جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه تفسیر پاسداران وحى
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 192 )

براى همين، آنجا كه داشتنِ فضيلتى الهى، موجب انحراف گروهى از دوستداران نادان گردد و امام را جاهلانه، تا مرز «الوهيّت» بالا برند، و او را در وصف الوهيّت با خداوند شريك بدانند، تكليف امام است، كه به سختى از انحرافِ خطرخيز و تباهى آور، پيش گيرى كند، و خود را در رديف ديگران قرار دهد.

آرى، اهل بيت (عليهم السلام) ، با اين كه در پرتو عنايت الهى و فيض سرشارِ ربّانى و تعليم و تربيت پيامبر (صلى الله عليه وآله) ، از اين موهبتِ والا، در گستره بسيار وسيعى، برخوردار بودند، گاهى خود را از آن بيگانه وانمود مى كردند، تا اين كه نادانان گمان نكنند امام على بن ابى طالب ـ نعوذ بالله ـ خداست، يا در وصف خدايى با او شريك است، يا دستِ كم، از پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله) بالاتر است. و همين طور، ديگر امامان (عليهم السلام) را فرشتگانى نپندارند كه از آسمان فرود آمده اند، هم چنان كه مسيحيان، عيساى مسيح را، كه از بندگانِ خالص خدا بود و خود بدان مى باليد و مباهى بود، «خدا» يا «فرزند خدا» دانستند.

انگيزه ديگر اين كه، به زمانه امام صادق (عليه السلام) بنگريم، زمانه اى كه آن بزرگوار، در آن، مى زيست، با اين كه موقعيتى مناسب براى نشر تعاليم و آموزه هاى وحى فراهم شده بود، و امام (عليه السلام) به خوبى از آن موقعيت، بهره برد و بيش ترين و بزرگ ترين خدمتِ انسانى و الهى را به دانش و تمدن بشرى كرد، و امّا زمانه اى بسيار سخت و نفس گير بود. بروز و ظهور فضايل آل محمّد در شخصيت بى بديل امام صادق (عليه السلام) ، مى توانست حسدوَرْزان و كينه توزانى تيره دل، چون منصور دوانيقىِ مستبدِّ سفّاك را، برآشوبد و امام را از انجام اين تكليف بزرگ و حياتى بازدارد، و مردمان را در آن شرايط بسيار حسّاس و ارجمند، از دانش فراوان آل محمّد (صلى الله عليه وآله) كه از قلب پاك و نورانى امام صادق (عليه السلام) بر زبانش جارى بود، براى هميشه محروم كند. و آن معلّم بزرگ الهى و آموزگارِ هميشه وحىِ محمّدى را،

( صفحه 193 )

از تعليم و تربيت عالمانِ متعهّد، باز دارد. از اين رو، امام، هم چنان كه در پيش اشاره شد، در جمع نامحرمان، خود را از دانش غيب، تبرئه مى كرد.(1)

پرسش دوّم، اين كه دانش اهل بيت (عليهم السلام) ، چه سنخ دانشى است؟ آيا از سنخ دانش هاى بشرى و فلسفه ها و عرفان ها و تجربه ها و صنعت هاست؟ هرگز از اين سنخ دانش ها نيست. دانش اهل بيت، «علم الهى» و «لدنّى» است; دانشى است كه در اثر اتصال به عالم غيب و هم نشينى با فرشتگان الهى به دست آورده اند. دانشى است وِراثتى، كه از پيامبر به ارث برده اند.(2)

  • 1. تا نگردى آشنا زين پَرده رمزى نشنوى   /   گوش نامحرم نباشد جاى پيغام سروش (حافظ).
  • 2. امام صادق (عليه السلام) فرمود: «إنَّ لِلَّهِ ـ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ـ عِلْمَينِ: عِلْماً أظْهَرَ عَلَيْهِ مَلاَئِكَتَهُ وَأنْبِيَاءَهُ وَرُسُلَهُ، فَمَا أظْهَرَ عَلَيْهِ مَلاَئِكَتَهُ وَرُسُلَهُ وَأنْبِيَاءَهُ فَقَدْ عَلِمْنَاهُ; وَعِلْماً اسْتَأثَرَ بِهِ، فَاِذَا بَدَا للهِ فِي شَيء مِنْهُ، أعْلَمْنَا ذَلِكَ وَعَرَضَ عَلَى الأئِمَّةِ الَّذِينَ كَانوُا مِنْ قَبْلِنَا; خداى ـ تبارك و تعالى ـ را دو گونه علم است: يك، آن علمى كه فرشتگانِ ]مقرّب[ و پيامبران و رسولان را از آن آگاه ساخته است، اين علم را ما نيز مى دانيم. دو، آن علمى كه ويژه ذات مقدّس اوست و كسى جز او، آن را نمى داند (علم مستأثر). ليكن چون خدا اراده كند كه چيزى از همين علم را نيز آشكار گرداند به ما بياموزد. و امامان پيشين را نيز از آن آگاه كرده بود»، (اصول كافى، ج1، ص255).
( صفحه 194 )

( صفحه 195 )

فصل هفتم: عاشورا و امام حسين (عليه السلام)

( صفحه 196 )