( صفحه 106 )
خود را با پولى كه از طريق فروش مازاد بر مصرف محصولاتشان به دست مى آورند، تهيه مى كنند. اين داد و ستدها به طور طبيعى باعث شكوفايى و پيشرفت اقتصادى جامعه خواهد شد و همه اينها به كار كشاورزان بستگى دارد. از اين رو نابسامانى كار كشاورزان، هرگز در محدوده زندگى خود آنان باقى نمى ماند; بلكه آثار خود را به همه جا گسترش داده و فعاليّت ها را فلج مى سازد و جامعه را به فاجعه اقتصادى و سرانجام به از هم پاشيدگى و نابودى مى كشاند.
وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإِنَّ فِي صَلاحِهِ وَ صَلاحِهِمْ صَلاحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لا صَلاحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ اِلاّ بِهِمْ لاَِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ عِيَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَ أَهْلِهِ.
جريان خراج را به گونه اى رسيدگى كن كه وضع خراج دهندگان سامان يابد; زيرا اگر امر خراج و خراج گزار سامان داشته باشد، ديگر اصناف جامعه در آسايش و راحتى زندگى مى كنند. طبقات ديگر جامعه جز با تكيه بر اينان آسايش و راحتى ندارند; زيرا مردم همگى جيره خوار ماليات و ماليات دهندگان اند.
ضرورت تلاش دولت در جهت تقويت كشاورزى
اگر قرار است دولت بر ماليات و خراج تكيه داشته باشد، مى بايست زمينه آن را نيز فراهم كند. دولت بايد در نگه دارى زمين، تأمين آب، تنظيم شبكه هاى آبيارى، ايجاد نهرها، پل ها، سدها، حفر چاه هاى عميق و احداث راه هاى مختلف ارتباطى مابين مناطق كشاورزى، دهقانان زحمت كش را يارى و مساعدت نمايد و با اين تلاش، كشاورزى را رونق
( صفحه 107 )
بيشترى بخشد.
تنها در اين صورت است كه حكومت مى تواند از مردم، انتظار پرداخت ماليات داشته باشد، وگرنه در كشورى كه كشاورزى رونق ندارد و دهقانان به وسيله كشت تأمين معاش نمى كنند و درآمد كافى ندارند، وضع هرگونه مالياتى بر ملت، تحميل طاقت فرسايى است كه مردم را به سوى نارضايى و كشور را به سوى ناامنى و ويرانى و حكومت را به سراشيب سقوط مى كشاند. از همين رو است كه على (عليه السلام) پرداخت ماليات را فرعى بر درآمدهاى مردم دانسته و فرموده است: زمامدار پيش از آن كه به فكر ماليات باشد، مى بايست به عمران و آبادى كشور فكر كند.
وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الاَْرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلابِ الْخَرَاجِ لاَِنَّ ذَلِكَ لا يُدْرَكُ اِلاّ بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَة أَخْرَبَ الْبِلادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ اِلاّ قَلِيلاً.
بايد توجه تو در آبادانى زمين از دقتى كه در گرفتن ماليات به عمل مى آورى، بيشتر باشد كه دريافت خراج جز به آبادانى زمين ممكن نمى شود. كسى كه بدون كوشش در آبادانى زمين از مردم خراج بخواهد، شهرها را ويران كرده و بندگان خدا را به هلاكت رسانده است. چنين حكومتى جز اندك زمانى باقى نخواهد ماند.
تخفيف در ماليات
از همه طبقات زحمتكش تر و پرتلاش تر دهقانان هستند. زندگى شان اسير عوامل طبيعى و پديده هاى جهان طبيعت است. كوچكترين اهمال و
( صفحه 108 )
بى توجهى نسبت به رخدادهاى جهان طبيعت و ناهمگونى با
مساعدت هاى آن براى او، زيان سنگينى را به بار خواهد آورد. به همين دليل كشاورز، مجبور است همه روزه و در طول سال و در همه حالات، افكار و اوقات خود را متوجه مزرعه و كشتزار خود نموده و لحظه اى
غفلت ننمايد; برخلاف ديگر طبقات كه هر آن، مى توانند در كارشان به طور دلخواه رفتار كنند و زندگى شان را آن چنان كه مى خواهند تنظيم
نمايند.
وقتى كار چنين طاقت فرسا و جانكاه است، بايستى سطح زندگى و مقدار درآمد نيز با آن متناسب گردد، تا كشاورز احساس كند كه كارش به نفع اوست و ثمره زحماتش به جيب ديگران نمى رود; هيچ گاه احساس ستم و استثمار شدن نكند; زمين را از آن خود بداند و مطمئن باشد كه هيچ كس نمى تواند روزى اش را از او بگيرد.
در كنار همه اين مسائل، بايد نظرها و پيشنهادات كشاورز درباره زمين و قدرت بهره دهى آن نيز مورد توجه قرار بگيرد.
اگر مقدار ماليات را با درآمد خود متناسب نمى داند و يا از آفات نباتى و اثرات حاصله مى نالد و در نتيجه خود را از پرداخت ماليات مقرر ناتوان مى بيند، مسؤولان حكومتى بايستى مشكلاتش را درك كنند و براى اصلاح كارش از ماليات بكاهند يا مطلقاً از آن صرف نظر نمايند; زيرا كاستن ماليات ها [در هنگام نياز كشاورزان] كارى است كه منافع آن به خود دولت باز مى گردد، و كشاورز با دستى بازتر و چهره اى شاداب تر در آبادانى و اصلاح زمين و رفع نيازمندى هاى ضرورى مى كوشد و باعث عمران مناطق كشاورزى و در نهايت جامعه مى گردد.
( صفحه 109 )
نتيجه ديگر كار، احساس اطمينان و رضايتى است كه كشاورزان را وادار مى كند كه حكومت موجود را از دل و جان دوست بدارند و در هنگام ناتوانى و گرفتارى يارى اش نمايند و در وقت شكست و بحران، به حمايت و پشتيبانى اش برخيزند. اين است كه على (عليه السلام) مى فرمايد:
فَإِنْ شَكَوْا ثِقَلاً أَوْ عِلَّةً أَوِ انْقِطَاعَ شِرْب أَوْ بَالَّة أَوْ إِحَالَةَ أَرْض اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ.
وَ لا يَثْقُلَنَّ عَلَيْكَ شَيْءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلادِكَ وَ تَزْيِينِ وِلايَتِكَ مَعَ اسْتِجْلابِكَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ وَ تَبَجُّحِكَ بِاسْتِفَاضَةِ الْعَدْلِ فِيهِمْ مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِكَ لَهُمْ وَ الثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِمْ.
فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الاُْمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِيهِ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ.
اگر مردم از سنگينى خراج، يا از آفت كشت، يا از قطع آب، يا از نيامدن باران و شبنم، يا از فاسد شدن دانه در اثر طغيان سيل و خشكسالى شكايت كنند، تو در گرفتن ماليات از آنان به قدرى تخفيف ده كه بتوانند كارشان را سامان دهند.
نبايد اين تخفيف برايت گران آيد; زيرا اين تخفيف، اندوخته اى است كه به دنبال آبادى شهرها و آرايش قلمرو تو، بعدها به تو باز مى گردد; به علاوه، ستايش آنان را نيز نسبت به خويش بر مى انگيزى و خود نيز اى اين كه عدالت را درباره آنها به كار
( صفحه 110 )
بسته اى، خوشحال خواهى شد. [همه اينها موجب مى شود كه] تو اعتماد خواهى كرد كه در صورت نيرومندى به تو كمك خواهند كرد; چون تو باعث رفاه آنان گرديدى و آنها را به عدالت خويش عادت دادى و با آنان با نرمى رفتار كردى.
چه بسا حوادثى ضمن جريانات گوناگون رخ دهد كه اگر حل آنها را به عهده آنان واگذارى، با طيب خاطر مى پذيرند; زيرا عمران كشور، به هر اندازه بخواهى قابل توسعه است.
نتايج بى توجهى به كشاورزان
از بيان گذشته على (عليه السلام) مى فهميم كه وقتى به كشاورزان، ماليات سنگين تحميل شود و از طرفى در آبادانى و حفظ زمين و در جهت پيشبرد زراعت از جانب دولت اقدامى صورت نگيرد، آنها احساس خواهند كرد كه براى خودشان كار نمى كنند و در مقابل زحمات طاقت فرسا و جانكاه، به درآمد مطلوبى نمى رسند و حاصل كارشان نصيب ديگران است. حاصل اين احساس ها الزاماً دهقانان را به دروغ، فريب كارى، قاچاق فروشى، دزدى و ساير انحرافات وادار خواهد ساخت. به جاى آن كه با كار كردن بر روى زمين خوشان زندگى شان را تأمين كنند، روزگارشان را با جرم و جنايت خواهند گذراند و يا در لباس قطّاع الطّريق، در كمين هستىِ انسان ها خواهد نشست.
ره آورد ديگر چنين وضعى اين است كه نيروهاى جوان و فعّال روستاها براى دستيابى به زندگى مطلوب، راهىِ شهرها خواهند شد و در آن جا سر از دست فروشى [و اقدام به مشاغل كاذب كه امروزه در شهرها مرسوم و رايج است] در خواهند آورد و نتيجه طبيعى اين وضع بيكارى