جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 109)


س 180 ـ يكى از دو دست تا مچ جبيره است، براى تيمم چه كنيم؟
ج ـ كف دست جبيره اى را به زمين بزنيد و به پشت دست سالم بكشيد و دست سالم را هم به پشت دست جبيره و روى جبيره بكشيد.

س 181 ـ تمام دست شخصى گچ گرفته شده و جنب است، وظيفه او چيست؟ و آيا مى تواند مسجد برود؟
ج ـ اگر مى تواند غسل جبيره اى كند، بايد غسل كند و اگر غسل حرج و مشقت دارد، تيمم كند و پس از آن مى تواند به مسجد برود.

س 182 ـ شخصى در دست يا صورت خود، عمل جراحى پلاستيكى انجام داده است و پلاستيك روى بشره را گرفته است، وظيفه او براى وضو و غسل چيست؟
ج ـ در فرض سؤال كه عرفاً پلاستيك جزء بدن محسوب مى شود، وضو و غسل را به طور معمول انجام دهد و احتياطاً تيمم هم بكند.

س 183 ـ شخصى طبق وظيفه خود وضو يا غسل جبيره اى انجام داده است، آيا بعد از برداشتن جبيره، بايد وضو و غسل را اعاده كند؟
ج ـ اعاده غسل و وضو لازم نيست.

س 184 ـ روى انگشت شخصى در اثر كوبيدگى سياه شده ولى زخم نشده است، آيا وضوى جبيره اى بگيرد يا حكم سالم را دارد؟
ج ـ اگر آب براى آن ضرر ندارد، حكم سالم را دارد.

س 185 ـ خون، زير پوستِ دست مرده است، براى وضو وظيفه چيست؟
ج ـ در فرض سؤال كه خون زير پوست است، شستن روى آن براى وضو كافى است.

س 186 ـ معمولاً يك طرف محل جبيره زخم است، ولى پارچه اى كه روى آن
(صفحه 110)

بسته مى شود طرف سالم را هم مى پوشاند، آيا لازم است براى وضو و غسل آن طرف را به هر نحو هست بشويند؟
ج ـ اگر به اندازه متعارف باشد، شستن زير آن لازم نيست و دست تر روى آن بكشند كفايت مى كند.

س 187 ـ انگشت شخصى زخم شده و آب براى آن ضرر دارد، براى وضو و غسل، انگشتانه پلاستيكى روى آن مى كشد، وظيفه چيست؟
ج ـ روى پلاستيك را به قصد وضو يا غسل دست تر بكشد، وضو و غسل صحيح است.

س 188 ـ آيا صحيح است، عضوى را كه بايد وضو يا غسل جبيره اى بدهند، داخل كيسه پلاستيكى كنند و وضو و غسل انجام دهند؟
ج ـ مانعى ندارد ولى نبايد كيسه بيشتر از اندازه لازم، عضو را بپوشاند ونيز بايد به قصد وضو يا غسل، دست را تر كنند و روى كيسه بكشند و شستن و آب روى آن جارى كردن كفايت نمى كند.

س 189 ـ دست شخصى جبيره دارد و در موقع وضو، ترى دست براى مسح سر و پا باقى نمى ماند، وظيفه چيست؟
ج ـ از اعضاى ديگر وضو، رطوبت بگيرد و اگر آن هم كفايت نكرد، احتياط اين است كه با همان دست خشك مسح بكشد، پس از آن با آب خارج نيز مسح بكشد و بعد تيمم هم بكند.
(صفحه 111)

غسل مس ميت




س 190 ـ چنانچه در سرد شدن بدن ميت شك داشته باشيم آيا دست زدن به آن موجب غسل است؟
ج ـ در فرض سؤال غسل واجب نمى شود.

س 191 ـ آيا مسّ شهيد، موجب غسل مسّ ميت مى شود؟
ج ـ خير، شهيدى كه به جهت شهادت، غسل ميت ندارد، مسّ آن هم غسل ندارد.

س 192 ـ شخصى لباسِ جنازه اى را گرفته و از آب خارج كرده است ولى دستش به بدن ميت نرسيده، وظيفه او چيست؟
ج ـ دست خارج كننده، به واسطه ترى لباس ميت، نجس شده و بايد تطهير كند، اما در فرض سؤال كه دست به بدن ميت نزده، غسل مسّ ميت واجب نيست.

س 193 ـ پاى شخصى از مچ قطع شده، آيا دست زدن به آن موجب غسل مسّ ميت مى شود؟
ج ـ بلى، مسّ قطعه جدا شده از بدن انسان اگر مشتمل بر گوشت و
(صفحه 112)

استخوان باشد، موجب غسل مسّ ميّت مى شود.

س 194 ـ بعضى از اعضاء داخل شكم شخصى را جدا كرده اند ولى استخوان ندارد، آيا تماس با آن موجب غسل مسّ ميت مى شود؟ و حكم آن از جهت طهارت و نجاست چيست؟
ج ـ در فرض سؤال موجب غسل مسّ ميت نمى شود ولى نجس است.

س 195 ـ اگر جنازه كافرى را غسل ميت بدهند، آيا پس از اغسال ثلاثه، مسّ آن موجب غسل مسّ ميت مى شود؟
ج ـ غسل دادن غيرمسلمان، هر چند مرتد باشد، مشروع و صحيح نيست و بر فرض هم كه غسل بدهند، اثرى بر آن مترتب نمى شود و مسّ آن موجب غسل مسّ ميت مى شود.

س 196 ـ چنانچه غسل دهنده، ميت را با دستكش غسل دهد و جايى از او به بدن ميت نرسد، آيا غسل مسّ ميت واجب مى شود؟
ج ـ در فرض سؤال غسل واجب نمى شود.

س 197 ـ آيا كسى كه ميت را تيمم داده است بايد غسل مسّ ميت كند؟
ج ـ بلى غسل مسّ ميت بر او واجب است.

س 198 ـ جنازه اى را به جهت عذرى، به جاى غسل، تيمم بدل از غسل داده اند، آيا مسّ آن پس از تيمم موجب غسل مسّ ميت مى شود؟ و با تيمم بدن ميت پاك مى شود يا خير؟
ج ـ مسّ آن، بنابر اقوى موجب غسل مسّ ميّت نمى شود ولى احتياط خوب است و بنابر اقوى بدن ميّت با تيمم پاك نمى شود.

س 199 ـ كسى كه غسل مسّ ميت كرده، آيا براى نماز وضو هم لازم است؟
ج ـ وضو لازم نيست ،بلى احتياط خوب است.
(صفحه 113)

احكام اموات




س 200 ـ نظر مبارك حضرت عالى در مورد تعريف فقهى مرگ چيست؟
ج ـ تعريف فقهى مرگ با تعريف عرفى آن تفاوتى ندارد.

س 201 ـ اگر با كمك معاينات و آزمايشات مخصوص، مرگ مغزى فردى محرز و مسلم باشد، آيا زندگى وى خاتمه يافته تلقى مى گردد؟
ج ـ خير، از لحاظ فقهى و عرفى ميت نمى باشد.

س 202 ـ شخصى ضربه مغزى شده يا سكته كرده است، پزشك گفته است، فوت كرده، آيا مى توان به گفته او اعتماد كرد و شخص را تجهيز و تدفين كرد؟
ج ـ بايد يقين يا اطمينان به موت حاصل شود، پس اگر از گفته پزشك يقين يا اطمينان به موت حاصل شد، تجهيز و دفن كنند والا بايد صبر كنند تا يقين به موت حاصل شود.

س 203 ـ در توضيح المسائل فرموده ايد: براى غسل و كفن و دفن ميت بايد از ولى او اجازه بگيرند; حال اگر ولى ميت غايب باشد، وظيفه چيست؟
ج ـ چنانچه معلوم باشد و شاهد حال بر اذن و رضايت ولى وجود داشته