(صفحه 404)
بين باشد، عكس و فيلم را محو كنند و نگاه نكنند.
س 1070 ـ وظيفه زنى كه خود را زينت كرده و آرايش كرده و در برابر نامحرم قرار مى گيرد چيست؟
ج ـ لازم است تمام مواضع زينت يا آرايش كرده را از نامحرم بپوشاند.
س 1071 ـ كوتاه كردن زن موى خود را به طورى كه شبيه مرد شود و يا بلند گذاشتن مو براى مرد به طورى كه شبيه زن شود حكمش چيست؟
ج ـ اگر تشبه زن به مرد يا مرد به زن محسوب شود، جايز نيست.
(صفحه 405)
طــلاق
س 1072 ـ مردى زن خود را طلاق مى دهد، ولى قصد دادن مهريه را ندارد، آيا طلاق صحيح است؟
ج ـ بلى طلاق زن در فرض مذكور صحيح است و عدم پرداخت مهريه ربطى به صحت طلاق ندارد، هر چند كه مهريه را مديون است و بايد بپردازد.
س 1073 ـ از شش ماه قبل از وقوع طلاق بين زن و شوهر عمل جنسى انجام نشده است، آيا بعد از طلاق عدّه نياز است؟
ج ـ بلى بايد بعد از اجراى صيغه طلاق عده نگه دارد. و اگر قبل از گذشت عده با كسى ازدواج كند بر آن مرد حرام مؤبد مى شود.
س 1074 ـ آيا زن مطلقه مى تواند با استفاده از دارو كارى كند كه در مدت 30 روز دو طهر و سه حيض ببيند و اگر اين كار را كرد عده او تمام مى شود؟ و مى تواند با ديگرى ازدواج كند يا حتماً بايد به طور طبيعى سه حيض ببيند؟
ج ـ ملاك در تمام شدن عده طلاق اين است كه دوبار حيض شود و به محض اينكه حيض سوم را ديد، عده او تمام مى شود و مى تواند ازدواج كند و
(صفحه 406)
فرقى نمى كند كه به طور طبيعى سه بار حيض شود يا غيرطبيعى، بنابراين ممكن است زنى در مدت 30 روز پس از طلاق سه مرتبه حيض شود يعنى سه روز اول ماه عادت شود و بعد ده روز پاك شود و سپس سه روز ديگر حيض شود و بعد ده روز پاك شود و بعد دو مرتبه حيض شود كه به محض حيض شدن سوم، يعنى در مدت 27 روز عده او تمام شده و مى تواند ازدواج كند.
س 1075 ـ الف) زن و شوهرى با يكديگر اختلاف خانوادگى دارند، شوهر مى خواسته عروسى كند ولى زن به علت كراهت شديد و اختلافات موجود تمكين را منوط به پرداخت مهريه از سوى زوج كرده و مرد هم قادر به پرداخت مهريه نيست، با توجه به كراهت شديد زن و اين كه معلوم نيست اين ماجرا تا كى ادامه داشته باشد، چنانچه زن به دادگاه مراجعه و درخواست طلاق كند و در برابر طلاق از حقوق خود صرف نظر كند و زوج علاوه بر بذل حقوق زوجه تقاضاى مبلغ كلانى پول كند كه پرداخت آن در توان زوجه نيست حال با توجه به: 1 ـ كراهت شديد زن، 2 ـ وجود اختلافات عميق ميان زوجين، 3 ـ عدم استطاعت مرد براى پرداخت مهريه و استطاعت نداشتن زن براى پرداخت اين مبلغ كلان، 4 ـ احراز لجبازى زن و شوهر نسبت به هم، 5 ـ لزوم ماندن زن جوان در خانه پدر إلى الأبد و خوف فتنه و فساد وى، آيا موضوع از مصاديق عسر و حرج هست تا دادگاه بتواند مرد را مجبور به طلاق در برابر بذل مهريه و حقوق زوجه بكند؟ و در صورت ميسر نبودن اجبار زوج با اذن حاكم طلاق داده شود؟ يا مورد از مصاديق عسر و حرج به حساب نمى آيد؟
ب) آيا عسر و حرج مصاديق خاص دارد يا اين كه هر مسأله اى كه ادامه
(صفحه 407)
زوجيت را موجب عسر و حرج براى زوجه كند مجوز رجوع زوجه به حاكم و تقاضاى طلاق است.
ج) چنانچه زوج معتاد به مواد مخدر شود، ولى به وظايف خود از قبيل پرداخت نفقه و... عمل كند و هيچ گونه اذيت و آزارى نسبت به زوجه نداشته باشد صرف اعتياد به مواد مخدر مورد را از مصاديق عسر و حرج قرار مى دهد يا خير؟
ج ـ الف) بلى مورد با خصوصيات ذكر شده از مصاديق عسر و حرج است، خصوصاً با توجه به جوانى زن و خوف فتنه و فساد، ولى بايد اين امور محرز و يقينى باشد. بلى در خصوص اينكه تمكين را منوط به پرداخت مهريه كرده، اگر علت آن علم به عدم قدرت زوج بر پرداخت باشد، نه نفرت و كراهت شديد، اين امر عسر و حرج نيست.
ب) خير، عسر و حرج مصداق خاصى ندارد و درهر موردى كه محرز و محقق شد، مجوز رجوع به حاكم و تقاضاى طلاق مى شود، البته در خصوص طلاق بايد عسر و حرج شديد و عادتاً غيرقابل تحمل باشد ـ مانند موارد فوق الذكر ـ.
ج) صرف اعتياد مورد را از مصاديق عسر و حرج قرار نمى دهد. بلى اگر در ضمن عقد شرط عدم اعتياد و در صورت كشف خلاف، وكالت در طلاق مطرح شده مسأله ديگرى است و حكم خود را دارد.
س 1076 ـ زن در زندگى با همسر خود مشكل دارد و طبق تشخيص دادگاه ادامه زندگى موجب عسر و حرج شديد براى زن مى باشد و بنابراين زن راضى است مهريه خود را بخشيده و طلاق بگيرد حال اگر شوهر به هر علتى راضى به طلاق دادن او نباشد، تكليف اين زن چيست؟
(صفحه 408)
ج ـ اگر ممكن است كه طلاق خلع بگيرد از طريق طلاق خلع اقدام شود و اگر هم ممكن نباشد مرحوم سيد در ملحقات عروه طلاق را كه در اين موارد عسر و حرج دارد، توسط حاكم شرع جايز دانسته است و مى تواند اقدام كند.
س 1077 ـ چنانچه ادامه زندگى و دوام زوجيت براى زوجه موجب عسر و حرج است و زوجه به حاكم شرع مراجعه و تقاضاى طلاق كند و براى حاكم شرع ثابت شود، زوج را اجبار به طلاق مى كند و در صورت ميسّر نشدن، به اذن حاكم شع طلاق داده مى شود، سؤال اين است كه آيا موارد ذيل از مصاديق عسر و حرج محسوب مى گردد؟
1 ـ ترك خانواده توسط زوج به مدت 6 ماه.
2 ـ اعتياد زيان آور به يكى از انواع مواد مخدر.
3 ـ استنكاف از دادن نفقه و عدم امكان الزام او به تأديه نفقه توسط دادگاه.
4 ـ عقيم بودن زوج.
5 ـ سوء رفتار و معاشرت زوج در حدى كه عرفاً براى زوجه قابل تحمل نباشد.
6 ـ اختيار همسر ديگر در صورت عدم استطاعت بر اجراى عدالت.
7 ـ عدم رعايت دستور دادگاه در مورد وضع اشتغال به كار و حرفه منافى مصالح خانوادگى و حيثيات زن مانند اشتغال به مواد مخدر و تكدّى.
ج ـ موارد ا و 2 و 4 و 6 و 7 فى نفسه از مصاديق عسر و حرج محسوب نمى شود.
3 ـ چنانچه كسى حتى مثل پدر زوج مخارج زن را مناسب با شئون او تأمين نكند و خود زن نيز نداشته باشد از مصاديق عسر و حرج محسوب
|