(صفحه 376)
ج ـ بطور كلّى چنانچه ولىّ دختر، دختر را مطلق العنان و آزاد گذاشته و در شؤون او دخالت نمى كند، اذن واجازه او لازم نيست. و همين كه دختر بالغه و رشيده باشد، يعنى مصلحت خويش را در امر ازدواج تشخيص دهد مى تواند ازدواج كند.
س 992 ـ از نظر فقهى خنثى به چه كسى مى گويند؟ و نكاح و طلاق اين افراد پس از تغيير جنسيت چگونه است؟
ج ـ به كسى كه مرد يا زن بودن او مشخص نباشد خنثى گفته مى شود، حال ممكن است اصلاً آلت جنسى نداشته باشد يا هر دو آلت جنسى را داشته باشد.
س 993 ـ آيا افراد خنثى مى توانند تغيير جنسيت بدهند؟ يعنى به زن يا مرد تبديل شوند؟
بلى اين افراد مى توانند با عمل جراحى خود را تبديل به زن يا مرد كنند. و بعد از اينكه با عمل جراحى جنس معين شد، تمام احكام آن جنس را خواهند داشت و مى توانند با ديگرى ازدواج كنند.
س 994 ـ شخصى از طرف خانمى به نام فاطمه و مردى به نام حسن وكالت داشت كه عقد ازدواج آنها را بخواند، در هنگام اجراء صيغه، كلمه موكلتى و موكلى را به زبان نياورد و فقط گفت انكحت فاطمه لحسن... آيا اين عقد صحيح است؟
ج ـ بلى اين عقد صحيح است و نيازى به دومرتبه خواندن نيست.
س 995 ـ اگر دخترى شخصى را وكيل خود جهت عقدش با زيد قرار داد و بعد از مدتى شخص دومى را وكيل خود جهت عقدش با عمرو قرار مى دهد و بعداً هر دو وكيل صيغه عقد را انشاء مى كنند، بدون اطلاع يكديگر. آيا زن وقتى كه
(صفحه 377)
شخص دومى را وكيل خود قرار داد اين عمل، عزل شخص اولى از وكالت نيست؟
و اگر وكالت هر دو صحيح باشد در صور مذكوره ذيلاً عقد كدام وكيل صحيح است؟
1 ـ هر دو عقد در يك زمان واقع شود.
2 ـ تقدّم و تأخّر هر يك معلوم نيست.
3 ـ عقد وكيل اول زمانش مقدّم بوده بر عقد وكيل دوم.
4 ـ و بالعكس يعنى عقد وكيل دوم زمانش مقدّم بوده بر عقد وكيل اول.
ج ـ ظاهراً با توكيل دوم وكالت اول باطل مى شود، ولى تا وقتى اين مسأله به اطلاع وكيل اول نرسيده است وكالت او به قوت خود باقى است. لذا اگر وكيل اول زودتر عقد كرد عقد او صحيح است و يا اگر وكيل دوّم زودتر عقد كرد، عقد او صحيح است و در صورت همزمان بودن احتياطاً هر دو طلاق دهند و بعد براى يك نفر عقد كنند.
س 996 ـ مردى دخترى را كه در شهر ديگر بوده به عقد فضولى به نكاح خود درآورده و عقدنامه را براى او فرستاده، وقتى از آن دختر سؤال كرده اند كه آيا راضى هستى سكوت كرده، بعد از مدتى پدر زوجه گفته است كه آن دختر آزاد است و مى تواند برود شوهر كند، دختر هم بدون ردّ عقد اول به عقد ديگرى درآمده، آيا عقد دوم صحيح است؟
ج ـ چون در قبول عقد فضولى قول يا فعلى كه دلالت بر رضايت و قبول باشد، لازم است و در فرض سؤال ظاهراً صورت نگرفته است، لذا عقد اول باطل بوده و عقد دوم صحيح است.
س 997 ـ مردى در حال بيمارى زنى را به عقد خود درآورده و قبل از دخول در
(صفحه 378)
همان بيمارى مرده است در صورتى كه عقد باطل باشد، آيا پسر متوفى مى تواند با آن زن ازدواج كند؟
ج ـ بلى پسر اين مرد متوفى مى تواند با اين خانم بعد از فوت پدرش ازدواج كند چون ازدواج پدر كالعدم بوده است.
س 998 ـ مشهور بين فقها(ره) اين است كه زنا با زن شوهردار موجب حرمت ابدى مى شود، حال اگر فرزندى از اين راه به وجود آيد، حلال زاده است يا خير؟ و آيا محرميّت حاصل مى شود و حكم ارث آنها چيست؟
ج ـ به نظر اين جانب زنا با زن شوهردار موجب حرمت ابدى نمى شود، لذا اگر بعد از طلاق يا فوت زوج و انقضاى عده، آنها با هم ازدواج كرده اند عقد آنها صحيح است و تمام احكام زن و شوهرى بر آن مترتب مى شود و فرزندان آنها حلال زاده هستند، ولى اگر عقد واقع نشده است احتياط اين است كه با هم ازدواج نكنند.
س 999 ـ زنى با اعتقاد به اينكه از شوهر خود طلاق گرفته به ازدواج مرد ديگرى درآمده است و قبل از آنكه دخولى محقق شود، معلوم شده كه از شوهر اوّل خود طلاق نگرفته است، آيا اين زن مى تواند بعد از طلاق از شوهر اوّل به ازدواج شوهر دوم درآيد؟
ج ـ در فرض سؤال دليلى بر حرمت ابدى وجود ندارد، اگر چه بهتر اين است كه با او ازدواج نكند.
س 1000 ـ شخصى وكالت در اجراى صيغه طلاق در زمان معينى داشته است و پس از گذشت زمان معين و تمام شدن عدّه، زن شوهر كرده است سپس معلوم شده، وكيل صيغه طلاق را جارى نكرده است، اكنون وظيفه چيست؟
ج ـ در فرض سؤال، اين زن همسر شرعى شوهر اوّل است و بايد بلافاصله
(صفحه 379)
از شوهر دوّم جدا شود و نياز به طلاق ندارد ولى بايد براى همبستر شدن با شوهر اول عدّه وطى به شبهه ملحوظ شود.
س 1001 ـ اگر زن بدون عده ازدواج كرد حكم آن چيست؟
ج ـ اگر قبل از گذشت عده با كسى ازدواج كند بر آن مرد حرام مؤبد مى شود. و بايد فوراً از همديگر جدا شوند و ديگر نمى توانند با همديگر ازدواج كنند. بلى اگر نسبت به مسأله جاهل بوده اند وعقد درعده انجام گرفته و دخول بعد از گذشت عده صورت گرفته، موجب حرمت ابدى نمى شود.
س 1002 ـ فرموده ايد ازدواج موقت با زنهاى اهل كتاب مانعى ندارد، اگر بدانيم مشرك هستند آيا باز هم جايز است؟
ج ـ بلى، در جواز ازدواج موقت با زن كتابيه، ملاك اهل كتاب بودن است و فرقى نيست كه موحد باشند يا مشرك، هر چند كه اگر مشرك باشند محكوم به نجاستند.
س 1003 ـ آيا ازدواج مرد مسلمان با زن اهل كتاب (مسيحى) جايز است؟
ج ـ ازدواج دائم بين مسلمان و اهل كتاب جايز نيست، ولى ازدواج موقت با زن اهل كتاب شرعاً مانعى ندارد.
س 1004 ـ آيا مرد مى تواند زنى را كه متعه او بوده و مدتش تمام نشده به عقد دائم خود درآورد؟
ج ـ تجديد عقد چه دائم، چه منقطع صحيح نيست مگر اينكه مدت متعه تمام شود يا مدّت باقى مانده را به او ببخشد و پس از آن عقد جديد خوانده شود.
س 1005 ـ با توجه به سؤال قبل، آيا در عدّه عقد صحيح است يا بايد پس از عده عقد بخوانند؟
(صفحه 380)
ج ـ در فرض سؤال لازم نيست عده نگه دارد، بلكه مرد مى تواند زنى را كه متعه او بوده و مدتش تمام شده يا مرد بخشيده و هنوز عده اش تمام نشده، به عقد دائم يا موقت خود درآورد. بلى اگر اين زن بخواهد با ديگرى ازدواج كند، بايد عده نگهدارد.
س 1006 ـ شخصى مى خواهد با زنى ازدواج دائم يا موقت كند، آيا لازم است از او سؤال كند كه شوهر دارد يا در عده است؟
ج ـ اگر شك دارد كه شوهر دارد يا نه، يا شك دارد كه در عده است يا نه، سؤال و تجسّس لازم نيست. اما اگر مى داند كه شوهر داشته و شك دارد كه طلاق گرفته يا نه، يا مى داند در عده بوده و شك دارد كه عده اش تمام شده يا نه، بايد سؤال كند و در اين فرض همين كه زن بگويد طلاق گرفته ام و عده ام تمام شده، كفايت مى كند و تجسّس لازم نيست.
س 1007 ـ عيوبى كه موجب فسخ عقد نكاح مى شوند مثل برص، كورى، خصاء و جبّ را تعريف بفرماييد؟
ج ـ برص، پيسى است و آن لكه هاى سفيدى است كه روى پوست بدن پيدا مى شود.
ـ كورى به معناى اين است كه چشم نبيند، بنابراين اگر چشم ببيند ولو اينكه عيوبى داشته باشد، حكم كورى و عمى را ندارد.
ـ خصاء، به معناى كشيده يا كوبيده بودن بيضه هاى مرد است.
ـ جب، به معناى بريده بودن آلت است.
س 1008 ـ مقصود از ديوانگى در عيوب موجب فسخ عقد نكاح چيست؟
ج ـ اگر شخص بگونه اى باشد كه اوقات نماز را تشخيص ندهد ديوانه محسوب مى شود.
|