(صفحه 329)
ج ـ خير، در فرض سؤال حق رجوع و مطالبه ندارد (چون بخشيدن طلب به مديون، اسقاط و ابراء ذمه او است و به منزله تلف مال است كه موجب لزوم هبه مى باشد).
س 875 ـ خانمى حق زحمتها و كارهايى را كه در منزل شوهر انجام داده به شوهرش بخشيده است، بعداً پشيمان شده، آيا مى تواند مطالبه و اخذ كند؟
ج ـ خير، بعد از هبه دين به مديون، حق رجوع مشروع نيست، بلى چنانچه شرطى كرده باشد و شوهر به آن شرط عمل نكرده باشد، مى تواند رجوع كند.
س 876 ـ اجرة المثل كه توسط كارشناس براى زن در قبال كارهاى او در خانه معين شده اگر زن به مرد ببخشد، آيامى تواند بعد از طلاق به آن رجوع كند؟
ج ـ بطور كلى، بنابر اقوى رجوع در هبه و بخشش دين جايز و صحيح نيست، لذا در فرض سؤال زن نمى تواند رجوع كند.
س 877 ـ آيا زن و شوهر مى توانند در هبه خود رجوع كنند يا حكم ارحام را دارند؟
ج ـ زن و شوهر بنابر اقوى مى توانند رجوع كنند و حكم ارحام را ندارند، بلى رجوع آنها به يكديگر در هبه كراهت دارد.
س 878 ـ شخصى براى دلگرم كردن همسرش به زندگى، قطعه زمينى را به او هبه مى كند ولى سرپرستى و هزينه هاى نگهدارى آن زمين كمافى السابق در دست شوهر باقى مى ماند پس از چند سال، زن بدون اذن شوهر خانه را ترك كرده و تمكين نمى كند، آيا مرد مى تواند به عين موهوبه رجوع كند؟
ج ـ درمورد سؤال اگرعين موهوبه تغييرنكرده و عيناً باقى مانده است و بدون عوض بوده،واهب حق رجوع دارد واحتياط مستحب عدم رجوع است.
(صفحه 330)
س 879 ـ خانمى مهر خود را كه به ذمه شوهرش بوده، به شوهرش بخشيده است به شرط اينكه او همسر ديگرى نگيرد، ولى شوهر به شرط عمل نكرده و زن ديگرى گرفته است، آيا خانم مى تواند رجوع كند و مهر خود را مطالبه و اخذ كند؟
ج ـ بلى در فرض سؤال كه هبه مشروط بوده و طرف به شرط عمل نكرده است واهب حق رجوع دارد.
س 880 ـ شخصى مغازه و سرمايه خود را به فرزند خود بخشيده است، مشروط بر اينكه تا وقتى پدر زنده است، تمام مخارج پدر را بطور متعارف بدهد. فرزند تا دو سال به شرط عمل كرده ولى حالا طبق شرط عمل نمى كند و به همين دليل پدر از بخشش خود پشيمان شده است. آيا مى تواند مغازه و سرمايه خود را پس بگيرد؟
ج ـ بلى در فرض سؤال كه فرزند به شرط عمل نكرده است پدر مى تواند رجوع كرده و مغازه و سرمايه خود را پس بگيرد.
س 881 ـ شخصى چيزى را به فردى بخشيده است، مشروط بر اينكه آن فرد كارى براى او انجام دهد ولى آن شخص به آن شرط عمل نكرده و كار مورد نظر را انجام نمى دهد، ضمن اينكه آن چيز تلف شده و از بين رفته است، آيا واهب در فرض سؤال مى تواند رجوع كرده مثل يا قيمت چيزى را كه بخشيده بگيرد؟
ج ـ بلى، در فرض سؤال مى تواند رجوع كند و مثل يا قيمت آن را بگيرد.
س 882 ـ آيا در هبه دين به مديون، قبول شرط است؟
ج ـ بلى در صحت هبه مطلقاً قبول شرط است، لذا چنانچه مديون، بخشش را قبول نكند، هبه باطل است و دين همچنان به ذمّه مديون باقى مى ماند.
(صفحه 331)
س 883 ـ شخصى از كسى طلبى داشته و بدون اينكه به او بگويد او را برئ الذمه كرده است، آيا در صورت پشيمان شدن، مى تواند رجوع و طلب خود را بگيرد؟
ج ـ پس از آن كه طلبكار مديون را برئ الذمّه كرد نمى تواند به او رجوع كند و در ابراء، قبول و اطلاع مديون، لازم نيست.
س 884 ـ شخصى مقدارى از املاك خود را به فرزند خود هبه كرده و در ضمن عقد هبه شرط كرده كه تا وقتى زنده است منافع آن ملك مال خودش باشد، آيا اين هبه صحيح است؟ در ضمن قبض هم صورت گرفته است.
ج ـ چنين هبه اى صحيح است و شرط آن نيز لازم الوفاء مى باشد.
(صفحه 332)
وقـــف
س 885 ـ اگر شخصى زمينى را براى مسجد، حسينيه و يا امر خير ديگرى وقف كند و تحويل متولى وقف دهد، ولى قبل از آنكه متولى، در آن زمين دخل و تصرفى كند، واقف از وقف پشيمان شود يا فوت كند، آيا در اين صورت وقف محقق شده يا اينكه زمين به مالك آن يا ورثه منتقل مى شود؟
ج ـ اگر زمين را وقف كند و تحويل متولى وقف دهد، وقف محقق مى شود و زمين از ملك واقف خارج مى گردد و ديگر به مالك يا ورثه او برنمى گردد.
س 886 ـ شخصى از فرزند خود عصبانى شده و منزل خود را وقف كرده و توليت آن را مادام العمر با خودش قرار داده است مشروط بر اين كه تا زنده است خودش در منزل سكونت داشته باشد و بعد از فوت وى درآمد منزل به مصرف روضه خوانى برسد و فعلا كه مدتى گذشته، پشيمان شده است، آيا مى تواند وقف را بهم بزند؟
ج ـ در فرض سؤال كه منزل را وقف كرده و خود او متولى است وقف محقق شده و نمى تواند آن را بهم بزند و عصبانيت اگر به حدى نباشد كه از شخص سلب اختيار كند مضرّنيست و نيز استثناء منافع وقف تا مدت معين يا
(صفحه 333)
مادام العمر واقف، موجب بطلان وقف نمى شود.
س 887 ـ آيا شخص مى تواند خانه و مايملك خود را وقف كند منتهى طورى باشد كه تا زنده است خودش از منافع آنها استفاده كند و منافع آنها پس از فوت او براى موقوف عليهم باشد؟ لطفاً طريقه آن را بيان فرماييد؟
ج ـ بلى ممكن است و فعلاً سه راه براى اين منظور بيان مى شود:
1 ـ مالك مى تواند مال خودش را به كسى صلح كند و با او شرط كند كه تا خودش زنده است از آن استفاده كند و بعد از مرگش آن را وقف كند و همين كه آن شخص اين صلح را با آن شرط قبول كرد بايد به شرط عمل كند و آنچه را به او صلح كرده است بعد از فوت او وقف كند.
2 ـ خانه و ملك را به شخص صلح و يا هبه كند مشروط به اينكه آن شخص آنها را وقف كند به اين صورت كه منافع موقوفه مادامى كه مالك زنده است براى وى باشد، يعنى مالك همچنان تا زنده است از آن استفاده كند و بعد از او منافع براى موقوف عليهم باشد.
3 ـ خانه و ملك خود را به كسى در مدتى كه احتمال حيات مى دهد اجاره دهد مشروط به اينكه حق فسخ داشته باشد و پس از انعقاد اجاره خودش آنجا را وقف كند و توليت آن را مادام الحيات با خودش قرار دهد و بعد از آن كه آنجا را وقف كرد اجاره را فسخ كند كه در اين صورت منافع موقوفه در مدت اجاره مال خود مالك است و چون متولى وقف خودش مى باشد، قبض محقق است و بعد از پايان مدت اجاره منافع مال موقوف عليهم باشد.
لازم به ذكر است كه در فرض اوّل، وقف بعد از فوت مالك اصلى محقق مى شود ولى در فرض دوّم و سوّم، وقف در زمان حيات مالك اصلى تحقق پيدا مى كند.
|