(صفحه 152)
توجه داشت كه امام جماعت شدن مستحب است ولى توبه كردن و عادل شدن واجب، لذا بر شما است كه سعى كنيد اول با توبه حقيقى، ملكه عدالت را كسب و بعداً امام جماعت شويد.
س 321 ـ شخصى خود را مجتهد مى داند، آيا در نماز اقتداى به او صحيح است؟
ج ـ چنانچه شرايط امامت را دارد و نماز او طبق فتواى مرجع تقليد مأمومين صحيح است، اقتداى به او صحيح است و اعتقاد به مجتهد بودن مضرّ به عدالت نيست.
س 322 ـ پاى امام جماعت در اثر شكستگى درست جمع نمى شود، ناچار است هنگام سجده و تشهد كمى آن را بكشد امّا ساير شرايط موجود است، آيا امامت او جايز و صحيح است؟
ج ـ اگر سر انگشت پا و سر زانو را در سجده به زمين مى گذارد امامت او جايز و اقتدا به او صحيح است، هر چند پاى خود را بطور غيرمتعارف مى گذارد و يا در تشهّد بطور معمول نمى نشيند.
س 323 ـ اگر وظيفه روحانى اين باشد كه نماز خود را جمع بخواند (يعنى هم قصر و هم تمام) آيا مى توان به او اقتدا كرد؟
ج ـ اگر وظيفه مامومين نيز جمع باشد مى توانند به او اقتدا كنند اما اگر وظيفه مأمومين جمع نباشد نمى توانند به او اقتدا كنند مگر اينكه به هر دو نماز او اقتدا كنند، به اين صورت كه مثلاً دو نماز ظهر بخوانند منتهى در نمازى كه امام قصر مى خواند مأمومين دو ركعت ديگر را بطور فرادى تمام كنند.
س 324 ـ امام جماعت مرتكب گناهى شده و از عدالت ساقط شده ولى شنيديم
(صفحه 153)
كه قبل از نماز و در اثناى نماز استغفار كرد، آيا اين استغفار براى تحقق توبه و عادل شدن مجدّداً و صحت اقتدا كفايت مى كند؟
ج ـ نظر بر اينكه حقيقت توبه ندامت و پشيمانى از گناه است و آن از امور قلبى و باطنى مى باشد نه ظاهرى، لذا در تحقق توبه، مجرّد تلفظ به استغفار كفايت نمى كند(1) بنابراين در فرض سؤال تا اطمينان به عادل شدن مجدّد او پيدا نكنيد اقتداى به او صحيح نيست.
س 325 ـ بعضى از برادران اهل علم با اينكه از معلومات بالايى برخوردار هستند، ولى معمّم نشده اند آيا امامت جماعت براى آنها جايز است؟
ج ـ چنانچه معمّم وجود نداشته باشد امامت غير معمّم اشكالى ندارد ولى با وجود معمّم خالى از اشكال نيست، مخصوصاً در مساجد و اگر امامت غير معمّم موجب هتك باشد، حرام و جايز نيست.
س 326 ـ گاهى اوقات امام جماعت براى نماز حاضر نمى شود، آيا جايز است يكى از مؤمنين از افراد عادى به عنوان امام انتخاب شود؟
ج ـ بلى، اگر واجد شرايط امامت باشد، و روحانى ديگرى وجود نداشته باشد، مانعى ندارد.
س 327 ـ مرجعى اجازه داده است كه زن مى تواند امام جماعت خواهران شود، آيا مقلدين امام و حضرت عالى مى توانند به ايشان اقتدا كنند؟
ج ـ هركس موظف است طبق نظر مرجع تقليد خود عمل كند، لذا كسانى كه از امام و اين جانب تقليد مى كنند، بنابر احتياط واجب نمى توانند به آن خانم اقتدا كنند، بلى چون اين مسأله فتوا نيست مى توانند به مرجع ديگر
- 1 ـ اعلم أن اهمّ الأمور و اوجب الواجبات التوبة من المعاصى و حقيقتها الندم و هو من الأمور القلبية و لايكفى مجرّد قوله استغفرالله الخ (عروة الوثقى، فصل فى احكام الاموات).
(صفحه 154)
كه امامت زن را براى زنها جايز و صحيح مى داند با رعايت الأعلم فالأعلم رجوع كنند.
س 328 ـ آيا افراد معمولى مى توانند فردى را براى نماز صبح تعيين كنند در جايى كه اگر تعيين نكنند نماز جماعت تعطيل مى شود و آيا موافقت امام راتب در اين حال شرط است؟
ج ـ اشكالى ندارد و امامت او صحيح است و موافقت امام راتب شرط صحت نمى باشد.
س 329 ـ آيا امام جماعت مى تواند از جايگزين كردن فردى به جاى خودش جلوگيرى كند؟
ج ـ امام جماعت چنين اختيارى ندارد و جايز نيست.
س 330 ـ آيا اينكه فرموده اند مستحب است امام جماعت رعايت حال اضعف مأمومين را بكند در جايى است كه مأموم ضعف جسمى و بيمارى داشته باشد يا اعم است؟
ج ـ اختصاص به موارد مذكور ندارد، بلكه مستحب است امام جماعت سوره هاى كوچك را انتخاب كند و به مقدار واجب، ذكر ركوع و سجود و ساير افعال اكتفا كند و اگر احساس كند بعض مأمومين عجله و يا كار دارند و يا طولانى كردن نماز موجب فرار و بى رغبتى بعض از آنها به نماز جماعت مى شود، مستحب است نماز را مختصر كرده و به حداقل واجب اكتفا كند بلى اگر مى داند همه مأمومين مايل به طولانى شدن نماز هستند مى تواند به مقدارى كه مايل باشند نماز را طولانى كند.(1)
س 331 ـ گاهى در نماز جماعت بعضى از مأمومين قرآن را جلوى خود
- 1 ـ الحدائق الناضرة، ج 11، ص 172.
(صفحه 155)
مى گذارند و قهراً پشت سر مأمومين صف جلو قرار مى گيرد، آيا اين عمل حرام است و به صحت نماز لطمه مى زند؟
ج ـ صرف پشت سر قرار گرفتن قرآن حرام نيست. بلى چنانچه هتك احترام صدق كند جايز نيست و در هر صورت نماز باطل نمى شود.
س 332 ـ آيا گذاشتن تسبيح جلوى سجاده و مهر (كه بعضى از نمازگزاران چنين مى كنند) وجه شرعى دارد؟
ج ـ بلى، در مواردى كه جلوى نمازگزار صف جماعت يا ديوار نباشد و جلوى او معرض عبور و مرور باشد، مستحب است چيزى مانند تسبيح يا عصا و امثال آن جلوى مهر و سجاده خود بگذارند تا اگر عبور و مرورى صورت گرفت، بين او و مروركننده فاصله و حائلى باشد و همينطور است اگر جلوى او شخصى حضور داشته باشد كه در اين صورت نيز مستحب است چيزى جلوى مهر و سجاده خود بگذارند.(1)
س 333 ـ اذا صلّى اماما او مأموما فهل يجوز له ان يعيدها و يصليها ثانياً اماماً او مأموماً مع اليقين بصحة صلاته؟ و على فرض الجواز هل يستحب ذلك ام لا؟
ج ـ نعم تستحب الاعادة فى خصوص الفرائض اليوميّة مرة واحدة، اماماً بالقوم آخرين و ماموما اذا صلّى منفردا و اراد الامامة او الاقتداء لدرك الجماعة فانّ اللّه يختار احبّهما.
- 1 ـ منظور از گذاشتن چيزى جلوى مهرو سجاده در حال نماز، اظهار نوعى توقير و تعظيم نسبت به نماز است و اشاره دارد كه نمازگزار از خلق و و آنچه غير خداوند است، چشم پوشيده و از همه چيز جدا شده و تمام وجود خود را متوجه خالق و خداى خود كرده است. كأنّه لايفكر الاّ فيما بينه و بين ذلك الحد ولاينظر الاّ مابين مصلاه و مسجده و لايبعد ان يستفاده من الاخبار استحباب ذلك مطلقاً و ان لم يكن قدامه معرض العبور و المرور و لم يكن هناك شخص حاضر و موجود، والله العالم. (عروة الوثقى، فصل فى الامكنة المكروهة، مسأله 3 و مستند العروة الوثقى، كتاب الصلاة، الجزء الثانى، ص 231)
(صفحه 156)
س 334 ـ معمولا شبهاى 19 ـ 21 ـ 23 ماه مبارك رمضان مردم در مساجد نمازهاى قضاى احتياطى خود را به جماعت مى خوانند(يك شبانه روز يا بيشتر) امام جماعت هم نماز قضاى استيجارى ميتى را كه قضاى يقينى دارد مى خواند يا نمازهاى خود را احتياطاً اعاده مى كند با فرض اينكه احتياط امام و مأمومين از جهت احتمال خلل در نمازهاى گذشته آنها مى باشد. آيااين عمل صحيح است يا اشكال دارد؟
ج ـ در فرض سؤال نه تنها صحيح و بى اشكال است بلكه افضل و ارجح نيز مى باشد، بلى چنانچه مأموم نماز قضاى يقينى مى خواند و امام احتياطى، اقتدا مشكل است.(1)
س 335 ـ اشخاص مسافر، نماز ظهر يا عصر يا عشا رابه جماعت اقتدا مى كنند و سر دو ركعت سلام مى دهند و مجدداً به قصد نماز قضاى احتياطى به ركعت
- 1 ـ همانگونه كه در عروة الوثقى، مسأله 3، فصل فى الجماعة و مسأله 19، فصل فى مستحبات الجماعة بيان فرموده اند، نمازهايى را كه انسان احتمال مى دهد در آن خللى واقع شده باشد مستحب است بطور فرادى يا جماعت اعاده كند. هر چند به حسب ظاهر صحيح بوده است. و در استحباب اعاده فرقى نيست كه اعاده كننده امام جماعت باشد يا مأموم.
- فإن الامتثال بعد الامتثال رجاءاً بداعى ان يختاراللّه احبهّما إليه من أجلّ مقامات العبودية خصوصاً إذا اعيدت جماعة ففي خبر أبى بصير. قال: قلت لأبي عبدالله(ع) أصلي ثم أدخل المسجد فتقام الصلاة و قد صليت، فقال صلّ معهم يختاراللّه احبّهما إليه (الوسائل: ب 54، ابواب صلاة الجماعة، ح 1) حيث أمر عليه السلام بإعادة الصلاة فلاتغفل هذا و لاسيما إذا كانت الإعادة لدرك شرف و فضيلة لم تكن في المبتدأة من فضل مكان أو زمان أو حالة انقطاع إليه تعالى.
- فعن النبى(ص) قال في فضيلة شهر رمضان و اعماله: «و من تطوع فيه بصلاة كتب اللّه له براءة من النار و من أدّى فيه فرضاً كان له ثواب من أدّى سبعين فريضة فيما سواه من الشهور...» (امالى الصدوق: مجلس20، ح 4)
- بلى اگر جهت احتياط، يكى نباشد، مثل اينكه منشا احتياط امام، علم اجمالى به وجوب قصر يا اتمام باشد و منشاء احتياط مأموم احتمال خلل در قرائت باشد در اين صورت صحت اقتدا مشكل است.
- لازم به يادآورى است كه خواندن نمازهاى نافله به جماعت بدعت و حرام است و معلوم است كه كسى آنها را به جماعت نخوانده و نمى خواند.