(صفحه 84)
س 93 ـ تطهير مخرج بول چگونه است؟
ج ـ شلنگ كه به آب لوله كشى متصل است، يك مرتبه شستن كفايت مى كند ولى با آب قليل بايد دومرتبه شسته شود، بلى اگر مجراى بول آلوده به بول نباشد، با آب قليل هم يك مرتبه پاك مى شود ولى بهتر است دومرتبه بشويند.
س 94 ـ شخصى در حال تخلّى، رو به قبله يا پشت به قبله نشسته است، آيا واجب است به او تذكر دهيم؟
ج ـ چنانچه عالم به حكم وموضوع است (يعنى مى داند كه اين عمل حرام است و قبله را هم مى داند) در اين فرض، از باب امر به معروف و نهى از منكر، واجب است به او تذكر دهيد و اگر جاهل به حكم است (يعنى نمى داند كه تخلى، رو به قبله و پشت به قبله حرام است) در اين فرض، از باب وجوب ارشاد جاهل، واجب است مسأله را به او تذكر دهيد، و اگر جاهل به موضوع است (يعنى مسأله رامى داند ولى نمى داند كه سمت قبله نشسته) در اين صورت تذكر واجب نيست.
س 95 ـ توالت ساختمان حدود 7 الى 10 درجه از قبله انحراف دارد، آيا اين مقدار تمايل و انحراف اشكال دارد؟
ج ـ بطور كلى چنانچه انحراف و تمايل به مقدارى باشد كه در حال تخلى عرفاً رو به قبله يا پشت به قبله صدق نكند، اشكال ندارد.
س 96 ـ شخصى با دست نجس مرطوبى با كسى مصاحفه مى كند، آيا لازم است به او اطلاع دهد؟
ج ـ بلى، اگر بهوسيله دستِ نجس، دست او رانجس كرده و اوبا آن دست غذا مى خورد، يابدون تطهير براى نماز وضومى گيرد، لازم است به اواطلاع دهد.
(صفحه 85)
س 97 ـ اگر انسان اشياء ديگران را نجس كند، آيا بايد به آنها بگويد؟
ج ـ اگر آن چيز را، صاحبش در كارى كه شرط آن طهارت واقعى است استعمال مى كند، مثل خوردن وآشاميدن و آب وضو و غسل، واجب است نجس بودن آن را به صاحبش بگويد، اما اگر شرط استعمال آن طهارت واقعى نيست، مثل نجس بودن لباس يا فرش، لازم نيست بگويد، اگر چه بداند صاحبش در آن يا روى آن نماز مى خواند.
س 98 ـ چيزى است كه احتمال نجس بودن آن را مى دهم و شايد با تجسّس و سؤال، نجس بودن آن معلوم شود، آيا تجسّس و سؤال لازم است؟
ج ـ اگر حالتِ سابق آن را از جهت پاكى و نجسى نمى دانيد و طهارت يا نجاست آن مشكوك است، تجسّس وسؤال لازم نيست و محكوم به طهارت است.
وسواسى
س 99 ـ به چه كسى وسواسى گفته مى شود و حكم آن چيست؟
ج ـ كسى كه از حدّ متعارف خارج شود وسواسى است و نبايد به وسوسه اعتنا كند، وسواس و وسوسه از شيطان است و جايز نيست.
س 100 ـ وظيفه وسواسى چيست و راه نجات او چه مى باشد؟
ج ـ وظيفه او بى اعتنايى است و بايد در مسائل طهارت نجاست، وضو و غسل مثل متعارف مردم عمل كند و با بى اعتنايى مكرر اين حالت را از خود رفع و برطرف كند.
س 101 ـ شخصى است كه زياد شك مى كند و همه چيز را نجس مى داند، در مهمانى ها غذا را نجس مى داند، در و ديوار را نجس مى داند، و... آيا چنين
(صفحه 86)
عقيده و رويّه اى صحيح است؟
ج ـ نبايد به شك اعتنا كند و بايد بنا را بر طهارت بگذارد و چنين رويه و عقيده اى خلاف شرع و خلاف عقل و عرف و پيروى از شيطان است و مسلمان بايد طبق دستورات اسلام عمل كند.
س 102 ـ بعضى افراد در وضو و غسل بيش از اندازه آب مى ريزند و دست به صورت و دستها و بدن خود مى كشند و مى گويند احتياطاً دست مى كشيم و نيز بعضى از خانمها در شستن و آب كشيدن لباس و غيره و يا براى وضوى نماز، آب زياد مصرف مى كنند و گاهى روزانه و چه بسا قبل از هر وضو و نماز پاهاى خود را آب مى كشند و مى گويند: پاى ما احتياط داشت، يا به دلمان نمى چسبد و احتياط خوب است، بفرماييد: آيا اين اعمال وجهه شرعى و رجحان دارد و احتياط است يا خلاف شرع و خلاف احتياط است؟
ج ـ اشكالى نيست كه احتياط فى نفسه (يعنى به لحاظ اينكه در بعض موارد موجب يقين عمل به وظيفه و سبب رسيدن به واقع مى شود)، خوب است و رجحان شرعى دارد، ولى گاهى عوارض سوء و پيامدهاى خلاف شرع و عقل دارد و در چنين مواردى احتياط نه تنها رجحان ندارد، بلكه احتياط در ترك احتياط است، مثلاً اگر احتياط كردن انسان را در معرض وسواس قرار دهد، يعنى اگر بيش از حدّ دست كشيدن و آب زياد از اندازه ريختن و دست و پا و لباس را بى جهت آب كشيدن انسان را به وسواس و وسوسه گرفتار كند خلاف شرع و حرام است، همانطور كه مرحوم سيد(قدس سره) در عروة الوثقى (1) و ديگر علماى عظام فرموده اند.
- 1 ـ عروة الوثقى، فى النجاسات، فصل، طريق ثبوت النجاسة... قال قدس سره: «بل قد يقال بعدم رجحان الإحتياط بالإجتناب عنها بل قد يكره او يحرم اذا كان فى معرض حصول الوسواس».
(صفحه 87)
و در خصوص وضو بايد توجه داشت كه علاوه بر مسائل و مفاسد مترتبه بر اصل وسوسه، اگر شخص در وضو گرفتن وسواسى باشد و دست چپ را بيش از اندازه آب بريزد، صحت وضوى او نيز مشكل است، چون لازم مى آيد با آب جديد مسح كند، بلكه اگر آب زياد هم نريزد، ولى بيش از حدّ و اندازه دست بكشند، صحت وضوى او مشكل است، چون اين كار موجب مى شود كه رطوبت كف دست ـ كه بايد با آن مسح كند ـ با رطوبت ذراع او مخلوط شود و مسح با آب مخلوط انجام شود».(1)
گذشته از اينها، وسوسه يك حالت نفسانى و تخيل شيطانى است كه چنين حالتى فى نفسه مذموم و مرجوح و نشانه بى عقلى انسان است، چرا كه اين حالت باعث هدر رفتن اوقات گرانبها و تضييع عمر شريف و بى بديل شخص مى شود وگاهى موجب ترك واجب يا فعل حرام مى شود(2) لذا نقل شده كه بعضى از علما فرموده اند: «اشكالى نيست كه عمل به وسواس حرام است».(3)
- 1 ـ عروة الوثقى، فى أفعال الوضوء، مسألة 47: «يشكل صحة وضوء الوسواسى اذا زاد فى غسل اليسرى من اليدين فى الماء من جهة لزوم المسح بالماء الجديد فى بعض الأوقات بل إن قلنا بلزوم كون المسح ببلة الكفّ دون رطوبة سائر الأعضاء يجيئ الأشكال فى مبالغته فى إمرار اليد، لأنّه يوجب مزج رطوبة الكفّ برطوبة الذراع».
- 2 ـ در كتاب مدارك العروة الوثقى فى فقه الشيعة، ج 3، ص274 نقل فرموده: «كه يك نفر وسواسى بوده و براى اينكه آب وضوى او از روى زمين به وى ترشح نكند، مى رفته است بالاى بام منزل و لب بام وضو مى گرفته است، روزى در اثناء وضو حسّ مى كند كه آب وضو از كف حياط به طرف بالا ترشح كرد و به گردنش پاشيد. وقتى اين خيال و اعتقاد را پيدا كرد واين اتفاق افتاد، مطمئن شد كه اينها خيالات و وسوسه است و واقعيت ندارد، لذا متنبه شد و دست از آن حالت وسوسه شيطانى برداشت و آن خيالات را كنار گذاشت». و نيز در همان كتاب و همان صفحه نقل فرموده: «فردى مبتلاى به وسواس شده بود، ريش خود را مى تراشيد، براى اينكه يقين پيدا كند، براى وضو آب به پوست صورتش مى رسد و معتقد بوده كه مو ولو كم باشد مانع رسيدن آب به پوست صورت مى شود».
- 3 ـ مدارك العروة الوثقى فى فقه الشيعه، ج 3، ص 271 .
(صفحه 88)
و بعضى فرموده اند: «حرام است انسان خود را در معرض وسواس قرار دهد، چون در معرض وسواس قرار دادن اطاعت از شيطان است و اطاعت از شيطان مبغوض خداوند متعال است».(1)
علاوه بر اينها در روايات صحيحه آمده است كه «عبدالله بن سنان» مى گويد: «در خدمت امام صادق(عليه السلام) از شخصى كه در وضو و نماز مبتلاى به وسواس بود نام بردم و گفتم: او شخص عاقلى است، حضرت فرمود: چگونه عاقلى است كه از شيطان اطاعت مى كند، عرض كردم، چگونه از شيطان اطاعت مى كند؟ فرمود: از خودش سؤال كن و بپرس كه اين حالت وسواس از كجا و از چه چيز مى باشد؟ (منشأ آن چيست؟) خواهد گفت: اين حالت و رويه از عمل شيطان است».(2)
و در روايت صحيح ديگر است كه حضرت فرمود: «شيطانِ خبيث را به خود عادت ندهيد (او را نسبت به خود معتاد نكنيد) چون آن خبيث به آنچه عادت داده شد، معتاد مى شود (ديگر دست بردار نيست) و تنها هدف وخواسته او اين است كه اطاعتش كنند».(3)
بنابراين شخص مؤمن و عاقل، از دست كشيدن بيش از حد و آب كشيدن بى مورد، پرهيز مى كند، مبادا به دام شيطان بيفتد و دچار تضييع عمر و
- 1 ـ مهذب الأحكام، ج 1، ص 426 .
- 2 ـ وسائل الشيعه، ج 1، ص 46، باب 10، ابواب مقدمة العبادات، ح 1: «عن عبدالله بن سنان قال: ذكرت لأبى عبدالله عليه السلام رجلاً مبتلى بالوضوء و الصلاة، و قلت هو رجل عاقل، فقال: ابوعبدالله عليه السلام و اىّ عقل له و هو يطيع الشيطان؟ فقلت له: و كيف يطيع الشيطان؟ فقال: سَله، هذا الذى يأتيه من أىّ شئ هو؟ فانه يقول لك: من عمل الشيطان».
- 3 ـ وسائل الشيعه، ج 5، ص 329، باب 16، ابواب الخلل ح 2: «عن زرارة و ابى بصير... ثم قال: لا تعوّدوا الخبيث من انفسكم ... فانّ الشيطان خبيث معتاد لما عُوِّد... انّما يريد الخبيث ان يطاع. فاذا عصى لم يعد الى احدكم».