(صفحه 138)
صورت اگر از محلّ عدول گذشته (مثلاً وظيفه او يك ركعت نماز احتياط بوده و وارد ركوع ركعت دوم نماز عصر شده) نماز را قطع كند و نماز احتياط را بخواند و پس از آن نماز عصر را از اول بخواند، اما اگر از محلّ عدول نگذشته (مثلاً در ركعت اول نماز عصر است) در اين صورت احتياط اين است كه نيتش را از نماز عصر به نماز ظهر برگرداند و نماز احتياط را بخواند و بعد، نماز عصر را از اول بخواند و در هر دو فرض بهتر است نماز ظهر را اعاده كند.
س 280 ـ برشخصى نماز احتياط واجب شد ولى بعد از نماز فراموش كرد و منافى انجام داد، آيا بايد اصل نماز را اعاده كند يامى تواند به همان نماز احتياط اكتفا كند؟
ج ـ احتياط اين است كه نماز احتياط را بخواند و اصل نماز را هم اعاده كند.
س 281 ـ آيا استفراغ در حال نماز باعث اشكال در نماز مى شود؟
ج ـ اگر صورت نماز به هم نخورد، لطمه به نماز نمى زند و نماز صحيح است.
س 282 ـ مرسوم است بعد از نمازها به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و ائمه اطهار(عليهم السلام) سلام مى دهند، آيا براى اين عمل مدركى وجود دارد؟
ج ـ بلى، در روايات متعددى وارد شده است كه اگر نمى توانيد نزد قبور پيامبر(صلى الله عليه وآله) و فاطمه زهرا(عليها السلام) و ائمه اطهار(عليهم السلام) حاضر شويد، و از نزديك زيارت كنيد. از دور با اشاره به قبور آنان سلام دهيد و زيارت كنيد.(1) و روايات دلالت دارند بر استحباب زيارت و سلام بر آنان در تمام حالات و هر چند مرتبه در شبانه روز خصوصاً شب و روز جمعه كه بعد از نمازها را نيز
- 1 ـ در اين رابطه به وسايل الشيعه، ج 10، ص 263 و 452 مراجعه شود. و در جواهرالكلام، ج 20، ص 100 آمده است: «و يستحب زيارة النبى(ص) و فاطمة(ع) و الائمة(ع) من بُعد، بمعنى الايماء الى قبورهم بالسلام...
(صفحه 139)
شامل مى شود.
بلكه سزاوار است بعد از هر نماز واجب حضرت رسول(صلى الله عليه وآله) را زيارت و به آن حضرت سلام كرد، همانگونه كه بزنطى گويد: «به حضرت رضا(عليه السلام) عرض كردم چگونه بر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در عقب مكتوبه (نماز واجب) صلوات و سلام بفرستم؟ حضرت فرمود: مى گويى «السّلام عليك...».(1)
شكيات نماز
س 283 ـ اگر كسى در حال نماز شك كند، نمازى كه مى خواند، نماز ظهر است يا عصر و يا مغرب است يا عشا، تكليف چيست؟
ج ـ در فرض سؤال بنا بگذارد كه نماز ظهر است يا مغرب ونماز را تمام كند و بعد نماز بعدى را بخواند مگر اينكه در وقت اختصاصى باشد.
س 284 ـ اگر نمازگزار در هنگام گفتن «سمع الله» شك كند كه ركوع را انجام داده يا نه تكليفش چيست؟ و همچنين اگر در حال قنوت شك كند كه حمد و سوره را خوانده است يا خير، شك او شك بعد از محل است ياخير؟
ج ـ در فرض سؤال ركوع را انجام دهد و اين فرض شك بعد از محل نيست. بلى اگر در حال قنوت شك كرد كه حمد و سوره را خوانده يا نه اعتنا نكند و
- 1 ـ عن البزنطي، قال: قلت للرضا عليه السلام: كيف الصلاة على الرسول صلى الله عليه و آله فى دبر المكتوبة و كيف السلام عليه؟ فقال عليه السلام تقول: السلام عليك يا رسول الله و رحمة الله و بركاته،السلام عليك يا محمد بن عبدالله، السلام عليك يا خيرة الله، السلام عليك يا حبيب الله، السلام عليك يا صفوة الله، السلام عليك يا امين الله، اشهد انك رسول الله، و اشهد انك محمد بن عبدالله، و اشهد انك قد نصحت لأمتك و جاهدت فى سبيل ربك، و عبدته حتى اتيك اليقين، فجزاك اللّه يا رسول الله، افضل ما جزى نبياً عن أمته. اللّهم صلّ على محمد و آل محمد، افضل ما صليّت على ابراهيم و آل ابراهيم، انك حميد مجيد. (بحارالانوار، ج 100، ص 181).
(صفحه 140)
شك او شك بعد از محل است.
س 285 ـ آياكثيرالشك، در نمازهاى دو ركعتى و سه ركعتى هم نبايد به شك خود اعتنا كند؟ در نمازهاى چهار ركعتى كه شك او در 1 و 2 است چطور؟
ج ـ بلى كثيرالشك نبايد اعتنا كند و فرقى بين نمازها و شك در 1 و 2 و غيره نيست.
س 286 ـ شخصى در اثناى نماز، شك در صحت نماز خود مى كند و آنرا رها كرده و بلافاصله و بدون انجام كارى كه نماز را باطل مى كند، مجدداً نماز ديگرى شروع مى كند، آيا نمازش صحيح است و آيا در اين مسأله فرقى بين اول نماز يا وسط آن وجود دارد؟
ج ـ اولاً به صرف شك، قطع نماز جايز نمى شود بلكه لازم است مسائل شكيات را بطوريكه در توضيح المسائل بيان شده، ياد بگيرند و در هنگام عروض شك طبق آنها عمل كنند. و ثانياً نيت قطع، بدون انجام كارى كه موجب بطلان نماز شود، نمازگزار را از نمازى كه مشغول بوده خارج نمى كند لذا در مواردى كه مى خواهند نمازى را رها كنند و نماز ديگرى را شروع كنند بايد منافى انجام دهند، مثلاً حرف بزنند يا پشت به قبله كنند، پس از آن به نماز ديگرى مشغول شوند و در اين مسأله فرقى بين نماز جماعت و فرادى و اول و وسط نماز نيست.
س 287 ـ اگر كسى به خيال اين كه به ركوع امام مى رسد اقتدا كرد ولى به ركوع نرسيد سپس نماز را قطع كرد و بدون انجام دادن كارى كه نماز را باطل مى كند مجدداً تكبيرة الاحرام گفت و نماز را به جماعت يا فرادى خواند وظيفه اش چيست؟
ج ـ درفرض سؤال بايد نماز را اعاده كند وفرقى بين جماعت و فرادا نيست.
(صفحه 141)
احكام مسجد
س 288 ـ آيا جايز است زمين وقفى را اجاره كنند و مسجد قرار دهند؟
ج ـ مانعى ندارد و اگر به صورتى بسازند كه عرفاً به آن مسجد بگويند، ظاهراً در مدت اجاره حكم مسجد را دارد.
س 289 ـ آيا صحيح است كه زمينى را براى مدت طولانى اجاره كرد و مسجد قرارداد و بر فرض صحت آيا احكام مسجد بر آن حمل مى شود؟
ج ـ اجاره كردن زمين به قصد ساختن نمازخانه اشكال ندارد و چنانچه عرفاً به آن مسجد بگويند، ظاهراً در مدت اجاره احكام مسجد بر آن جارى است. و فرقى بين اجاره طويل المدة و غيره نمى باشد.
س 290 ـ مسجدى در كنار خيابان واقع شده و قرار است كه خيابان تعريض شود، آيا تخريب قسمتى از مسجد جايز است؟
ج ـ تخريب مسجد به هيچ وجه جايز نمى باشد و نمى توان مسجد را از مسجد بودن خارج كرد، مگر اينكه ضرورت ايجاب كند و مصلحت عامه مسلمين اقتضاى تخريب كند كه در اين صورت با اذن مجتهد جامع الشرايط مانعى ندارد.
(صفحه 142)
س 291 ـ قبرستانى قديمى وجود دارد كه ديگر كسى را آنجا دفن نمى كنند، آيا جايز است آنجا مسجد بنا كنند؟ و بر فرض اينكه مسجدى روى آن ساخته باشند، آيا نماز خواندن در آن صحيح است؟
ج ـ اگر محرز باشد كه قبرستان، وقف دفن اموات شده است، ساختن مسجد در آنجا جايز نيست و بر فرض هم كه ساختمانى به اسم مسجد روى آن بسازند مسجد نمى شود و احكام مسجد را پيدا نمى كند، ولى نماز خواندن در آن مانعى ندارد و باطل نمى باشد، اما ثواب نماز در مسجد را ندارد.
س 292 ـ شخصى در ملك خودش مسجدى بنا كرده و بيشتر مخارج ساختمانى آن را متحمل شده و توليت آن را با خودش قرار داده است. شخصى كه به نظر او صلاحيت ندارد، بدون اجازه او در آن مسجد اقامه جماعت مى كند، نماز چنين امام و مأمومينى كه با او نماز مى خوانند چه حكمى دارد؟ و آيا بانى و متولى مسجد مى تواند از امامت او جلوگيرى كند و ديگرى را بياورد؟
ج ـ چنانچه مأمومين امام جماعت را عادل بدانند و به او اقتدا كنند، نمازشان صحيح است و امامت و نماز خواندن در مسجد نيازى به اذن بانى مسجد ندارد و هيچ كس حق ممانعت از اقامه نماز در مسجد را ندارد، امام جماعت باشد يا غير امام.
س 293 ـ شخصى چند سال قبل مسجدى در زمين خود ساخته و در آن نماز جماعت و غيره انجام شده است، فعلاً جمعيت زياد شده و مسجد نياز به توسعه دارد، ولى بانى اوليه كه خود را متولى مسجد مى داند ممانعت مى كند و مى گويد: چون سند زمين مسجد به نام من است اجازه نمى دهم، آيا شرعاً