(صفحه 412)
كه الان به نام شوهر است، آيا زوجه مى تواند آنچه از حقوقش در اين راه صرف شده از زوج طلب كند؟
ج الف ـ ظاهر مرقومه اين است كه زوجه اجرة المثل را نبخشيده است، لذا مى تواند مطالبه كند و بر فرض هم كه بخشيده باشد در فرض سؤال مى تواند رجوع و مطالبه كند، چون اگر هم بخشيده باشد مشروط به عدم طلاق بوده كه زوج بر خلاف آن عمل كرده است، لذا زوجه خيار تخلف شرط دارد.
ب ـ آنچه زوجه از حقوق خود مصرف زندگى كرده است نمى تواند مطالبه كند ولى آنچه در اختيار شوهر قرار داده و به او نبخشيده است مى تواند مطالبه كند.
س 1085 ـ خانمى مدعى است كه در منزل شوهر خدمت و كار زيادى انجام داده است، و اكنون شوهرش فوت شده و بنا است اموال او را تقسيم كنند، آيا حق دارد اجرت كارهاى خود را مطالبه كند؟
ج ـ مسأله چند صورت دارد:
1 ـ اگر تبرعاً كار كرده و قصد گرفتن اجرت نداشته است، فعلاً حق مطالبه اجرت ندارد.
2 ـ اگر شوهر با او شرط كرده كه كارها را مجاناً انجام دهد و او هم طبق اين شرط كار كرده است، دراين فرض هم حق ندارد.
3 ـ اگر تبرعى انجام نداده و به امر شوهر خدمت و كار كرده است حق مطالبه اجرت المثل دارد.
4 ـ اگر تبرعى و مجانى بودن مشكوك است، و ظاهر اين باشد كه تبرعى نبوده و به امر زوج انجام داده است. دراين فرض نيز استحقاق اجرت المثل
(صفحه 413)
دارد.
5 ـ مجانى بودن و امر شوهر هر دو مشكوك باشد. در اين فرض احتياط اين است كه با ورثه مصالحه كنند.
6 ـ اگر احراز شود كه كارهاى او به امر زوج نبوده است، حق مطالبه ندارد. هر چند در اين صورت بهتر است او را راضى كنند.
س 1086 ـ در فرض قبل اگر شوهر زنده است و زن مطلقه شد چه حكمى دارد؟
ج ـ صور فوق در اين فرض نيز جارى است. با اين تفاوت كه اگر زن مدعى مجانى نبودن است، يا زوج مدعى باشد كه امر نكرده است. در اين صورت چنانچه ظاهرى باشد كه بتوان به آن اعتماد كرد ـ مثلاً ظاهر مجانيت باشد يا ظاهر امر كردن باشد ـ طبق آن عمل مى شود. والاّ مسأله از مصاديق مدعى و منكر مى شود و احكام آن جارى است.
س 1087 ـ الف) آيا تمليك زوجه به زوج در طلاق خلع از لحاظ فقهى تحت عناوين هبه و امثال آن است؟
ب) اگر زوجه در طلاق خلع و در زمان عده به مبذول خود رجوع كرد آيا به محض رجوع، مهريه به ملكيت زوجه برمى گردد; يا برگشت آن به ملكيت زوجه مستلزم رجوع زوج است در طلاق؟
ج ـ الف) وجه شرعى اين نوع بذل همان خلع مى باشد و لازم نيست تحت عنوان شرعى ديگرى واقع شود.
ب) بلى در مورد مذكور به محض رجوع شئ بذل شده به ملكيت زوجه برمى گردد و ربطى به رجوع زوج ندارد و تنها اثر آن جواز رجوع زوج است، بلى رجوع زن بايد در وقتى باشد كه زوج بتواند رجوع كند والاّ صحيح نيست.
(صفحه 414)
س 1088 ـ آيا در ازدواج موقت مرد مى تواند بدون اطلاع و قبول زن مدت را ببخشد؟
ج ـ بلى، نياز به اطلاع دادن و قبول زن نيست و همين كه مرد مدت را بخشيد، يعنى از حق استمتاع و التذاذى كه داشت صرف نظر كرد و زن را ابراء كرد، زن از زوجيت او خارج مى شود، هر چند با خبر نشده باشد، ولى احتياط آن است كه او را از بخشيدن مدت مطلع كند.
س 1089 ـ در قوانين مدنى آمده است كه اگر ادامه زندگى در عقد دائم باعث عسر و حرج باشد و زوج حاضر به طلاق دادن نباشد به اذن حاكم شرع طلاق واقع شود، آيا در عقد منقطع اگر ادامه زندگى باعث عسر و حرج مى باشد و زوج حاضر به بذل باقيمانده مدّت نباشد حاكم شرع مى تواند با بذل باقيمانده مدت حكم به انفصال و جدايى زوجين كند؟
ج ـ در اين جهت فرقى بين ازدواج دائم و موقت نيست و چنانچه عسر و حرج غيرقابل تحمل احراز شود و زوج حاضر به بذل مدت نباشد يا غايب باشد حاكم شرع مى تواند اقدام كند.
(صفحه 415)
ارث
س 1090 ـ آيا معاون در قتل كه از طريق تحريك يا ترغيب يا تهديد يا تطميع و يا به وسيله دسيسه و فريب و نيرنگ موجب وقوع قتل شود ممنوع از ارث مى شود؟
ج ـ بطور كلى چنانچه قتل عمدى و ظلماً واقع شود و منسوب و مستند به شخص باشد مانع ارث مى شود. و در غير اين صورت مانع نمى شود و ظاهراً امور مذكوره از اين قبيل نباشند. لذا مانع از ارث نمى شوند.
س 1091 ـ شخصى كارمند دولت بوده و از دنيا رفته است، دولت مبلغ پولى را بعنوان حق سابقه به خانواده او مى دهد، آيا ثلث متوفى به مبلغ مذكور تعلق مى گيرد؟
ج ـ آنچه دولت مى دهد اگر قانون خاصى جهت مصرف آن دارد طبق همان قانون مصرف شود والاّ حكم ساير اموال ميت را دارد و ثلث آن مرحوم به آن تعلق مى گيرد.
س 1092 ـ زنى از دنيا رفته است آيا جهيزيه و هدايايى كه بستگان شوهر و ديگران بعنوان هديه براى زوجين آورده اند جزء تركه آن زن است؟
(صفحه 416)
ج ـ در مفروض سؤال، جهيزيه كه از طرف پدر به دختر داده شده، ظاهر اين است كه پدر تمليك به دختر مى كند و مال دختر است و تركه او محسوب مى شود و هدايايى كه معلوم است به حساب زوجه و براى او آورده اند مثل طلاجات و لباسهاى زنانه و ساعت زنانه و امثال اينها، تعلق به زوجه دارد و بعضى چيزها است كه معلوم است براى هر دو و جهت استفاده مشترك اهدا كرده اند، تنصيف شود و بعضى چيزها است كه معلوم است براى شوهر آورده اند، مثل ساعت مردانه، كت و شلوار و امثال آن، مال شوهر است و بعضى از چيزها است كه معلوم نيست، اگر اهدا كننده هست از خودش سؤال شود والاّ با مصالحه مسأله را حل كنند.
س 1093 ـ زنى فوت كرده و پدر او خواستار استرداد جهيزيه شده و ادعا مى كند چون ازدواج دوّم دخترش بوده و احتمال بروز اختلاف مى داده هنگام انتقال جهيزيه به منزل داماد قصد هبه و تمليك نداشته بلكه قصد عاريه كرده است و با فوت دختر عاريه فسخ شده و جهيزيه بايد به عاريه دهنده برگردد و از طرفى شوهر دختر ادّعا مى كند كه جهيزيه به عنوان تمليك دختر بوده و جزء تركه او محسوب مى شود. لطفاً بيان فرماييد حق با كدام است. لازم به ذكر است كه در جلسه اى كه بعنوان سازش بين طرفين برقرار شده، پدر دختر اقرار كتبى كرده كه جهيزيه جزء تركه دختر بوده و شوهر دختر بعنوان يكى از ورثه او مى باشد آيا اين اقرار كتبى در فصل خصومت كفايت مى كند؟
ج ـ همانگونه كه نوشته ايد متعارف و ظاهر اين است كه جهيزيه به عروس تمليك مى شود و ظاهر مقدم بر اصل است، لذا ادعاى پدر مرحومه كه برخلاف ظاهر است قبول نيست، مگر اين كه ادعاى خود را از طريق شرعى ثابت كند و احتمال بروز اختلاف دخلى در قصد عاريه كردن جهيزيه و عدم
|