(صفحه 189)
خمـــس
س 422 ـ اين جانب دوستى دارم كه در وجوب خمس شبهه مى كند و وجوه شرعى مالش را نمى پردازد و چه بسا از حرفهايش بوى انكار مى آيد مستـدعى است حكم مسأله را بيان كرده و راهنمايى فرماييد.
ج ـ اصل وجوب خمس فى الجمله از ضروريات اسلام است و منكر آن كافر است و خلاصه اينكه خمس يكى از فرائض الهى است كه در قرآن مجيد(1) و روايات مستفيضه (2) به آن امر اكيد شده و محلّ اتّفاق همه شيعه اماميّه بلكه
- 1 ـ قال اللّه تعالى: واعلموا اَنّ ما غَنَمْتُم مِن شيىءِ فَاِنَّ لِلّه خُمْسَهْ وَ لِلّرسُولِ وَلِذى القربى واليتامى والمَساكين وابن السَّبيل اِنْ كُنْتم آمَنْتُم بِالله وَ ما اَنزَلنا عَلى عَبدِنا يَومَ الفَرقانِ يَومَ التقى الجمعان والله عَلى كُلِّ شَىء قَدير(سوره انفال، آيه 41).
- 2 ـ عن ابى جعفر عليه السلام قال: لايحلّ لاَِحد اَن يشترى مِنَ الخُمس شَيئاً حتّى يصِلَ اِلَينا حَقَّنا (الوسائل، ابواب مايجب فيه الخمس، ب 1، ح 4)
- و عن محمّد بن زيد الطبري قال: كتب رجل من تجّار فارس من بعض موالي أبى الحسن الرضا(ع) يسأله الأذن في الخمس، فكتب إليه:
- بسم الله الرحمن الرحيم، إنّ اللّه واسع كريم، ضمن على العمل الثواب، و على الضيق الهمّ، لايحلّ مال إلاّ من وجه أحلّه الله، إنّ الخمس عوننا على ديننا و على عيالاتنا و على أموالنا، و ما نبذله و نشتري من أعراضنا ممّن نخاف سطوته، فلا تزووه عنّا، ولاتحرموا انفسكم دعاءنا ما قدرتم عليه، فإنّ إخراجه مفتاح رزقكم، و تمحيص ذنوبكم، و ما تمهدون لأنفسكم ليوم فاقتكم، والمسلم من يفي للّه بما عهد إليه، وليس المسلم من أجاب باللسان و خالف بالقلب، والسلام.
- عن محمّد بن زيد قال: قدم قوم من خراسان على أبى الحسن الرضا(ع) فسألوه أن يجعلهم في حلّ من الخمس، فقال: ما أمحل هذا؟! تمحضونا المودّة بألسنتكم و تزوون عنّا حقّاً جعله اللّه لنا و جعلنا له، لانجعل لانجعل لانجعل لأحد منكم في حلّ.
- و عن أبي بصير، عن أبي جعفر(عو قال: سمعته يقول: من اشترى شيئاً من الخمس لم يعذره اللّه، اشترى مالا يحلّ له.
- و عن ابى الحسين محمّد بن جعفر الأسدى قال: كان فيما ورد علىّ [من] الشيخ أبى جعفر محمّد بن عثمان العمري قدّس الله روحه فى جواب مسائلى إلى صاحب الدار(ع): و أمّا ما سألت عنه من أمر من يستحلّ ما في يده من أموالنا و يتصرّف فيه تصرّفه فى ماله من غير أمرنا فمن فعل ذلك فهو ملعون و نحن خصماؤه، فقد قال النبى(ص): المستحلّ من عترتى ما حرّم الله ملعون على لسانى و لسان كلّ نبي مجاب، فمن ظلمنا كان من جملة الظالمين لنا، و كانت لعنة الله عليه لقوله عزّ وجلّ: «أَلا لَعنَةُ الله عَلَى الظّالِمينَ» إلى آخر.
- و عن إسحاق بن عمّار قال: سمعت أبا عبدالله(ع) يقول: لايعذر عبد اشترى من الخمس شيئاً أن يقول: يا ربّ، اشتريته بمالي، حتى يأذن له أهل الخمس. (الوسائل، ابواب الانفال، ب 3، ح 2، 3، 6، 7 و 11)
(صفحه 190)
عموم مسلمين است اگر چه در بعضى خصوصيّات آن از حيث مورد و مصرف اختلاف وجود دارد و چنانچه كسى از پرداخت يك درهم يا كمتر از آن امتناع كند در زمره ظالمين به پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و ذريّه آن حضرت مى باشد و از غاصبين حق آنها محسوب مى شود بلكه هر كس خمس را حلال بداند از كافرين است و در هر صورت تا انكار شخص نسبت به اصل خمس محرز نشود نمى توان حكم به كفر او كرد و احكام اسلام بر او مترتّب مى شود و پاك است.
س 423 ـ شخصى در مكه يا مدينه يا غير آنها از درآمد سالش براى ارحام و فاميل يا دوستانش سوغات خريده، و قبل از تحويل به آنها سال خمسى وى رسيده است، آيا بايد خمس آنها را بدهد؟
ج ـ چنانچه در حد شأن او بوده، خمس واجب نيست.
س 424 ـ اينجانب سال گذشته صدهزار تومان داشتم. مبلغ بيست هزار تومان آن را به عنوان خمس دستگردان كردم و تمام صدهزار تومان را در بانك گذاشتم. اكنون سال خمسى ام فرارسيده، آيا اگر بيست هزار تومان از درآمد
(صفحه 191)
امسال پرداخت كنم كافى است؟
ج ـ در فرض سؤال بايد اوّل خمس درآمد امسال را كه مانده است بدهيد و بعد بدهى سال گذشته را بپردازيد. در نتيجه براى اينكه صدهزار تومان سال قبل، خالص و مخمّس باشد بايد مبلغ 25هزار تومان بپردازيد.
توضيح اينكه: اگر شما 125 هزار تومان داشته باشيد و بخواهيد آن را تخميس كنيد خمس آن 25 هزار تومان مى شود، و باقيمانده آن كه مخمس است يكصدهزار تومان مى شود.
س 425 ـ شخصى از درآمد سال گذشته خود يكصد هزار تومان اضافه بر مخارج داشته و خمس آن را نداده است و در سال جارى تمام آن را خرج مايحتاج زندگى كرده است. حال مى خواهد بدهى خمس آن را از درآمد سال جارى بدهد. چه مقدار بايد بپردازد؟
ج ـ در فرض مذكور بيست هزار تومان مديون شده كه بايد همين مقدار را از درآمد سال جارى خود بپردازد.
س 426 ـ شخصى با سخت گيرى بر خود و عائله اش مقدارى از درآمد خود را پس انداز كرده و اكنون سال بر آن گذشته است آيا بايد خمس آن را بدهد؟
ج ـ در فرض سؤال كه درآمد را در مايحتاج خرج نكرده و سال بر آن گذشته است، خمس آن واجب است.
س 427 ـ دانشجويى كه درآمد كمى دارد، به خاطر نيازهاى آينده خود درآمدهاى خود را جمع آورى مى كند تا در آينده از آن استفاده كند، مثلاً كتاب بخرد يا در ازدواج مصرف كند. آيا به اين پول، خمس تعلق مى گيرد؟
ج ـ اگر در آينده به آن وسيله نياز باشد و تهيه پول آن در زمان نياز مشكل باشد، خمس به اين پول تعلق نمى گيرد.
(صفحه 192)
س 428 ـ شخصى بنا دارد مايحتاج خود را بفروشد و با پول آن مايحتاج ديگر خود را خريدارى كند، مثلاً منزلش را كه كوچك است بفروشد كه با پول آن و با مقدارى ديگر از درآمد سال خود، منزل بزرگترى كه در حدّ شأنش باشد تهيه كند، يا ماشين مورد نياز خود را با طلاى همسرش و بعضى از وسائل منزل بفروشد و با پول آنها منزل مورد نياز خود را خريدارى كند، آيا خمس اين پولها واجب است؟
ج ـ در اين گونه موارد، چنانچه وسايل و مايحتاج و منزل سابق را به نيت تهيه وسايل و منزل و مايحتاج جديد مورد نياز و در حدّ شأن خود بفروشد و آنها را خريدارى كند، تخميس پول آنها واجب نمى شود.
س 429 ـ اينجانب سرمايه كارم يك دستگاه ماشين است كه خمس آنرا نداده ام و اگر بخواهم به قيمت فعلى خمس آن را بدهم با مشكلات و عسر و حرج مواجه مى شوم، وظيفه ام چيست؟
ج ـ در فرض سؤال فعلاً خمس آن را به قيمت خريد بپردازيد ولى هر وقت آن را فروختيد بايد خمس افزايش قيمت را نيز بپردازد.
س 430 ـ شخصى مبلغى قرض گرفته و سال خمسى او رسيده، آيا بايد خمس آنچه را مانده بدهد؟
ج ـ خير، قرض خمس ندارد.
س 431 ـ شخصى وام گرفته، كه عين آن موجود است و اقساط آن را از پولى كه متعلق خمس نمى شود، مثل ارث يا شهريه پرداخته است، آيا به اين وام خمس تعلق مى گيرد؟
ج ـ در فرض سؤال خمس به آن تعلق نمى گيرد.
س 432 ـ چنانچه خريدار چك مدت دار بدهد كه پس از سه ماه وصول شود،
(صفحه 193)
براى محاسبه خمس از زمان فروش ملاك است، يا وقت وصول پول؟
ج ـ پس از وصول پول و نقد شدن چك محاسبه كند.
س 433 ـ مقدارى قند و برنج و مبلغى پول براى عزادارى محرم جمع شده و زياد آمده كه در سال آينده مصرف مى شود، آيا خمس آنها واجب است؟
ج ـ خمس به آنها تعلق نمى گيرد.
س 434 ـ در بسيارى موارد از جمله مسائل خمس فرموده ايد (در حد شأن) لطفاً بفرماييد معناى شأن و ملاك آن چيست؟
ج ـ در اين موارد «شأن» به معناى موقعيت و حاجت و نياز است. و حد شأن يعنى به اندازه موقعيت و حاجت. و اين معنا نسبت به افراد و جامعه اى كه در آن زندگى مى كنند متفاوت است و ملاك تشخيص آن عرف است. مثلاً اگر كسى به شخصى چيزى اهداء كند كه در عرف بى مورد و اسراف محسوب شود به طورى كه دهنده را ملامت كنند، گفته مى شود هديه دادن در حد شأن او نيست.
س 435 ـ شخصى در سال گذشته مقدار صد كيلو برنج در منزل داشته كه آخر سال خمسى زياد آمده بود و خمس آن را پرداخت و در سال جارى آنها را مصرف كرد و از درآمد سال برنج خريده كه در آخر سال خمسى، همان مقدار برنج عوض آنها موجود است، آيا بايد خمس اينها را هم بدهد؟
ج ـ خمس اين مقدار كه عوض برنجهاى مخمس است واجب نيست.
س 436 ـ اين جانب سال گذشته در اوّل سال خمسى خود مبلغ يكصد هزار تومان پول مخمس در بانك داشتم. در سال جارى اين پول را به تدريج صرف مايحتاج منزل كردم. ولى در آخر سال جارى، از درآمد امسال همان مبلغ را مجدداً در بانك گذاشتم. بفرماييد آيا بايد خمس اين مبلغ را هم