى كه فرزند ندارد و فرزند كسى نيست.
* «وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ».
و هيچ كسى، همتاى او نيست.
* ذكر ركوع: «سُبْحانَ رَبِّي الْعَظيمِ وَ بِحَمْدِهِ».
خداى بزرگِ خود را منزّه مى دانم و مى ستايم.
* ذكر سجود: «سُبْحانَ رَبِّي الاَْعْلى وَ بِحَمْدِهِ».
خداوندِ خود را كه از همه بالاتر است، مى ستايم و پيراسته مى شمرم.
* تسبيحات اربعه: «سُبْحانَ اللهِ وَالْحَمْدُلله وَلا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَاللهُ اَكْبَرُ».
منزه است خدا، ستايش مخصوص خدا است، جز آفريدگار جهان خدايى نيست و خدا از همه بزرگتر است.
* تشهّد و سلام: «اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شريكَ لَهُ».
گواهى مى دهم كه جز آفريدگار، خدايى نيست و يكتا و بى همتاست و شريك ندارد.
* «وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحمّداً عَبْدُهُ وَ رَسوُلُه».
وگواهى مى دهم كه محمد(صلى الله عليه وآله) بنده وفرستاده خداوند است.
* «الّلهُمَّ صَلِّ على مُحَمَّد وَ الِ مُحمّد».
خداوندا! بر محمد(صلى الله عليه وآله) و خاندان او درود فرست.
* «السَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهاالنَّبيُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ».
درود و رحمت و بركات خدا بر تو اى پيامبر.
* «اَلسَّلامُ عَلَيْنا وَ على عِبادِاللهِ الصّالِحينَ».
(صفحه123)
درود بر ما (نمازگزاران) و بربندگان صالح خدا.
* «اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ».
درود بر شما و رحمت و بركات خدا بر شما.
شَكيّات نماز
گاهى ممكن است نمازگزار در انجام جزئى از نماز شك كند; مثلاً نمى داند تشهد را خوانده است يا نه و يانمى داند يك سجده بجا آورده است يا دو سجده و گاهى در تعداد ركعاتى كه خوانده است شك مى كند، مثلاً نمى داند كه مشغول ركعت سوم است يا چهارم.
براى شك در نماز، احكام خاصى است كه بيان تمام موارد آن از حد اين نوشته خارج است، ولى بطور مختصر به بيان اقسام شك و احكام هر كدام مى پردازيم.
شك در اجزاى نماز
مسأله : اگر نمازگزار در انجام جزئى از اجزاى نماز شك كند; يعنى نمى داند آن جزء را بجا آورده است يا نه، اگر جزء بعدى را شروع نكرده; يعنى هنوز ازمحل آن جزء نگذشته است، بايد آن را بجا آورد. ولى اگر بعد از داخل شدن در جزء بعدى شك پيش آمده; يعنى از محل آن گذشته است، به چنين شكى اعتناء نمى شود و نماز را ادامه مى دهد و صحيح است.
مسأله : اگر بعد از انجام جزئى از نماز در صحّت آن
(صفحه124)
شك كند; يعنى نمى داند جزئى را كه بجا آورده، صحيح انجام شده است يا نه، در اين صورت به شك خود اعتناء نمى كند; يعنى بنا مى گذارد بر صحيح بودن آن و نماز را ادامه مى دهد و صحيح است.
شكهايى كه نماز را باطل مى كند
مسأله : اگر در نماز دو ركعتى مثل نماز صبح يا در نماز مغرب شك در شماره ركعت ها پيش آيد، نماز باطل است.
مسأله : اگر بين يك و بيشتر از يك ركعت شك كند; مثلاً يك و دو يا يك و سه، نماز باطل است.
مسأله : اگر در نماز نداند چند ركعت خوانده، نماز باطل است.
مسأله : هرگاه يكى از شك هايى كه نماز را باطل مى كند پيش آيد، بايد مقدارى فكر كند و چنانچه چيزى يادش نيامد و شك باقى ماند، نماز را به هم مى زند و دوباره شروع مى كند.
مسأله : شك هايى كه نبايد به آنها اعتنا كرد:
* شك در نماز مستحبى.
* شك در نماز جماعت.
* شك پس از سلام نماز.
* شك بعد از گذشت وقت نماز.
مسأله : چنانچه طرف بيشتر شك، نماز را باطل مى كند، بايد بنا را بر كمتر بگذارد; مثلا اگر در نافله صبح شك كند كه دو ركعت خوانده يا سه ركعت، بايد بنا بگذارد كه دو ركعت
(صفحه125)
خوانده و اگر طرف بيشتر شك نماز را باطل نمى كند; مثلا شك كند كه دو ركعت خوانده يا يك ركعت، به هر طرف شك عمل كند، نمازش صحيح است.
مسأله : در نماز جماعت، اگر امام جماعت در شماره ركعت هاى نماز شك كند، ولى مأموم شك نداشته باشد و به امام بفهماند كه ركعت چندم است، امام جماعت نبايد به شك خود اعتناء كند. و همچنين اگر مأموم شك كند ولى امام جماعت شك نداشته باشد، همانگونه كه امام جماعت نماز را انجام مى دهد، او هم عمل مى كند و نمارش صحيح است.
مسأله : اگر بعد از سلام نماز شك كند كه نمازش صحيح بوده يا نه; مثلاً شك كند ركوع كرده يا نه، يا بعد از سلام نماز چهار ركعتى شك كند كه چهار ركعت خوانده يا پنج ركعت به شك خود اعتنا نكند، ولى اگر هر دو طرف شك او باطل باشد; مثلاً بعد از سلام نماز چهار ركعتى شك كند كه سه ركعت خوانده يا پنج ركعت، نمازش باطل است.
مسأله : اگر بعد از گذشتن وقت نماز شك كند كه نماز خوانده يا نه، يا گمان كند كه نخوانده، خواندن آن لازم نيست. ولى اگر پيش از گذشتن وقت شك كند كه نماز خوانده يا نه، يا گمان كند كه نخوانده، بايد آن نماز را بخواند، بلكه اگر گمان كند كه خوانده، بايد آن را بجا آورد.
نماز احتياط
مسأله : در مواردى كه نماز احتياط واجب مى شود مثل
(صفحه126)
شك بين سهوچهار، بايد بعد از سلام نماز، بدون آنكه صورت نماز را بهم بزند و يا يكى از مبطلات نماز را انجام دهد برخيزد و بدون اذان و اقامه تكبير بگويد و نماز احتياط را بخواند.
مسأله : فرق نماز احتياط با نمازهاى ديگر:
* نيّت آن را نبايد به زبان آورد.
* سوره و قنوت ندارد (هر چند دو ركعتى باشد).
* آهسته خوانده مى شود و احتياط واجب آن است كه «بسم الله» را نيز آهسته بگويد.
مسأله : اگر يك ركعت نماز احتياط، واجب باشد، پس از سجده ها تشهد مى خواند و سلام مى دهد و اگر دو ركعت واجب شده باشد، نبايد در ركعت اول تشهد و سلام بخواند، بلكه بايد يك ركعت ديگر هم (بدون تكبيرة الاحرام) بخواند و در پايان ركعت دوم تشهد بخواند و سلام دهد.
كيفيت سجده سهو
مسأله : در مواردى كه سجده سهو واجب مى شود، مانند شك بين چهار و پنج در حالت نشسته، بايد بعد از سلام نماز، به سجده رود و بگويد: «بسم اللهِ و بِاللهِ وَ صلَّى اللهُ على محمّد و الِهِ» يا «بِسْمِ الله وَ بِاللهِ اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد» ولى بهتر است بگويد: «بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّها النَّبِيُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكاتُهُ»، بعد بنشيند و دوباره به سجده رود و يكى از ذكرهاى بالا را بگويد سپس بنشيند و تشهد و سلام را بخواند.
(صفحه127)
نماز مسافر
مسأله : انسان بايد در سفر، نمازهاى چهار ركعتى را دو ركعت (يعنى شكسته) بجا آورد، به شرط آن كه مسافرتش ازهشت فرسخ كمتر نباشد [هشت فرسخ شرعى در حدود 45 كيلومتر است].
مسأله : اگر مسافر از جايى كه نمازش تمام است; مثل وطن، حداقل چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد، نمازش دراين سفرهم شكسته است.
مسأله : كسى كه به مسافرت مى رود، زمانى بايد نمازش را شكسته بخواند كه حداقل به مقدارى دور شود كه اذان آنجا را نشنود و ديوارهاى آنجا را نبيند و چنانچه قبل از آنكه به اين مقدار دور شود، بخواهد نماز بخواند، بايد تمام بخواند.
مسأله : اگر به جايى مى رود كه دو راه دارد، يك راه آن كمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد، اگر از راهى كه هشت فرسخ است برود، بايد نماز را شكسته بخواند واگر از راهى كه هشت فرسخ نيست برود، بايد نماز را چهار ركعتى بخواند; مثلاً اگر از وطن به روستايى مى رود كه دو راه دارد; يك راه چهار فرسخ است و راه ديگر سه فرسخ، اگر از راه اوّل (چهار فرسخ) برود و از همان راه برگردد، نمازش در بين راه و در آن روستا شكسته است. ولى اگر از اين
(صفحه128)
راه برود و از راه ديگر (سه فرسخ) برگردد و يا از راه دوّم (سه فرسخ) برود و از همان راه برگردد چون مجموع سفر كمتر از هشت فرسخ مى باشد، نماز در بين راه و در آن روستا تمام است.
مسأله : در اين موارد در سفر نماز تمام است:
1 ـ قبل از آنكه هشت فرسخ برود، از وطن خود مى گذرد و يا در جايى ده روز مى ماند.
2 ـ از اول قصد نداشته است به سفر هشت فرسخى برود و بدون قصد، اين مسافت را پيمود; مثل كسى كه به دنبال گمشده اى مى گردد.
3 ـ در بين راه از قصد سفر برگردد; يعنى قبل از رسيدن به چهار فرسخ از رفتن منصرف شود.
4 ـ كسى كه شغل او مسافرت است، مثل راننده قطار و ماشينهاى برون شهرى، خلبان، ملوان (در سفرى كه شغل اوست).
5 ـ كسى كه به سفر حرام مى رود; مانند سفرى كه موجب اذيّت پدر و مادر باشد.
مسأله : اشخاصى كه شغلشان در سفر است; مانند دانشجويانى كه جهت تحصيل به شهر ديگر مى روند و معمولا جمعه ها به وطن خود بر مى گردند يا معلمان و كارمندان و كارگران كه همه روزه از وطنشان براى كار و شغل به اندازه مسافت شرعى مى روند و شب برمى گردند، بنا بر احتياط
(صفحه129)
نمازشان شكسته است و روزه آنها صحيح نيست، مگر اينكه در محل كار قصد ده روز كنند.
مسأله : در اين مكانها نماز تمام است:
* در وطن.
* در جايى كه بنا دارد ده روز بماند.
* در جايى كه سى روز با ترديد مانده است; يعنى معلوم نبوده كه مى ماند يا مى رود و تا سى روز به همين حالت مانده و جايى هم نرفته است، در اين صورت بايد بعد از سى روز نماز را تمام بخواند.
وطن كجاست؟
مسأله : وطن، جايى است كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده است، خواه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، يا خودش آن جا را براى زندگى اختيار كرده است.
مسأله : فرزند تا زمانى كه مستقل نشده است، اگر همراه پدر و مادر در وطن آنها زندگى مى كند وطن پدر و ما در وطن او نيز مى باشد، هرچند در آنجا به دنيا نيامده باشد و پس از آنكه در زندگى مستقل شد، اگر جاى ديگرى را براى زندگى هميشگى اختيار كرد، آنجا وطن او مى شود. بنابراين به عنوان مثال پدر و مادرى كه اهل اصفهان هستند، و فرزند آنها كه در اصفهان همراه آنها زندگى مى كند چون اصفهان وطن پدر و مادر مى باشد، اصفهان براى او نيز حكم وطن را دارد و اگر به
(صفحه130)
اصفهان برود بايد در آنجا نماز را تمام بخواند. بلى اگر فرزند آنها در شهر ديگرى زندگى كند و اصلاً همراه پدر و مادر در اصفهان زندگى نكرده آنجا وطن فرزند نمى شود.
مسأله : تا انسان قصد ماندنِ هميشگى در غير وطن اصلى خودش را نداشته باشد، آنجا وطن او حساب نمى شود.
مسأله : اگر قصد دارد در محلى كه وطن اصلى او نيست مدتى بماند وبعد به جاى ديگرى برود، آنجا وطن او حساب نمى شود; مانند دانشجويى كه مدتى براى تحصيل در شهرى مى ماند.
مسأله : اگر انسان بدون قصد ماندن هميشگى و بدون قصد رفتن در جايى آن قدر بماند كه مردم او را اهل آنجا بدانند، آنجا حكم وطن او را دارد.
مسأله : اگر به جايى برود كه قبلاً وطن او بوده ولى هم اكنون از آنجا اِعراض كرده است; يعنى بنا گذاشته كه ديگر براى سكونت به آنجا برنگردد، نبايد نماز را تمام بخواند، اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نكرده باشد.
مسأله : مسافرى كه به وطنش برمى گردد، وقتى به جايى برسد كه ديوار وطن خود را ببينند و صداى اذان را بشنود، بايد نماز را تمام بخواند.
قصد ده روز
مسأله : مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلى بماند، اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند تا وقتى مسافرت نكرده
(صفحه131)
است، بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصدِ ماندن ده روز كند.
مسأله : اگر مسافر از قصد ده روز برگردد:
الف: قبل از خواندن نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد; بايد نماز را شكسته بخواند.
ب: بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از قصد خود برگردد; تا وقتى كه در آنجا هست، بايد نماز را تمام بخواند.
(صفحه132)
نماز قضا
نماز قضا، نمازى را گويند كه بعد از وقت خوانده شـود.
مسأله : انسان بايد نمازهاى واجب را در وقت معين آن بخواند و چنانچه بدون عذر نمازى از او قضا شود، گناهكار است و بايد توبه كرده و قضاى آن را هم بجا آورد.
مسأله : در دو موردبجا آوردن قضاى نماز واجب است:
الف: نماز واجب را در وقت آن نخوانده باشد.
ب: بعد از وقت متوجه شود نمازى كه خوانده باطل بوده است.
مسأله : كسى كه نماز قضا دارد، نبايد در خواندن آن كوتاهى كند، ولى واجب نيست فوراً آن را بجا آورد.
مسأله : قضاى نمازهاى روزانه كسى كه ترتيب قضا شدن خود را مى داند، بنا بر احتياط واجب بايد به ترتيب خوانده شود; مثلاً كسى كه يك روز نماز عصر و روز بعد نماز صبح را نخوانده، بايد اوّل نماز عصر و بعد از آن نماز صبح را قضا كند.كسى كه نمازى از او قضا مى شود به احتياط واجب قبل از نماز واجب بعدى بايد قضاى آنرا بخواند و در اين مورد رعايت ترتيب لازم نيست.
مسأله : كسى كه مى داند نماز قضا دارد، ولى تعداد آنها را نمى داند; مثلاً نمى داند چهار تا بوده يا پنج تا، چنانچه كمتر را بخواند كافى است.
مسأله : اگر تعداد آنها را مى دانسته، ولى فراموش كرده
(صفحه133)
است، احتياط واجب آن است كه مقدار بيشتر را بخواند.
مسأله : نماز قضا را با جماعت مى توان خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد يا قضا و لازم نيست هر دو، يك نماز را بخوانند; مثلاً اگر نماز قضاى صبح را با نماز ظهر يا عصر امام بخواند، اشكال ندارد.
مسأله : اگر مسافرى كه بايد نماز را شكسته بخواند، نماز ظهر يا عصر يا عشاء از او قضا شود، بايد آن را دو ركعتى بجا آورد، اگر چه در غير سفر بخواهد قضاى آن را بجا آورد.
مسأله : در سفر نمى توان روزه گرفت حتى اگر روزه قضا باشد، ولى نماز قضا مى توان بجا آورد.
مسأله : اگر در سفر بخواهد نمازهايى را كه در غير سفر قضا شده است بجا آورد، بايد نمازهاى ظهر و عصر و عشا را چهار ركعتى قضا كند.
مسأله : نماز قضا را در هر وقتى مى توان بجا آورد; يعنى قضاى نماز صبح را مى توان ظهر يا شب خواند.
نماز قضاى پدر و مادر
مسأله : تا انسان زنده است اگر چه از خواندن نماز خود عاجز باشد، ديگرى نمى تواند نمازهاى او را قضا كند.
مسأله : پس از مرگ پدر، نماز و روزه هايى را كه بجا نياورده باشد، بر پسر بزرگتر او واجب است آن نماز و روزه ها را قضا كند.
مسأله : احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر نماز و روزه قضا شده مادر را نيز بجا آورد.
(صفحه134)
نماز جماعت
وحدت امّت اسلامى، از جمله مسائلى است كه اسلام به آن اهميّت بسيارى داده است و براى حفظ و ادامه آن برنامه هاى ويژه اى دارد; يكى از آنها نماز جماعت است.
در نماز جماعت، يكى از نمازگزاران كه داراى ويژگى خاصى است پيشاپيش جمعيت مى ايستد و ديگران در صفوفى منظم، پشت سر او و هماهنگ با او نماز را بجا مى آورند.
كسى كه در اين نمازِ دسته جمعى پيشاپيش جمعيت مى ايستد، «امام جماعت» است و كسى كه پشت سر او در نماز از او پيروى مى كند، «مأموم» است.
اهمّيت نماز جماعت
گذشته از آن كه در روايات زيادى براى نماز جماعت اَجر و پاداش بسيارى وارد شده است، با دقّت در برخى از مسائل احكام به اهميّت اين عبادت پى مى بريم. اينك به برخى از آنها اشاره مى كنيم.
مسأله : شركت در نماز جماعت براى هر كس مستحب است، به ويژه براى همسايه مسجد.
(صفحه135)
مسأله : مستحب است انسان صبر كند كه نماز را به جماعت بخواند.
مسأله : نماز جماعت هر چند اوّل وقت خوانده نشود، از نماز فُراداىِ
مسأله : نماز جماعتى كه مختصر خوانده مى شود، از نماز فُرادايى كه آن را طول بدهد بهتر است.
مسأله : سزاوار نيست انسان بدون عذر، نماز جماعت را ترك كند.
مسأله : حاضر نشدن به نماز جماعت از روى بى اعتنايى به آن جايز نيست.
شرايط نماز جماعت
مسأله : هنگام برپايى نماز جماعت، شرايط زير بايد مراعات شود:
1 ـ مأموم از امام جلوتر نايستد، بلكه احتياط واجب آن است كه كمى عقب تر بايستد.
2 ـ جايگاه امام جماعت از جايگاه مأمومين بالاتر نباشد.
3 ـ فاصله امام و مأموم و فاصله صف ها زياد نباشد و احتياط آن است كه فاصله بيش از يك گام نباشد.
4 ـ بين امام و مأموم و همچنين بين صف ها چيزى مانند ديوار يا پرده مانع نباشد، ولى نصب پرده و مانند آن بين صفِ
1 . نمازى كه به تنهايى خوانده شود و به جماعت خوانده نشود «نماز فُرادا» نام دارد.
(صفحه136)
مردها و زنها اشكال ندارد.
مسأله : امام جماعت بايد بالغ و عادل باشد و نماز را بطور صحيح بخواند.
پيوستن به نماز جماعت (اقتدا كردن)
مسأله : در هر ركعت، تنها در بين قرائت و در ركوع مى توان به «امام» اقتدا كرد. پس اگر به ركوع امام جماعت نرسد، بايد در ركعت بعد اقتدا كند و اگر تنها به ركوع امام جماعت هم برسد، يك ركعت به حساب مى آيد.
مسأله : حالت هاى مختلف پيوستن به نماز جماعت:
* در ركعت اوّل
1 ـ در ابتداى نماز يا در حين قرائت به امام جماعت اقتدا كند: مأموم حمد و سوره را نمى خواند و بقيّه اعمال را با امام جماعت بجا مى آورد.
2 ـ در ركوع: ركوع و بقيه اعمال را با امام جماعت بجا مى آورد و حمد و سوره براى آن ركعت ساقط است.
* در ركعت دوّم
1 ـ از اول ركعت دوم يا در حين قرائت: مأموم حمد و سوره را نمى خواند و با امام قنوت و ركوع و سجده را بجا مى آورد و آنگاه كه امام جماعت تشهد مى خواند، بنا بر احتياط واجب بايد به صورت نيم خيز، بنشيند
1 . به اين عمل «تَجافى» گفته مى شود.
(صفحه137)
يك ركعت ديگر به تنهايى بخواند و نماز را تمام كند. و اگر سه يا چهار ركعتى است، در ركعت دوّم كه امام جماعت در ركعت سوّم مى باشد، حمد و سوره را بخواند (هر چند امام جماعت تسبيحات بخواند) و آنگاه كه امام جماعت ركعت سوّم را تمام كرد و براى ركعت چهارم برمى خيزد، مأموم بايد پس از دو سجده، تشهد بخواند و براى خواندن ركعت سوّم برخيزد و در ركعت آخر نماز كه امام جماعت با تشهد و سلام، نماز را به پايان مى برد، يك ركعت ديگر مى خواند.
2 ـ در ركوع: ركوع را با امام جماعت بجا مى آورد و بقيّه نماز را همانگونه كه گفته شد، انجام مى دهد و حمد و سوره براى آن ركعت ساقط است.
* در ركعت سوّم
1 ـ در حين قرائت: زمانى كه مى داند اگر اقتدا كند، براى خواندن حمد و سوره و يا حمد تنها وقت دارد، مى تواند اقتدا كند و بايد حمد و سوره يا فقط حمد را بخواند. و اگر مى داند فرصت ندارد، بنا بر احتياط واجب بايد صبر كند تا امام جماعت به ركوع رود، سپس به او اقتدا كند.
2 ـ در ركوع: چنانچه در ركوع اقتدا كند، ركوع را با امام بجا مى آورد و حمد و سوره براى آن ركعت ساقط است و بقيه نماز را همانگونه كه قبلاً بيان شد، بجا مى آورد.
* در ركعت چهارم
1 ـ در حين قرائت: حكم اقتدا در ركعت سوّم را دارد و آنگاه كه امام جماعت در ركعت آخر نماز براى تشهد و سلام
(صفحه138)
مى نشيند، مأموم مى تواند برخيزد و نمازش را به تنهايى ادامه دهد و مى تواند بطور نيم خيز بنشيند تا تشهد و سلام امام جماعت تمام شود و سپس برخيزد.
2 ـ در ركوع: ركوع و سجده ها را با امام بجا مى آورد، (در حالى كه ركعت چهارم امام و ركعت اوّل مأموم است) و بقيه نماز را همانگونه كه گذشت، انجام مى دهد.
احكام نماز جماعت
مسأله : اگر امام جماعت يكى از نمازهاى يوميّه را مى خواند، هر كدام از نمازهاى يوميّه را مى توان به او اقتدا كرد. بنابراين اگر امام نماز عصر را مى خواند، مأموم مى تواند، نماز ظهر را به او اقتدا كند. و اگر مأموم پس از آنكه نماز ظهر را خواند، جماعت برپا شود، مى تواند نماز عصر را به ظهرِ امام جماعت اقتدا كند.
مسأله : مأموم مى تواند نماز قضاى خود را به نماز اداى امام اقتدا كند، هر چند قضاى نمازهاى ديگر يوميّه باشد; مثلاً امام جماعت نماز ظهر را مى خواند و او قضاى نماز صبح را.
مسأله : نماز جماعت حدّاقل با دو نفر برپا مى شود; يعنى يك نفر امام و يك نفر هم مأموم، مگر در نماز جمعه و عيد فطر و عيد قربان.
مسأله : نمازهاى مستحبى را نمى توان به جماعت خواند، مگر نماز طلب باران.
1 . به اين نماز «استسقاء» گفته مى شود.
(صفحه139)
مسأله : مأموم نبايد تكبيرة الاحرام را پيش از امام بگويد، بلكه تا تكبير امام تمام نشده، نبايد تكبير بگويد.
مسأله : مأموم بايد غير از حمد و سوره همه چيز نماز را خودش بخواند، ولى اگر ركعت اوّل يا دوّم او ركعت سوّم يا چهارم امام باشد، بايد حمد و سوره را نيز بخواند.
نماز جمعه
يكى از اجتماعات هفتگى مسلمانان «نماز جمعه» است، نمازگزاران در روز جمعه مى توانند به جاى نماز ظهر، نماز جمعه بخوانند كه برتر از نماز ظهر است.
در فضيلت اين نماز، همين بس كه سوره اى در قرآن به اين نام آمده و در آنجا صريحاً مؤمنان را به حضور در نماز جمعه دعوت فرموده است.
چگونگى نماز جمعه
مسأله : نماز جمعه دو ركعت است، مانند نماز صبح، ولى دو خطبه دارد كه توسط امام جمعه قبل از نمازايراد مى شود.
مسأله : مستحب است امام جمعه حمد و سوره را بلند بخواند.
مسأله : در نماز جمعه مستحب است در ركعت اول پس از سوره حمد سوره «جمعه» و در ركعت دوم پس از حمد سوره «منافقون» خوانده شود.
(صفحه140)
مسأله : در نماز جمعه دو قنوت مستحب است، يكى در ركعت اول پيش ازركوع وديگرى در ركعت دوم، پس از ركوع.
شرايط نماز جمعه
مسأله : در نماز جمعه شرايط زير بايد مراعات شود:
* تمام شرايطى كه در نماز جماعت بايد رعايت شود، در نماز جمعه هم معتبر است.
* بايد به جماعت برگزار شود و فُرادا صحيح نيست.
* حداقل تعداد افراد براى برپايى نماز جمعه پنج نفر مى باشد; يعنى يك نفر امام و چهار نفر مأموم.
* بين دو نماز جمعه، حداقل بايد يك فرسخ فاصله باشد.
وظيفه نمازگزاران جمعه
مسأله : احتياط واجب است كه مأمومين به خطبه ها گوش دهند.
مسأله : احتياط مستحب است كه مأمومين هنگام خطبه ها ساكت باشند و از سخن گفتن بپرهيزند.
مسأله : احتياط مستحب است كه شنوندگان هنگام ايراد خطبه ها رو به امام جمعه بنشينند و به اين طرف و آن طرف نگاه نكنند.
مسأله : اگر انسان به ركعت اوّل نماز جمعه نرسد، در صورتى كه خود را به ركعت دوّم، هرچند در ركوع برساند، صحيح است و ركعت دوّم را خودش مى خواند. (به شرط آنكه
|