(صفحه 162)
روز او، روز جمعه 28 ماه به پايان مى رسد و نماز را تمام و روزه ها را گرفته است، بعداً متوجه شده كه ده روز او، روز شنبه 29 ماه به پايان مى رسد، در اين فرض حكم نماز و روزه هاى او چيست؟
ج ـ در اين فرض كه واقعاً قصد ده روز داشته، نمازها و روزه هاى او صحيح است.
س 346 ـ شخص مسافر كه بنا دارد ده روز قصد كند،
الف ـ آيا بايد قصد داشته باشد كه ده روز تمام از طلوع فجر بماند يا از طلوع آفتاب هم كفايت مى كند؟
ب ـ و آيا قصد ده روز تلفيقى كفايت مى كند؟ (مثلاً اگر ظهر رسيده و قصد كند تا ظهر روزِ يازدهم بماند و نمازش را تمام بخواند)
ج الف ـ بنابر اقوى مبدأ روز، طوع فجر صادق است(1)
نه طلوع آفتاب، بنابراين اگر مسافر اوّل طلوع فجر وارد شد و بنا داشته باشد تا غروب روز دهم بماند (ده روز و نه شب) نمازش تمام است، اما اگر طلوع آفتاب وارد شده، چنانچه بنا داشته باشد تا طلوع آفتاب روز يازدهم بماند، نمازش تمام است ولى اگر بخواهد غروب روز دهم حركت كند نماز او قصر است (چون از ده روز، به مقدار طلوع فجر تا طلوع آفتاب كمتر قصد كرده است.
- 1 ـ اين مسأله كه آيا مبدأ روز، طلوع فجر است يا طلوع آفتاب، معركه آراء بوده و هست و در عروة الوثقى، كتاب الصلاة، فى اوقات اليومية و نوافلها، ذيل مسأله 1 به مناسبت تعيين نصف الليل به آن اشاره شده و فرموده است «لاحتمال ان يكون نصف مابين الغروب و طلوع الفجر كما عليه جماعة...»
- در تحريرالوسيله: كتاب الصلاة، در ذيل مسأله 5 قواطع سفر فرموده است «و مبدأ اليوم طلوع الفجر الثانى على الأقوى»... ولى در منهاج الصالحين، كتاب الصلوة ـ ذيل مسأله 929 قواطع سفر ـ فرموده است «الظاهر انّ مبدأ اليوم طلوع الشمس».
- و در جواهر الكلام، ج 7، ص 219 به تفصيل بحث فرموده است، و در مهذب الاحكام، ج 5، ص 73 متعرض شده.
(صفحه 163)
ج ب ـ قصد ده روز تلفيقى كفايت مى كند و صحيح است، لذا اگر مسافر، ظهر وارد شده و بنا دارد تا ظهر روز يازدهم بماند نمازش تمام است.
س 347 ـ شخصى به خيال اينكه رفقاى او قصد ده روز كرده اند، نماز را تمام خوانده است، بعداً معلوم شده كه آنها قصد نكرده اند، آيا نمازهايى كه تمام خوانده صحيح است و قصد اقامه محقق شده؟
ج ـ مسأله دو صورت دارد يك صورت اين است كه قصد ده روز كرده به خيال اينكه رفقا ده روز مى مانند، در اين صورت نمازها صحيح است و قصد اقامه محقق شده و در بقيه مدتى كه مى ماند نمازها را تمام بخواند ولو اينكه قبل از ده روز بخاطر همراهى با رفقا حركت كند. صورت دوّم اين است كه قصد كرده به قدر ماندن رفقا بماند. و در واقع قصد عشره نكرده و خيال كرده كه آنها ده روز مى مانند در اين صورت نمازهايى را كه تمام خوانده صحيح نيست و در تتمّه مدتى كه مى ماند بايد شكسته بخواند و آنچه را هم قبلاً تمام خوانده است بايد به صورت شكسته قضا كند.
س 348 ـ مدير كاروان با توجه به اين كه مى داند توقف زائران درمدينه يا مكه كمتر از ده روز است به آنها اعلام مى كند كه ده روز مى مانيم و آنان به اعتماد گفته او نمازشان را تمام مى خوانند و روزه مى گيرند ولى قبل از ده روز از آنجا مى روند، حكم شرعى نسبت به مدير كه اين مطلب را اعلام مى كند و نماز و روزه زائران چيست؟
ج ـ با توجه به اينكه به نظر اينجانب در تمام مكه و مدينه مكلف مخير بين قصر و اتمام است، لذا در فرض سؤال واقع شده صحيح است، اما روزه را چنانچه واجب بوده قضا كنند.
س 349 ـ كسى كه سفر شغل اوست، اگر بعد از انجام شغل، در آن محل يك
(صفحه 164)
روز يا چند روز براى كار ديگرى بماند، چنانچه انجام سفر از اول به قصد شغل بوده، در آن چند روز وظيفه او چيست؟
ج ـ در آن چند روز هم نماز او تمام است.
س 350 ـ كسى كه شغل او مسافرت است يا دوره گردى و گشت زنى مى كند، اگر شك كند كه در محلى ده روز مانده يا كمتر از ده روز مانده است، در اولين سفر شغلى وظيفه او چيست؟
ج ـ چنين فردى در اولين سفر شغلى هم كه بعد از آن مى رود، نمازش تمام است.
س 351 ـ مقصود از سفر اول چيست؟
ج ـ مقصود از سفر اول رفتن از وطن يا محل اقامت و بازگشت به آنجا مى باشد. مثلاً كسى كه بعد از ده روز اقامت در وطن (مثلاً قم) به قصد مشهد حركت مى كند، تا وقتى به مشهد برود و به وطن (قم) برگردد، نماز او شكسته است، بلى اگر بعد از رسيدن به مشهد قصد كند كه به جاى ديگر مسافرت كند، مثلاً از مشهد به تربت برود، وقتى از مشهد به سمت تربت حركت كند; سفر دوم آغاز مى شود كه از آن پس كسى كه شغلش سفر است; نمازش تمام مى باشد.
س 352 ـ شخصى در طول سال حدود سه ماه تابستان را مسافركشى در مسافت شرعى مى كند، حكم نمازش چيست؟
ج ـ اگر كمتر از سه ماه نباشد، در مدتى كه مشغول مسافركشى است نمازش تمام است.
س 353 ـ كسانى كه شغلشان در سفر است، مانند دانشجويانى كه براى تحصيل به شهر ديگر مى روند و معمولاً جمعه ها به وطن خود برمى گردند،
(صفحه 165)
ياكارگران و كارمندانى كه همه روزه از وطنشان براى كار و شغل به مسافت شرعى مى روند و عصر برمى گردند، حكم نماز و روزه آنها چيست؟
ج ـ بنابر احتياط واجب نماز اين افراد شكسته است و روزه آنان صحيح نيست.
س 354 ـ فردى از قم به روستايى كه در دو فرسخى قم است مى رود و قصد دارد بعد از سه روز توقف در آن روستا، از راه ديگرى كه تا قم ده فرسخ مى باشد برگردد، آيا در رفتن به آن روستا و سه روزى كه آنجا توقف مى كند نمازش تمام است؟
ج ـ در فرض مذكور اگر از اول قصد داشته باشد، بعد از توقف در آن روستا، از راه ديگرى كه مسافت شرعى است برگردد، نمازش در رفت و برگشت و در آن روستا شكسته است.
س 355 ـ شخصى بعداز تحقيق يقين كرده كه فاصله محل كار تا وطن او كمتر از 8 فرسخ مى باشد، لذا نماز خود را تمام خوانده و روزه هم گرفته است و بعد از مدتى متوجه شدكه اشتباه كرده است و مسافت بيش از 8 فرسخ بوده است، وظيفه او نسبت به نمازهايى كه تمام خوانده و روزه هاى كه گرفته چيست؟
ج ـ اين شخص بايد نمازهاى خود را كه در سفر تمام خوانده به صورت شكسته قضا كند و روزه هايى را هم كه در سفر گرفته، قضا كند.
س 356 ـ كسى كه سفرهاى متعددى دارد، ولى سفر شغل او نيست، مانند كسى كه براى ديد و بازديد يا تفريحات سالم مسافرت مى كند، يا در شهرى متاعى دارد كه براى آوردن آن مسافرت مكرر مى كند، وظيفه اش چيست؟
ج ـ در همه اين سفرها مسافر است و نمازش شكسته مى باشد.
(صفحه 166)
نماز قضا
س 357 ـ خانمى از اهل سنت مستبصره و شيعه شده و با توجه به اينكه بلوغ زن در نزد عامه ديدن عادت زنانه است و نه تمام شدن 9 سال قمرى، لذا نماز و روزه هاى خود را در فاصله 9 سالگى تا زمان ديدن عادت نخوانده است، آيا بايد آنها را قضا كند؟
ج ـ بلى، نماز و روزه هاى اين مدت را كه از او فوت شده بايد قضا كند.
س 358 ـ شخصى مى خواهد در بعضى از شبها، خصوصاً شبهاى قدر يك شبانه روز نماز قضا بخواند به اين نيت كه اگر خودش نماز قضا دارد، براى خودش باشد و برئ الذمّه شود و اگر خودش نماز قضا ندارد براى پدرش باشد والاّ براى مادرش باشد، و اگر آنها هم قضا ندارند، مثلاً براى خواهرش باشد، آيا چنين نمازى با اين نيت صحيح است؟
ج ـ بلى چنين نماز و عبادتى با اين نيت ظاهراً صحيح است(1) و اقتدا كردن
- 1 ـ لأنّ الترديد فى المنوىّ دون اصل النيّة و بعبارة اخرى تكفى النيّة الأجمالية و مقتضى الأطلاقات الصّحة فى الصلاة و غيرها من العبادات مطلقا كما قال السيد(ره) فى العروة الوثقى ـ فى كتاب الزكاة ـ ختام فيه مسائل متفرقة «الثانية عشر»: إذا شك في اشتغال ذمّته بالزكاة فأعطى شيئاً للفقير و نوى أنَّه إن كان عليه الزكاة كان زكاة وإلاّ فإن كان عليه مظالم كان منها، و إلاّ فإن كان على أبيه زكاة كان زكاة له وإلاَّ فمظالم له، و إن لم يكن على أبيه شىء فلجدّه إن كان عليه و هكذا فالظاهر الصحَّة.