جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 154)

كه امامت زن را براى زنها جايز و صحيح مى داند با رعايت الأعلم فالأعلم رجوع كنند.

س 328 ـ آيا افراد معمولى مى توانند فردى را براى نماز صبح تعيين كنند در جايى كه اگر تعيين نكنند نماز جماعت تعطيل مى شود و آيا موافقت امام راتب در اين حال شرط است؟
ج ـ اشكالى ندارد و امامت او صحيح است و موافقت امام راتب شرط صحت نمى باشد.

س 329 ـ آيا امام جماعت مى تواند از جايگزين كردن فردى به جاى خودش جلوگيرى كند؟
ج ـ امام جماعت چنين اختيارى ندارد و جايز نيست.

س 330 ـ آيا اينكه فرموده اند مستحب است امام جماعت رعايت حال اضعف مأمومين را بكند در جايى است كه مأموم ضعف جسمى و بيمارى داشته باشد يا اعم است؟
ج ـ اختصاص به موارد مذكور ندارد، بلكه مستحب است امام جماعت سوره هاى كوچك را انتخاب كند و به مقدار واجب، ذكر ركوع و سجود و ساير افعال اكتفا كند و اگر احساس كند بعض مأمومين عجله و يا كار دارند و يا طولانى كردن نماز موجب فرار و بى رغبتى بعض از آنها به نماز جماعت مى شود، مستحب است نماز را مختصر كرده و به حداقل واجب اكتفا كند بلى اگر مى داند همه مأمومين مايل به طولانى شدن نماز هستند مى تواند به مقدارى كه مايل باشند نماز را طولانى كند.(1)

س 331 ـ گاهى در نماز جماعت بعضى از مأمومين قرآن را جلوى خود
  • 1 ـ الحدائق الناضرة، ج 11، ص 172.

(صفحه 155)

مى گذارند و قهراً پشت سر مأمومين صف جلو قرار مى گيرد، آيا اين عمل حرام است و به صحت نماز لطمه مى زند؟
ج ـ صرف پشت سر قرار گرفتن قرآن حرام نيست. بلى چنانچه هتك احترام صدق كند جايز نيست و در هر صورت نماز باطل نمى شود.

س 332 ـ آيا گذاشتن تسبيح جلوى سجاده و مهر (كه بعضى از نمازگزاران چنين مى كنند) وجه شرعى دارد؟
ج ـ بلى، در مواردى كه جلوى نمازگزار صف جماعت يا ديوار نباشد و جلوى او معرض عبور و مرور باشد، مستحب است چيزى مانند تسبيح يا عصا و امثال آن جلوى مهر و سجاده خود بگذارند تا اگر عبور و مرورى صورت گرفت، بين او و مروركننده فاصله و حائلى باشد و همينطور است اگر جلوى او شخصى حضور داشته باشد كه در اين صورت نيز مستحب است چيزى جلوى مهر و سجاده خود بگذارند.(1)

س 333 ـ اذا صلّى اماما او مأموما فهل يجوز له ان يعيدها و يصليها ثانياً اماماً او مأموماً مع اليقين بصحة صلاته؟ و على فرض الجواز هل يستحب ذلك ام لا؟
ج ـ نعم تستحب الاعادة فى خصوص الفرائض اليوميّة مرة واحدة، اماماً بالقوم آخرين و ماموما اذا صلّى منفردا و اراد الامامة او الاقتداء لدرك الجماعة فانّ اللّه يختار احبّهما.
  • 1 ـ منظور از گذاشتن چيزى جلوى مهرو سجاده در حال نماز، اظهار نوعى توقير و تعظيم نسبت به نماز است و اشاره دارد كه نمازگزار از خلق و و آنچه غير خداوند است، چشم پوشيده و از همه چيز جدا شده و تمام وجود خود را متوجه خالق و خداى خود كرده است. كأنّه لايفكر الاّ فيما بينه و بين ذلك الحد ولاينظر الاّ مابين مصلاه و مسجده و لايبعد ان يستفاده من الاخبار استحباب ذلك مطلقاً و ان لم يكن قدامه معرض العبور و المرور و لم يكن هناك شخص حاضر و موجود، والله العالم. (عروة الوثقى، فصل فى الامكنة المكروهة، مسأله 3 و مستند العروة الوثقى، كتاب الصلاة، الجزء الثانى، ص 231)

(صفحه 156)


س 334 ـ معمولا شبهاى 19 ـ 21 ـ 23 ماه مبارك رمضان مردم در مساجد نمازهاى قضاى احتياطى خود را به جماعت مى خوانند(يك شبانه روز يا بيشتر) امام جماعت هم نماز قضاى استيجارى ميتى را كه قضاى يقينى دارد مى خواند يا نمازهاى خود را احتياطاً اعاده مى كند با فرض اينكه احتياط امام و مأمومين از جهت احتمال خلل در نمازهاى گذشته آنها مى باشد. آيااين عمل صحيح است يا اشكال دارد؟
ج ـ در فرض سؤال نه تنها صحيح و بى اشكال است بلكه افضل و ارجح نيز مى باشد، بلى چنانچه مأموم نماز قضاى يقينى مى خواند و امام احتياطى، اقتدا مشكل است.(1)

س 335 ـ اشخاص مسافر، نماز ظهر يا عصر يا عشا رابه جماعت اقتدا مى كنند و سر دو ركعت سلام مى دهند و مجدداً به قصد نماز قضاى احتياطى به ركعت
  • 1 ـ همانگونه كه در عروة الوثقى، مسأله 3، فصل فى الجماعة و مسأله 19، فصل فى مستحبات الجماعة بيان فرموده اند، نمازهايى را كه انسان احتمال مى دهد در آن خللى واقع شده باشد مستحب است بطور فرادى يا جماعت اعاده كند. هر چند به حسب ظاهر صحيح بوده است. و در استحباب اعاده فرقى نيست كه اعاده كننده امام جماعت باشد يا مأموم.
  • فإن الامتثال بعد الامتثال رجاءاً بداعى ان يختاراللّه احبهّما إليه من أجلّ مقامات العبودية خصوصاً إذا اعيدت جماعة ففي خبر أبى بصير. قال: قلت لأبي عبدالله(ع) أصلي ثم أدخل المسجد فتقام الصلاة و قد صليت، فقال صلّ معهم يختاراللّه احبّهما إليه (الوسائل: ب 54، ابواب صلاة الجماعة، ح 1) حيث أمر عليه السلام بإعادة الصلاة فلاتغفل هذا و لاسيما إذا كانت الإعادة لدرك شرف و فضيلة لم تكن في المبتدأة من فضل مكان أو زمان أو حالة انقطاع إليه تعالى.
  • فعن النبى(ص) قال في فضيلة شهر رمضان و اعماله: «و من تطوع فيه بصلاة كتب اللّه له براءة من النار و من أدّى فيه فرضاً كان له ثواب من أدّى سبعين فريضة فيما سواه من الشهور...» (امالى الصدوق: مجلس20، ح 4)
  • بلى اگر جهت احتياط، يكى نباشد، مثل اينكه منشا احتياط امام، علم اجمالى به وجوب قصر يا اتمام باشد و منشاء احتياط مأموم احتمال خلل در قرائت باشد در اين صورت صحت اقتدا مشكل است.
  • لازم به يادآورى است كه خواندن نمازهاى نافله به جماعت بدعت و حرام است و معلوم است كه كسى آنها را به جماعت نخوانده و نمى خواند.

(صفحه 157)

سوّم و چهارم امام اقتدا مى كنند، آيا صحيح است؟
ج ـ در فرض سؤال اقتدا كردن اشكال ندارد و نماز صحيح است.

س 336 ـ در نماز جماعت، مستحب است بعد از تمام شدن حمد امام، مأموم بگويد «الحمدلله رب العالمين»(1) سؤال اين است كه آيا در نماز ظهر و عصر كه امام حمد را آهسته مى خواند، اين استحباب وجود دارد؟ و حال اين كه مأموم وقتى متوجه تمام شدن حمد امام مى شود كه مشغول سوره شده است؟
ج ـ در فرض سؤال گفتن آن به قصد ورود مشكل است ولى به قصد ذكر مطلق مانعى ندارد.
  • 1 ـ لقول الصادق (عليه السلام) «اذا كنت خلف امام فقرأ الحمد، ففرغ من قراءتها فقل انت «الحمدلله رب العالمين ولا تقل آمين» المحمول على الندب اجماعاً. الوسائل، باب 17، من ابواب القرائة فى الصلاة، ح1.

(صفحه 158)

احكام مسافر



س 337 ـ روستاى ما قبلاً با شهر فاصله داشت ولى فعلاً در اثر توسعه با هم يكى شده و متصل به هم شده اند، هنگام سفر، حدّ ترخّص را از كجا محاسبه كنيم؟ و نيز در مراجعت از سفر، همين كه به شهر رسيديم آيا نماز ما تمام است؟
ج ـ بطور كلى ملاك در حدّ ترخص، وحدت و تعدّد روستا و شهر يا دو شهر است و وحدت و تعدّد هم به نظر عرف است، لذا در فرض سؤال اگر روستا جزء شهر و عرفاً با شهر يك محل شده و يك شهر محسوب مى شوند، حدّ ترخص در رفت و برگشت آخر شهر است اما اگر عرفاً دو محل مستقل محسوب مى شوند (مثل شهررى و باقرآباد) در اين صورت حد ترخّص از آخر روستا محاسبه مى شود.

س 338 ـ اگر بين روستا و شهر مسافت شرعى باشد ولى در كنار جاده و خيابان حدود نيم كيلومتر مغازه و كارگاه ساخته شده كه به لحاظ اينها مسافت كم مى شود، بفرماييد در اين موارد مسافت را چگونه محاسبه كنند و ملاك چيست؟