(صفحه 416)
ج ـ در مفروض سؤال، جهيزيه كه از طرف پدر به دختر داده شده، ظاهر اين است كه پدر تمليك به دختر مى كند و مال دختر است و تركه او محسوب مى شود و هدايايى كه معلوم است به حساب زوجه و براى او آورده اند مثل طلاجات و لباسهاى زنانه و ساعت زنانه و امثال اينها، تعلق به زوجه دارد و بعضى چيزها است كه معلوم است براى هر دو و جهت استفاده مشترك اهدا كرده اند، تنصيف شود و بعضى چيزها است كه معلوم است براى شوهر آورده اند، مثل ساعت مردانه، كت و شلوار و امثال آن، مال شوهر است و بعضى از چيزها است كه معلوم نيست، اگر اهدا كننده هست از خودش سؤال شود والاّ با مصالحه مسأله را حل كنند.
س 1093 ـ زنى فوت كرده و پدر او خواستار استرداد جهيزيه شده و ادعا مى كند چون ازدواج دوّم دخترش بوده و احتمال بروز اختلاف مى داده هنگام انتقال جهيزيه به منزل داماد قصد هبه و تمليك نداشته بلكه قصد عاريه كرده است و با فوت دختر عاريه فسخ شده و جهيزيه بايد به عاريه دهنده برگردد و از طرفى شوهر دختر ادّعا مى كند كه جهيزيه به عنوان تمليك دختر بوده و جزء تركه او محسوب مى شود. لطفاً بيان فرماييد حق با كدام است. لازم به ذكر است كه در جلسه اى كه بعنوان سازش بين طرفين برقرار شده، پدر دختر اقرار كتبى كرده كه جهيزيه جزء تركه دختر بوده و شوهر دختر بعنوان يكى از ورثه او مى باشد آيا اين اقرار كتبى در فصل خصومت كفايت مى كند؟
ج ـ همانگونه كه نوشته ايد متعارف و ظاهر اين است كه جهيزيه به عروس تمليك مى شود و ظاهر مقدم بر اصل است، لذا ادعاى پدر مرحومه كه برخلاف ظاهر است قبول نيست، مگر اين كه ادعاى خود را از طريق شرعى ثابت كند و احتمال بروز اختلاف دخلى در قصد عاريه كردن جهيزيه و عدم
(صفحه 417)
قصد تمليك ندارد. چون بر فرض بروز اختلاف در نهايت طلاق واقع مى شده و جهيزيه در صورت طلاق و تمليك مربوط به عروس بوده نه زوج. لذا ادعاى پدر بر اين كه به خاطر احتمال بروز اختلاف قصد عاريه كرده است، قرينه و دليل قابل قبولى براى مدعاى او نمى شود. و اقرار كتبى چنانچه مورد قبول پدر باشد يا وقوع آن محرز و شرعاً ثابت شود در فصل خصومت عليه مقر كفايت مى كند.
س 1094 ـ ورثه مردى عبارتند از يك زن و چند فرزند صغير و كبير و تركه ميت يك منزل مسكونى است و چون زوجه حقى نسبت به عين ساختمان منزل نداشته و فقط در قيمت آن سهم دارد، آيا قبل و بعد از پرداخت حق زوجه نامبرده مى تواند به سكونت در آن منزل ادامه دهد يا موقوف به اذن ساير ورثه است؟
ج ـ بطور كلى زوجه از خود ساختمان ارث نمى برد. بلكه از قيمت آن ارث مى برد. لذا سكونت او در واحد مسكونى منوط به اجازه قيم شرعى صغار و ساير ورثه است. همانگونه كه تصرف آنها پيش از دادن سهم الارث زوجه چنانچهورثه از پرداخت حق زوجه استنكاف كنند و عذر شرعى نداشته باشند منوط به اجازه او است در اين صورت با اجازه حاكم شرع مى تواند به عنوان تقاص به مقدار حق خود در خانه سكونت كند.
س 1095 ـ اگر همسر متوفى كه فرزند نداشته، بعد از مدتى اقدام به گرفتن سهم الارث خود كند، آيا مى تواند اجاره سهم الارث خود از ابنيه و اشجارى كه در اموال متوفى بوده بگيرد؟
ج ـ خير، در فرض سؤال، زن فقط 41 قيمت هوايى را ارث مى برد و نسبت به اجاره اين مدت هيچ حقى ندارد.
(صفحه 418)
س 1096 ـ آيا زوجه از آب زراعى چاههاى عميق و چشمه و قنات ارث مى برد؟ از موتور و لوله و ساختمان آنها چطور؟
ج ـ زوجه از اصل چاه و قنات و چشمه و آبى كه به تدريج از آن خارج مى شود ارث نمى برد، ولى از قيمت موتور آب و لوله هاى نصب شده و قيمت ساختمانها ارث مى برد.
س 1097 ـ در مواردى كه گرفتن سرقفلى مشروع است، آيا زن از آن ارث مى برد؟
ج ـ بلى، زن در مواردى كه گرفتن سرقفلى مشروع باشد از آن ارث مى برد. چون در اين موارد يا سرقفلى در مقابل اعيانى مغازه است يا به عنوان قرض در دست مالك مغازه است و در هر دو صورت جزء اموال منقول محسوب مى شود ولى اگر بر فرض سرقفلى در مقابل زمين و اعيانى مغازه گرفته شود زن از آنچه در مقابل زمين است، ارث نمى برد.
س 1098 ـ مردى در حال بيمارى زنى را به عقد خود در آورده است و قبل از دخول، با همان بيمارى مرده است، آيا اين زن از مرد ارث مى برد؟
ج ـ در فرض سؤال ارث نمى برد.
س 1099 ـ شخصى به علت بچه دار نشدن از محلى كه بچه هاى بى سرپرست را نگهدارى مى كنند بچه اى را به خانه مى آورد و بزرگ مى كند، آيا بعد از فوت اين شخص اين بچه از او ارث مى برد؟
ج ـ در فرض سؤال كه اين پسر فرزند متوفى نيست از او ارث نمى برد، اگر چه در شناسنامه فرزند وى ثبت باشد. بلى اگر متوفى وصيتى نسبت به او كرده است تا ثلث اموال او در هنگام فوت نافذ است كه بايد عمل شود، و بقيه اموال بين ورثه او طبق احكام ارث تقسيم مى شود.
(صفحه 419)
س 1100 ـ شخصى در سال 61 به جبهه رفته و هنوز هيچ خبرى از او نيست بعد از گذشت چه مدتى مى توان مال او را تقسيم كرد؟
ج ـ اگر اطمينان به شهادت آن فرد پيدا كنيد مى توانيد اموال او را طبق مسائل ارث بعد از پرداخت ديون و وصيت او تقسيم كنيد.
س 1101 ـ چهارده سال است كه پدرم در جنگ تحميلى مفقود شده و ده سال پيش پدربزرگم از دنيا رفته آيا از اموال پدربزرگم چيزى به عنوان ارث به پدرم تعلق مى گيرد يا اموال به باقى ورثه مى رسد؟ و آيا اگر پدرم سهمى دارد به ما مى رسد؟
ج ـ در فرض سؤال سهم الارث مفقود الاثر را كنار مى گذارند تا اگر زنده بود خودش سهمش را تصرف كند و اگر معلوم شد بعد از فوت پدرش شهيد يا مرحوم شده سهم الارث پدرى او بين ورثه او تقسيم مى شود، و اگر معلوم شد قبل از پدر شهيد يا فوت شده سهم كنار گذاشته شده بين ورثه پدر تقسيم مى شود و به ورثه مفقودالاثر چيزى نمى رسد.
س 1102 ـ در فرض سابق اگر بالأخره معلوم شد كه شخص مفقود، شهيد شده است اما تاريخ شهادت او معلوم نباشد، حكم مسأله چيست؟
ج ـ در اين فرض كه تاريخ فوت پدر معلوم است ولى تاريخ فوت پسر معلوم نيست پسر از پدر ارث مى برد و بنابر اين سهم الارث پسر بين ورثه پسر تقسيم مى شود.
س 1103 ـ زن و شوهرى در حين مسافرت با ماشين تصادف كردند كه منجر به فوت هر دو گرديد، ولى فوت زن تقريباً دو ساعت بعد از فوت شوهر رخ داده است و همچنين شوهر از اين همسر متوفّى فرزندى ندارد بلكه از زن ديگر فرزند دارد. آيا شرعاً اين همسر متوفّى از شوهر مرحوم خود ارث مى برد؟
(صفحه 420)
ج ـ در فرض سؤال همسر از شوهر ارث مى برد، ولى اگر ورثه ادعاى راننده را قبول كنند يا ادعاى او شرعاً ثابت شود در اين صورت زن طبق احكام ارث زن و شوهر كه در توضيح المسائل بيان شده از تركه شوهر ارث مى برد. و از او به ورثه اش منتقل مى شود، و در اين فرض شوهر از زن ارث نمى برد و اگر تقدم يا تأخر فوت زن و شوهر ثابت و معلوم نباشد، هر دو از اموالى كه سابق داشته اند (نه آنچه را كه فعلاً از هم ارث مى برند) از يكديگر ارث مى برند. به اين صورت كه بايد فرض شود كه شوهر قبل از زن فوت شده است و زن سهم الارث خود را از تركه شوهرش مى برد و باز بايد فرض شود كه زن قبل از شوهرش فوت شده و شوهر سهم الارث خود را از تركه زنش مى برد و آنچه از يكديگر ارث برده اند به وارث آنها منتقل مى شود. ضمناً كيفيت و مقدار ارث در توضيح المسائل بيان شده است.
س 1104 ـ مرسوم است كه شخص در زمان حيات اموال خود را به صورت سهم الارث بين ورثه خود تقسيم مى كند و بعد از فوت بين ورثه اختلاف حاصل مى شود، آيا اين مسأله وجاهت شرعى دارد؟ همچنين آيا مى تواند در زمان حيات مقدار زيادى از دارايى خود را به يكى از ورثه مصالحه يا هبه كند به نحوى كه ضرر به حقوق ساير ورثه داشته باشد؟
ج ـ اگر اموال خود را به صورت هبه يا صلح بين فرزندان خود تقسيم كرده است مانع شرعى ندارد و هر يك سهم واگذار شده را مالك هستند و اختلاف ورثه وجاهت شرعى ندارد. اما اگر وصيت كرده كه بعد از فوتش هر كدام قسمتى معين را ببرند. در اين صورت اگر وصيت مازاد بر ثلث نباشد نافذ است و اگر زايد بر ثلث باشد، مازاد بر ثلث منوط به اجازه ورثه است و اختلاف آنها بى مورد است و انسان مى تواند هر مقدار از دارايى خود را به
|