جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احكام و فتاوا
دروس
معرفى و اخبار دفاتر
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
اخبار
مناسبتها
صفحه ويژه
جامع المسائل ـ ج1 « کتابخانه « صفحه اصلى  

<<صفحه بعد فهرست صفحه قبل>>



(صفحه561)

است چنين معاينه اى را چه جهت آموزش دانشجويان و چه جهت تشخيص احتمالى يا قطعى در مورد بيمار مرد انجام دهد؟ و اگر با عدم انجام آن، متوجه بيمارى و راه درمان وى نشود، آيا مسؤول نيست؟
جواب: از جواب سؤال قبل معلوم شد. ولى تشخيص درجه حرارت از طريق مقعد اگر بيمار به هوش باشد غالباً خود بيمار مى تواند وسيله حرارت سنج را در مقعد بگذارد و متوقف بر لمس و نظر نيست.

سؤال 2088 :مراجعه زن به پزشك مرد، چه حكمى دارد؟
جواب: در صورت اضطرار و ناچارى، مانعى ندارد. ولى اگر پزشك زن هست و از عهده معالجه برمى آيد، به او مراجعه شود.

سؤال 2089 :اگر پيدا كردن دكتر زن، براى زنان مشكل باشد، آيا مى توانند به دكتر مرد مراجعه كنند؟
جواب: اگر پيدا كردن دكتر زن در حد مشقت و عسر و حرج باشد; مراجعه به پزشك مرد اشكال ندارد.

سؤال 2090 :اگر پزشك مورد اطمينان مماثل و حاذق نباشد، آيا جايز است به غير مماثل كه حاذق و مورد اطمينان است، مراجعه كرد؟
جواب: با توجه به خصوصيات مرض و خطرى بودن آن، مراجعه به غير مماثل، اشكال ندارد.

سؤال 2091 :وظيفه دانشجويان پزشكى حين آموزش در مواجهه با بيماران بخش زنان و مامايى چيست؟
جواب: در صورتى كه حفظ جان بيماران در آينده، توقف بر آن داشته باشد، اشكال ندارد. ولى تجاوز از حد ضرورت، جايز نيست.

سؤال 2092 :براى گرفتن فشار خون، معمولا آستين ها را بالا مى زنند و گاهى منجر به لمس مى شود، آيا مرد مى تواند فشار خون زن را بگيرد؟

(صفحه562)

جواب: در صورت وجود مماثل، گرفتن فشار، توسط غير مماثل جايز نيست. و در صورت عدم وجود مماثل، به مقدار ضرورت و ناچارى، مانعى ندارد. و اگر بدون لمس و نظر ممكن باشد، لمس و نظر مطلقاً جايز نيست(1).

سؤال 2093 :آيا معاينه افراد غير بيمار، براى كنترل سلامتى آنان، در صورت لزوم تماس با نامحرم، جايز است يا نه؟
جواب: در غير موارد ضرورت جايز نيست. و مورد فوق از موارد ضرورت نيست.

سؤال 2094 :آيا تعيين ضرورت به عهده عرف است يا شخص مكلف و يا افراد صاحب نظر؟
جواب: به عهده متخصص است و در امور پزشكى، تعيين ضرورت به عهده پزشك متخصص است كه از گفته او اطمينان حاصل شود.

سؤال 2095 :نگاه كردن به عكسهاى عريان كه در كتب درسى پزشكى موجود است، اگر به قصد آموزش باشد، جايز است يا نه؟ در صورتى كه موجب ريبه گردد تكليف چيست؟
جواب: بدون قصد ريبه(2) مانعى ندارد و با قصد ريبه و التذاذ جنسى و يا مفسده، جايز نيست.

سؤال 2096 :آموزشهايى كه ملازم لمس و نظر بدن نامحرم است و به احتمال اينكه در آينده حفظ جان فردى، منوط به آن باشد، چه حكمى دارد؟
جواب: اگر حفظ جان يا سلامتى مؤمنين، گرچه در آينده، موقوف به اين امور باشد، به مقدار ضرورت، جايز است و اگر با دستكش يا با نگاه كردن در آينه ممكن باشد، بدون آنها جايز نيست.

سؤال 2097 :در حكم تماس بدن مرد و زن نامحرم، آيا فرقى بين مسلمان و غير مسلمان مى باشد؟


1 ـ مسائلى در اين زمينه در احكام خانواده تحت عنوان «نظر به نامحرم و گفتگو و تماس با او» مطرح گرديده است. ر.ك: ص 453.
2 ـ ريبه، يعنى ترس وقوع در گناه و فساد.

(صفحه563)

جواب: فرقى بين مسلمان و غير مسلمان نيست.

سؤال 2098 :چنانچه براى آزمايش خون جهت ازدواج، نياز به لمس يا نظر اجنبى باشد، عمل فوق جايز است؟
جواب: خير جايز نيست، مگر اينكه مصلحت اهم در بين باشد كه در اين صورت به مقدار ضرورت جايز است.

سؤال 2099 :نگاه كردن به اعضاى جداشده از بدن نامحرم چه حكمى دارد؟
جواب: جايز نيست خصوصاً اگر قابل تشخيص باشد.

سؤال 2100 :آيا حضور مختلط دانشجويان دختر و پسر براى تشريح جنازه مرد و زن (مسلمان يا كافر) در حالى كه هيچ ساترى وجود ندارد جايز است؟
جواب: در صورت انحصار طريق، مانعى ندارد. ولى تجاوز از حد ضرورت جايز نيست.

سؤال 2101 :با توجه به اينكه تمام مراجع براين عقيده اند كه خانمها نمى توانند آستين خود را براى آمپول يا فشار خون يا نبض گرفتن و غيره در مقابل نامحرم بالا بزنند مگر در مقام اضطرار، لطفاً اضطرار را توضيح دهيد؟
جواب: معناى اضطرار اين است كه اصل تشخيص بيمارى و يا علاج آن جز از طريق مردها، امكان نداشته باشد.

سؤال 2102 :در اتاق عمل بيمارستانها پرستارهاى زن در كنار دكترهاى مرد كار مى كنند و وسايل و ابزار جراحى را به دست دكتر مى دهند و گاهى دست آنها در دست نامحرم قرار مى گيرد، آيا شرعاً حرام است؟
جواب: اگر به جاى خانمهاى پرستار، مردها بتوانند ابزار به دكترها بدهند، و بودن خانمها ضرورت ندارد، اين عمل كه منجر به قرار گرفتن دست زن نامحرم در دست مرد نامحرم مى شود، جايز نيست، خصوصاً اگر موجب فتنه و تهييج غريزه جنسى شود و خلاصه در غير حال ضرورت، جايز نيست.

(صفحه564)

تلقيح
سؤال 2103 :اخيراً نطفه زن و مرد را گرفته، در خارج از رحم با هم لقاح مى دهند و در رحم زن قرار مى دهند، آيا اين عمل در صورتى كه زن و مرد همسر هم باشند، جايز است؟
جواب: در فرض فوق مانعى ندارد.

سؤال 2104 :اگر اين كار مستلزم نگاه كردن به عورت غير يا لمس آن باشد، جايز است؟
جواب: نگاه كردن و لمس جايز نيست.

سؤال 2105 :در صورتى كه بدون اين راه بچه دار نشوند، وظيفه چيست؟
جواب: اگر بچه دار نشدن، موجب خلل و تزلزل در زوجيت شود، مانعى ندارد.

سؤال 2106 :اجاره دادن يا اجاره كردن رحم زن، براى تلقيح نطفه مرد اجنبى، چه حكمى دارد؟
جواب: اجاره صحيح نيست و تلقيح نطفه مرد در رحم زن اجنبيه، شرعاً جايز نيست.

سؤال 2107 :اگر فرزندى از اين طريقِ حرام بدنيا آمد، چه حكمى دارد؟ و آيا آثار شرعى بر آن مترتب مى شود؟
جواب: در صورت تلقيح، ولد به صاحب نطفه ملحق مى شود.

سؤال 2108 :انتقال جنين زنى به رحم زن ديگر، در صورتى كه رحم او قدرت نگهدارى جنين را نداشته باشد، چگونه است؟
جواب: انتقال جنين به رحم زن در صورتى بى اشكال است كه جنين از اسپرم مردى تشكيل شده باشد كه شرعاً شوهر زن باشد.

سؤال 2109 :زنِ مردى كه نطفه ندارد از او طلاق مى گيرد و به عقد ديگرى درمى آيد اگر نطفه اين مرد و زن را مخلوط و بعداً به عقد شوهر اوّل درآيد و نطفه در رحمش تزريق گردد، چه صورتى دارد؟

(صفحه565)

جواب: جايز نيست; زيراكه نطفه مربوط به مرد ديگرى است.

سؤال 2110 :آيا جايز است نطفه اى را كه تبديل به جنين شده، در رحم زنى قرار دهند؟ و در چنين فرضى اين زن، مادر محسوب مى شود يا نه؟
جواب: قرار دادن جنين متكون از نطفه غير زوح در رحم زن اجنبيّه، جايز نيست; خصوصاً اگر مستلزم ارتكاب خلاف شرع باشد. ولى اگر قرار دادند و جنين از بدوِ رشد، در رحم زن قرار گرفت، زن مادر محسوب مى شود. هرچند كه در صورت علم و عمد در خصوص باب توارث، مسأله مشكل است و احوط تصالح مى باشد. و قرار دادن جنين متكون از زوج در رحم زوجه، اگر مستلزم ارتكاب محرماتى نباشد، اشكالى ندارد. و در هرصورت زن مادر محسوب و بچّه ملحق به آنان مى باشد.

سؤال 2111 :در تاريخ 1/1/74 زن و شوهرى كه بچه دار نمى شدند; جهت انجام تلقيح مصنوعى به بيمارستان مراجعه و در تاريخ 2/1/74 مرد در تصادف، فوت كرد و در تاريخ 3/1/74 تلقيح، طبق موازين پزشكى صورت گرفته، و پس از نه ماه فرزند بدنيا آمده است; با توجه به مثال ياد شده سؤالات زير مطرح باشد:
1 ـ انجام تلقيح مصنوعى، به نظر حضرتعالى از نظر شرع انور اسلام چه صورتى دارد؟
2 ـ آيا چنين فرزندى، به خانواده ياد شده، ملحق مى شود يا خير؟
3 ـ در صورت ملحق شدن، آيا چنين فرزندى از ارث (ماترك) متوفى برخوردار مى گردد يا خير؟
جواب 1 ـ اگر نطفه از همسر شرعىِ زن گرفته شود، و مستلزم امر محرّمى نباشد، مانعى ندارد.
جواب 2 ـ فرزند به مادر ملحق است و تمام احكام مادر و فرزندى مترتب مى شود.
جواب 3 ـ ارث بردن چنين فرزندى از پدر متوفى در فرض سؤال مشكل است. و بهتر است با ورثه مصالحه كنند.


سؤال 2112 :از آنجايى كه در انجام لقاح آزمايشگاهى، جهت آبستنى مصنوعى، گرفتن

(صفحه566)

اسپرم (نطفه) از شوهر و نيز برداشت تخمك از تخمدان زن ضرورت دارد. نظر مبارك حضرتعالى، در موارد ذيل چيست؟
الف ـ گرفتن اسپرم، در صورتى كه از طريق استمنا انجام شود.
ب ـ تهيه اسپرم، چنانچه بواسطه تحريك همسر و انزال منى در لوله آزمايش صورت گيرد.
ج ـ برداشت تخمك از تخمدان با هدايت سونوگرافى (دستگاه تصويربردارى با كمك امواج ماوراء صوت) از طريق مهبل (واژن) زن، كه اين كار توسط متخصص زنان و در اطاق عمل تحت شرايط كاملا استريل (بهداشتى) و با ضرورت نگاه به عورت زن انجام مى پذيرد.
د ـ برداشت تخمك با هدايت سونوگرافى، ولى از طريق لاپاراسكوپى (يعنى بازكردن شكاف كوچك در جدار شكم) كه مستلزم نگاه به عورت نيست. شايان ذكر است در سالهاى اخير بخاطر پرخطر و پرهزينه بودن، از اين روش استفاده نمى شود.
جواب: الف ـ جايز نيست.
ب ـ مانعى ندارد.
ج ـ نگاه به عورت غير، حتى در مماثل، جايز نيست; مگر در مورد ضرورت.
د ـ اشكالى ندارد.


سؤال 2113 :نظر مبارك حضرتعالى در مورد بانك اسپرم (محل نگهدارى درازمدت اسپرم مرد) در حالات زير چيست؟
الف ـ نگهدارى اسپرم شوهر و استفاده از آن، در مواقع لزوم براى همسر خودش.
ب ـ نگهدارى اسپرم غير شوهر (اعم از محارم زن يا غير محرم با زن) و استفاده از آن، در مواقع لزوم براى زن.
جواب: الف ـ مانعى ندارد.
ب ـ نگهدارى اسپرم مانعى ندارد ولى قرار دادن آن در رحم زن اجنبى جايز نيست.


سؤال 2114 :در صورتى كه زندگى مشترك زن و شوهر منوط به باروى زن باشد و از طرفى مرد، صددرصد عقيم باشد. آيا مى توان از اسپرم غير شوهر استفاده كرد؟

(صفحه567)

جواب: در هيچ موردى جايز نيست.

سؤال 2115 :اگر تنها راه بارور شدن زن نازا به دليل مسائل پزشكى، منوط به لقاح آزمايشگاهى باشد، آيا عمل مذكور جايز است يا نه؟ لازم به يادآورى است اين روش با گرفتن نطفه مرد و تخمك زن و لقاح در آزمايشگاه و انتقال به رحم زن صورت مى گيرد.
جواب: اگر نطفه از شوهر باشد و تخمك از همسر او، و انجام اين عمل مستلزم كار حرامى، مثل نگاه كردن به عورت غير يا استمنا نباشد، مانعى ندارد.

سؤال 2116 :از آنجايى كه روش انتقال تخم لقاح يافته، مستلزم نگاه به عورت زن و لمس آن ـ با دستكش ـ مى باشد، نظر مبارك حضرتعالى در فرض زير چيست؟
انتقال تخم لقاح يافته، توسط غير شوهر صورت مى گيرد، زيرا انتقال آن نياز به تخصص پزشكى و ديدن دوره هاى خاص و مهارت كافى دارد.
جواب: جايز نيست; مگر اينكه عدم اينكار موجب عسر و حرج يا ناراحتى غير قابل تحمل باشد. به طورى كه موجب جدايى و طلاق شود.

سؤال 2117 :بعد از انتقال تخم لقاح يافته، تعدادى از آنها در آزمايشگاه باقى مى ماند. حكم استفاده از آنها براى زن و شوهر نازاى ديگر و يا دور ريختن و يا كارهاى آزمايشگاهى مانند مطالعات ژنتيك چيست؟
جواب: استفاده از نطفه و تخمك زن و مرد اجنبى در رحم زن ديگر، مطلقاً و در هر شرايطى جايز نيست. اما استفاده مطالعاتى از آنها، مانعى ندارد.

سؤال 2118 :لطفاً حكم هريك از حالات زير را كه مربوط به پرورش تخم لقاح يافته، در رحم زن مى باشد، مرقوم فرماييد.
الف ـ گرفتن نطفه از شوهر و تخمك از همسر و تلقيح آزمايشگاهى آن و پرورش تخم لقاح يافته، در رحم همسر.
ب ـ گرفتن نطفه از شوهر و تخمك از همسر اوّل و تلقيح آزمايشگاهى آن و پرورش تخم لقاح يافته، در رحم همسر دوم.
ج ـ گرفتن نطفه از شوهر و تخمك از همسر و تلقيح آزمايشگاهى آن و پرورش در رحم

(صفحه568)

زن ديگرى (اعم از محرم يا غير محرم).
د ـ گرفتن نطفه از شوهر و تخمك از غير همسر و تلقيح آزمايشگاهى آن و پرورش در رحم همسر صاحب نطفه.
هــ گرفتن نطفه از غير شوهر و تخمك از همسر خود و تلقيح آزمايشگاهى آن و پرورش در رحم همسر.
جواب: الف ـ اگر مستلزم كار حرامى نباشد، مانعى ندارد.
ب ـ ظاهراً مانعى ندارد.
جواب: به هيچ وجه جايز نيست.
د ـ مانعى ندارد.
هــ جايز نيست.


فروش و اهداى اعضاى بدن، و وصيت بر آن
سؤال 2119 :آيا انسان حق دارد عضوى از بدن خود را به ديگرى بدهد؟ اگر حق دارد كدام يك از اعضا مورد نظر است؟
جواب: اگر حيات مسلمانى منوط به اهداى عضوى مانند يك كليه باشد، و تهيه آن از غير مسلمان، مقدور نباشد و خطر جانى و يا ضرر غير قابل تحمل براى اهداكننده نداشته باشد، اهدا مانعى ندارد.

سؤال 2120 :آيا انسانِ زنده حق فروش اعضاى بدن خود را دارد؟ اگر فقير و مسكين باشد، چطور؟
جواب: دليلى بر عدم جواز فروش فى نفسه به نظر نرسيده. مگر اينكه خطر جانى يا عوارض غير قابل تحمل در پى داشته باشد، كه در اين صورت جايز نيست. و در فرض حرمت، فقر مجوّز فروش نمى شود.

سؤال 2121 :فردى محكوم به اعدام شده و مى خواهد عضوى يا اعضاى بدنش را به اشخاص مضطر، هديه كند و در قبال آن از حاكم شرع تخفيفى بخواهد، آيا مى تواند حكم اعدامش را تخفيف دهد؟ و اگر تخفيف را شرط كند، آيا اين شرط صحيح است؟

(صفحه569)

جواب: در مواردى حاكم شرع مى تواند طبق موازين شرع تخفيف بدهد. ولى ظاهراً مورد سؤال از آن موارد نباشد. در عين حال اگر حاكم شرع صلاح دانست بعيد نيست، كه طبق ولايت عامّه اى كه دارد بتواند چنين تخفيفى را بدهد ولى محكوم را در اهداى اعضا مخير كند، نه بصورت شرط، آن هم نسبت به اعضايى كه مجاز به اهدا است نه مطلقاً، بلى اگر اعدام مربوط به حق الناس باشد. حاكم چنين حقى را ندارد.

سؤال 2122 :فروش عضوِ قطع شده در حدّ يا قصاص يا واگذارى آن به مسلمان ديگر جايز است يا نه؟ اگر جايز است، رضايت چه كسى شرط است و پول فروش آن به چه كسى مى رسد؟
جواب: دليلى بر عدم جواز فروش فى نفسه به نظر نرسيده است ولى بهتر است صاحب آن به جهت رفع يد پول بگيرد.

سؤال 2123 :خريد و فروش خون چه حكمى دارد؟
جواب: در شرايط فعلى كه داراى منفعت حلال عقلايى است، مانعى ندارد.

سؤال 2124 :آيا قطع و برداشتن عضوى از انسان زنده براى پيوند به انسان ديگر، ديه دارد؟
جواب: در صورتى كه براى دهنده عضو ضرر نداشته باشد، و با رضايت او برداشته شود، ظاهراً ديه ندارد.

سؤال 2125 :آيا اهداى كليه شخص نامحرم، به ديگرى جايز است؟
جواب: از اين جهت، مانعى ندارد.

سؤال 2126 :اگر شخص دهنده عضو يا گيرنده زن و مرد بيگانه باشند، حكمش چيست؟
جواب: در مواردى كه دادن عضو جايز باشد، اشكالى ندارد.

سؤال 2127 :اگر شخصى در زمان حيات وصيت كند كه بعد از مرگش عضوى از بدنش را به شخصى يا اشخاصى كه نيازمند مى باشند، پيوند زنند; آيا وصيت او نافذ است؟ اگر وصيت كرده باشد كه او را بعد از مرگ بفروشند، چطور؟

(صفحه570)

جواب: اگر حفظ جان مسلمانى بر پيوند عضوى از اعضاى ميّت مسلمان متوقف باشد و از غير مسلمان جايگزين نداشته باشد، قطع و پيوند جايز است. و وصيت صحيح مى باشد. و بنابر احتياط ديه آن را طبق مسأله 2158 بدهند تا براى خود ميت مصرف شود; ولى فروش صحيح نيست.

سؤال 2128 :اگر انسان مسلمانى وصيت نكند، امّا اولياى ميّت بخواهند عضوى از بدن ميّت را به شخص نيازمندى يا غير نيازمند، پيوند زنند، آيا حق چنين كارى را دارند؟ اگر اوليا جنازه را بفروشند; حكمش چيست؟
جواب: ملاكِ جواز و عدم جواز، همان است كه در جواب قبل بيان شد و رضايت و عدم رضايت اولياى ميّت، تأثيرى ندارد.

سؤال 2129 :شخصى وصيت مى كند كه فلان عضو مرا به فلان مريض بدهيد، يا بدن مرا تشريح كنيد; آيا نافذ است؟
جواب: بعيد نيست نافذ باشد.

سؤال 2130 :قطع و برداشتن عضوى از اعضاى بدن مسلمان براى پيوند زدن به انسان ديگر، چه حكمى دارد؟ و آيا ديه دارد؟
جواب: در صورتى كه براى دهنده عضو، ضرر نداشته باشد و راضى باشد. جايز است و ظاهراً در اين فرض ديه ندارد.

سؤال 2131 :آيا برداشتن عضوى از ميّت براى پيوند زدن به انسان ديگر جايز است؟ و آيا در صورت برداشتن عضو، ديه بايد پرداخت شود؟
جواب: قطع اعضاى ميت مسلمان جايز نيست، مگر اينكه حفظ جان يا سلامتى مسلمانى متوقف بر قطع و پيوند اعضاى او باشد. و از غير مسلمان جايگزين نشود، كه در اين صورت جايز است. ولى بنابر احتياط ديه اعضاى قطع شده را مطابق مسأله 2158 بپردازند، تا براى ميت به صرف حج يا صدقات و خيرات برسد.

سؤال 2132 :آيا مى توان عضوى از بدن انسان را به حيوانى پيوند زد، حكم كلى آن چيست؟

(صفحه571)

جواب: اگر غرض عقلايى بر آن مترتب باشد، و ضررى براى انسان نداشته باشد، مانعى ندارد.

سؤال 2133 :در صورت امكان اگر سر انسان را به انسان ديگر پيوند زنند، آيا جايز است؟ در صورت جواز احكام صاحب سر بر او جارى مى شود، يا احكام صاحب بدن، يا شخص جديدى است؟
جواب: اين مسأله داراى فروع و تفصيلاتى است كه در صورت ابتلا، حكم آن بيان خواهد شد.

سؤال 2134 :اگر عضوى به خاطر حدّ يا قصاص بريده شود، آيا مى توان آن را به خود جانى دوباره پيوند زد؟ اگر بخواهند به ديگرى پيوند بزنند، آيا رضايت جانى شرط است يا مجنى عليه؟
جواب: پيوند مجدّد عضو، در مفروض سؤال، خلاف حكمت جعل حدود و قصاص است،(1) ولى پيوند زدن آن به غير، با رضايت مجنى عليه و اجازه حاكم شرع ظاهراً جايز باشد.

سؤال 2135 :اگر شخصى وصيت كند بعد از وفاتش، اعضاى قابل پيوندش را به بيماران پيوند زنند، آيا مجاز به اين كار هستيم؟
جواب: اگر حفظ جان مسلمانى بر پيوند عضوى از اعضاى ميت مسلمان متوقف باشد، قطع و پيوند آن عضو جايز است و بنابراحتياط، ديه آن را طبق مسأله 2158 تا براى خود ميت در امور خيريه مصرف شود، و اگر آن شخص وصيت كرده، باز بنابراحتياط ديه را بدهند تا براى او مصرف شود.


1 ـ در روايتى آمده كه علت قطع دست دزد اين است كه ديگران عبرت بگيرند; و به اموال مردم طمع نكنند و جلو فساد و غصب اموال و حرام خورى گرفته شود. و در خبر ديگرى آمده كه دزد وقتى به قدر پول دستش، دزدى كرد، خداوند دزدى او را ظاهر و گرفتارش مى كند و نيز در روايت است كه قطعه اى را از بدن كسى از باب قصاص، جدا كردند. او آن قطعه را به بدن خود چسباند و خوب شد، قصاص كننده به حضرت امير (عليه السلام) شكايت برد، حضرت دستور داد مجدداً آن قطعه را جدا كردند، و امر فرمود: آن را دفن كردند و فرمود قصاص براى اين است كه رسوايى و زشتى در قصاص شونده، بماند.

(صفحه572)

سؤال 2136 :اگر شخصى وصيت كند بعد از وفاتش، اعضايش را به ديگران پيوند بزنند، اما ولىّ وى (پس از مرگش) از اين كار ناراضى باشد; آيا مجازيم اين كار را بدون اجازه ولىّ انجام دهيم؟
جواب: اگر احراز شود كه حفظ جان مسلمانى، متوقف بر پيوند مذكور است، و جايگزين از غير مسلمان ندارد، جايز است به وصيت او عمل كنند. و در اين فرض نيازى به اجازه ولىّ نيست. و بنابر احتياط، ديه اعضاى قطع شده را بدهند تا براى خود ميت در امور خيريه، مصرف شود.

سؤال 2137 :اگر شخصى از پيوند اعضاى خود به ديگران پس از مرگش ناراضى باشد، امّا پس از وفاتش ولىّ وى مايل به اين كار باشد، آيا مى توان چنين كارى را انجام داد؟
جواب: ملاك جواز و عدم جواز همان است كه قبلا گفته شد. و رضايت و عدم رضايت و ميل و عدم ميل ولىّ، تاثيرى ندارد.

سؤال 2138 :شخصى در طول زندگيش نظر مخالف يا موافقى در مورد پيوند اعضايش نداشت، آيا پس از مرگش مى توان به اجازه ولىّ وى چنين كارى را انجام داد؟
جواب: اگر حفظ جان مسلمانى متوقف بر پيوند اعضاى ميت باشد، و جايگزين از غير مسلمان نباشد، جايز است.

سؤال 2139 :اگر احتمال بدهيم با برداشتن يك يا چند عضو از شخصى كه زنده است، در آينده نزديك يا دور، وى دچار عوارض خفيف يا شديد خواهد شد، و از طرفى نجات جان بيمار ديگرى وابسته به همين كار باشد، و مورد ديگرى نيز در دسترس نباشد، آيا مجازيم بدون آگاهى دادن به شخص پيوند دهنده، چنين كارى را انجام دهيم؟ اگر به وى اطلاع بدهيم و با تمايل وى عضو پيوندى را از بدنش خارج كنيم، در صورت ايجاد عارضه در وى، آيا پزشك مسؤول است؟
جواب: اگر جان پيوند دهنده درخطر باشد جايز نيست، هرچند جان بيمارى وابسته به آن باشد. و اگر بدون آگاه كردن وى چنين كارى شد و خطرى متوجه او گرديد، پزشك مسؤول است. و در فرض آگاه كردن وى نيز، چنانچه پزشك شرط

(صفحه573)

عدم ضمان نكرده باشد، مسؤول است.

سؤال 2140 :اگر مطمئن باشيم و يا احتمال دهيم كه اين پيوند رد خواهد شد و نهايتاً مفيد نخواهد بود; آيا مجازيم با خوش بينى و به عنوان كمك به بيمار، از بدن فرد زنده يا مرده ديگرى، عضوى را جدا و به آن بيمار پيوند بزنيم؟
جواب: خير.

سؤال 2141 :با توجه به اين كه بعد از پيوند، شيمى درمانى ضرورى به نظر مى رسد و همين عمل باعث عوارض خفيف يا شديد در بيمار مى گردد، آيا پزشكى كه مجبور به انجام اين كار جهت عدم ردّ پيوند مى باشد، در ايجاد عوارض آن، مسؤول است؟
جواب: با شرط عدم ضمان و رعايت احتياط لازم و دقت كافى و اكتفا به مقدار ضرورى، مسؤول نيست.

برداشتن اعضاء از بيمارانى كه دچار ضايعه مغزى مى شوند
سؤال 2142 :تعدادى از بيماران به دليل ضايعات مغزى غير قابل بازگشت و غير قابل جبران، فعاليتهاى قشر مغز خود را از دست داده، در حالت اغماى كامل بوده و به تحريكات داخلى و خارجى پاسخ نمى دهند، ضمناً فعاليتهاى ساقه مغز خود را نيز از دست داده، فاقد تنفس و پاسخ به تحريكات متفاوت نورى و فيزيكى مى باشند. در اين گونه موارد احتمال بازگشت فعاليتهاى مورد اشاره مطلقاً وجود ندارد، بيمار داراى ضربان خودكار قلب بوده كه ادامه اين ضربان هم موقتى و تنها به كمك دستگاه تنفس مصنوعى به مدت چند ساعت و حداكثر چند روز مقدور مى باشد. اين وضعيت در اصطلاح پزشكى مرگ مغزى ناميده مى شود. از طرفى نجات جان عده ديگرى از بيماران منوط به استفاده از اعضاى مبتلايان به مرگ مغزى است.
با عنايت به اين كه اين اشخاص فاقد تنفس، شعور، احساس و حركت ارادى هستند و هيچ گاه حيات خود را باز نمى يابند، مستدعى است ارشاد فرماييد (لطفاً با اشاره اجمالى به دليل):
1 ـ آيا در صورت احراز شرايط فوق، مى توان از اعضاى افراد مبتلا به مرگ مغزى، براى

(صفحه574)

نجات بيماران ديگر استفاده كرد؟
2 ـ آيا صرف ضرورتِ نجاتِ جان مسلمانان نيازمند به پيوند عضو، براى جواز قطع عضو، كافى است، يا اذن قبلى و وصيت صاحب عضو، لازم است؟
3 ـ آيا اطرافيان اين فرد مى توانند پس از مرگ، چنين اجازه اى بدهند؟
4 ـ آيا انسان مى تواند در زمان حيات خود با امضاى كارتى رضايت خود را براى برداشت اعضاى بدنش، در صورت عارضه مرگ مغزى، جهت پيوند به مسلمان نيازمند اعلام كند؟
5 ـ آيا در موارد جواز قطع اعضا، ديه ثابت است يا ساقط مى شود؟
6 ـ در صورت ثبوت ديه، پرداخت آن بر عهده كيست؟ پزشك يا بيمار؟
7 ـ موارد مصرف ديه مذكور كدام است؟
ج: 1 ـ برداشتن اعضاى افرادى كه به علت سكته مغزى يا تصادف از لحاظ پزشكى اميدى به زنده ماندن آنان نيست; ولى قلب آنها از كار نيفتاده است مشكل است، خصوصاً قلب را كه هنوز از كار نيفتاده، اگر بردارند بعيد نيست كه صدق قتل كند. ولى نسبت به ساير اعضا اگر حفظ جان مسلمانى متوقف بر برداشتن آنها باشد، مانعى ندارد.
2 ـ قطع اعضاى ميت مسلمان جايز نيست، مگر اين كه حفظ جان يا سلامتى مسلمانى متوقف بر قطع و پيوند آن باشد و از غير مسلمان جايگزين نباشد، كه در اين فرض جايز است. و در اين صورت، اذن قبلى و وصيّت لازم نيست، ولى بنابر احتياط، ديه آن را طبق مسأله 2158 بدهند تا براى ميت در امور خيريه مصرف شود.
3 ـ ملاك جواز و عدم جواز همان است كه در جواب سؤال دوم بيان شد. و اجازه و عدم اجازه تأثيرى ندارد.
4 ـ مى تواند وصيت كند و رضايت خود را اعلام كند. اما ملاك جواز عمل به وصيّت او همان است كه در جواب سؤال دوم گفته شد.
5 ـ بلى بنابر احتياط ديه ثابت است و بايد آن را صرف امور خير براى ميت كنند.


(صفحه575)

6 ـ ديه بر عهده پزشك است، اما پزشك مى تواند با بيمار قرار بگذارد كه بيمار ديه را از طرف پزشك بپردازد.
7 ـ صرف امور خير براى ميت شود.


تشريح و كالبد شكافى
سؤال 2143 :لطفاً نظر شريف خود را پيرامون كالبد شكافى و تشريح جنازه ميّت، بيان فرماييد؟
جواب: تشريح مرده غير مسلمان و قطع و پيوند اعضاى او مطلقاً جايز است; مگر اين كه اولياى او مخالفت كنند و فتنه و فسادى به دنبال داشته باشد. امّا تشريح جسد مسلمان جايز نيست; هرچند كه خود وصيت و اجازه داده باشد. يا اولياى او رضايت بدهند بلى در صورتى كه فراگيرى مسائل پزشكى در حدّى باشد كه حفظ جان يا سلامتى و مداواى بيماران مسلمان، ولو در آينده متوقف، بر آن باشد و تهيه مرده غير مسلمان گرچه با خريد آن مقدور نباشد; در اين صورت تشريح ميّت مسلمان، بقدر ضرورت جايز است. ولى بنابر احتياط ديه آن را طبق مسأله 1946 بپردازند كه براى خود ميّت به مصرف حج يا صدقات و خيرات برسد و چيزى از آن به ورثه نمى رسد.

سؤال 2144 :در صورت جايز بودن كالبد شكافى، حكم عورتين و نگاه نامحرم به بدن ميت و مس ميّت موقع كالبد شكافى را بيان فرماييد؟
جواب: در موردى كه تشريح جايز باشد، اگر نگاه ضرورت داشته باشد و بدون نگاه مستقيم غرض حاصل نشود، به قدر ضرورت جايز است. و اگر جسد ميت مسلمان باشد و او را غسل ميت داده باشند، غسل مس ميت لازم نيست. و در غير اين صورت واجب است.

سؤال 2145 :آيا مجازيم مسلمانى را كه وصيت كرده بعد از وفاتش، وى را تشريح كنند، تشريح كنيم؟
جواب: در فرض سؤال كه وصيت كرده است، و به عملى وصيت كرده كه

(صفحه576)

فايده عقلايى بر آن مترتب مى شود; تشريح وى بى اشكال است، بلكه على الظاهر واجب مى باشد.

سؤال 2146 :اگر ندانيم جسدى كه در اختيار ماست، جسد مسلمان است يا كافر يا اهل كتاب، آيا مجازيم آن را تشريح كنيم؟
جواب: مانعى ندارد.

سؤال 2147 :آيا تفاوتى بين اهل تسنن و اهل تشيّع، در عدم جواز تشريح جسد، وجود دارد؟
جواب: خير.

سؤال 2148 :آيا مى توان جسد افراد به ظاهر مسلمان (مسلمان شناسنامه اى) را كه به خاطر ارتداد، فساد اخلاقى، قاچاق مواد مخدر، مسائل سياسى و... اعدام شده اند، تشريح كرد؟
جواب: خير، مگر اين كه ارتداد و كفرشان ثابت شود. و بر فرض ثبوت در صورتى تشريح جايز است كه مفسده اى نداشته باشد.

سؤال 2149 :آيا مى توان براى تشريح، جهت آموزش، به علّت كمبود جسد و استخوان (كه بدون آنها آموزش امكان پذير نيست) اقدام به نبش قبر غير مسلمانان كرد؟
جواب: نبش قبر كافر، اشكال شرعى ندارد.

سؤال 2150 :در فرض فوق، اگر ندانيم اين قبر متعلق به مسلمان يا غير مسلمان است، آيا مجازيم نبش قبر كنيم؟
جواب: در بلاد اسلامى خير.

سؤال 2151 :در صورت كمبود جسد و استخوان، آيا مى توانيم استخوانهايى را كه در بيابانها و قبرستانها مى يابيم و يا به وسيله عمليات حفارى شهرداريها، در سطح خاك ظاهر مى شوند (چه متعلق به مسلمانان و چه غير مسلمانان) مدتى جهت آموزش استفاده كرده، و بعد از اتمام كار، به يك مركز آموزشى هديه كنيم و يا دفن كنيم؟
جواب: استفاده از استخوانهايى كه بدانيد متعلق به كفّار است، مانعى ندارد.

(صفحه577)

ولى استخوان مسلمان را بايد دفن كرد.

سؤال 2152 :اگر دانشجو نداند جنازه مسلمان است كه تشريح مى كند يا كافر، تكليف چيست؟
جواب: تحقيق لازم نيست.

سؤال 2153 :آيا تشريح جنازه افرادى كه از نظر جمهورى اسلامى مجرم بوده و اعدام شده اند جايز است؟
جواب: در عدم جواز، فرقى بين اعدامى و غير اعدامى نيست.

سؤال 2154 :در دانشگاههاى علوم پزشكى، از اجساد افرادى كه صاحب ندارند، براى تشريح و يادگيرى دانشجويان استفاده مى شود و يا اعضاء آنها را مثل قلب، كبد، و كليه، اغلب بدون اجازه صاحبان ميّت در شيشه ها نگهدارى مى كنند; لطفاً نظرتان را در اين مورد بيان فرماييد؟
جواب: چنانچه راه يادگيرى منحصر به همين باشد، مانعى ندارد.

سؤال 2155 :اگر شخصى وصيت كند كه بعد از مرگش جنازه او را جهت تعليم به دانشكده پزشكى هديه كنند; آيا وصيت او صحيح است؟ در صورت صحيح بودن، آيا ديه به خاطر كالبد شكافى تعلق مى گيرد؟
جواب: با عدم ضرورت و امكان استفاده از جسد كافر، گرچه به خريدن آن، به اين وصيت عمل نكنند. ولى اگر ضرورت بود و جسد كافر نبود، وصيت صحيح و نافذ است و چون فايده عقلايى بر آن مترتب مى شود، عمل به آن در اين فرض جايز است. و ديه آن را بنابر احتياط براى خود ميت در خيرات مصرف كنند.

سؤال 2156 :اگر شخصى وصيت نكند، اما ورّاث يا اولياى ميت بخواهند جنازه او را به دانشكده پزشكى، جهت تعليم علم طب، هديه كنند آيا صحيح است؟ اگر جنازه را بفروشند; آيا جايز است؟ آيا ولى فقيه يا حاكم شرع بدون رضايت صاحب ميت، مى تواند حكم به آن بكند؟
جواب: اگر حفظ نفس مسلمانى متوقف بر آن باشد، و از غير مسلمان

(صفحه578)

جايگزين نباشد، مانعى ندارد. و فروش ميّت جايز و صحيح نيست. و در مواردى كه حاكم شرع لازم دانست مى تواند به آن حكم كند.

سؤال 2157 :براى آموزش دانشجويان پزشكى، از استخوان ميّت كه غالباً از قبرستانها، جمع آورى مى شود استفاده مى شود، آيا جمع آورى و فروش آنها براى اين منظور جايز است؟
جواب: خريد و فروش آنها جايز و صحيح نيست و بايد استخوانها بعد از استفاده دفن شوند.

سؤال 2158 :ديه قطع اعضاى ميت و جراحات وارده بر او چه مقدار است؟
جواب: اگر سر ميت را ببرند يا شكم او را پاره كنند يا با او كارى كنند كه اگر زنده بود، در اثر آن مى مرد، بايد صد مثقال شرعى (18 نخود) طلاى سكه دار، بدهند و ديه قطع اعضاى و ساير جنايات وارده بر او به نسبت ديه قطع سر است. يعنى ديه قطع يك دست 50 مثقال، و دو دست 100 مثقال، و يك انگشت 10 مثقال طلا است و همينطور است نسبت به جراحات وارده بر سر و صورت و بدن و موارد ثبوت ارش. پيعنى يك دهم ديه انسان زنده و در اين مسأله فرقى بين زن و مرد و كوچك و بزرگ نيست. ولى اين ديه به وارث نمى رسد و بايد براى خود ميت در امور خيريه مصرف شود و اگر ميت، مديون است و مال ندارد، يا ورثه از دادن آن امتناع مى كنند; ظاهراً اداى آن از اين ديه مشروع است.

عمل به دستورات پزشك
سؤال 2159 :اگر دكتر تمرين ورزشى را به بيمارى توصيه كند، در صورتى كه سلامتى بيمار به آن بستگى داشته باشد; آيا ورزش واجب مى شود؟
جواب: بلى واجب مى شود.

سؤال 2160 :اگر پزشك به كسى بگويد كشيدن سيگار برايت ضرر دارد، در صورتى كه سيگار كشيدن سلامتى او را به خطر اندازد، آيا استفاده از آن جايز خواهد بود؟
جواب: جايز نيست.

(صفحه579)








عزادارى

سينه زنى و زنجيرزنى
سؤال 2161 :دليل سينه زدن براى ائمه عليهم السلام چيست؟
جواب: سينه زنى يكى از مظاهر مهمّ عزادارى و ابراز تنفر از ظلم بنى اميه است. و نه تنها اشتباه نيست. بلكه در تداوم هدف عاشورا نقش مهمّى دارد.

سؤال 2162 :آيا سينه زدن و زنجيرزدن در عزادارى كه منجرّ به كبود و حتّى جارى شدن خون مى شود جايز است؟
جواب: جايز بلكه راجح است. مشروط بر آنكه موجب ضرر مهمّ و اضرار بر نفس نباشد.

سؤال 2163 :برهنه شدن مردان در حال سينه زدن و زنجير زدن در منظر زنان چگونه است؟
جواب: بر زنان لازم است از نظر خوددارى كنند.

سؤال 2164 :آيا سينه زدن و زنجير زدن ريايى جايز است؟
جواب: إن شاءالله از ريا خوددارى كنند.

سؤال 2165 :در عزاداريها مشاهده مى شود عده اى بصورت نيمه عريان در مقابل افراد نامحرم اقدام به خودزنى هاى افراطى مى كنند، آيا اين عمل جايز است؟

(صفحه580)

جواب: سنت سينه زنى كه به طرز فوق انجام مى گرفته شايسته هيچگونه مخالفت با آن نيست. ولى در مورد مذكور بر زنان لازم است از نظر كردن خوددارى كنند.

تعزيه و شبيه خوانى
سؤال 2166 :آيا تعزيه و شبيه خوانى در مراسم عزدارى جايز است؟
جواب: اگر مشتمل بر حرام نباشد و موجب وهن مذهب نشود مانعى ندارد. ولى بهتر است به جاى آن مجلس روضه خوانى برپا كنند. بلكه عزادارى براى سيدالشهداء (عليه السلام) و اصحاب آن بزرگوار از افضل قربات است.

سؤال 2167 :آيا تشبّه به اهل بيت (عليهم السلام) در نمايش و تعزيه و غير آن جايز است؟
جواب: در صورتى كه مستلزم اهانت نباشد، مانعى ندارد.

سؤال 2168 :اينكه فرموده ايد بهتر است بجاى شبيه خوانى روضه خوانى برپا كنند، روضه خوانى چيست؟ مگر همان تعزيه و شبيه خوانى روى منبر نمى باشد؟
جواب: روضه خوانى بر منبر در اصطلاح عبارت است از ياد دادن احكام و بيان مسائل حلال و حرام و امر به معروف و نهى از منكر و بيان مواعظ و نصايح از آيات و كلمات پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله) و ائمه معصومين (عليهم السلام) و ذكر فضائل و مناقب اهل بيت (عليهم السلام)و ذكر مصايب وارده بر آنان، خصوصاً مصايب حضرت سيدالشهداء (عليه السلام)و اصحاب بزرگوار آن حضرت كه چنين مجالسى علاوه بر ثواب عزادارى، ثواب بيان احكام و مواعظ را كه از اهداف عاليه آن بزرگواران بوده، نيز خواهد داشت.

سؤال 2169 :تعزيه و شبيه خوانى اشكال دارد. يا نه؟ پوشيدن لباس زنان توسط مردان در شبيه خوانى و استفاده از طبل و شيپور چگونه است؟
جواب: تعزيه و شبيه خوانى به تنهايى اشكال ندارد. ولى مرد لباس زن نپوشد. و صداى آلات مذكوره و استفاده از آنها مانعى ندارد.

سؤال 2170 :آيا تعزيه خوانى كه مشتمل بر تشبه مرد به زن و كوچك كردن حضرت زينب

<<صفحه بعد فهرست صفحه قبل>>