جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احكام و فتاوا
دروس
معرفى و اخبار دفاتر
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
اخبار
مناسبتها
صفحه ويژه
احكام پزشكان و بيماران « کتابخانه « صفحه اصلى  

<<صفحه بعد فهرست صفحه قبل>>


( صفحه 225 )

جنابت بيمار

ـ معمولا منى با شهوت و جستن از مرد خارج مى شود و بعد از خارج شدن آن، بدن سست مى شود و اگر هيچ يك از اين سه نشانه را نداشته باشد، حكم منى را ندارد. امّا در مريض لازم نيست منى با جستن بيرون آمده باشد يا بدن او سست شود، بلكه تنها اگر با شهوت بيرون بيايد در حكم منى است.

اشتباه خون حيض به دمل

ـ اگر زن خونى ببيند كه از سه روز بيشتر و از ده روز كمتر باشد و نداند كه خون حيض است يا دمل، بايد خود را وارسى كند. بدين صورت كه پنبه يا چيز ديگرى را داخل كند و بيرون آورَد، اگر خون از طرف چپ بيرون آيد، خون حيض است و اگر از طرف راست بيرون آيد، خون دمل است. ولى اگر وارسى ممكن نباشد بايد بر اساس سابقه خون عمل كند، يعنى اگر مى داند خون سابق، حيض بوده بايد آن را هم حيض قرار دهد و اگر دمل بوده آن را هم خون دمل قرار دهد و در صورتى كه سابقه آن را هم نمى داند، بايد همه چيزهايى را كه بر حائض حرام است، ترك كند و همه عبادت هايى را كه زن غيرحائض انجام مى دهد، به جا آورد.

نفـاس

ـ از وقتى كه اولين جزء بچه از رحم مادر بيرون مى آيد، هر خونى كه زن مى بيند، اگر قبل از ده روز يا دقيقاً در انتهاى ده روز قطع شود، خون


( صفحه 226 )

نفاس است و زن را در حال نفاس، «نفسـاء» مى گويند.

ـ خونى كه زن پيش از بيرون آمدن اولين جزء بچه مى بيند، نفاس نيست.

ـ لازم نيست خلقت بچه تمام باشد، بلكه اگر خون بسته اى هم از رحم زن خارج شود و خود زن بداند، يا چهار نفر قابله بگويند كه اگر در رحم مى ماند، انسان مى شد، خونى كه تا ده روز ببيند خون نفاس است.

ـ هرگاه شك كند كه چيزى سقط شده يا نه، يا چيزى كه سقط شده اگر مى ماند، انسان مى شد يا نه، لازم نيست وارسى كند و خونى كه از او خارج مى شود، شرعاً خون نفاس نيست.

ـ ممكن است خون نفاس يك لحظه بيشتر نيايد، ولى بيشتر از ده روز نمى شود.

ـ توقف در مسجد و رفتن به مسجد الحرام و مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله) و رساندن جائى از بدن به خط قرآن وكارهاى ديگرى كه بر حائض حرام است، بر نفساء هم حرام است و آنچه بر حائض واجب و مستحب و مكروه است، بر نفساء هم واجب و مستحب و مكروه مى باشد.

ـ طلاق دادن زنى كه در حال نفاس مى باشد باطل است و نزديكى كردن با او حرام مى باشد و اگر شوهرش با او نزديكى كند، احتياط مستحب آن است به دستورى كه در احكام حيض گفته شده، كفّاره بدهد.


( صفحه 227 )

نــماز
وقت نماز

ـ فردى كه نابيناست، بنا بر احتياط تا يقين به داخل شدن وقت نماز نكند، نبايد مشغول نماز شود.

كيفيت نماز بيمار از نظر قبله(1)

ـ كسى كه بايد نشسته نماز بخواند، و در موقع نشستن، كف پاها را بر زمين مى گذارد، بايد در هنگام نماز صورت و سينه و شكم او رو به قبله باشد و لازم نيست ساق پاى او رو به قبله باشد.

ـ كسى كه نمى تواند نشسته نماز بخواند، بايد در حال نماز به پهلوى راست طورى بخوابد كه جلوى بدن او رو به قبله باشد و اگر قادر بر اين نباشد، بايد به پشت بخوابد به طورى كه كف پاى او رو به قبله باشد.

احكام بدن و لباس نمازگزار

ـ لباس نمازگزار بايد پاك باشد و اگر كسى عمداً با بدن يا لباس نجس نماز بخواند، نمازش باطل است.

ـ اگر نداند كه بدن يا لباسش نجس است، و بعد از نماز بفهمد نجس بوده، نماز او صحيح است ولى احتياط مستحب آن است كه اگر


1 ـ مناسب است مسئولين بيمارستان ها و آسايشگاه ها و سازندگان اين نوع ساختمان ها، ترتيبى اتخاذ كنند كه تخت بيماران و سالمندان رو به قبله باشد.


( صفحه 228 )

وقت دارد، دوباره آن نماز را بخواند.

ـ اگر فراموش كند كه بدن يا لباسش نجس است و در بين نماز يا بعد از آن يادش بيايد، بايد نماز را دوباره بخواند و اگر وقت گذشته، قضا نمايد.

صحّت نماز با بدن و لباس نجس

ـ در سه صورت، اگر بدن يا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحيح است:

الف: آن كه به واسطه زخم يا جراحت يا دملى كه در بدن اوست، لباس يا بدنش به خون آلوده شده باشد;

ب: آن كه بدن يا لباس او به مقدار كمتر از درهم(1) به خون آلوده باشد;

ج: آن كه ناچار باشد با بدن يا لباس نجس نماز بخواند.

ـ در دو صورت اگر فقط لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحيح است:

الف: آن كه لباس هاى كوچك او مانند جوراب يا عرقچين نجس باشد;

ب: آن كه لباس زنى كه پرستار بچه است، نجس شده باشد.

نماز با لباس خون آلود


1 ـ درهم: تقريباً به اندازه يك اشرفى است كه مساحت آن به اندازه دوريالى يا سر انگشت مى باشد.


( صفحه 229 )

ـ اگر از دهان و بينى و مانند اينها، خونى به بدن يا لباس برسد، احتياط واجب آن است كه با آن نماز نخواند.

ـ اگر در بدن يا لباس نمازگزار، خون زخم يا جراحت يا دمل باشد، چنانچه طورى است كه آب كشيدن بدن يا لباس يا عوض كردن لباس براى بيشتر مردم يا براى شخص او، سخت است، تا وقتى كه زخم يا جراحت يا دمل خوب نشده است، مى تواند با آن خون نماز بخواند، و همچنين است اگر چركى كه با خون بيرون آمده يا دوايى كه روى زخم گذاشته اند نجس شده، در بدن يا لباس او باشد.

ـ اگر خونِ بريدگى و زخمى كه به زودى خوب مى شود و شستن آن آسان است، در بدن يا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است.

ـ اگر جايى از بدن يا لباس كه با زخم فاصله دارد، به رطوبت زخم نجس شود، جايز نيست با آن نماز بخواند ولى اگر مقدارى از بدن يا لباس كه معمولا به رطوبت زخم آلوده مى شود، به رطوبت آن نجس شود، نماز خواندن با آن مانعى ندارد.

ـ كسى كه بدنش زخم است، اگر در بدن يا لباس خود خونى ببيند و نداند كه خون زخم است يا خون ديگر، نماز خواندن با آن مانعى ندارد.

ـ با خون بواسير مى شود نماز خواند، اگر چه دانه هايش در داخل باشد.

خوب شدن بعضى از زخم هاى بدن

ـ اگر چند زخم در بدن باشد و طورى به هم نزديك باشند كه يك زخم حساب شوند، تا وقتى همه زخم ها خوب نشده اند، نماز خواندن با


( صفحه 230 )

خون آنها اشكال ندارد. ولى اگر به قدرى از هم دور باشند كه هر كدام يك زخم به حساب آيند، هركدام از آنها كه خوب شد، بايد براى نماز، بدن و لباس را از خون آن آب بكشد.

حكمِ خونِ كمتر از يك درهم

ـ اگر خون بدن يا لباس، كمتر از درهم باشد و رطوبتى به آن برسد در صورتى كه خون و رطوبتى كه به آن رسيده به اندازه درهم يا بيشتر شود و اطراف را آلوده كند، نماز با آن باطل است، بلكه اگر رطوبت و خون به اندازه درهم نشود و اطراف را هم آلوده نكند، نماز خواندن با آن اشكال دارد. ولى اگر رطوبت مخلوط به خون شود و از بين برود نماز صحيح است. ولى در غير اين صورت، بنا بر احتياط واجب، نماز باطل است.

ـ اگر خونى كه در بدن يا لباس است، كمتر از درهم باشد و نجاست ديگرى به آن برسد، مثلا يك قطره بول روى آن بريزد، نماز خواندن با آن جايز نيست.

ـ اگر بدن يا لباس، خونى نشود ولى به واسطه رسيدن به خون، نجس شود، اگر چه مقدارى كه نجس شده كمتر از درهم باشد، نمى شود با آن نماز خواند.

اذان

ـ كسى كه نمى تواند بيشتر از انجام واجبات نماز از بيرون آمدن ادرار و مدفوع، خوددارى كند، نبايد اذان و اقامه و بقيّه مستحبّات قبل از نماز را بگويد و در نماز فقط به انجام واجبات اكتفاء كند.


( صفحه 231 )

تكبيرة الاحرام

ـ كسى كه لال است يا به واسطه لكنت زبان، نمى تواند « اللّه اكبر » را درست بگويد، بايد هر طور كه مى تواند بگويد و اگر به هيچ وجه قادر بر گفتن آن نيست، بايد در قلب خود بگذراند و براى تكبير، اشاره كند و زبانش را هم اگر مى تواند حركت دهد.

طهارت مكان

ـ مكان نمازگزار اگر نجس است، نبايد به آن اندازه تَر باشد، كه رطوبت آن به بدن يا لباس او برسد، ولى جايى كه پيشانى را بر آن مى گذارد، اگر نجس باشد، حتى در صورت خشك بودن آن، نماز باطل است و احتياط مستحب آن است كه مكان نمازگزار اصلا نجس نباشد.

كيفيّت نماز بيمار
نشستن در نماز

ـ اگر در بين نماز از ايستادن عاجز شود، بايد بنشيند و اگر از نشستن هم عاجز شود بايد بخوابد، ولى تا بدنش آرام نگرفته، بايد چيزى نخواند.

ـ تا انسان مى تواند ايستاده نماز بخواند، نبايد بنشيند، مثلا كسى كه در موقع ايستادن، بدنش حركت مى كند، بايد به چيزى تكيه دهد، يا بدنش را كج كند ـ يا خم شود يا پاها را بيشتر از معمول گشاد بگذارد ـ و به هر نحو كه مى تواند، ايستاده نماز بخواند. ولى اگر به هيچ قسم، حتى مثل حال ركوع هم نتواند بايستد، بايد راست بنشيند و نشسته نماز بخواند.


( صفحه 232 )

ـ تا انسان مى تواند بنشيند، نبايد خوابيده نماز بخواند و اگر نتواند راست بنشيند، بايد هر طور كه مى تواند بنشيند و اگر به هيچ قسم نمى تواند بنشيند، بايد به طورى كه در احكام قبله گفته شد، به پهلوى راست بخوابد و اگر نمى تواند، به پهلوى چپ و اگر آن هم ممكن نيست به پشت بخوابد، به طورى كه كف پاهاى او رو به قبله باشد.

ـ كسى كه نشسته نماز مى خواند، اگر در بين نماز بتواند بايستد بايد مقدارى را كه مى تواند، ايستاده بخواند ولى تا بدنش آرام نگرفته، بايد چيزى نخواند و اگر بعد از خواندن حمد و سوره بتواند بايستد و ركوع را ايستاده به جا آورد، بايد بايستد و از حال ايستاده به ركوع رود و اگر نتواند، بايد ركوع را هم نشسته به جا آورد.

ـ كسى كه خوابيده نماز مى خواند، اگر در بين نماز بتواند بنشيند، بايد مقدارى را كه مى تواند، نشسته بخواند. و نيز اگر مى تواند بايستد، بايد مقدارى را كه مى تواند، ايستاده بخواند، ولى تا بدنش آرام نگرفته نبايد چيزى بخواند.

ـ كسى كه مى تواند بايستد، اگر بترسد كه به واسطه ايستادن، مريض شود يا ضررى به او برسد، مى تواند نشسته نماز بخواند و اگر از نشستن هم بترسد، مى تواند خوابيده نماز بخواند.

تأخير براى ايستاده خواندن نماز

ـ اگر انسان احتمال بدهد كه تا آخر وقت بتواند ايستاده نماز بخواند، مى تواند اول وقت نماز بخواند، اگر چه احتياط آن است كه نماز را تأخير بيندازد.


( صفحه 233 )

ركوع در نماز نشسته

ـ كسى كه نشسته ركوع مى كند، بايد به قدرى خم شود كه صورتش مقابل زانوها برسد و بهتر است به قدرى خم شود كه صورت نزديك جاى سجده برسد.

ـ اگر نتواند به مقدار ذكر ركوع بماند، در صورتى كه بتواند پيش از آن كه از حدّ ركوع بيرون رود، ذكر را بگويد، بايد در آن حال تمام كند و اگر نتواند در حال برخاستن ذكر را به قصد رجاء بگويد.

آرامش بدن در حال ركوع

ـ اگر به واسطه بيمارى و مانند آن بدن در ركوع آرام نگيرد، نماز صحيح است ولى بايد پيش از آن كه از حال ركوع خارج شود، ذكر واجب، يعنى «سبحان ربّى العظيم و بحمده» يا سه مرتبه «سبحان اللّه» را بگويد.

ناتوانى از ركوع

ـ هرگاه نتواند به اندازه ركوع خم شود، بايد به چيزى تكيه دهد و ركوع كند و اگر موقعى هم كه تكيه داده نتواند به طور معمول ركوع كند، بايد به هر اندازه مى تواند، خم شود و اگر هيچ نتواند خم شود، بايد موقع ركوع بنشيند و نشسته ركوع كند و احتياط مستحب آن است كه نماز ديگرى هم بخواند و براى ركوع آن با سر اشاره نمايد.

ـ كسى كه مى تواند ايستاده نماز بخواند، اگر در حال ايستاده يا نشسته نتواند ركوع كند، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع، با سر


( صفحه 234 )

اشاره كند و اگر نتواند اشاره كند، بايد به نيّت ركوع چشم ها را هم بگذارد و ذكر ركوع را بگويد و به نيّت برخاستن از ركوع، چشم ها را باز كند و اگر از اين هم عاجز است، بايد در قلب، نيّت ركوع كند و ذكر آن را بگويد.

ـ كسى كه نمى تواند ايستاده يا نشسته ركوع كند و براى ركوع، فقط مى تواند در حالى كه نشسته است، كمى خم شود يا در حالى كه ايستاده است با سر اشاره كند، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع با سر اشاره نمايد و احتياط مستحب آن است كه نماز ديگرى هم بخواند و موقع ركوع آن بنشيند و هر قدر مى تواند، براى ركوع خم شود.

ناتوانى از سجده كامل

ـ در سجده بايد كف دست را بر زمين بگذارد ولى در حال ناچارى پشت دست هم مانعى ندارد، و اگر پشت دست ممكن نباشد، بايد مچ دست را بگذارد، و چنانچه آن را هم نتواند، بايد تا آرنج، هر جا را كه مى تواند بر زمين بگذار و اگر آن هم ممكن نيست، گذاشتن بازو كافى است.

ـ كسى كه مقدارى از شست پايش بريده، بايد بقيه آن را بر زمين بگذارد و اگر چيزى از آن نمانده، يا اگر مانده خيلى كوتاه است، بايد بقيه انگشتان را بگذارد و اگر هيچ انگشت ندارد، بايد هر مقدارى كه از پا باقى مانده بر زمين بگذارد.

سجده كسى كه در پيشانى، دمل دارد

ـ اگر در پيشانى دمل و مانند آن باشد، چنانچه ممكن است، بايد با


( صفحه 235 )

جاى سالم پيشانى سجده كند و اگر ممكن نيست بايد زمين را گود كند و دمل را در گودال و جاى سالم را به مقدارى كه براى سجده كافى باشد، بر زمين بگذارد.

ـ اگر دمل يا زخم، تمام پيشانى را گرفته باشد، بايد به يكى از دو طرف پيشانى سجده كند و اگر ممكن نيست، به چانه و اگر چانه هم ممكن نيست بايد به هر جاى از صورت كه ممكن است سجده كند و اگر هيچ جاى از صورت نيز ممكن نباشد، بايد با جلوى سر سجده نمايد.

ـ كسى كه نمى تواند پيشانى را به زمين برساند، بايد به قدرى كه مى تواند خم شود و مهر يا چيز ديگرى را كه سجده بر آن صحيح است، روى چيز بلندى گذاشته و طورى پيشانى را بر آن بگذارد كه بگويند سجده كرده است، و نيز بايد كف دست ها و زانوها و انگشتان پا را به طور معمول به زمين بگذارد.

ناتوانى از سجده

ـ كسى كه به هيچ وجه نمى تواند خم شود، بايد براى سجده بنشيند و با سر اشاره كند و اگر نتواند بايد با چشم ها اشاره نمايد و در هر دو صورت احتياط واجب آن است كه اگر مى تواند به قدرى مهر را بلند كند كه پيشانى را بر آن بگذارد و اگر نمى تواند، احتياط مستحب آن است كه مهر را بلند كند و به پيشانى بگذارد و اگر با سر يا چشم ها نمى تواند اشاره كند، بايد در قلب نيّت سجده كند و بنا بر احتياط واجب با دست و مانند آن براى سجده اشاره نمايد.

ـ كسى كه نمى تواند بنشيند، بايد ايستاده نيّت سجده كند و چنانچه


( صفحه 236 )

مى تواند، براى سجده با سر اشاره كند و اگر نمى تواند، با چشم ها اشاره نمايد و اگر اين را هم نمى تواند، در قلب نيّت سجده كند و بنا بر احتياط واجب با دست و مانند آن براى سجده اشاره نمايد.

رعشه در سجده

ـ اگر ـ به خاطر بيمارى رعشه و مانند آن ـ پيشانى، بى اختيار و به طور مكرر از جاى سجده بلند شود، چنانكه ممكن باشد، بايد نگذارد دوباره به جاى سجده برسد و اين را يك سجده حساب كند، چه ذكر سجده را گفته باشد يا نه. و اگر نتواند سر را نگه دارد و بى اختيار ـ مكرراً ـ به جاى سجده برسد، روى هم يك سجده حساب مى شود و اگر ذكر نگفته باشد، بايد بگويد.

سرفه، آروغ و آه در نماز

ـ سرفه كردن و آروغ زدن و آه كشيدن در نماز اشكال ندارد، ولى گفتن آخ و آه و مانند اينها كه دو حرف است، اگر عمدى باشد، نماز را باطل مى كند.

شرايط امام جماعت

ـ اگر كسى مرضى دارد كه نمى تواند از بيرون آمدن ادرار و مدفوع خوددارى كند، بنا بر احتياط واجب نمى شود به او اقتدا كرد.

ـ بنا بر احتياط واجب كسى كه مرض خوره يا پيسى دارد، نبايد امام جماعت بشود.


( صفحه 237 )

ـ اگر كسى به خاطر عذرى با تيمّم يا با وضوى جبيره اى نماز بخواند، مى شود به او اقتدا كرد، امّا اگر به جهت عذرى با لباس نجس نماز مى خواند، بنا بر احتياط واجب نبايد به او اقتدا كرد.

احكام روزه بيماران
بى هوشى پس از نيّت روزه

ـ اگر پيش از اذان صبح نيّت روزه كند و بى هوش شود و در بين روز به هوش آيد، بنا بر احتياط واجب بايد روزه را تمام نمايد و اگر تمام نكرد قضاى آن را به جا آورد.

خوب شدن بيمار قبل از ظهر

ـ اگر مريض پيش از ظهر ماه رمضان خوب شود و از اذان صبح تا آن وقت كارى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد، بايد نيّت روزه كند و آن روز را روزه بگيرد و چنانچه بعد از ظهر خوب شود، روزه آن روز بر او واجب نيست.

استعمال آمپول براى روزه دار

ـ احتياط واجب آن است كه روزه دار از استعمال آمپولى كه به جاى غذا به كار مى رود، خوددارى كند، ولى تزريق آمپولى كه عضو را بى حس مى كند يا به جاى دوا استعمال مى شود و همچنين آمپول تقويتى، اشكال ندارد.



<<صفحه بعد فهرست صفحه قبل>>