(صفحه 132)
ج ـ نمازهايى را كه باآن وضو و غسل خوانده است، قضا دارد، اما روزه هاى او صحيح است و قضا ندارد.
س 256 ـ بر شخصى غسل مسّ ميت واجب شده و انجام نداده است، نماز و روزهاى او چه حكمى دارد؟
ج ـ روزه هاى او صحيح است، اما نمازهايى كه در آن حال خوانده باطل است و بايد اعاده و قضا كند، بلى، اگر پس از آن يك غسل واجب، مثل غسل جنابت يا حيض انجام داده باشد، نمازهاى بعد از آن غسل صحيح است.
س 257 ـ شخصى در آخر وقت نماز مى خواند، به طورى كه اگر نماز را با آرامى و همراه با مستحبات بخواند مقدارى از آن در خارج وقت واقع مى شود، وظيفه او چيست؟
ج ـ در فرض سؤال كه وقت تنگ است، بايد مستحبات نماز راترك كند و به اقل واجبات اكتفاء كند، تا حتى المقدور نماز در وقت انجام شود و اگر مستحبات را بخواند، معصيت كرده ولى نمازش باطل نيست.
س 258 ـ شخصى بايد روى يك پا بايستد و اگر بخواهد ايستاده نماز بخواند بايد عصا به دست بگيرد، آيا واجب است براى نماز با عصا بايستد يا مى تواند نشسته نماز بخواند؟
ج ـ در فرض سؤال واجب است ايستاده نماز بخواند.
س 259 ـ خانمى به علت درد شديد كمر و زانو به يكى از دو حالت زير قادر به نماز خواندن است:
1 ـ ايستاده نماز بخواند و براى سجده كردن روى صندلى نشسته و روى ميزى كه در مقابل خود گذاشته سجده كند به نحوى كه زانوها يا نوك
(صفحه 133)
انگشتان روى زمين قرار نمى گيرد بلكه كف پا روى زمين قرار مى گيرد.
2 ـ نشسته نماز بخواند و سجده را به شكل صحيح انجام دهد. كدام يك از اين دو حالت صحيح است؟
ج ـ فرض اوّل ترجيح دارد و بايد به صورت اوّل نماز بخواند; بلى احتياط اين است كه نماز را به هر دو صورت بخواند.
س 260 ـ اينجانب چندين سال نماز خوانده ام و فعلاً معلوم شده كه در اثر جهل به مسأله قرائت حمد و سوره نمازم صحيح نبوده است، آيا بايد نمازها را قضا كنم؟
ج ـ اگر توجه و التفات داشته ايد كه جاهل به مسأله هستيد و در سؤال وياد گرفتن مسامحه و بى اعتنايى كرده ايد، جاهل مقصّر هستيد و بايد نمازها را كه با قرائت غيرصحيح خوانده ايد قضا كنيد، اما اگر اصلاً التفات به جهل خود نداشته ايد و معتقد به صحت نمازها بوده ايد جاهل قاصر محسوب مى شويد و قضا ندارد.
س 261 ـ آيا غلط خواندن قنوت يا ذكرهاى مستحبى نماز، مبطل نماز است؟
ج ـ اگر غلط خواندن، كلمه را از صدق ذكر و يا قرآن يا دعا بودن خارج نكند و مغير معنى نباشد مبطل نيست.
س 262 ـ در نمازهاى واجب كه بايد بعد از حمد يك سوره تمام بخوانند، آيا صحيح است همان سوره حمد را تكرار كنند؟
ج ـ لازم است سوره اى غير از حمد بخوانند.
س 263 ـ اگر نمازگزار بدون اينكه تصميم به خواندن سوره معيّنى گرفته باشد، بسم الله را بگويد، بعد تصميم بگيرد كه سوره مباركه قدر را بخواند، آيا بايد مجددّاً بسم الله را بگويد؟
(صفحه 134)
ج ـ احتياط واجب آن است كه مجدداً بسم الله را به قصد سوره قدر بگويد و به آنچه قبل از تعيين گفته اكتفا نكند.
س 264 ـ آيا ملاك در وقف، نفس تازه كردن است يا كمى مكث كردن كفايت مى كند؟
ج ـ كمى مكث كفايت مى كند و نفس تازه كردن لازم نيست.
س 265 ـ ملاك در جهر و اخفات چيست؟
ج ـ ملاك در جهر ظاهر كردن جوهره صوت است و ملاك در اخفات ظاهر نكردن جوهره صدا است هر چند كسانى كه اطراف انسان هستند صدا را بشنوند.
س 266 ـ فردى در شرايطى است كه اگر بخواهد ركوع و سجود متعارف انجام دهد وضويش باطل مى شود آيا مى تواند ركوع و سجود را در حال ايستاده ايماءاً انجام دهد يا حتماً بايد ركوع و سجود را به صورت متعارف انجام دهد ولو وضوى او باطل شود.
ج ـ اگر باطل شدن وضو به جهت خارج شدن باد باشد و نمى تواند از خارج شدن آن جلوگيرى كند، بايد به وظيفه كسى كه نمى تواند از بيرون آمدن غائط جلوگيرى كند عمل كند. (همانگونه كه در مسأله 314 توضيح المسائل بيان شده است) و ركوع و سجود را بطور معمول انجام دهد. ولى احتياط مستحب اين است كه دو نمازبخواند، چون در دوران امر بين نماز اضطرارى با طهارت و اختيارى بدون طهارت، اولى جمع بين هر دو است.
س 267 ـ اين جانب ناچار شده ام كه با دستمال پيشانى و دو طرف آن را ببندم، وظيفه ام براى سجده چيست؟
ج ـ اگر رفع آن به مقدار سجده واجب ممكن نيست يا ضرر و مشقت دارد،
(صفحه 135)
با همان دستمال سجده را انجام دهيد. (پيشانى را با همان دستمال بر چيزى كه سجده بر آن صحيح است بگذاريد)
س 268 ـ آيا سجده بر دستمال كاغذى صحيح است؟
ج ـ بلى صحيح است.
س 269 ـ آيا سجده بر اسكناس صحيح است؟
ج ـ اگر اسكناس و پولهاى ديگر از چيزى كه سجده بر آن صحيح است مثلاً از كاه يا پنبه يا چوب ساخته شده باشد مى شود بر آنها سجده كرد و صحيح است والاّ خير. و در هر صورت بهتر اين است كه در حال اختيار بر اسكناس و پولهاى كاغذى كه مظهر ماديّات هستند سجده نكنند.
س 270 ـ كسى كه به علّت درد پا از نشستن ممنوع باشد و نتواند بطور متعارف سجده كند آيا مى تواند براى سجده در حالى كه ايستاده ايماء كند يا روى صندلى بنشيند و روى ميز مثلاً سجده كند؟
ج ـ در فرض مذكور اگر به هيچ وجه نمى تواند سجده كند نشستن روى صندلى و سجده كردن روى ميز مقدم است.
س 271 ـ مهرى ساخته اند كه جعبه آن از پلاستيك است و هر مرتبه كه پيشانى را روى آن مى گذارند، شماره عوض مى شود و عدد ركعات نماز را نشان مى دهد، آيا سجده بر آن صحيح است؟ و آيا مى شود به آن اعتماد كرد؟
ج ـ اگر شرايط چيزى را كه سجده بر آن صحيح است، دارا باشد و موجب اطمينان بشود، اشكال ندارد و مى توان به آن اعتماد كرد.
س 272 ـ شخصى نمى دانسته و در نمازها بجاى «بحول الله وقوته اقوم و اقعد» «يا حىّ يا قيوم» گفته است، آيا نمازهايش اشكال دارد؟
ج ـ در فرض سؤال، نمازهايى كه خوانده است باطل نيست ولى بايد توجه
(صفحه 136)
داشته باشد كه در نماز «بحول الله ...» وارد شده است و گفتن غير آن به قصد ورود جايز نيست.
س 273 ـ كسى كه وظيفه اش نشسته نماز خواندن است آيا قبل از شروع به حمد ركعت دوّم مستحب است بگويد: «بحول الله و قوته اقوم واقعد»؟ در ركعت سوم و چهارم چطور؟
ج ـ بطور كلى اين جمله مربوط به كسى است كه ايستاده نماز مى خواند و گفتن آن در نماز نشسته بقصد ورود صحيح نيست، بلى اگر كسى نمى دانسته و گفته است نمازهايش باطل نيست.
س 274 ـ آيا جايز است در نمازهاى واجب يك آيه را چند مرتبه تكرار كنند؟
ج ـ بلى تكرار آيه در نماز واجب و مستحب مانعى ندارد.(1)
س 275 ـ آيا تكرار كلمات و اذكار نماز جايز است؟
ج ـ اگر شك در صحت آيه يا كلمه دارد (شك دارد كه آن را صحيح ادا كرده يانه) و از آن نگذشته و تجاوز نكرده است (مشغول آيه يا جمله بعد نشده) واجب است تكرار كند و اگر تجاوز كرده (وارد آيه يا جمله بعد شده) تكرار به قصد احتياط جايز است به شرط آن كه منشأ شك و تكرار وسواس نباشد و به حدّ وسواس نرسد والاّ صحت و جواز تكرار مشكل است.
س 276 ـ اگر كلمه اى درنماز غلط گفته شود يا در صحت آن شك كند يا نَفَسِ انسان قطع و كلمه ناقص شود، آيا تكرار همان كلمه كافى است يا بايد از اول آيه يا از اول جمله خوانده شود،مثلاً اگر «مستقيم» را غلط گفت، يا صحت آن
- 1 ـ ففى الخبر كان علىّ بن الحسين عليهماالسلام اذا قرأ مالك يوم الدين يكررها حتى يكاد ان يموت. و فى آخر عن موسى بن جعفر عليهما السلام عن الرجل يصلّى، له ان يقرأ فى الفريضة فتمرّ الآية فيها التخويف فيبكى و يردد الآية؟ قال عليه السلام يرددّ القرآن ما شاء و ان جاء البكاء فلا بأس. (وسائل الشيعه، ج 4، ص813).