(صفحه 326)
بدهند) اما در ابراء قبول لازم نيست و مديون برئ الذمه مى شود اگرچه اطلاع هم پيدا نكند، و يك وجه مشترك دارند و آن اينكه همانطور كه در ابراء دين رجوع جايز و صحيح نيست، در هبه دين نيز بنابر اقوى رجوع جايز و صحيح نيست هر چند كه هبه، غير معوّضه و به غير ذى رحم باشد.
ضمناً در هبه دين قبض لازم نيست، چون قبض حاصل است و در ابراء اصلاً قبض معتبر نيست.
س 865 ـ آيا در تحقّق هبه، قبول لازم است؟
ج ـ بلى قبول طرف، لازم است و اگر قبول نكرد هبه واقع نمى شود.
س 866 ـ شخصى مال خود را به كسى بخشيد ولى تحويل او نداد، آيا در صورت پشيمان شدن، مى تواند آن را تحويل ندهد يا بايد تحويل دهد؟ هبه به فرزند چطور؟
ج ـ بطور كلى در هبه، قبض و تحويل دادن، شرط است و فرقى بين فرزند و غيره نيست لذا در فرض سؤال هبه كننده مى تواند مال را تحويل ندهد.
س 867 ـ شخصى مال خود را به فرزند صغير خود هبه كرده است، آيا اين هبه صحيح است؟
ج ـ اگر پدر يا جد پدرى چيزى از مال خود را به فرزند صغير خود ببخشند، در صورتى هبه صحيح است كه خودشان هبه را از طرف صغير قبول و قصد تصرف و تحويل گرفتن براى او را بكنند و نيز چنانچه غير آنها مالى را به صغير هبه كند چنانچه پدر يا جد پدرى صغير هبه را از طرف صغير قبول و تحويل بگيرند، هبه صحيح است والاّ هبه باطل و مال به ملك واهب باقى مى ماند.
س 868 ـ پير زنى در حال حيات پول نقدى نداشته و ملكى داشت كه مستطيع
(صفحه 327)
محسوب مى گرديد. ولى ملكش نيز كاملاً در اختيارش نبود تا بفروشد و نقد كند و حج واجب را ادا كند. پسر كوچكش با پول خودش براى مادر وديعه واريز كرده. حالا مادر فوت كرده است. آيا اين وديعه به پسرش كه واريز كرده تعلق دارد، يا ماترك محسوب مى شود و وراث ديگر هم در اين وجه سهيم اند؟
ج ـ پولى را كه پسر واريز كرده، اگر به مادر بخشيده باشد، ملك مادر شده و از تركه او محسوب مى شود و اگر به او نبخشيده و نيت كرده كه با پول خودش، مادر را به حج ببرد، در اين صورت پول وديعه مال خودش است.
س 869 ـ آيا بايد پس از بخشش فوراً تحويل انجام شود؟ يا اگر پس از مدتى (مثلاً بعد از چند روز) تحويل دهند كفايت مى كند؟
ج ـ در قبض و تحويل فوريت شرط نيست.
س 870 ـ شخصى ملك خود را به كسى هبه كرده و پيش از آنكه آن را به تصرف او بدهد فوت كرده است، آيا اين ملك به ورثه واهب مى رسد يا به كسى كه به او هبه شده است؟ و اگر به فرزند خود هبه كرده ولى قبل از اينكه به تصرف او بدهد، فوت كند چطور؟
ج ـ بطور كلى اگر هبه كننده پيش از آنكه مال را تحويل دهد، فوت كند هبه باطل مى شود و آن مال به ورثه واهب منتقل مى شود و فرقى نيست كه به فرزند هبه كرده باشد يا به بيگانه و همين طور است اگر طرف پيش از تحويل گرفتنِ مال فوت كند، هبه باطل مى شود و ورثه او مالك آن نمى شوند و عين موهوبه به ملك واهب باقى مى ماند.
س 871 ـ آيا واهب مى تواند به هبه خود رجوع و آنچه را بخشيده پس بگيرد؟
ج ـ بلى مى تواند رجوع و عين مال خود را پس بگيرد مگر در چند مورد:
(صفحه 328)
اول: مال خود را قربةً الى الله و به قصد ثواب به كسى بخشيده باشد.
دوم: در عوض هبه، چيزى از طرف گرفته باشد، كه آن را اصطلاحاً هبه معوضه مى گويند.
سوم: هبه به يكى از ارحام و خويشان باشد.
چهارم: مالى كه هبه شده به حال خود باقى نمانده باشد، مثل اينكه پارچه را بريده باشند، يا آن را رنگ كرده باشند يا تلف شده باشد، يا آن را به ديگرى بخشيده باشند و به او تحويل شده باشد و امثال اينها. >
پنجم: يكى از طرفين فوت كنند، پس اگر واهب فوت كند ورثه او نمى توانند مال موهوبه پس بگيرند و نيز اگر متهب (هبه گيرنده) بميرد واهب نمى تواند رجوع كند و مال منتقل به ورثه او مى شود.
س 872 ـ شخصى از كسى طلبى داشته و به او گفته است طلبم را نمى خواهم و بخشيدم و او هم قبول كرده است، پس از چند روز پشيمان شده، آيا شرعا حق رجوع و مطالبه دارد؟
ج ـ بطور كلى چنانچه انسان طلب خود را به بدهكار ببخشد، او برئ الذمّه مى شود و طلبكار نمى تواند رجوع كند.
س 873 ـ شخصى از كسى طلبى داشته و آن را به وى هبه كرده است، آيا اين هبه صحيح است و بر فرض صحت، آيا بعداً مى تواند رجوع كند؟
ج ـ هبه دين به مديون صحيح است و مديون برئ الذمّه مى شود و واهب حق رجوع ندارد.
س 874 ـ خانمى مهر خود را كه به ذمه شوهرش بوده به او بخشيده است، بعداً پشيمان شده يا شوهر او تصميم گرفته او را طلاق دهد، آيا مى تواند رجوع و مهر خود را مطالبه كند؟
(صفحه 329)
ج ـ خير، در فرض سؤال حق رجوع و مطالبه ندارد (چون بخشيدن طلب به مديون، اسقاط و ابراء ذمه او است و به منزله تلف مال است كه موجب لزوم هبه مى باشد).
س 875 ـ خانمى حق زحمتها و كارهايى را كه در منزل شوهر انجام داده به شوهرش بخشيده است، بعداً پشيمان شده، آيا مى تواند مطالبه و اخذ كند؟
ج ـ خير، بعد از هبه دين به مديون، حق رجوع مشروع نيست، بلى چنانچه شرطى كرده باشد و شوهر به آن شرط عمل نكرده باشد، مى تواند رجوع كند.
س 876 ـ اجرة المثل كه توسط كارشناس براى زن در قبال كارهاى او در خانه معين شده اگر زن به مرد ببخشد، آيامى تواند بعد از طلاق به آن رجوع كند؟
ج ـ بطور كلى، بنابر اقوى رجوع در هبه و بخشش دين جايز و صحيح نيست، لذا در فرض سؤال زن نمى تواند رجوع كند.
س 877 ـ آيا زن و شوهر مى توانند در هبه خود رجوع كنند يا حكم ارحام را دارند؟
ج ـ زن و شوهر بنابر اقوى مى توانند رجوع كنند و حكم ارحام را ندارند، بلى رجوع آنها به يكديگر در هبه كراهت دارد.
س 878 ـ شخصى براى دلگرم كردن همسرش به زندگى، قطعه زمينى را به او هبه مى كند ولى سرپرستى و هزينه هاى نگهدارى آن زمين كمافى السابق در دست شوهر باقى مى ماند پس از چند سال، زن بدون اذن شوهر خانه را ترك كرده و تمكين نمى كند، آيا مرد مى تواند به عين موهوبه رجوع كند؟
ج ـ درمورد سؤال اگرعين موهوبه تغييرنكرده و عيناً باقى مانده است و بدون عوض بوده،واهب حق رجوع دارد واحتياط مستحب عدم رجوع است.
(صفحه 330)
س 879 ـ خانمى مهر خود را كه به ذمه شوهرش بوده، به شوهرش بخشيده است به شرط اينكه او همسر ديگرى نگيرد، ولى شوهر به شرط عمل نكرده و زن ديگرى گرفته است، آيا خانم مى تواند رجوع كند و مهر خود را مطالبه و اخذ كند؟
ج ـ بلى در فرض سؤال كه هبه مشروط بوده و طرف به شرط عمل نكرده است واهب حق رجوع دارد.
س 880 ـ شخصى مغازه و سرمايه خود را به فرزند خود بخشيده است، مشروط بر اينكه تا وقتى پدر زنده است، تمام مخارج پدر را بطور متعارف بدهد. فرزند تا دو سال به شرط عمل كرده ولى حالا طبق شرط عمل نمى كند و به همين دليل پدر از بخشش خود پشيمان شده است. آيا مى تواند مغازه و سرمايه خود را پس بگيرد؟
ج ـ بلى در فرض سؤال كه فرزند به شرط عمل نكرده است پدر مى تواند رجوع كرده و مغازه و سرمايه خود را پس بگيرد.
س 881 ـ شخصى چيزى را به فردى بخشيده است، مشروط بر اينكه آن فرد كارى براى او انجام دهد ولى آن شخص به آن شرط عمل نكرده و كار مورد نظر را انجام نمى دهد، ضمن اينكه آن چيز تلف شده و از بين رفته است، آيا واهب در فرض سؤال مى تواند رجوع كرده مثل يا قيمت چيزى را كه بخشيده بگيرد؟
ج ـ بلى، در فرض سؤال مى تواند رجوع كند و مثل يا قيمت آن را بگيرد.
س 882 ـ آيا در هبه دين به مديون، قبول شرط است؟
ج ـ بلى در صحت هبه مطلقاً قبول شرط است، لذا چنانچه مديون، بخشش را قبول نكند، هبه باطل است و دين همچنان به ذمّه مديون باقى مى ماند.
|