( صفحه 153 )
آيه «اِصطفا» را تلاوت فرموده است، تا به آن منافقان كور دل اعلام كند، كه: خداوند ما خاندان پيامبر (صلى الله عليه وآله) و فرزندان علىِّ مرتضى را، به امامت و هدايت خلق برگزيده است.(1)
نتيجه آن چه از پيش گفته ها و به استناد آيات و رواياتى كه بررسى شد، اين است كه:
1 ـ رهبرى و زعامت امت در خاندان هاشم است.
2 ـ امامان شيعه (عليهم السلام) همگى شايستگان و برگزيدگانى هستند كه به انتصاب الهى به امامت رسيده اند.
3 ـ اين برگزيدگى از سوى خداوند، دليل دانايى و توانايى آن ها در امر هدايت و تدبير جامعه است.
4 ـ در گزينش جانشينان پيامبر (صلى الله عليه وآله) دست بشر كوتاه است.
( صفحه 154 )
( صفحه 155 )
فصل ششم: امامت و آگاهى از علمِ غيب
( صفحه 156 )
( صفحه 157 )
از شرح و تبين آيات، در پيش گفته ها روشن شد كه:
اوّلا: جانشينى پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله) هم چون خود پيامبرى، منصبى الهى و با گزينش خداوند است، كه در مواقع مختلف و به مناسبت ها، به وسيله پيامبر به مسلمانان ابلاغ شده است. از اين رو، خلافت و امامت خليفه پيامبر، نه محصول آراء عمومى مسلمانان و نه گزينش گروه خاصى به نام اهل «حَلّ و عَقْد» است. و به تعبير ديگر، اساساً دست بشر در گزينش امام به طور كلى كوتاه است.(1)
- 1. امام رضا (عليه السلام) به عبدالعزيز بن مسلم فرمود: اى عبدالعزيز، به راستى خداوند ـ عزّ و جلّ ـ جانِ پاكِ پيامبرش را باز نگرفت مگر پس از آن كه دين خود را كامل فرمود و قرآن را كه روشن گر همه چيز است و حلال و حرام و احكام و تمام نيازمنديهاى مردم به كمال و تمام در آن بيان گشته فرو فرستاد، و فرمود: «ما فرّطنا فِى الكِتَابِ مِنْ شيء; ما در قرآن چيزى را فروگذار نكرديم.» (انعام، آيه 38) و در حجِّ بِدْرود كه پايان عمر آن حضرت بود بر او نازل فرمود: ( الْيَوْمَ يَـلـِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا ْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ الاِْسْلَـمَ دِينًا ) دين شما را به حدّ كمال رسانيدم و بر شما نعمت خود را تمام كردم و دين اسلام را بر شما پسنديدم» (مائده، آيه 3)، و امر امامت از كمال دين است. و پيامبر (صلى الله عليه وآله) درنگذشت مگر آن كه همه نشانه هاى دينش را براى امتش روشن ساخت و راههاى شان را براى ايشان توضيح داد و ايشان را به راه حق سپرد. و على (عليه السلام) را پرچم و پيشوايى براى آنان قرار دارد، و هيچ چيز از نيازمندى هاى مردم را واننهاد، مگر آن كه آن را بيان كرده باشد. پس هر كه ادّعا كند كه خداوند دينش را كامل نفرموده در واقع كتاب خدا را رد كرده، و هر كه كتاب خدا را رد كند به راستى كافر شده است. آيا قدر و منزلت امامت و پايگاه آن را در ميان امت مى فهمند، تا بِهْ گزينى (و انتخاب) ايشان در آن روا باشد؟ در «عيون اخبار الرضا» فرمود: به راستى امامت گرانقدرتر و بزرگوارتر و بلندپايگاه تر و استوار حصارتر و ژرف تر از آن است كه مردم با خردهاى خويش آن را دريابند و يا با انديشه و آراء خود بدان برسند يا بتوانند به اختيار خود امامى منصوب كنند، (تحف العقول، ص437; اصول كافى ج1، ص199; عيون اخبار الرضا، ج1، ص217).