(صفحه 406)
فرقى نمى كند كه به طور طبيعى سه بار حيض شود يا غيرطبيعى، بنابراين ممكن است زنى در مدت 30 روز پس از طلاق سه مرتبه حيض شود يعنى سه روز اول ماه عادت شود و بعد ده روز پاك شود و سپس سه روز ديگر حيض شود و بعد ده روز پاك شود و بعد دو مرتبه حيض شود كه به محض حيض شدن سوم، يعنى در مدت 27 روز عده او تمام شده و مى تواند ازدواج كند.
س 1075 ـ الف) زن و شوهرى با يكديگر اختلاف خانوادگى دارند، شوهر مى خواسته عروسى كند ولى زن به علت كراهت شديد و اختلافات موجود تمكين را منوط به پرداخت مهريه از سوى زوج كرده و مرد هم قادر به پرداخت مهريه نيست، با توجه به كراهت شديد زن و اين كه معلوم نيست اين ماجرا تا كى ادامه داشته باشد، چنانچه زن به دادگاه مراجعه و درخواست طلاق كند و در برابر طلاق از حقوق خود صرف نظر كند و زوج علاوه بر بذل حقوق زوجه تقاضاى مبلغ كلانى پول كند كه پرداخت آن در توان زوجه نيست حال با توجه به: 1 ـ كراهت شديد زن، 2 ـ وجود اختلافات عميق ميان زوجين، 3 ـ عدم استطاعت مرد براى پرداخت مهريه و استطاعت نداشتن زن براى پرداخت اين مبلغ كلان، 4 ـ احراز لجبازى زن و شوهر نسبت به هم، 5 ـ لزوم ماندن زن جوان در خانه پدر إلى الأبد و خوف فتنه و فساد وى، آيا موضوع از مصاديق عسر و حرج هست تا دادگاه بتواند مرد را مجبور به طلاق در برابر بذل مهريه و حقوق زوجه بكند؟ و در صورت ميسر نبودن اجبار زوج با اذن حاكم طلاق داده شود؟ يا مورد از مصاديق عسر و حرج به حساب نمى آيد؟
ب) آيا عسر و حرج مصاديق خاص دارد يا اين كه هر مسأله اى كه ادامه
(صفحه 407)
زوجيت را موجب عسر و حرج براى زوجه كند مجوز رجوع زوجه به حاكم و تقاضاى طلاق است.
ج) چنانچه زوج معتاد به مواد مخدر شود، ولى به وظايف خود از قبيل پرداخت نفقه و... عمل كند و هيچ گونه اذيت و آزارى نسبت به زوجه نداشته باشد صرف اعتياد به مواد مخدر مورد را از مصاديق عسر و حرج قرار مى دهد يا خير؟
ج ـ الف) بلى مورد با خصوصيات ذكر شده از مصاديق عسر و حرج است، خصوصاً با توجه به جوانى زن و خوف فتنه و فساد، ولى بايد اين امور محرز و يقينى باشد. بلى در خصوص اينكه تمكين را منوط به پرداخت مهريه كرده، اگر علت آن علم به عدم قدرت زوج بر پرداخت باشد، نه نفرت و كراهت شديد، اين امر عسر و حرج نيست.
ب) خير، عسر و حرج مصداق خاصى ندارد و درهر موردى كه محرز و محقق شد، مجوز رجوع به حاكم و تقاضاى طلاق مى شود، البته در خصوص طلاق بايد عسر و حرج شديد و عادتاً غيرقابل تحمل باشد ـ مانند موارد فوق الذكر ـ.
ج) صرف اعتياد مورد را از مصاديق عسر و حرج قرار نمى دهد. بلى اگر در ضمن عقد شرط عدم اعتياد و در صورت كشف خلاف، وكالت در طلاق مطرح شده مسأله ديگرى است و حكم خود را دارد.
س 1076 ـ زن در زندگى با همسر خود مشكل دارد و طبق تشخيص دادگاه ادامه زندگى موجب عسر و حرج شديد براى زن مى باشد و بنابراين زن راضى است مهريه خود را بخشيده و طلاق بگيرد حال اگر شوهر به هر علتى راضى به طلاق دادن او نباشد، تكليف اين زن چيست؟
(صفحه 408)
ج ـ اگر ممكن است كه طلاق خلع بگيرد از طريق طلاق خلع اقدام شود و اگر هم ممكن نباشد مرحوم سيد در ملحقات عروه طلاق را كه در اين موارد عسر و حرج دارد، توسط حاكم شرع جايز دانسته است و مى تواند اقدام كند.
س 1077 ـ چنانچه ادامه زندگى و دوام زوجيت براى زوجه موجب عسر و حرج است و زوجه به حاكم شرع مراجعه و تقاضاى طلاق كند و براى حاكم شرع ثابت شود، زوج را اجبار به طلاق مى كند و در صورت ميسّر نشدن، به اذن حاكم شع طلاق داده مى شود، سؤال اين است كه آيا موارد ذيل از مصاديق عسر و حرج محسوب مى گردد؟
1 ـ ترك خانواده توسط زوج به مدت 6 ماه.
2 ـ اعتياد زيان آور به يكى از انواع مواد مخدر.
3 ـ استنكاف از دادن نفقه و عدم امكان الزام او به تأديه نفقه توسط دادگاه.
4 ـ عقيم بودن زوج.
5 ـ سوء رفتار و معاشرت زوج در حدى كه عرفاً براى زوجه قابل تحمل نباشد.
6 ـ اختيار همسر ديگر در صورت عدم استطاعت بر اجراى عدالت.
7 ـ عدم رعايت دستور دادگاه در مورد وضع اشتغال به كار و حرفه منافى مصالح خانوادگى و حيثيات زن مانند اشتغال به مواد مخدر و تكدّى.
ج ـ موارد ا و 2 و 4 و 6 و 7 فى نفسه از مصاديق عسر و حرج محسوب نمى شود.
3 ـ چنانچه كسى حتى مثل پدر زوج مخارج زن را مناسب با شئون او تأمين نكند و خود زن نيز نداشته باشد از مصاديق عسر و حرج محسوب
(صفحه 409)
مى شود و الاّ خير.
5 ـ چنانچه امكان اصلاح نباشد از مصاديق عسر و حرج محسوب مى شود، بلى مى توانند در ضمن عقد ازدواج يا عقد لازم ديگر، اگر چه بعد از ازدواج شرط كنند كه اگر زوج به مدت 6 ماه ترك خانواده يا اعتياد زيان آور به يكى از انواع مواد مخدر پيدا كرد يا عقيم بود يا همسر ديگر اختيار كرد و رعايت عدالت نكرد يا محكوم به زندان شد و اين محكوميّت مغاير با حيثيت زوجه باشد، يا اگر شغلهاى منافى با شئون زن پيش گرفت، زوجه از طرف زوج وكيل و وكيل در توكيل غير است كه خود را مطلّقه كند و در اين موارد چنانچه يكى از اين شروط محقق و محرز شد مى تواند خود را مطلّقه كند. و نيز مى توانند شرط كنند كه اگر زوج بر خلاف وظائف معينه شرعيّه با زوجه خود رفتار كرد و ناشز شد و اصرار بر مخالفت نمود زوجه از طرف زوج وكيل است كه خود را مطلّقه كند. و نيز در فرض اخير اگر شرط نكرده اند و زوج اصرار بر نشوز خود دارد و بر خلاف وظايف شرعيه با زوجه رفتار مى كند، چنانچه حاضر به اصلاح نباشد، زوجه مى تواند به حاكم شرع و دادگاه مراجعه كند و پس از احراز موضوع و عدم نشوز زن حاكم شرع و دادگاه زوج را ملزم به رعايت وظايف شرعيه يا طلاق مى كند و اگر امتناع كرد حاكم شرع و دادگاه با تقاضاى زوجه، وى را مطلّقه مى كند.
س 1078 ـ در مواردى كه حاكم شرع زوجه مفقودالأثر را طلاق مى دهد، طلاق او چه نوع طلاق و چه احكام و آثارى را دارد؟
ج ـ در فرض سؤال ظاهراً طلاق رجعى است و مهر و حق نفقه و حق رجوع و توارث (چنانچه معلوم شود يكى از آنها در اثناى عده فوت كرده و ديگرى زنده بوده)ثابت است و بنابر احتياط واجب عدّه زوجه در اين فرض به
(صفحه 410)
مقدار عده وفات، چهار ماه و ده روز است.
س 1079 ـ در فرض قبل، اگر زوجه يائسه يا غير مدخوله يا غير بالغه است طلاق چه نوع طلاقى است؟ و از جهت عدّه وظيفه زوجه چيست؟
ج ـ در اين گونه موارد ظاهراً طلاق بائن است و احكام و آثار بائن مترتب مى شود لكن از جهت عدّه (چون احتمال فوت شوهر قبل از طلاق مى رود) لازم است به احتياط واجب عدّه وفات نگهدارد و چون طلاق بائن است و عدّه مذكور به احتمال فوت زوج و به منظور رعايت احتياط است، لذا چنانچه بعد از وقوع طلاق، زوج حاضر شود يا معلوم شود كه زنده است يا معلوم شود بعد از طلاق فوت كرده است در اين صور نياز به نگهداشتن عده نيست (چراكه موضوع آن منتفى مى شود) و زن مى تواند بلافاصله به عقد ديگرى درآيد.
س 1080 ـ خانمى طبق شرط ضمن عقد از طرف زوجِ خود وكيل در مطلقه كردن خويش است و مى خواهد خود را مطلقه كند، طلاق او چه نوع طلاقى است؟ و آيا مهريه و حق نفقه ثابت است؟
ج ـ در اين فرض طلاق رجعى است و مهر و حق نفقه و توارث و حق رجوع ثابت است، ولى به جهت اينكه نقض غرض لازم نيايد براى جلوگيرى از رجوع زوج، مى توانند در ضمن عقد وكالت بگيرند كه در صورت رجوع زوج زوجه باز وكيل در طلاق است تا سه مرتبه كه پس از آن امكان رجوع منتفى شود.
س 1081 ـ در فرض قبل، اگر زوجه يائسه يا غيرمدخوله است، طلاق چه نوع طلاقى است؟
ج ـ در فرض سؤال ظاهراً طلاق بائن است و حق نفقه و حق رجوع و توارث
|