جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه آيين كشوردارى از ديدگاه امام على (عليه السلام)
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 58 )

ما مى دانيم كه هيچ انسانى جز معصومين (عليهم السلام) خالى از عيب و مصون از خطا و لغزش نيست و از هر انسانى كم و بيش مى توان نقاط ضعفى به دست آورد و مستمسك آلودگى اش قرار داد. در چنين موقعيتى، انسانى كه آلوده خصلت سخن چينى است به خوبى مى تواند، هم روابط فردى افراد را به هم بريزد و هم روابط مردم با حكومت را تيره سازد. ناگفته پيداست سخن چينِ دروغ پردازى كه از دروغ سازى و دروغ گويى ابايى ندارد، هرگاه از شخصى كه دوست ديگرى است نقطه ضعف كوچكى مشاهده كند، بدون تأخير و با بوق و كرنا، ضعف وى را با دوستش مطرح كرده و باعث جدايى دوستان و موجب كينه توزى و دشمنى دوستان ديرينه خواهد شد. حال اگر چنين شخصى با چنين صفت رذيله اى، وارد دستگاه حاكمه شود و با كارگزاران حكومت، رفتوآمد داشته باشد، به سادگى مى تواند با دست آويز قرار دادن نقاط ضعف ديگران، حاكم را از مردم جدا و مردم را از حاكم متنفر كرده و در نتيجه، حاكم را به خاطر نداشتن نيروهاى كارآمد، درمانده و مستأصل نمايد. اين است كه على (عليه السلام) براى ايجاد جوّ اعتماد و امنيت، مالك را به طرد سعايت گران و سخن چينان سفارش مى كند:

وَ لْيَكُنْ أَبْعَدَ رَعِيَّتِكَ مِنْكَ وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَكَ أَطْلَبُهُمْ لِمَعَائِبِ النَّاسِ فَإِنَّ فِي النَّاسِ عُيُوباً الْوَالِي أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا فَلا تَكْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْكَ مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ تَطْهِيرُ مَا ظَهَرَ لَكَ وَ اللَّهُ يَحْكُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْكَ فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ يَسْتُرِ اللَّهُ مِنْكَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِيَّتِكَ.

( صفحه 59 )

أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْد وَ اقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ وِتْر وَ تَغَابَ عَنْ كُلِّ مَا لا يَضِحُ لَكَ وَ لا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِيقِ سَاع فَإِنَّ السَّاعِيَ غَاشٌّ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِينَ.

و بايد دورترين رعيت نزد تو كسى باشد كه بيشتر از ديگران در پى عيب جويى مردم است; زيرا به طور مسلّم، در تمام مردم [جز معصومين (عليهم السلام) ] عيب هايى است و زمامدار در خطاپوشى سزاوارتر از ديگران است. پس نسبت به عيب هايى كه بر تو پوشيده است، كنجكاوى مكن. وظيفه تو فقط تطهير چيزهايى است كه آشكار مى گردند: خدا بر آنچه از تو پنهان است حكم خواهد كرد [و در روز جزا نسبت به گناهان پوشيده مردم رسيدگى خواهد شد] . پس تا آن جا كه مى توانى عيب هاى مردم را بپوشان; خدا نيز خطاهاى تو را كه نمى خواهى ديگران بدانند، مى پوشانند.

از دل هاى مردم، گره هر كينه اى را بگشاى و از درون خودت، عامل هر تنهايى را قطع كن و از آنچه بر تو روشن نيست، تغافل كن. در تصديق گفته هر سخن چينى شتاب مكن كه سخن چين، خائن است; اگرچه در لباس نصيحت گر و خيرخواه درآيد.

رازدارى و خطاپوشى

رازدارى و سرپوش گذارى بر اسرار مردم و عيوب انسان ها يكى از وظايف حاكم و از اصول حياتى و انسان ساز اسلام است.

على (عليه السلام) براى بيان اين اصل اسلامى، در جملات فوق كه مى فرمايد: «أَلْوالى أحَقُّ مَنْ سَتَرَها...»، مالك را به رازدارى و سرپوش گذاشتن بر

( صفحه 60 )

خطاها و عيوب مردمانِ تحت حكومت فرمان مى دهد و از تحقيق و تجسس از اسرار پنهانى مردم بر حذر مى دارد و مى فرمايد: هم چنان كه خود نمى خواهى و حاضر نيستى كه اسرارت را كسى بداند، تو نيز حاضر به افشاى اسرار پنهانى مردم نباش.

در همين زمينه، از قول امام صادق (عليه السلام) به نقل از رسول خدا(صلى الله عليه وآله)مى خوانيم:

لا تَطْلُبُوا عَثَراتِ الْمُؤْمِنِينَ فَانَّ مَنْ تَتَبَّعَ عَثَراتِ أَخِيهِ تَتَبَّعَ اللهُ عَثَراتِهِ وَمَنْ تَتَبَّعَ اللهُ عَثَراتِهِ يَفْضَحَهُ وَلَوْ فِى جَوْفِ بَيْتِهِ.(1)

لغزش هاى مؤمنان را جستوجو نكنيد; زيرا هر كس كه لغزش هاى برادرش را جستوجو كند، خداوند لغزش هايش را دنبال مى كند، و هر كس را كه خداوند لغزش هايش را دنبال كند، رسوايش مى سازد، گرچه در درون خانه اش باشد.

مبارزه با مظاهر فساد و فحشا

رواج فساد و فحشا در جوامع مختلف از بارزترين ترفندهاى امپرياليسم و استعمار است. همان طور كه ماترياليسم و كمونيسم مى كوشد تا دين و مذهب را از ميان مردم ريشه كن كند و الحاد و بى خدايى را گسترش دهد و در نهايت، همه ارزش ها را بى ارزش و بى مقدار نمايد. امپرياليسم و استعمار نيز مى خواهد با از بين بردن عفت و پاكدامنى و اشاعه فحشا و فساد، ملت هاى مستضعف را از روح پاكى و معنويت جدا


  • 1 . الكافى، ج 2، ص 355.

( صفحه 61 )

سازد و شخصيت و اصالت انسانى آنها را آلوده كند. آن گاه ايشان را چنان به ازخودبيگانگى بكشاند كه ديگر هيچ تكيه گاهى نداشته باشند و ناچار خود را به طوفان هاى مهيب و سيلاب هاى زهرآگين فساد و فحشا بسپارند تا سرانجام در عمق منجلابى كه دست هاى آلوده استعمار آماده كرده است، فرو روند.

امپرياليسم و استعمار براى دوام و بقاى خود، به ترفندهاى گوناگونى متوسّل مى شود، اما همواره رواج فحشا و فساد را به عنوان مخرب ترين و مطمئن ترين ترفند خود به كار مى برد; زيرا در طول دو ـ سه قرن اخير به تجربه دريافته است كه محكم ترين دژ نفوذناپذير هر ملتى در مقابل بيگانگان، عفت و پاكدامنى اوست. لذا هرگاه عفت نابود شود و فساد و فحشا جاى آن را بگيرد، اصالت انسانى از هم مى پاشد و هوى و هوس و شهوت بر خوى و خصلت آدمى چيره مى شود، تا جايى كه اركان دين و اعتقادات مذهبى نيز متزلزل شده و آن گاه يك باره آن دژ مستحكم فرو مى ريزد و راه نفوذ استعمار هموار مى گردد.

اسلام براى جلوگيرى از اين گونه مفاسد، شديداً با مظاهر فساد و آلودگى مبارزه مى كند و كسانى را كه به طور آشكار و در ملأ عام به فساد و آلودگى دست بزنند و يا در مكانى هرچند خلوت درصدد توسعه فساد و فحشا باشند، با شديدترين مجازات كيفر مى دهد. اين است كه مى بينيم على (عليه السلام) در جمله «فَإنَّما عَلَيْكَ تَطْهيرُ ما ظَهَرَ لَكَ»، مالك را به مبارزه با مظاهر فساد و آلودگى و جلوگيرى از فحشا و منكرات ظاهرى فرا مى خواند و در نتيجه، از سقوط و انحطاط جامعه اسلامى جلوگيرى به عمل مى آورد.

( صفحه 62 )

گره گشايى و توجه به رفع گرفتارى هاى مردم

وظيفه ديگرى كه از جملات على (عليه السلام) آن جا كه مى فرمايد: «أطْلِقْ عَنِ النّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْد» براى فرماندار [و مسؤولان كادر بالاى حكومت]مشخص مى شود، وظيفه گره گشايى و برآوردن حوائج مادّى و معنوى مردم تحت حكومت است.

پر واضح است كه مردم به مقتضاى طبع بشرى و به مقتضاى آمال و آرزوهايى كه دارند، هرگاه به آنچه كه مى خواهند، نائل نشوند (و اغلب هم نائل نمى شوند و نخواهند شد)، مجريان حكومت را مسؤول محروميّت ها و سرخوردگى هاى خود قلمداد مى كنند. آنان چنين مى پندارند كه حكومت با امكاناتى كه دارد، مى تواند تمام آرزوها و خواست هاى آنان را جامه عمل بپوشاند و طبيعى است كه چنانچه حكومت نتوانست خواست هاى آنان را برآورده سازد، نسبت به مجريان امر، در دل، كينه و عداوت مى پرورانند و اين موجب سستىِ اساس و پايه هاى حكومت مى شود.

پس در نتيجه، از آن جا كه حاكم نمى تواند تمام خواسته هاى مردم تحت حكومت خود را برآورده سازد، مى بايست در چنين مواردى با گشاده رويى و رعايت ادب و با پيروى از اخلاق اسلامى، مردم را با كمبودها آشنا سازد و از خود آنان چاره جويى نمايد و در يك كلام، از هر طريق ممكن، رضايت مردم را جلب كند.


رايزنى در اسلام

در فرهنگ اسلام مشاوره و مشورت براى جلوگيرى از استبداد و خودمحورى و نيز دست يازيدن به افكار و انديشه هاى ديگران و در