قرآن، حديث، دعا |
زندگينامه |
کتابخانه |
احكام و فتاوا |
دروس |
معرفى و اخبار دفاتر |
ديدارها و ملاقات ها |
پيامها |
فعاليتهاى فرهنگى |
کتابخانه تخصصى فقهى |
نگارخانه |
اخبار |
مناسبتها |
صفحه ويژه |
|
جامع المسائل جلد اول
(صفحه25)
بسم الله الرّحمن الرّحيم
جايگاه و مرتبت رفيع و بلند علم فقه و بيان احكام شرعى بر هيچ صاحب انديشه اى پوشيده نيست. بشر در جميع حركات و امور زندگى چه فردى و چه اجتماعى نياز مبرم به هدايت و راهنمايى اين علم دارد. اين نياز با پيشرفت زمان و بوجود آمدن موضوعات و مسائل جديد و رخداد حوادث بيشتر مى شود و به تناسب احتياجات و گسترده تر شدن جوامع بشرى و پيچيده تر گشتن ارتباطات، دامنه علم فقه و پاسخ او به اين گونه امور فزونى مى يابد.
روحانيت بزرگوار شيعه خصوصاً مراجع عاليقدر تقليد كه در طول زمان مرزبانان هميشگى خستگى ناپذير بوده و هستند، قافله سالار و صاحبان اصلى اين علم و امانتداران مطمئن رُسل و اوصياء خدايند. شيعه در پرتو هدايتهاى ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين كه در موارد متعدد امر بر رجوع به فقيهان فرموده اند، به خوبى آگاهند كه اينان ابواب احكام الهى اند و براى بدست آوردن حكم خدا در هر زمينه اى بايد به اين طايفه مخصوص از علما مراجعه نمود و از رساله هاى علميه آنان بهره مند گشت.
اينان به حكم آيه شريفه نَفْر: (فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين ولينذروا قومهم اذ ارجعوا اليهم لعلهم يحذرون)(1) بر خود مشقت و رنج هجرت از ديار را هموار ساختند تا اينكه در دين خدا تفقه كنند و مردم را بيم دهند.
اينان كتمان احكام خدا را جايز نمى دانند زيرا كه خداوند فرموده است:
(ان الذين يكتمون ما انزلنا من البينات من بعد ما بيناه للناس فى الكتاب اولئك يلعنهم الله و يلعنهم اللاعنون)(2)
1 ـ توبه: 124.
2 ـ بقره: 155.
(صفحه26)
اينان خود را مسؤول و موظف در برابر زبانهاى گوياى كه ملتمسانه به دنبال يافتن حكم خدايند، مى دانند; چرا كه خداوند به مردم فرموده است: (فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لاتعلمون)(1)
و از طرفى خداوند از كسانى كه نياموخته اند و سؤال نكرده اند و به احكام دين عمل ننموده اند مؤاخذه مى كند، آنچنانكه امام جعفر صادق (عليه السلام) در ذيل آيه مباركه (قل فللّه الحجة البالغة)(2) فرموده است خداوند متعال در روز قيامت بنده خود را مخاطب قرار مى دهد و مى فرمايد آيا مى دانستى؟ اگر بگويد بلى مى فرمايد چرا به آنچه مى دانستى عمل نكردى و اگر بگويد جاهل بودم مى فرمايد چرا ياد نگرفتى تا عمل كنى، پس بنده جوابى ندارد و در برابر خداوند محكوم مى شود.(3)
با توجه به فتواى سيدالفقهاء در كتاب شريف عروة الوثقى مبنى بر وجوب تقليد در واجبات و محرمات و مستحبات و مكروهات و مباحات بلكه وجوب تعليم و يادگيرى حكم هر فعلى كه از مكلف صادر مى شود اعم از عبادات و معاملات و عاديات لازم است انسان مسائل مورد ابتلا را ياد بگيرد تا آنجا كه شيخ اعظم انصارى حكم به فسق كسانى فرموده است كه چنين مسائلى را ياد نگيرند.
مجموعه اى كه به نام «جامع المسائل» در اختيار عموم اهل ايمان قرار دارد. با عنايت به تقاضاى مكرر جمعى از علماى جليل القدر بلاد و درخواست عده كثيرى از مؤمنين و مقلدين، منتخبى از مجموعه عظيم استفتاءات و سؤالاتى است كه از مرجع عاليقدر تشيع حضرت آية الله العظمى آقاى حاج شيخ محمد فاضل لنكرانى مد ظله العالى گرديده و معظم له بدانها پاسخ داده اند و توسط حضرت مستطاب حجة الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ على عطايى دامت افاضاته تهيه و تنظيم گرديده است. ضمن تشكر از زحمات ايشان اميد است مورد استفاده همگان قرار گيرد.
1 ـ نحل: 45.
2 ـ انعام: 151.
3 ـ بحارالانوار، ج 2، ص 29.
4 ـ عروة الوثقى، ج 1، مسأله 29، اجتهاد و تقليد.
5 ـ اجودالتقريرات، باب مقدمه واجب، ص 158.
(صفحه27)
احكام تقليد
اجتهاد، تقليد، احتياط
سؤال 1 :در رساله فرموده ايد: تقليد در اصول دين جايز نيست، آيا اصول دين را با دليل بايد اثبات كرد يا اعتقاد به آن كافى است؟
جواب: از هر طريقى عقيده به اصول دين پيدا كند كافى است.
سؤال 2 : كسى كه مجتهد نيست، آيا مى تواند تقليد نكند و در اعمال خود به احتياط عمل نمايد؟
جواب: در جواز عمل به احتياط بين علما اختلاف نظر وجود دارد و كسى كه مى خواهد احتياط كند يا بايد مجتهد باشد و يا در اصل جواز عمل به احتياط و عدم آن از مجتهد تقليد كند.
سؤال 3 :منظور از احتياط چيست؟ و چه كسى مى تواند به احتياط عمل كند؟
جواب: احتياط آن است كه شخص اعمال خود را به نحوى انجام دهد كه يقين كند مطابق وظيفه خود عمل كرده و تكليف خود را انجام داده است. و اگر كسى بخواهد در همه مسائل احتياط كند بايد خودش مجتهد يا قريب الاجتهاد باشد تا بتواند در بين اقوال علماى گذشته و حال آنچه موافق احتياط است تشخيص دهد.
سؤال 4 :آيا تقليد لازم است كه مقدّم بر عمل باشد و آيا اگر كسى مقارن عمل تقليد
(صفحه28)
نمايد صحيح است يا خير؟
جواب: تقليد همان عمل با استناد به فتواى مجتهد است.
تقليد اعلم
سؤال 5 :آيا اعلميت در مرجع تقليد شرط است؟
جواب: بلى شرط است.
سؤال 6 :در صورتى كه فتواى مجتهد اعلم در مسأله اى مشخص نباشد، آيا مى توان به مجتهد غير اعلم رجوع كرد؟
جواب: اگر به دست آوردن فتواى مجتهد اعلم امكان ندارد لازم است احتياط كند.
سؤال 7 :اگر اعلم مجتهدين مشخص نباشد، وظيفه چيست؟
جواب: بايد به فتواى محتمل الأعلمية عمل كند.
سؤال 8 :در صورت تعارض شهادت اهل خبره نسبت به اعلميت مجتهدين، وظيفه چيست؟
جواب: در فرض سؤال، مقلّد مخيّر است از هركدام خواست تقليد كند.
سؤال 9 :آيا تقليد از اعلم واجب است؟ در صورت وجوب آيا ملاك اعلميّت در فقه است يا آشنايى به زمان و حوادث نيز شرط است؟
جواب: تقليد از اعلم واجب است و مراد از اعلميت آشنايى بيشتر و قدرت كاملتر در استنباط احكام الهيه از منابع معتبره مى باشد.
سؤال 10 :كسى كه مقلّد مجتهدى بوده و به دستور او عمل كرده و بعداً متوجه شده كه علم و عدالتش كمتر از مجتهدين ديگر است، آيا اعمال گذشته او نتيجه دارد يا خير؟
جواب: اگر در تشخيص اوّل، جهات شرعيه را رعايت كرده باشد اعمال گذشته او صحيح است.
(صفحه29)
تبعيض در تقليد
سؤال 11 :آيا صحيح است كه شخصى در قسمتى از اعمال خود از يك مجتهد تقليد كند و در بعض اعمال ديگر از مجتهد ديگر تقليد كند؟
جواب: اگر اعلميت يكى از آنها ثابت يا محتمل نباشد جايز است.
سؤال 12 :آيا تبعيض در تقليد در عمل واحد جايز است يا نه؟ مثلا اگر فتواى يكى از مجتهدين وجوب جلسه استراحت و استحباب 3 بار گفتن در تسبيحات اربعه باشد و فتواى ديگرى عكس آن باشد، آيا مقلّد مى تواند در استحباب تثليث از مجتهد اوّل و در استحباب جلسه استراحت از مجتهد دوّم تقليد كند؟
جواب: تبعيض در تقليد به نحوى كه به قول هر دو، عمل باطل باشد صحيح نيست.
سؤال 13 :چنانچه انسان يقين كند عملى كه انجام مى دهد مطابق با فتواى يكى از مراجع محترمى است كه جايز التّقليد مى باشد كافى است يا خير؟
جواب: كفايت مى كند.
رجوع از حىّ به حىّ
سؤال 14 :چنانچه پس از تقليد از مجتهدى معلوم گردد ديگرى اعلم است، آيا مى توان به او رجوع كرد؟
جواب: لازم است به اعلم رجوع شود.
سؤال 15 :شخصى پس از رحلت آية الله اراكى (رحمه الله) براى اينكه اعمال خود را بدون تقليد انجام نداده باشد بدون تحقيق از مجتهدى تقليد كرده است، آيا اكنون مى تواند به ديگرى رجوع كند؟
جواب: اگر شرايط مرجعيت در او موجود نبوده، لازم است عدول كند.
سؤال 16 :شخصى به گفته دو نفر عادل كه خبره بودن آنان معلوم نيست به مجتهدى رجوع كرده، آيا اين رجوع صحيح است؟
(صفحه30)
جواب: چنانچه از اهل خبره نباشند شهادت آنها اعتبار ندارد.
بقاء بر تقليد ميت
سؤال 17 :اينجانب در زمان حيات مرحوم آية الله اراكى (رحمه الله) تصميم داشتم از ايشان تقليد كنم و خود را مقلّد ايشان مى دانستم ولى فتواى ايشان را ياد نگرفته و مطابق با احتياط عمل مى كردم، در چنين صورت بقاى بر تقليد ايشان چه حكمى دارد؟
جواب: در فرض سؤال بقاى بر تقليد ايشان جايز نيست، زيرا تقليد از ايشان تقليد ابتدايى از ميت خواهد بود.
سؤال 18 :اينجانب پس از رحلت حضرت امام (رحمه الله) تعدادى از مسائل را به آية الله اراكى (رحمه الله)رجوع كرده ام، آيا مى توانم در آن مسائل به فتواى ايشان باقى باشم؟
جواب: اگر اعلميت امام (رحمه الله) نزد شما محرز باشد، بايد در تمام مسائل بر تقليد ايشان باقى بمانيد.
سؤال 19 :آيا بقاى بر تقليد ميت جايز است؟ و آيا مى توان به مجتهد حىّ عدول كرد يا نه؟
جواب: بقاى بر تقليد ميت در همه مسائل ـ حتى مسائلى كه عمل نكرده ـ جايز است و با فرض اعلم بودن ميّت از حىّ، بقاى بر تقليد او واجب است.
سؤال 20 :چنانچه مرجعى كه انسان از او تقليد مى كرده، و از دنيا رفته اعلم از حىّ باشد، آيا لازم است بر تقليد او باقى بماند؟
جواب: لازم است باقى بماند.
سؤال 21 :شخصى از حضرت امام (رحمه الله) تقليد مى كرده، بعد از رحلت ايشان طبق فتواى آية الله اراكى (رحمه الله) بر تقليد امام (رحمه الله) باقى مانده است، آيا اين شخص مى تواند به تقليد هر دو آن بزرگواران باقى بماند؟
جواب: اگر اعلميت يكى از اين دو بزرگوار نسبت به ديگرى محرز نباشد مانعى ندارد و در غير اين صورت لازم است در تمام مسائل بر تقليد اعلم باقى بماند.
(صفحه31)
سؤال 22 :آيا كسانى كه به فتواى حضرتعالى بر تقليد امام (رحمه الله) باقى هستند مى توانند در بعضى از مسائل از خود جنابعالى تقليد كنند؟
جواب: چنانچه به اعتقاد آنها اعلميّت حضرت امام (رحمه الله) نسبت به اينجانب محرز نباشد مانعى ندارد.
سؤال 23 :اينجانب از حضرت امام خمينى (رحمه الله) تقليد مى كردم، پس از رحلت ايشان بنابر فتواى مرحوم آية الله اراكى (رحمه الله) بر تقليد امام (رحمه الله) باقى ماندم، جز مسأله بلاد كبيره كه به آية الله اراكى رجوع كردم و پس از فوت آية الله اراكى به حضرتعالى رجوع كردم; حال بنابر فرموده شما كه بقاى بر تقليد از ميت اعلم را واجب مى دانيد بر تقليد حضرت امام (رحمه الله) باقى ماندم، حال بفرماييد در مسأله بلاد كبيره به فتواى كداميك از اين دو بزرگوار عمل كنم؟
جواب: اگر اعلميت حضرت امام (رحمه الله) محرز نباشد به فتواى هريك مى توانيد باقى بمانيد.
سؤال 24 :اينجانب از حضرت امام (رحمه الله) تقليد مى كرده ام، سپس از آية الله گلپايگانى (رحمه الله)و سپس از آية الله اراكى (رحمه الله) تقليد كرده ام، آيا مى توانم بر تقليد هركدام باقى بمانم؟
جواب: مى توانيد باقى بمانيد و اگر يكى از آن سه بزرگوار را اعلم بدانيد لازم است بر تقليد او باقى بمانيد.
مسائل متفرقه تقليد
سؤال 25 :اعمالى كه انسان بر طبق فتواى مجتهدى انجام داده در صورتى كه مخالف فتواى مجتهد بعدى باشد، آيا اعاده لازم دارد؟
جواب: اعاده لازم نيست.
سؤال 26 :آيا بر اجير لازم است سؤال كند كه مستأجر مقلّد چه كسى است؟
جواب: خير، طبق وظيفه خود عمل كند.
سؤال 27 :اگر كسى از مسأله گو مسأله اى را سؤال كرد، آيا مسأله گو مى تواند جواب او را طبق فتواى مرجع تقليد خودش بيان كند؟
(صفحه32)
جواب: اگر بداند مرجع تقليد خودش و سؤال كننده يكى است مى تواند و همچنين است اگر مسأله گو اعلميّت مجتهدى را كه خود از او تقليد مى كند احراز كرده باشد، ولى اگر احتمال دهد تقليد سؤال كننده صحيح است و اعلميّت مجتهد خود را احراز نكرده است بايد فتواى مجتهد او را بگويد.
سؤال 28 :كسى از اوّل بلوغ بدون توجه به مسأله تقليد، اعمالى انجام داده است و اكنون از حضرتعالى تقليد مى كند، تكليف اعمالى كه انجام داده چيست؟
جواب: اگر اعمالش مطابق با فتواى مجتهدى بوده كه تقليد از او لازم بوده صحيح است.
سؤال 29 :كسى كه از مجتهدى تقليد كرده و پس از فوت او با اجازه مجتهد زنده به تقليد او باقى مانده است، وجوهات شرعى خود را به چه كسى بايد پرداخت كند؟
جواب: بايد به مجتهد زنده اى كه به او رجوع كرده پرداخت كند.
سؤال 30 :پسر بزرگتر كه مى خواهد نماز و روزه پدر را قضا كند، آيا بايد به فتواى مرجع تقليد پدرش عمل كند يا به فتواى مرجع تقليد خودش؟
جواب: مطابق فتواى مرجع تقليد خودش عمل كند.
سؤال 31 :كسى كه نايب مى شود براى انجام عباداتى چون نماز و روزه و حج، آيا بايد به فتواى مرجع تقليد خودش عمل كند يا به فتواى مرجع تقليد منوب عنه؟
جواب: اگر هنگام عقد اجاره قيد نكرده باشد كه طبق فتواى مرجع تقليد منوب عنه عمل كند بايد مطابق فتواى مرجع تقليد خودش عمل كند و در صورت امكان بهتر است طورى عمل كند كه با فتواى هردو آنها مطابق باشد.
سؤال 32 :كسانى كه شغلشان در سفر است با توجه به اينكه قبلا مقلّد حضرت امام (رحمه الله)بوده اند و بعد از رحلت ايشان به فتواى آيات عظام خوئى و گلپايگانى و اراكى (رحمه الله) بر تقليد امام باقى مانده اند نسبت به نماز و روزه چه وظيفه اى دارند؟
جواب: به نظر اينجانب نماز اين افراد در غير از وطن خودشان بنابر احتياط
(صفحه33)
شكسته است، ولى اين قبيل افراد كه شغلشان در سفر است مى توانند در اين مسأله به فتواى يكى از اين سه بزرگوار رضوان الله عليهم عمل كنند يا به فالاعلم مراجعه كنند و نماز را تمام بخوانند و روزه را بگيرند.
سؤال 33 :شخصى به قصد قربت، عبادتى را انجام داده ولى طبق فتواى مجتهدى كه از او تقليد مى كرده باطل بوده است، بعد از فوت اين مجتهد به مجتهد اعلم بعد از او رجوع كرده است; حال اگر عمل مذكور بر طبق فتواى مجتهد دوّم صحيح باشد، آيا اعاده لازم دارد؟
جواب: در فرض سؤال، اعاده لازم نيست.
سؤال 34 :در محله يا شهرى يك فرد عالم و روحانى هست كه يقين داريم از مجتهد جامع الشرايط تقليد نمى كند، تكليف مردم در مراجعه به او در كارهايى مثل نماز جماعت، عقد نكاح و وجوهات شرعيه چيست؟
جواب: اگر اعمال او طبق نظر مرجع مردم صحيح است و وجوهات را هم نزد مرجع مردم مى فرستد و قبض براى آنها مى گيرد، مانعى ندارد.
نشانه هاى بلوغ
سؤال 35 :نشانه بلوغ چيست؟ و انسان در چند سالگى مكلّف مى شود؟
جواب: بلوغ در پسر به يكى از سه چيز مشخص مى شود:
1 ـ روييدن موى خشن و زِبر در زير شكم (بالاى عورت).
2 ـ خروج منى چه در خواب و چه در بيدارى.
3 ـ كامل شدن 15 سال قمرى كه 163 روز و 6 ساعت از 15 سال شمسى كمتر است.
و بلوغ دختر به يكى از سه چيز:
1 ـ روئيدن موى خشن و زِبر در زير شكم (بالاى عورت).
2 ـ بيرون آمدن منى چه در خواب و چه در بيدارى.
3 ـ تمام شدن نه سال قمرى كه 97 روز و 22 ساعت و 48 دقيقه از نه سال
(صفحه34)
شمسى كمتر است.(1)
سؤال 36 :شخصى در سالهاى قبل از 15 سالگى يقين به خروج منى پيدا كرده ولى از روى جهل به مسأله و نبود مسأله گو نماز نخوانده و روزه هم نگرفته است; اكنون نسبت به عبادات آن زمان چه وظيفه اى دارد؟
جواب: در فرض سؤال كه يقين دارد منى از او خارج شده، بالغ بوده و نماز و روزه هاى فوت شده اش را بايد قضا كند و خوردن روزه ها اگر از روى جهل بوده و در ياد گرفتن مسائل كوتاهى نكرده كفاره ندارد.
سؤال 37 :پسربچه اى در سنّ 6 سالگى علائم بلوغ در او ديده شده از قبيل موى بالاى عورت و زير بغل و ضخيم و پر شدن صداى گلو و ديده شدن علامت جنابت بطور نادر در لباس زيرين، آيا او مانند افراد مكلف بايد نماز و روزه و ساير واجبات را انجام دهد؟
جواب: چنانچه علاوه بر علائم مذكور داراى تمييز متناسب با بلوغ باشد، مكلف خواهد بود.
1 ـ سال قمرى از اوّل محرم شروع و به آخر ذى حجه ختم مى شود و هر ماه قمرى 29 روز و دوازده ساعت و 44 دقيقه است و يكسال قمرى 354 يا 355 شبانه روز مى باشد. و سال شمسى از اول فروردين شروع و به آخر اسفند ختم مى شود و شش ماه اوّل سال هر ماه 31 روز و 5 ماه بعد هر ماه 30 روز و ماه اسفند در سالهاى عادى 29 روز و در سال كبيسه 30 روز مى باشد. روى اين محاسبه هر سال شمسى 11 روز بيشتر از سال قمرى خواهد بود. و چون ملاك عبادت و تكاليف شرعيه از نظر قرآن و روايات، ماههاى قمرى است لذا بلوغ شرعى كه اوّل تكليف است به حساب قمرى تعيين شده است.
(صفحه35)
طهارت و نجاست
مطهرات
سؤال 38 :آبهاى لوله كشى شهر و روستا گاهى به واسطه آنكه كُلُر به آن مى زنند به رنگ سفيد درمى آيد، آيا در آن حال مضاف است يا نه و تطهير و وضو با آن چگونه است؟
جواب: اگر در آن حال به آن آبِ تنها گفته مى شود احكام مضاف را ندارد و تطهير و وضو با آن صحيح است و نيز اگر شك كنند كه مضاف شده يا نه، محكوم به مطلق بودن است، امّا اگر كلر به قدرى زياد باشد كه به آن آبِ تنها گفته نشود مضاف شده و بايد براى تطهير و وضو صبر كنند تا صاف شود.
سؤال 39 :اگر آفتاب از پشت شيشه بر چيز متجنس بتابد، آيا پاك مى شود يا نه؟ و اگر پشت خود شيشه نجس باشد، چطور؟
جواب: اگر شيشه صاف باشد ظاهراً حائل و مانع تابش نور خورشيد نمى شود و با رعايت شرايطى كه در توضيح المسائل بيان شده مطلقاً پاك كننده مى باشد.
سؤال 40 :آيا شيشه هاى معمولى درب و پنجره مانع از مطهريّت آفتاب است؟
جواب: مانع مطهريّت نيست ولى شرايط معتبره بايد در آن رعايت شود.
سؤال 41 :آيا كف پا و ته كفش با راه رفتن روى زمينى كه با موزاييك فرش شده يا آسفالت شده پاك مى شوند؟
(صفحه36)
جواب: بلى، ظاهراً با راه رفتن روى زمينى كه با موزاييك فرش شده پاك مى شوند ولى روى آسفالت مشكل است مگر اينكه خاك، روىِ آسفالت را گرفته باشد.
سؤال 42 :آيا تينر پاك كننده است؟
جواب: تينر و امثال آن پاك كننده نيستند و مطهرات همانها است كه در توضيح المسائل بيان شده است.
روش تطهير چيزهاى نجس
سؤال 43 :لباس نجس را بعد از ازاله نجاست در ظرف آبى كه مقدار كمى آب دارد ولى از طريق شير آب متصل به كرّ است، آيا مى توان پاك كرد؟
جواب: پاك مى شود ولى احتياط آن است كه آن را طورى فشار دهند كه آب داخل آن خارج شود.
سؤال 44 :زمين سنگفرش يا آجر فرش به بول و غيره نجس شده، آيا پس از آنكه آب شلنگ را به آن وصل كرديم و عين نجاست از بين رفت پاك مى شود يا لازم است غساله آن را جمع كنيم؟
جواب: اگر آب شلنگ متصل به آب كر يا جارى باشد وقتى آب تمام محل نجس را احاطه كرد پاك مى شود و جمع كردن غساله شرط نيست.
سؤال 45 :آيا در اتصال آب كر يا آب باران، براى تطهير آب نجس، مخلوط شدن شرط است؟
جواب: بلى، بنابر احتياط واجب امتزاج شرط است.
سؤال 46 :كيفيت تطهير موكت نجسى كه به زمين چسبيده چگونه است؟
جواب: بعد از زوال عين نجاست اگر توسط شلنگ به آب كر يا جارى متصل شود و آب آن را احاطه كند و در آن فرو برود پاك مى شود و احتياط واجب آن
(صفحه37)
است كه آن را طورى فشار دهند كه آب داخل آن خارج شود.
سؤال 47 :ماشينهاى لباسشويى كه لباس را شسته و خشك تحويل مى دهند، با توجه به قطع و وصل شدن آب آيا لباس را پاك مى كنند؟
جواب: به طورى كه مطلعين مى گويند آب در حال اتصال به كر لباس نجس را احاطه مى كند و همه اجزاى لباس را فرا مى گيرد و در صورت قطع شدن چنانچه سه مرتبه آب لباس ها را فرابگيرد و آبها را گرفته تخليه كند، اگر عين نجاست در لباس باقى نمانده باشد، پاك مى شود.
سؤال 48 :آيا آرد، خمير و شير نجس قابل پاك شدن هستند؟
جواب: هيچكدام قابل پاك شدن نيستند.
سؤال 49 :آيا فرش يا ظرف نجس زير باران پاك مى گردد؟
جواب: در صورتى كه عين نجاست در آن باقى نماند پاك مى شود و در فرش فشار هم لازم نيست.
سؤال 50 :پوست گوسفندى را در آب نمك گذارده اند موشى در آن مرده، كيفيت پاك كردن آن چگونه است؟
جواب: چنانچه احراز شود كه آب نجس در باطن پوست گرچه بصورت رطوبت نفوذ كرده امكان تطهير براى چنين پوستى وجود ندارد، و در غير اين صورت مثل ساير اشياء قابل تطهير است.
سؤال 51 :اگر آب شير به قدر شير سماور معمولى باشد اتصال صدق مى كند يا نه؟
جواب: بلى، صدق مى كند.
سؤال 52 :اگر نفت، گازوئيل، بنزين نجس باشد و بعد از سوختن بصورت دوده درآيد، پاك مى شود يا نه؟
جواب: پاك است.
سؤال 53 :آيا شيره يا شربت نجس قابل پاك شدن مى باشند يا نه؟
(صفحه38)
جواب: خير، قابل پاك شدن نيستند، مگر آنكه آنها را در آب كر بريزند يا به آب شير متصل كنند و آنقدر آب در آنها داخل شود كه مستهلك شوند به طورى كه به آنها آب مطلق بگويند كه در اين صورت پاك و خوردن آنها بى اشكال است.
سؤال 54 :آيا برنج و ماش و گندم و صابون نجس قابل تطهير هستند؟
جواب: اگر ظاهر آنها نجس شده مثل چيزهاى ديگر تطهير مى شوند، ولى اگر باطن آنها نجس شده قابل پاك شدن نيستند.
سؤال 55 :لباس نجس بعد از ازاله نجاست، در ظرف آب قليل كه از طريق شير متصل به آب كرّ است زده مى شود، آيا پاك مى گردد؟
جواب: پاك مى شود.
سؤال 56 :اينجانب دندان مصنوعى دارم و دهانم خونى شد و عين خون زائل گشت، آيا دندان مصنوعى با دهانم پاك مى شود؟
جواب: دندان مصنوعى اگر در داخل دهن نجس شده است، با زوال عين نجاست پاك مى شود.
سؤال 57 :دندانم را پر كرده ام و دهانم به خون لثه نجس شده، آيا پس از زايل شدن خون اين دندان هم پاك مى شود؟
جواب: بلى، در فرض سؤال پاك مى شود. چون جزء دندان محسوب مى شود.
سؤال 58 :كسى كه نمى تواند با آب تطهير كند چه وظيفه اى دارد؟
جواب: براى نماز بايد محل غائط را با سنگ و دستمال تمييز كند ولى اگر اعضاى ديگر او نجس باشد بهمان صورت نماز بخواند.
سؤال 59 :بيمارى كه امكان تطهير را ندارد (قطع نخاع شدگان) براى نماز چه وظيفه اى دارد؟
جواب: در صورت امكان واجب است ازدواج كند و همسر او متكفل تطهير او شود و اگر امكان ندارد تطهير از او ساقط است.
(صفحه39)
نجاسات
سؤال 60 :زمينى نجس بوده و لحاف روى آن گذاشته ايم نم كشيده و سنگين شده، آيا نجس است؟
جواب: اگر زمين مرطوب بوده و لحاف نم كشيده و سنگين شده نجس نيست ولى اگر زمين تر بوده و ترى آن به لحاف رسيده نجس شده است.
سؤال 61 :ديوار دستشويى و توالت حدود يك متر نم كشيده، آيا نجس است يا خير؟
جواب: خير در فرض سؤال ديوار نجس نشده است.
سؤال 62 :آيا بخار بول يا آب متجنس نجس است؟
جواب: بخار مطلقاً پاك است.
سؤال 63 :دودِ نفت نجس يا دود چوب و چيزهاى نجس ديگر پاك است يا نه؟
جواب: پاك است، مگر آنكه بصورت دوده جمع شود و ذرات متنجس در آن باشد.
سؤال 64 :چيز نجس تا چند واسطه نجس كننده است؟
جواب: تا سه واسطه نجس كننده است.
سؤال 65 :آيا از آبى كه مردار در آن است مى شود براى تطهير يا آشاميدن استفاده كرد؟
جواب: اگر قليل باشد و يا رنگ و يا بو و يا طعم آن به واسطه مردار تغيير كرده باشد جايز نيست.
سؤال 66 :گاهى وقت جدا كردن پوست بدن كه موقع افتادنش رسيده گاهى وقت جدا كردن مقدار ديگرى هم كه زمان ساقط شدنش نرسيده جدا مى شود ولى سوزش و درد و خونريزى ندارد، آيا جدا كردنش اشكال دارد و آيا نجس است؟
جواب: اشكال ندارد و نجس نمى باشد.
سؤال 67 :آيا سگ شكارى يا سگ چوپان حكم ساير سگها را دارد؟
جواب: از نظر نجاست با سگهاى ديگر فرق نمى كند.
(صفحه40)
سؤال 68 :آيا تخم مرغ و گوشت مرغ نجاست خوار نجس است؟
جواب: خير، نجس نيست، ولى بايد از خوردن آن اجتناب شود.
سؤال 69 :موقع دوشيدن شير روى آن كف جمع مى شود، حال اگر لكّه يا ذرّه خون خشكى روى آن كف افتاد شير نجس مى شود؟
جواب: نجس مى شود، مگر اينكه آن خون و كف اطراف آن را طورى بردارند كه با شير تماس پيدا نكند به نحوى كه پس از برداشتن آن باز هم روى شير كف باشد.
سؤال 70 :آيا خون حيوان حلال گوشت نجس است؟
جواب: نجس است. ولى اگر كمتر از درهم باشد نماز با آن اشكال ندارد.
سؤال 71 :اگر در تخم مرغ مقدارى خون مشاهده گردد، حكمش چيست؟
جواب: نجس نيست، ولى بايد از خوردن آن خون اجتناب شود.
سؤال 72 :آيا خونى كه در درون شير است نجس مى باشد و آن را نجس مى كند؟
جواب: اگر محرز باشد كه خون در درون آن است، تمام آن نجس مى باشد.
سؤال 73 :آيا الكل زرد و سفيد نجس است؟
جواب: الكل صنعتى و الكلهايى كه در مداوا و آمپول زدن و امثال آن بكار مى رود نجس نيست.
سؤال 74 :غذاها يا مايعاتى مانند سركه كه بطور طبيعى مقدار دو يا سه درصد از آن را الكل تشكيل مى دهد، آيا نجس است؟
جواب: وجود اين مقدار الكل كه با تجزيه و آزمايش مشخص مى شود و بصورت طبيعى وجود دارد نه آنها را نجس مى كند و نه حرام است.
سؤال 75 :آيا مايعاتى كه از كيسه آب جنين (مايع آمينوتيك) خارج مى شود، حكم نجاست را دارد؟ شايان ذكر است كه كيسه آب جنين، ممكن است قبل از زايمان، پاره شود و از طريق مجراى تناسلى زن خارج گردد.
جواب: اين مايع پاك است.
|
|