( صفحه 60 )
مباحث مطروحه، افزون بر فهرست آيات و منابع روايات، كتاب به گونه اى ارائه شود كه فهم مطالب و دريافت مفاهيم آن، براى همگان بهويژه جوانان كه مخاطبان اصلى اين نوشتارند، سهل و هموار باشد. براى همين، از تكرارى كه در پاره اى مباحث و منقولاتِ كتاب آمده است، در اين بازنويسى و تكميل صرف نظر شده است.
3 ـ سرآغاز و پانوشت ها صرفاً براى توضيح بيش تر متن كتاب است، «تا كه قبول افتد و چه در نظر آيد».
در پايان لازم مى دانم از برادر گرامى جناب حجة الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ محمّدرضا فاضل كاشانى، كه در نمونه خوانى متن و تصحيح اغلاط، زحمت كشيده و نكته هايى را يادآورى كردند، تشكّر و قدردانى كنم.
نيز، از همه دوستانى كه شكل گيرى و نشر كتاب را بر عهده داشته اند، سپاسگزارم.
والحَمدللّه عَلَى هَذه النِّعمَة
27 رجب 1428 هـ ق.
20 مرداد 1386 هـ ش.
قم ـ محمّدتقى خلجى
( صفحه 61 )
مقدّمه
( صفحه 62 )
( صفحه 63 )
1 ـ آيين اسلام، به لحاظِ «هويّت»، جهانى و جاودانه است; بدين معنا كه هم گستره زمان را شامل است، و هم پهنه گيتى را زير نگين خود دارد. و اين حقيقتى است كه خداىِ داناىِ حكيم در آموزه هاى وحى، بدان تصريح كرده است:
تَبَارَكَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِى لِيَكُونَ لِلْعَــلَمِينَ نَذِيرًا).(1) كه بزرگوار است آن /1 فرقان را بر بنده خويش فرو فرستاد تا بيم دهنده اى براى جهانيان باشد.
وَ مَآ أَرْسَلْنَـكَ إِلاَّ كَآفَّةً لِّلنَّاسِ بَشِيرًا وَ نَذِيرًا وَ لَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ).(2)
و تو را جز مژده بخش و بيم دهنده براى همه مردم، نفرستاده ايم امّا بيشتر مردم نمى دانند.
وَأُوحِىَ إِلَىَّ هَـذَا الْقُرْءَانُ لاُِنذِرَكُم بِهِى وَمَنم بَلَغَ).(3)
و به من اين قرآن وحى شده است تا با آن شما و هر كس را كه /1 برسد، بيم دهم.
وَهَـذَا كِتَـبٌ أَنزَلْنَـهُ مُبَارَكٌ مُّصَدِّقُ الَّذِى بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنذِرَ أُمَّ
- 1. فرقان، آيه 1.
- 2. سباء، آيه 28.
- 3. انعام، آيه 19.
( صفحه 64 )
الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا).(1)
و اين كتاب خجسته اى است كه آن را فرو فرستاده ايم، آن چه را پيش از آن بوده است، راست مى شمارد، و تا /1 «مادرِ شهرها» (مكّه) و مردمِ پيرامونِ آن را بيم دهى.
2 ـ نبوّت محمد (صلى الله عليه وآله) ، حلقه پايانى زنجيره همه نبوّت هاست، و آخرين انسانى است كه از جانب خداوند آموزه هاى آسمانى را دريافت كرده است:
مَّا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَآ أَحَد مِّن رِّجَالِكُمْ وَ لَـكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ).(2)
محمّد، پدر هيچ يك از مردان شما نيست امّا فرستاده خداوند و خاتمِ ـ سرآمد و پايان بخش ـ پيامبران است.
على (عليه السلام) ، هنگامى كه در كار غسل و كفن و دفن پيامبر (صلى الله عليه وآله) بود، فرمود:
بِاَبي أَنْتَ واُمّي يا رَسولَ اللهِ لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غيْرِكَ مِنَ النّبُوَةِ وَ الإنْباءِ واَخْبارِ السَّماءِ.(3)
اى رسول خدا! پدر و مادرم فدايت باد، نه با مرگ ديگران، كه تنها با مرگ تو رشته پيامبرى، پيام و خبرهاى آسمانى، گسست.
3 ـ آن بزرگوار، بر خلاف آيين اش كه ابدى و جاودانه است، بنا به تقدير الهى و به اقتضاى سنّتِ دگرگونى ناپذيرِ آفرينش، همچون پيامبران ديگر، حيات ظاهرىِ محدود دارد و در نهايت، محكوم قانون مرگ و حيات است:
- 1. همان، آيه 92، پيرامون «اُم القرى» مكّه، همه گيتى است.
- 2. احزاب، آيه 40.
- 3. نهج البلاغه، خطبه 235.