جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 88)

و بعضى فرموده اند: «حرام است انسان خود را در معرض وسواس قرار دهد، چون در معرض وسواس قرار دادن اطاعت از شيطان است و اطاعت از شيطان مبغوض خداوند متعال است».(1)
علاوه بر اينها در روايات صحيحه آمده است كه «عبدالله بن سنان» مى گويد: «در خدمت امام صادق(عليه السلام) از شخصى كه در وضو و نماز مبتلاى به وسواس بود نام بردم و گفتم: او شخص عاقلى است، حضرت فرمود: چگونه عاقلى است كه از شيطان اطاعت مى كند، عرض كردم، چگونه از شيطان اطاعت مى كند؟ فرمود: از خودش سؤال كن و بپرس كه اين حالت وسواس از كجا و از چه چيز مى باشد؟ (منشأ آن چيست؟) خواهد گفت: اين حالت و رويه از عمل شيطان است».(2)
و در روايت صحيح ديگر است كه حضرت فرمود: «شيطانِ خبيث را به خود عادت ندهيد (او را نسبت به خود معتاد نكنيد) چون آن خبيث به آنچه عادت داده شد، معتاد مى شود (ديگر دست بردار نيست) و تنها هدف وخواسته او اين است كه اطاعتش كنند».(3)
بنابراين شخص مؤمن و عاقل، از دست كشيدن بيش از حد و آب كشيدن بى مورد، پرهيز مى كند، مبادا به دام شيطان بيفتد و دچار تضييع عمر و
  • 1 ـ مهذب الأحكام، ج 1، ص 426 .
  • 2 ـ وسائل الشيعه، ج 1، ص 46، باب 10، ابواب مقدمة العبادات، ح 1: «عن عبدالله بن سنان قال: ذكرت لأبى عبدالله عليه السلام رجلاً مبتلى بالوضوء و الصلاة، و قلت هو رجل عاقل، فقال: ابوعبدالله عليه السلام و اىّ عقل له و هو يطيع الشيطان؟ فقلت له: و كيف يطيع الشيطان؟ فقال: سَله، هذا الذى يأتيه من أىّ شئ هو؟ فانه يقول لك: من عمل الشيطان».
  • 3 ـ وسائل الشيعه، ج 5، ص 329، باب 16، ابواب الخلل ح 2: «عن زرارة و ابى بصير... ثم قال: لا تعوّدوا الخبيث من انفسكم ... فانّ الشيطان خبيث معتاد لما عُوِّد... انّما يريد الخبيث ان يطاع. فاذا عصى لم يعد الى احدكم».

(صفحه 89)

اسراف و شبهه در صحت وضو بشود و گاهى موجب بيمارى و ضرر بر نفس و درد پا و بازماندن از زندگى و هدر دادن آب بشود، خصوصاً در زمانها و مكانها و شهرهايى كه مردم با كم آبى مواجه و چه بسا نياز به آب براى ضروريات زندگى و خوردن دارند، اعاذنا الله و جميع المؤمنين من جميع الوساوس الشيطانى.

س 103 ـ بعضى افراد در مسائل طهارت و وضو، وسواس دارند و گوش به حرف كسى نمى دهند، اعمال اينها چگونه است؟
ج ـ جايزنيست و اگر در وضو دست چپ را بيش از دو مرتبه بشويند و آب بريزند وضوى آنها صحيح نيست، چون لازمه آن مسح كردن باآب جديداست.

س 104 ـ آيا در نجاست و نجس بودن چيزى، مى توان به گفته وسواسى اعتماد كرد؟
ج ـ خير، در اين رابطه اعتمادى به حرف او نيست و لازم نيست به حرف او ترتيب اثر داد.

س 105 ـ آيا لازم است وسواسى را از وسوسه منع كرد؟
ج ـ بلى، بر همه واجب است، با رعايت شرايط نهى از منكر، او را از وسوسه و وسواسگرى منع و نهى كنند.(1)

  • 1 ـ در يكى از سفرها با رفقا و يكى از علماى بزرگوار، رضوان الله تعالى عليه، درب قهوه خانه اى پياده شديم، يكى از رفقا رفت و از آب شير دست و صورت خود را شست و پس از آن، مقدارى آب روى شير ريخت و به خيال خود، شير را آب كشيد و آن را بست، آن عالم بزرگوار كه ملاحظه مى كردند به او فرمود: چه كسى روى شير ادرار كرده بود كه آن را آب كشيدى؟ آن آقا لبخندى زد و چيزى نگفت، بعدها گفت، آن تذكر، مرا متنبه و متوجه وسواسگرى من كرد و از همان زمان تصميم گرفتم از آن حالت دست بردارم و بحمدالله تعالى به طور كلى از وسوسه نجات يافتم و راحت شدم.

(صفحه 90)

وضــو




س 106 ـ با توجه به اينكه وقت نماز داخل شده، آيا جايز و صحيح است، وضو را قربةً الى الله (نه به قصد نماز) بگيرند؟
ج ـ بلى، مانعى ندارد و با آن وضو نماز هم مى توانند بخوانند و صحيح است.

س 107 ـ شخصى مدتى، قبل از وقتِ نماز، براى نماز وضو مى گرفته و جاهل به مسأله بوده است، آيا نمازهايى كه با آن وضو خوانده صحيح است؟
ج ـ در فرض سؤال كه قصد قربت داشته است، نمازها صحيح است و قضا ندارد.

س 108 ـ در وضوى ارتماسى اگر دست راست را در آب فرو برد و دست چپ را نيز در آب فرو برد و ارتماساً وضو گرفت و اصلاً دست راست رابه دست چپ نكشيد، آيا براى مسح سر و پاى راست اشكالى پيش مى آيد؟
ج ـ اشكال پيش نمى آيد و مسح سر و پاى راست را با ترى كف دست راست و مسح پاى چپ را با دست چپ انجام مى دهد و وضو صحيح است.

س 109 ـ در توضيح المسائل فرموده ايد: «شستن صورت و دستها مرتبه اول واجب و مرتبه دوم جايز و مرتبه سوم حرام است»، آيا اين مطلب اختصاص
(صفحه 91)

به وضوى ترتيبى دارد يا شامل وضوى ارتماسى هم مى شود؟
ج ـ در جواز شستن مرتبه دوم، و عدم جواز مرتبه سوم، فرقى بين وضوى ترتيبى و ارتماسى نيست.

س 110 ـ هنگام وضو گرفتن سهواً دستم را از پايين به بالا كشيدم، آيا وضو اشكال پيدا كرده است؟
ج ـ چنانچه عرفاً مى گويند از بالا به پايين شسته ايد، اشكال ندارد.

س 111 ـ در وقت وضو، اتفاقاً دستم را بالا بردم و آب وضو به طرف آرنج رفت، آيا وضو باطل شده است؟
ج ـ وضو باطل نيست.

س 112 ـ آيا واجب است صورت را با دست راست شست؟
ج ـ در وضو، شستن صورت با دست راست واجب نيست.

س 113 ـ اگر هنگام مسح سر، آب كف دست زياد باشد، به طورى كه موجب جريان آب شود، آيا لازم است آب كف دست را كم كنند؟
ج ـ احتياط اين است كه آب را كم كنند.

س 114 ـ شخصى روى سر خود مو كاشته است، براى مسح سر چه وظيفه اى دارد؟
ج ـ در فرض سؤال كه ظاهراً مو جزء سر شده است، در صورت امكان به پوست سر مسح كند و اگر عادتاً مشكل است به بيخ موها مسح كند و اگر موها را به وسيله اى روى سر چسبانده اند، به طورى كه بشره زير چسب قرار گرفته است و برداشتن آن مشكل است، روى همان چسب يا به بيخ موها مسح كند و احتياطاً تيمم هم بكند.

س 115 ـ دست راست شخصى از مچ قطع شده، آيا مسح سر و پاى راست را با
(صفحه 92)

دست چپ بكشد؟
ج ـ بهتر است با ذراع همان دستِ قطع شده مسح بكشد ولى اگر با دستِ چپ هم مسح بكشد كفايت مى كند.

س 116 ـ شخصى روى پا را دومرتبه مسح كشيد، آيا وضويش باطل است؟
ج ـ وضو باطل نيست و مسح دوم لغو بوده است.

س 117 ـ شخصى براى اينكه بيخ موهاى سر را مسح كند، موها را كنار مى زند و در نتيجه موها تر مى شود، آيا اين ترى براى مسح ضرر دارد؟
ج ـ چنانچه ترى كف دست هنگام مسح به بيخ موها كه خشك مانده، برسد، مسح صحيح است و نيز اگر ترى كف دست بر ترى اوّل غلبه كند، به طورى كه بگويند ترى مربوط به مسح كشيدن است، در اين فرض هم وضو صحيح است.

س 118 ـ اگر در جايى كه تقيه واجب است، شخصى تقيه نكرد و وضو برخلاف تقيه گرفت، آيا وضوى او صحيح است؟
ج ـ بنابر اقوى وضوى او صحيح است ولى خلاف شرع مرتكب شده است.

س 119 ـ خانمى در حال طواف و در اثر فشار جمعيت و غيره احساس مى كند كه باد از قبلش خارج شده، آيا وضو و طواف او باطل مى شود؟
ج ـ بطور كلّى خروج باد از قبل، موجب بطلان وضو و طواف و حتّى نماز نمى شود.(1)

س 120 ـ كسى كه جهت ضيق وقت بايد تيمم كند، چنانچه برخلاف وظيفه خود عمل كرد و وضو گرفت، آيا وضوى او صحيح است؟
ج ـ بلى در فرض سؤال كه قصد قربت داشته است، وضوى او صحيح است.
  • 1 ـ كما فى العروة الوثقى فى موجبات الوضوء و نواقضه. الثالث...