(صفحه 330)
س 879 ـ خانمى مهر خود را كه به ذمه شوهرش بوده، به شوهرش بخشيده است به شرط اينكه او همسر ديگرى نگيرد، ولى شوهر به شرط عمل نكرده و زن ديگرى گرفته است، آيا خانم مى تواند رجوع كند و مهر خود را مطالبه و اخذ كند؟
ج ـ بلى در فرض سؤال كه هبه مشروط بوده و طرف به شرط عمل نكرده است واهب حق رجوع دارد.
س 880 ـ شخصى مغازه و سرمايه خود را به فرزند خود بخشيده است، مشروط بر اينكه تا وقتى پدر زنده است، تمام مخارج پدر را بطور متعارف بدهد. فرزند تا دو سال به شرط عمل كرده ولى حالا طبق شرط عمل نمى كند و به همين دليل پدر از بخشش خود پشيمان شده است. آيا مى تواند مغازه و سرمايه خود را پس بگيرد؟
ج ـ بلى در فرض سؤال كه فرزند به شرط عمل نكرده است پدر مى تواند رجوع كرده و مغازه و سرمايه خود را پس بگيرد.
س 881 ـ شخصى چيزى را به فردى بخشيده است، مشروط بر اينكه آن فرد كارى براى او انجام دهد ولى آن شخص به آن شرط عمل نكرده و كار مورد نظر را انجام نمى دهد، ضمن اينكه آن چيز تلف شده و از بين رفته است، آيا واهب در فرض سؤال مى تواند رجوع كرده مثل يا قيمت چيزى را كه بخشيده بگيرد؟
ج ـ بلى، در فرض سؤال مى تواند رجوع كند و مثل يا قيمت آن را بگيرد.
س 882 ـ آيا در هبه دين به مديون، قبول شرط است؟
ج ـ بلى در صحت هبه مطلقاً قبول شرط است، لذا چنانچه مديون، بخشش را قبول نكند، هبه باطل است و دين همچنان به ذمّه مديون باقى مى ماند.
(صفحه 331)
س 883 ـ شخصى از كسى طلبى داشته و بدون اينكه به او بگويد او را برئ الذمه كرده است، آيا در صورت پشيمان شدن، مى تواند رجوع و طلب خود را بگيرد؟
ج ـ پس از آن كه طلبكار مديون را برئ الذمّه كرد نمى تواند به او رجوع كند و در ابراء، قبول و اطلاع مديون، لازم نيست.
س 884 ـ شخصى مقدارى از املاك خود را به فرزند خود هبه كرده و در ضمن عقد هبه شرط كرده كه تا وقتى زنده است منافع آن ملك مال خودش باشد، آيا اين هبه صحيح است؟ در ضمن قبض هم صورت گرفته است.
ج ـ چنين هبه اى صحيح است و شرط آن نيز لازم الوفاء مى باشد.
(صفحه 332)
وقـــف
س 885 ـ اگر شخصى زمينى را براى مسجد، حسينيه و يا امر خير ديگرى وقف كند و تحويل متولى وقف دهد، ولى قبل از آنكه متولى، در آن زمين دخل و تصرفى كند، واقف از وقف پشيمان شود يا فوت كند، آيا در اين صورت وقف محقق شده يا اينكه زمين به مالك آن يا ورثه منتقل مى شود؟
ج ـ اگر زمين را وقف كند و تحويل متولى وقف دهد، وقف محقق مى شود و زمين از ملك واقف خارج مى گردد و ديگر به مالك يا ورثه او برنمى گردد.
س 886 ـ شخصى از فرزند خود عصبانى شده و منزل خود را وقف كرده و توليت آن را مادام العمر با خودش قرار داده است مشروط بر اين كه تا زنده است خودش در منزل سكونت داشته باشد و بعد از فوت وى درآمد منزل به مصرف روضه خوانى برسد و فعلا كه مدتى گذشته، پشيمان شده است، آيا مى تواند وقف را بهم بزند؟
ج ـ در فرض سؤال كه منزل را وقف كرده و خود او متولى است وقف محقق شده و نمى تواند آن را بهم بزند و عصبانيت اگر به حدى نباشد كه از شخص سلب اختيار كند مضرّنيست و نيز استثناء منافع وقف تا مدت معين يا
(صفحه 333)
مادام العمر واقف، موجب بطلان وقف نمى شود.
س 887 ـ آيا شخص مى تواند خانه و مايملك خود را وقف كند منتهى طورى باشد كه تا زنده است خودش از منافع آنها استفاده كند و منافع آنها پس از فوت او براى موقوف عليهم باشد؟ لطفاً طريقه آن را بيان فرماييد؟
ج ـ بلى ممكن است و فعلاً سه راه براى اين منظور بيان مى شود:
1 ـ مالك مى تواند مال خودش را به كسى صلح كند و با او شرط كند كه تا خودش زنده است از آن استفاده كند و بعد از مرگش آن را وقف كند و همين كه آن شخص اين صلح را با آن شرط قبول كرد بايد به شرط عمل كند و آنچه را به او صلح كرده است بعد از فوت او وقف كند.
2 ـ خانه و ملك را به شخص صلح و يا هبه كند مشروط به اينكه آن شخص آنها را وقف كند به اين صورت كه منافع موقوفه مادامى كه مالك زنده است براى وى باشد، يعنى مالك همچنان تا زنده است از آن استفاده كند و بعد از او منافع براى موقوف عليهم باشد.
3 ـ خانه و ملك خود را به كسى در مدتى كه احتمال حيات مى دهد اجاره دهد مشروط به اينكه حق فسخ داشته باشد و پس از انعقاد اجاره خودش آنجا را وقف كند و توليت آن را مادام الحيات با خودش قرار دهد و بعد از آن كه آنجا را وقف كرد اجاره را فسخ كند كه در اين صورت منافع موقوفه در مدت اجاره مال خود مالك است و چون متولى وقف خودش مى باشد، قبض محقق است و بعد از پايان مدت اجاره منافع مال موقوف عليهم باشد.
لازم به ذكر است كه در فرض اوّل، وقف بعد از فوت مالك اصلى محقق مى شود ولى در فرض دوّم و سوّم، وقف در زمان حيات مالك اصلى تحقق پيدا مى كند.
(صفحه 334)
س 888 ـ اگر شخصى مغازه اش را وقف كند و اين وقف منجزّ باشد، ولى استثنا مى كند منافع آن را كه تا در قيد حيات است از مغازه استفاده كند يا اينكه در فرض مذكور مدت معيّنى را تعيين كند مثلاً بگويد ده سال استثنا مى كنم، و بعد در اختيار موقوف عليه قرار گيرد، حكم آن چيست؟
و اگر شخص مذكور وقف منجزّ بكند و شخصى را متولى قرار دهد ولى متولى بخاطر رعايت حال واقف همان مغازه را به واقف اجاره مى دهد، ولى به 51 اجاره متعارف در بازار، آيا مانعى ندارد؟
ج ـ چنين وقفى صحيح است ولى متولى آن نمى تواند اين كار را انجام دهد، بلكه بايد مصلحت وقف و موقوف عليهم را طبق نظر واقف در نظر بگيرد.
س 889 ـ شخصى زمينى را براى مسجد وقف كرده است، و فرزند واقف در زمان حيات واقف، زمين وقف را با شخص ديگرى معاوضه كرده است و اكنون شخص ثالث (مشترى) زمين را به عنوان خانه مسكونى ساخته و سكونت دارد، آيا اين معاوضه صحيح است؟
ج ـ اگر معاوضه پسر به اذن پدر بوده و پدر نيز هنوز مورد وقف را تحويل مسجد نداده است آن معاوضه صحيح بوده است و مشترى اكنون وظيفه اى ندارد.
س 890 ـ شخصى زمينى را طى يك وقفنامه عادى وقف مى كند و پس از گذشت ده سال اقدام به عقد مصالحه كرده و ملك مذكور را صلح مى كند، آيا وقف محقق گرديده است؟ و در صورت صحت وقف، آيا صلح بعد از وقف صحيح است؟
ج ـ اگر وقف كرده و به تصرف وقف هم داده است، وقف شرعاً محقق شده
|