( صفحه 5 )
بحث از امامت، ولايت، اوصاف و خصوصيات ائمه معصومين (عليهم السلام) از مهمترين و اساسى ترين بحثهاى اعتقادى و دينى به شمار مى رود و نمى توان و نبايد آثار بسيار مهم علمى و عملى را كه بر اين بحث مترتّب مى شود كم اهميت شمرد، تبيين حقيقت امامت در دين و بررسى جايگاه بسيار عظيم اين امر در قاموس شريعت و رسالت، شعاع بى حد و اندازه اى را بر زندگى فردى و اجتماعى ، عبادى و سياسى بشر، مى افكند. فقه، اخلاق، سياست، و همه امور مادى و معنوى در سايه سار ولايت و در پرتو شعاع نورانى امامت، رنگ حقيقت و واقعيت به خود مى گيرد، از اين رو در متون دينى آمده است: «ولم يناد بشيء ما نودي بالولاية» . (1)
به صراحت بايد گفت: ولايت و امامت به هيچ وجه از فروع نيست;
- 1. كافى، ج2، ص21 با كمى اختلاف; وسائل الشيعة، ج1، ص17، ب1; بحار الأنوار، ج65، ص322، ب27.
( صفحه 6 )
بلكه از اركان اصول دين و عقيده به شمار مى رود. و كنكاش اجمالى و مرورى گذرا بر ادلّه نقلى و عقلى امامت، به راحتى مهر تأييد بر اين حقيقت مى زند، شاهد بر اين معنا اين كه خداوند متعال با همه عنايتى كه به رسول اكرم (صلى الله عليه وآله) دارد، در واقعه ى غدير خم او را چنين خطاب مى كند: يَـأَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ) و (1) كه اى رسول امين اگر، مأموريت ابلاغ ولايت را انجام ندهى، به هيچ وجه رسالت خداوند را محقّق نساخته اى و در آيه ديگر پس از انجام رسالت و ابلاغ ولايت حضرت على عليه السلام در غدير خم چنين مى فرمايد: الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ الاِْسْلَـمَ دِينًا ) (2) كه در اين آيه شريفه اكمال دين و اتمام نعمت ايمان به ولايت مرتبط شده و دين بدون ولايت غير مرضى خداوند متعال معرّفى گرديده است; گذشته از اين، با مراجعه به عقل نيز اين معنا قابل اثبات است. مرحوم نراقى در كتاب شهاب ثاقب تصريح دارد به اين كه امامت از اصول دين است و در ضمن استدلال عقلى آورده است: هر دليلى كه دلالت
كند كه نبوت از اصول دين است واعتقاد به آن جزء ايمان است، همان دليل ما را به اين كه امامت از اصول دين است رهنمون مى شود.(3)
آرى، بايد توجه داشت كه امامت از اصول دين است و نبايد با فكر
- 1. سوره مائده: 67.
- 2. سوره مائده، آيه 3.
- 3. شهاب ثاقب، 5.
( صفحه 7 )
سطحى وخام آن را به وادى فروع برد و از اهميّت آن كاست.
والد راحل حضرت آيت الله العظمى آقاى فاضل لنكرانى رضوان الله تعالى عليه از جمله مراجع بزرگى بود كه در كنار تلاش هاى گسترده ى فقهى و اصولى و تفسيرى، به بحث هاى ولائى اهتمام خاصى داشت; در آن دوران كه برخى از انديشه هاى غير صحيح و غير مطابق با موازين استدلالى، اين حقيقت را در حوزه مقدسه ى قم نشانه مى گرفت و مقام و منزلت امام را در سطح يك بشر عادى تنزّل مى داد، همراه با صهر مكرّم امام خمينى رضوان الله تعالى عليه حضرت مستطاب آيت الله شهاب الدين اشراقى رضوان الله عليه همّت گماشته و مباحث مهمّى را در اين موضوع به رشته تحرير در آوردند. و كتابى را با عنوان پاسداران وحى تأليف نمودند.
اين كتاب در زمان خويش كه حدود چهل سال از آن مى گذرد، از اهميّت بسزائى بر خوردار بود و مورد تحسين و اعجاب بزرگان و مراجع وقت به خصوص مرحوم امام خمينى رضوان الله تعالى عليه قرار گرفت. و معظم له قريب به اين مضمون فرموده بود كه آقايان از ما در اين مورد رفع تكليف كردند.
درهر حال استقبال عموم اهل ولايت نسبت به اين كتاب و قدمت متن اين تأليف، نگارش جديد و ويرايش نوينى را مى طلبيد كه اين مهمّ در زمان حيات آن مرجع راحل با نظر ايشان به قلم تواناى فاضل ارجمند و نويسنده محقّق حضرت حجت الاسلام و المسلمين آقاى خلجى دامت افاضاته انجام گرفت. ضمن تشكر از ايشان كه با دقت خاص و رعايت امانت دارى
( صفحه 8 )
عبارات جديد و زيبائى براى افاده مقصود جايگزين نموده اند و مسئولين محترم مركز فقهى ائمه اطهار (عليهم السلام) خصوصاً مدير محترم مركز حضرت مستطاب حجت الاسلام والمسلمين آقاى شيخ محمدرضا فاضل كاشانى دامت بركاته كه با نظارت عالمانه خويش و با دقت كامل ويرايش جديد را با متن سابق مقابله نموده اند، از خداوند متعال خواستارم كه جامعه انقلابى ما را هر چه بيشتر به حقيقت امامت رهنمون سازد و ما بتوانيم در جامعه دستورات و ارشادات ائمه طاهرين را، لباس عمل بپوشانيم، و از خداوند نيز مسئلت مى نمايم ارواح طيّبه علماء و بزرگان و مراجع به خصوص اين مرجع عظيم الشأن را كه حدود سه ماه از ارتحال غم بارشان مى گذرد با ائمه طاهرين محشور فرمايد.
مركز فقهى ائمه اطهار (عليهم السلام)
محمد جواد فاضل لنكرانى
26/6/86
( صفحه 9 )