جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 463)

كه مقدره است (مشخص است) جدا حساب مى شود و ديه جدا شدن تكه استخوان كه ديه مقدره ندارد، با ارش تعيين مى شود.

س 1214 ـ اگر جنايت سبب زخم شدن دو جاى بدن شده، يا صورت و بدن را با هم مجروح كرده است، ديه چگونه محاسبه مى شود؟
ج ـ بطور كلى در صورت تعدد زخم و جراحت، ديه هم متعدد مى شود و هر جراحت مستقلى ديه مستقل و مخصوص بخود را دارد، بنابراين در فرض سؤال ديه زخم وارد بر سر يا صورت جدا و ديه بدن نيز جدا محاسبه مى شود كه بايد دو ديه بپردازد. و نيز ديه دو جاى بدن جداگانه محاسبه و دو ديه محاسبه مى شود. بلى اگر با يك ضربه يا با يك سوزاندن بوجود آمده باشد احوط تصالح است.

س 1215 ـ شخصى در بين راه، ديگرى را سوار ماشين مى كند. در راه راننده ماشين خوابش مى برد و ماشين واژگون مى شود و راننده بخاطر بستن كمربند ايمنى فقط مجروح مى شود ولى آن شخص كمربند را نبسته و ضربه مغزى مى شود و پس از چند روز فوت مى كند. اين در حالى است كه اغلب افراد مطلع از اين حادثه اظهار مى دارند اگر اين فرد كمربند مى بست ضربه مغزى نمى شد. حال آيا راننده ضامن است؟ در صورت ضامن بودن، مباشر در قتل است يا مسبب؟
ج ـ اگر بى احتياطى راننده باعث واژگونى ماشين شده و فوت سرنشين عرفاً مستند به راننده است ولو از جهت خواب گرفتگى او، در اين صورت ديه ثابت است و كفّاره هم دارد و در اين فرض فرقى بين صدق مباشر يا سبب نيست. اما اگر فوت مستند به خود سرنشين بوده ولو از جهت نبستن كمربند، در اين صورت كسى ضامن نيست، كفّاره هم ندارد.
(صفحه 464)


س 1216 ـ شخصى با ماشين سوارى، يك نفر را مصدوم كرده و او را در بيابان رها كرده و رفته است و او در بيابان فوت كرده، در حالى كه طبق نظر پزشك اگر او را به بيمارستان مى رساند فوت نمى كرد. آيا اين قتل چه نوع قتلى محسوب مى شود؟
ج ـ اگر مصدوم قدرت نداشته كه خود را به بيمارستان برساند و كسى هم نبوده او را كمك كند و در اثر صدمه و جراحت تصادف فوت شده است، ظاهراً قتل، از نوع عمد محسوب مى شود.

س 1217 ـ در يك گاودارى، گاوى وحشى شده و كارگر گاودارى را مصدوم مى كند، كه منجر به فوت او مى شود. آيا صاحب گاودارى مسؤول است؟
ج ـ در فرض مذكور كه كارگر از موضوع اطلاع داشته است، صاحب گاودارى مسؤول نيست.

س 1218 ـ اگر كسى شخص مست يا بى هوش را بكشد، آيا قصاص مى شود يا فقط ديه ثابت است؟
ج ـ در فرد مذكور اگر تمامى شرايط، موجود باشد قصاص ثابت است، ولى بهتر است با پرداخت ديه، مصالحه كنند.

س 1219 ـ شخصى به سر ديگرى ضربه زده است كه آن ضربه موجب جراحت پوست سر نشده، ولى منجر به خونريزى مغزى مضروب شده است. آيا ضارب بايد به حكم مأمومه ثلث ديه را بپردازد يا ارش بدهد؟
ج ـ مأمومه در مورد جرح است، لذا در مورد سؤال بايد ارش را بپردازد.

س 1220 ـ در قتل نفس انتخاب ديه با قاتل است كه معمولاً ده هزار درهم انتخاب مى شود ولى در شجاج ديه 15 شتر تعيين شده است كه در مقايسه با ده هزار درهم از ديه كامل هم بيشتر مى شود. آيا در اين مورد بايد 15 شتر را
(صفحه 465)

داد يا بالنسبه از ديه كامل منتخب جانى اخذ شود؟
ج ـ شتر در ديه موضوعيت ندارد و مقدار فوق بالنسبه از ديه نفس حساب مى شود هرچند احتياط در مصالحه است.

س 1221 ـ از نظر فقهى، مراد از فكين چيست؟ ظاهراً در اصطلاح پزشكى به فك فوقانى و تحتانى فكين اطلاق مى شود.
ج ـ از نظر فقهى اصطلاح خاصى براى فكين وجود ندارد، ولى براى فك پايين اصطلاح «اللّحيان» بكار رفته و ديه كامله دارد.

س 1222 ـ ديه قلع فك بالا و جراحات وارده بر آن چگونه محاسبه مى شود؟
ج ـ استخوان فك بالا جزو استخوان سر و صورت است و قلع آن ديه مقدّره ندارد و بايد ارش داده شود و جراحات آن حكم شجاج و جراح را دارد.

س 1223 ـ اگر فك تحتانى شخص از دو ناحيه راست و چپ بشكند و بعد از مدتى جوش بخورد آيا ديه آن مثل ديه سر و صورت (شِجاج) است يا مثل ديه ساير بدن؟
ج ـ حكم سر و صورت را دارد و طبق احكام جراح و شجاج عمل مى شود.

س 1224 ـ آيا ديه شكستن يك بند از انگشتان دست و يا پا از باب ديه شكستگى يك انگشت محسوب مى شود يا بايد با احتساب ديه يك بند حساب كرد؟
ج ـ به احتساب ديه يك بند انگشت محاسبه مى شود، يعنى در انگشت شست 21 ديه انگشت و در ساير انگشتها 31 ديه انگشت مى باشد.

س 1225 ـ كف دست تا مچ و همچنين كف پا از پنج استخوانى كه متصل به انگشتان است تشكيل شده كه هر كدام متصل به يكى از انگشتان است. آيا
(صفحه 466)

شكستگى يكى از آن استخوانها از باب شكستگى دست و يا پا محسوب مى شود؟ اگر محسوب نمى شود ديه هر يك چقدر است؟
ج ـ ديه هر يك از استخوانهاى مورد سؤال در غير شست اگر بدون عيب خوب شود 20 دينار و 32 دينار است و در استخوانهاى مربوط به شست 33 دينار و 31 مى باشد.

س 1226 ـ آيا شكستگى استخوانهاى ساعد و ساق پا ديه مقدره دارد يا با ارش تعيين مى شود؟ و نيز چنانچه در اثر يك ضربه و يا ضربات متعدد چند جا بشكند آيا براى هر شكستگى ديه جداگانه منظور مى شود يا مجموعاً داراى يك ديه است؟
ج ـ نمى توان بطور قطع و يقين نظر داد كه كسر ساعد و ساق پا ديه مقدره دارد و (چون مدرك عمده، معتبره ظريف است و آن علاوه بر اضطراب در متن، با نسخ متفاوت نقل شده و در عين حال به لحاظ اعتبار آن و با توجه به نسخ فقيه و تهذيب و بعضى از نسخ كافى) احتياط آن است كه در خصوص كسر ساعد (هر دو استخوان) چنانچه بدون عيب بهبود حاصل شد 31333 دينار به عنوان ديه پرداخت شود و اگر يكى از دو استخوان بشكند و بدون عيب بهبود حاصل شود صد دينار پرداخت شود و چنانچه از چند ناحيه بشكند براى هر شكستگى ديه جداگانه منظور شود و فرقى نيست كه در اثر ضربه واحده يا متعدد حادث شده باشد چون مقتضاى تعدد جنايت تعدد ديه و اصل عدم تداخل است و چنانچه استخوانها معيوب بمانند علاوه بر ديه ذكر شده ديه عيب موجود با ارش تعيين شود و احتياط بيشتر آن است كه در تمام صور مذكوره مسأله را با مصالحه خاتمه دهند.
(صفحه 467)

و اگر ساق پا بشكند و بدون عيب خوب شود 200 دينار پرداخت شود و اگر معيوب بماند 31333 دينار پرداخت شود و چنانچه از چند ناحيه بشكند ديه متعدد مى شود، همانگونه كه در كسر ساعد گفته شد و احتياط بيشتر در تمام صور كسر سابق نيز مصالحه و تراضى است.

س 1227 ـ آيا ديه شكستگى قاپك پا و همچنين مچ دست از باب شكستگى استخوان پا و يا دست محسوب مى شود؟
ج ـ ديه شكستگى دو مچ دست اگر خوب و بى عيب شود 100 دينار است و ديه شكستگى يك مچ اگر كاملاً خوب شود 50 دينار است. اما ديه شكستگى قاپك پا (قوزك) معين نشده است ولى ديه خرد شدن قاپك پا ثلث ديه پا يعنى 166 دينار و 32 دينار مى باشد و ظاهراً طبق قاعده مشهور ديه شكستگى آن 100 دينار است.

س 1228 ـ شخصى دست كسى را از مچ قطع كرده و سپس آن را ترميم داده، ولى 75% كارايى آن از بين رفته است، آيا جانى قصاص مى شود، يا ديه قطع دست يا ارش لازم است؟
ج ـ در فرض سؤال كه قبل از قصاص دست را الصاق و ترميم كرده است، قصاص كردن مشكل و خلاف احتياط است. و در فرض مذكور كه 75% كارايى آن از بين رفته، ديه آن ثلث ديه يك دست است.

س 1229 ـ اگر كسى يكى از ناخنهاى پا يا دست كسى را از بين ببرد، آيا به جز ديه جراحت وارده، ديه ديگرى براى خود ناخن به مجروح تعلق مى گيرد؟ و همينطور در مواردى كه قسمتى از ناخن از بين برود؟
ج ـ بطور كلى اگر جنايت بيش از يكى باشد ديه تكرار مى شود اگر چه با يك ضربه باشد. اما اگر بيش از يك جنايت صدق نكند فقط يك ديه ثابت است