(صفحه 345)
استفاده اى ندارد، آيا جايز است از انبارى متروكه سالن قديمى پس از بازسازى و تعمير به عنوان غسالخانه مؤمنين استفاده شود؟
ج ـ چنانچه سالن قبلى به عنوان سالن و استفاده از آن وقف نشده باشد تبديل آن به غسّالخانه مانعى ندارد، مخصوصاً چنانچه غسالخانه مورد نياز باشد.
س 913 ـ مزرعه اى است كه در حدود صد سال قبل طى يك وقفنامه عادى وقف گرديده است. بعداً در سال 1312 متولى وقف موقوفه درخواست ثبت ملك را كرده است و در درخواست خود حدودى را اظهار كرده است و پس از چند سال شخص ديگر اقدام به ثبت مرزعه اى بر روى قسمتى از حدود اظهارى متولى موقوفه كرده و سند ملك را به نام خود دريافت مى دارد، استدعا دارد بفرماييد با توجه به صورت قضيه، آيا مزرعه فوق حكم وقف را دارد، يا ملكيت ثانويه درست است؟ يعنى بطور خلاصه وقف مقدمتاً مالك بوده اما مراحل ثبتى ناقص انجام شده ولى فرد دوم اقدامات ثبتى موخر برموقوفه داشته ولى كامل ثبت داده و سند مالكيت گرفته است، تكليف شرعى را بيان بفرماييد.
ج ـ نقص موارد ثبتى موجب تغيير موقوفه نمى شود، لذا اگر تصرف فرد مزبور روى ملك موقوفه بود هر چند فكر مى كرد وقف نيست، فعلاً آنجا حكم وقف را دارد و شخصى كه به اشتباه سند گرفته حق تصرف در آن را ندارد.
س 914 ـ كل مزرعه اى به صورت شش دانگ در سنوات قديم وقف گرديده است در هنگام ثبت ملك تعدادى از پلاكهاى مزرعه به صورت مجهول بوده و به نام وقف ثبت نگرديده است و در اجراى قانون اصلاحات ارضى به
(صفحه 346)
زارعين منتقل گرديده است و اينك در اجراى قانون ابطال اسناد رقبات كه اسناد زارعين باطل گرديده است حاضر به واگذارى اراضى به دليل مجهول بودن پلاك نمى باشند، سؤال اين است: با توجه به اينكه كل مزرعه موقوفه بوده اراضى فوق حكم وقف را دارند يا خير؟
ج ـ به طور كلى هر جا كه يقين داريد وقف شده است حكم وقف را دارد. اگر چه از لحاظ سند اشتباه شده باشد، و مجهول بودن از لحاظ ثبت ضررى به وقف نمى زند.
س 915 ـ آيا شهردارى از زمينهايى كه در اختيار دارد مى تواند براى مسجد وقف كند؟
ج ـ بلى، همانگونه كه شخص مى تواند وقف كند، شهردارى و يا هيأت امناء مى توانند زمينى كه در اختيار دارند وقف كنند.
(صفحه 347)
وصيــت
س 916 ـ شخصى بارها به پسرش گفته تو وصى من هستى و پسر قبول نكرده است، در مرض موت پدر مجدداً او را وصى خود قرار مى دهد و پسر با وجود اينكه ناراضى است به جهت احترام پدر در ظاهر سكوت مى كند، آيا اجراى چنين وصيتى براى پسر واجب است؟
ج ـ در فرض سؤال بنابر احتياط واجب پسر بايد به وصيت پدر عمل كند.
س 917 ـ شخصى به ديگرى مى گويد كه اين مقدار از املاكم بعد از فوتم مال تو باشد، آيا اين عمل هبه محسوب مى شود يا وصيّت؟
ج ـ ظاهراً اين عمل وصيت محسوب مى شود.
س 918 ـ شخصى از دنيا رفته و از وى وصيتنامه اى به دست خط خودش باقى مانده لكن فاقد امضاء است، آيا ورثه نسبت به اجراى مفاد وصيتنامه وظيفه اى دارند؟
ج ـ اگر مطمئن هستند كه آن نوشته وصيتنامه او است بايد طبق آن عمل كنند، گرچه فاقد امضاى وصيت كننده باشد.
س 919 ـ متوفى با اينكه پدرش زنده است، شخص امينى را وصىّ خود قرار
(صفحه 348)
داده، پدرش مى گويد پدر ولايت بر فرزند دارد، لذا وصيتنامه قابل اجرا نيست و وصىّ حق دخالت ندارد، حكم شرعى چيست؟
ج ـ در فرض سؤال اگر وصيت مربوط به كفن و دفن و تجهيز باشد احتياط واجب آن است كه اين امور با اجازه وصىّ و پدر انجام شود اما اگر مربوط به امور ديگر است اختيار با وصىّ است و پدر شرعاً حق دخالت ندارد.
س 920 ـ اگر شخص وصيت كند بعد از مرگ تا زمانى كه همسرش زنده است تركه او را تقسيم نكنند، و بر اين اساس وصيت نامه هم تنظيم شده باشد، آيا عمل به اين وصيت لازم است؟
ج ـ چنين وصيتى تا ثلث اموال ميت مشروع و نافذ است.
س 921 ـ شخصى وصيت به ثلث كرده ولى معلوم نكرده ثلث را از پول نقد او بدهند، آيا ورثه و وصى مى توانند ثلث را از اموال منقول ميت بپردازند و در نتيجه سهم الارث همسر كمتر مى شود يا بايد از مجموع اموال بپردازند؟
ج ـ ثلث از مجموع اموال خارج مى شود و بايد بالنسبه توزيع گردد به نحوى كه هيچ كدام از ورثه متضرر نشوند و شخص وصى يا ساير ورثه اختيار ندارند بگونه اى كه خودشان مى خواهند عمل كنند.
س 922 ـ شخصى فوت كرده و مديون است و وصيت نكرده و اموال منقول و غيرمنقول دارد اگر بدهى او را از اموال منقول و نقدى او بدهند سهم الارث همسرش كمتر مى شود و همينطور مخارج كفن و دفن او به چه نحوى محاسبه شود؟
ج ـ در فرض سؤال بدهيهاى ميت كه بر ذمه او بوده و مخارج كفن و دفن او به مقدار واجب بر همه اموال منقول و غيرمنقول او توزيع و از مجموع پرداخت شود بطورى كه هيچ يك از ورثه متضرّر نشوند.
(صفحه 349)
س 923 ـ آيا وراث مكلف به پرداخت مهريه همسر ميت به صورت يكجا هستند و يا مى توانند آن را به صورت قسطى پرداخت كنند؟
ج ـ ورّاث قبل از اداى دين ميّت از اصل مال ميّت و قبل از عمل به وصيّت، نمى توانند در ارث تصرّف كنند و مهريه زن جزء ديون ميّت مى باشد كه بايد قبل از تقسيم و تصرّف در ارث بپردازند.
س 924 ـ شخصى براى ثلث اموال خود محل مصرفى را معين كرده و علاوه بر آن اظهار داشته است كه مهريه همسر او كه اكثريت اموال او را شامل مى شود بدهند. بيان فرماييد: اولاً چنين وصيتى وجهه شرعى دارد؟ ثانياً پرداخت مهريه بر ساير وراث واجب است؟ ثالثاً تقدم و تأخر در ذكر موارد فوق (ثلث و مهريه) تغييرى در حكم دارد؟
ج ـ مهريّه، دين محسوب مى شود كه بايد از اصل مال پرداخت شود و اگر وصيّت هم نكرده بود بايد از اصل مال مى پرداختند و آنچه از مال بعد از اداى ديون ميّت باقى ماند ثلث آن صرف مصرفى مى شود كه معيّن كرده است و بقيّه بين ورثه كما فرض الله تقسيم مى شود.
س 925 ـ پدر اين جانب وصيت كرده كه جنازه او را به كربلا برده و در آنجا دفن كنند و فعلاً مدت 30 سال است كه فوت كرده و هنوز امكان عمل به وصيت پيدا نشده است، تكليف اين جانب را روشن فرماييد.
ج ـ به طور كلى عمل به وصيت مقيد به زمان خاصى نيست. لذا هنگام قدرت و امكان لازم است طبق وصيت عمل كنيد.
س 926 ـ اگر كسى نسبت به تمام ماترك خود وصيت كند و همه ورثه نيز در آن زمان با وصيت موافقت كرده اند، آيا پس از فوت موصى وصيت مزبور نافذ است؟
|